پاورپوینت کامل مهدویّت در شعر حافظ ۴۳ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مهدویّت در شعر حافظ ۴۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مهدویّت در شعر حافظ ۴۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل مهدویّت در شعر حافظ ۴۳ اسلاید در PowerPoint :

۷۶

گذری بر زندگی حافظ شیرازی

شمس الدین محمد شیرازی متخلص به حافظ و ملقب به لسان الغیب، یکی از پر رمز و
رازترین شاعران جهان است. نام پدرش بهاءالدین می­باشد که بازرگانی می­کرده و مادرش
اهل کازرون شیراز بوده است. تاریخ تولد او را بعضیها سال ۷۹۲ هـ ق و برخی بین
سالهای ۷۳۰ – ۷۲۰ هـ ق ثبت کرده­اند که اوایل قرن ۸ هجری بوده است. بعد از مرگ
پدرش، برادرانش که هر کدام بزرگتر از او بودند، به سویی روانه شدند و شمس الدین با
مادرش در شیراز ماند و روزگار آنها در تهیدستی می­گذشت.

همین که به سن جوانی رسید، در نانوایی به خمیرگیری مشغول شد، تا آنکه عشق به تحصیل
کمالات او را به مکتب خانه کشاند. تحصیل علوم و کمالات را در زادگاه خود کسب کرد و
مجالس درس علماء و فضلای بزرگ شهر خود را درک نمود. او قرآن کریم را از حفظ کرده
بود و بنابر تصریح صاحبان نظر، تخلص حافظ نیز از همین امر نشأت گرفته است.

عشقت رسد به فریاد ورخود به سان حافظ قـرآن زبـر بخوانی در چهـارده روایـت

حافظ در سن ۳۸ سالگی همسر خویش را از دست داد. و پس از او بار دیگر زمانه نامهربانی
خود را به او نمایان ساخت و این بار فرزندش را از او گرفت. وفات حافظ را بین سالهای
۷۷۵ تا ۷۸۵ هـ ق نوشته­اند.[۱]

عشق در بیان حافظ

شعر حافظ امتیازات زیادی دارد. از جمله روح عشق و امیدواری است که در دیوان او موج
می­زند. وقتی که می­گوید: «مژده ­ای دل که مسیحا نفسی می­آید» یا «یوسف گمگشته باز
آید به کنعان غم مخور»، در دل خواننده روح امید و عشق و شور و شوق می­دمد و در عین
حال ملاحت بیان حافظ جای خود را دارد.

حافظ درباره عشق الهی که موضوع غزلهای عرفانی اوست، صحبت می­کند. در مورد عشق
انسانی هم وقتی از معشوقان جسمانی و مادی صحبت می­کند، خاطر نشان می­کند که عشق وی
همچون امری است که به یک سابقه ازلی ارتباط دارد. در غزلهای عرفانی حافظ، عشق مجازی
همچون پرده­ای به نظر می­آید که عشق الهی در ورای آن پنهان است.

درد عشقی کشیده­ام که مپرس

زهر هجری کشیده­ام که مپرس

گشته­ام در جهان و آخر کار

دلبری برگزیده­ام که مپرس

آنچنان در هوای خاک درش

می­رود آب دیده­ام که مپرس

من به گوش خود از دهانش دوش

سخنانی شنیده­ام که مپرس

همچو حافظ غریب در ره عشق

به مقامی رسیده­ام که مپرس[۲]

محبوب حافظ کیست؟

دلبر حافظ معصوم است که همه عالم نسبت به پارسایی، عفاف و عصمت او اذعان دارند. در
این راستا حافظ از میان اهل بیت ـ علیهم السلام ـ به محبوب عصر خود، یعنی حضرت
مهدی ـ علیه السلام ـ نظر داشته است. البته حافظ درباره حضرت مهدی ـ علیه السلام ـ
غزل گفته است نه قصیده، ولی سخن در اینجاست که تقریباً کمتر غزلی است که بیتی یا
ابیاتی از آن مناسب با وصف حال امام غائب از انظار نباشد. سرانجام با آتش شعله ور
عشق محبوب دو عالم، به دیدار حضرت حق شتافته است.

دست از طلب ندارم تا کام من برآید

یا تن رسد به جانان یا جان زتن برآید

بگشای تربتم را بعد از وفات و بنگر

کز آتش درونم دود از کفن برآید[۳]

نام حضرت مهدی علیه السلام در شعر حافظ

حافظ نام حضرت را صریحاً در اشعارش برده و از ظهور او و نابودی «دجال»؛ مظهر ریا و
تزویر و بدی و پلیدی سخن گفته است.

کجاست صوفی دجال فعل ملحد شکل

بگو بسوز که «مهدی» دین پناه رسید[۴]

غیبت امام زمان علیه السلام

از مسائلی که در شعر حافظ مطرح شده، غیبت امام عصر ـ علیه السلام ـ است.

دیگر ز شاخ سرو سهی بلبل صبور

گلبانگ زد که چشم بد از روی گل به دور

ای گل به شکر آنکه تویی پادشاه حسن

با بلبلان بیدل شیدا مکن غرور

از دست غیبت تو شکایت نمی­کنم

تا نیست غیبتی نبود لذت حضور

گر دیگران به عیش و طرب خرم­اند و شاد

ما را غم نگار بود مایه سرور

حافظ شکایت از «غم هجران» چه می­کنی

در هجر وصل باشد و در ظلمت است نور[۵]

گرچه در اشعار فوق اظهار می­دارد که از غیبت شکایت نمی­کنم، ولی گاه آتش سوزان هجر
و دوری آنچنان در وجودش شعله­ور می­شود که به ناچار غیبت و هجران یار را به زبان
می­آورد و اظهار می­کند که به هر وسیله و به صد جادو از خدا می­خواهیم که دوران
غیبت او را به سر آورد و ظهور او نزدیک گردد.

ای غایب از نظر به خدا می­سپارمت

جانم بسوختی و به جان دوست دارمت تا دامن کفن نکشم زیر پای خاک

باور مکن که دست زدامن بدارمت[۶]

* * *

حسب حالی ننوشتیم و شد ایّامی چند

محرمی کو که فرستم به تو پیغامی چند

ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسید

هم مگر پیش نهد لطف شما گامی چند[۷]

حافظ و انتظار

حافظ در ابیاتی از یار سفر کرده سخن می­گوید و به غیبت صاحب الامر ـ علیه
السلام ـ اشاره می­کند و شب و روز در انتظار به سر می­برد.

فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش

گل در اندیشه که چون عشوه کند در کارش

دلربایی همه آن نیست که عاشق بکشند

خواجه آن است که باشد غم خدمتکارش

بلبل از فیض گل آموخت سخن ورنه نبود

این همه قول و غزل تعبیه در منقارش

آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست

هر کجا هست خدایا به سلامت دارش[۸]

حافظ در ابیات فوق به مناجات با حضرت حق پرداخته و از مقام ربوبی می­خواهد که
امام زمان ـ علیه السلام ـ را در پناه خود حفظ کند و او را در نهایت سلامت نگاه
دارد و در جای دیگری بیان می­کند:

ای صبا سوختگان بر سر ره «منتظرند»

گر از آن یافر سفر کرده پیامی داری[۹]

حافظ در انتظار محبوب خود لحظه شماری می­کند و اشک می­ریزد و در اشک غسل
می­کند. برای دیدار محبوب دست به دعا برمی­دارد، و در مناجات خود از حضرت حق دیدار
یار طلب می­کند.

یا رب سببی ساز که یارم به سلامت

باز آید و برهاندم از بند ملامت[۱۰]

تشرف خدمت ولی عصر علیه السلام

بعد از غیبت کبری هزاران نفر از اقشار گوناگون در طلب گوهر وصل، ترک تعلقات نموده و
در نهایت به فیض زیارت آن حضرت نائل گشته و می­شوند؛ ولی حافظ اجازه بازگو کردن
دیدار خود را نداشته و می­بایست آتش این عشق را چون رازی سر به مهر حفظ کند.

مصلحت نیست که از پرده برون افتد راز

ور نه در مجلس رندان خبری نیست که نیست[۱۱]

* * *

حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست

که آشنا سخن آشنا نگه دارد[۱۲]

وصال حضرت کار آسانی نبود؛ زیرا محبوب عالی مقام است و به سادگی نمی­توان به
قرب او دست یافت. اما حافظ خستگیناپذیر است و دست از جستجو برنمی­دارد. او بدون
لحظهای درنگ همواره منزل به منزل در طلب دوست لحظه­های عمر را سپری می­کند و نشان
استراحت گاه محبوب را از باد صبا و نسیم سحر جویا می­شود.

ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست

منزل آن مه عاشق کش عیّار کجاست؟[۱۳]

و در جای دیگر می­گوید:

ز کوی یار بیارای نسیم صبح غباری

که بوی خون دل ریش از آن تراب شنیدم[۱۴]

و سرانجام حافظ شیرازی زیارت جمال باهر النور امام زما

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.