پاورپوینت کامل گزارشات لحظه به لحظه از شهادت امام علی علیه السلام ۴۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل گزارشات لحظه به لحظه از شهادت امام علی علیه السلام ۴۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل گزارشات لحظه به لحظه از شهادت امام علی علیه السلام ۴۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل گزارشات لحظه به لحظه از شهادت امام علی علیه السلام ۴۱ اسلاید در PowerPoint :
۱۴۶
۱. منزل ام کلثوم
در شب نوزدهم، مولا حال عجیب و غیر توصیفی داشت. برای دلجویی بیشتر از دختر کوچکش،
آخرین افطار خود را (با توجه به اطلاع قبلی از شهادت خویش) در منزل دخترش ام کلثوم
قرار می دهد. سر سفره افطاری که غذای موجود در آن دو قرص نان جو و مقداری شیر و نمک
است، می نشیند. رو می کند به دخترش و می فرماید: دخترم! تاکنون نشده که پدرت با دو
خورشت افطار کند. دخترم! شیر را بردار! من با همان نان و نمک افطار می کنم.
بیش از سه لقمه میل نمی کند و وقتی با پرسش دخترش رو به رو می شود که پدر! مگر
روزه دار نبودی! چرا غذا کم میل فرمودی؟ پاسخ می دهد که دوست دارم خدایم را با شکم
گرسنه ملاقات کنم.[۱]
۲. انتظار در طول شب نوزدهم
در شب نوزدهم، مولا آرام و قرار نداشت؛ هر لحظه بیرون می رفت، به آسمان نگاه می کرد
و می گفت: به من دروغ گفته نشده و من نیز دروغ نمی گویم. این شب همان شب وصال است.
این همان شبی است که حبیبم رسول خدا صلی الله علیه و آله به من وعده داده است؛ چنان
که ابن حجر می گوید: «فَلَمَّا کَانَتِ اللَّیْلَهُ الَّتِی قُتِلَ فِی
صَبِیحَتِهَا عَلِیُّ بْنُ اَبِی طَالِبٍ اَکْثَرَ الْخُرُوجَ وَ النَّظَرَ اِلَی
السَّمَاءِ فَقَالَ مَا کُذِّبْتُ وَ اَنَّهَا هِیَ الَّیْلَهُ الَّتِی وُعِدْتُ.»
و گاهی یس می خواند و آن گاه عرضه می داشت: «اَللَّهُمَّ بَارِکْ فِی الْمَوْتِ
اِنَّا لِلَّهِ وَ اِنَّا اِلَیْهِ رَاجِعُونَ لَا حَوْلَ وَلَا قُوَّهَ اِلَّا
بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِِیمِ؛[۲] خدایا! مرگ را مبارک گردان! ما از خدائیم و
به سوی او می رویم. هیچ یاری و قدرتی نیست، مگر از خدای بلند مرتبه با عظمت.»
لحظه به لحظه بر اشتیاق مولا افزوده می شد و عرضه می داشت: «اَللَّهُمَّ قَدْ
وَعَدَنِی نَبِیُّکَ اَنْ تَتَوَفَّانِی اِلَیْکَ اِذَا سَئَلْتُکَ اللَّهُمَّ وَ
قَدْ رَغِبْتُ اِلَیْکَ فِی ذَلِکَ؛[۳] خدایا! پیامبرت به من وعده داد که به سوی
خودت مرا دریافت می کنی، هنگامی که درخواست کنم. خدایا! و من [اکنون] مشتاق آمدن
به سوی تو هستم.»
هیجان و اشتیاق به شهادت و ملاقات الهی حضرت آن قدر زیاد بود که خود می فرماید: هر
کاری کردم راز مطلب را بفهمم نفهمیدم؛ «مَا زِلْتُ اَفْحَصُ عَنْ مَکْنُونِ هَذَا
الْاَمْرِ وَ اَبَی اللَّهُ اِلَّا اَخْفَاهُ؛[۴] پیوسته از سرّ و باطن این امر
تفحص و جستجو کردم، ولی خدا ابا کرد، جز اینکه آن را پنهان کرد.»
آری، مولا در آن شب حال عجیبی داشت.
آن شب علی در سینه سودای دگر داشت تنها خدا از سوز و حال او خبر داشت
گام زمان آهسته بر روی زمین بود قلب زمین در اضطرابی آتشین بود
آن شب علی را حال و روز دیگری بود
در جان مولا ساز و سوز دیگری بود
آن شب علی عزم سفر کردن به سر داشت
زهرا سرشک غم به چشمان زین سفر داشت
آن شب محمد سخت دلتنگ علی بود مشتاق دیدار دل آرای علی بود
آن شب حسن را سینه اقیانوس غم بود
جان حسین آن شب پر از درد و الم بود
چشم علی، چشم انتظار اختران بود
جان علی مشتاق رضوان و جنان بود[۵]
۳. در خواب دیدن پیامبر صلی الله علیه و آله و تقاضای شهادت
شب نوزدهم، بچه ها تا پاسی از شب خدمت پدر بودند و آن گاه به منزل خویش رفتند. امام
حسن مجتبی علیه السلام هنوز صبح نشده بود، نزد بابا برگشت و مستقیم به مصلای پدر
رفت. علی علیه السلام با احترام خاصی از حسنش استقبال کرد. آن گاه فرمود: «پسرم!
لحظه ای خواب به سراغ چشمانم آمد، در حالی که نشسته بودم. ناگهان پیامبر اکرم صلی
الله علیه و آله را [در عالم رؤیا] دیدم، عرض کردم: یا رسول الله! من از دست امت تو
چه رنجها و خون دلها خوردم! پس حضرت فرمود: علیه آنها نفرین کن! پس [نفرین کردم و]
گفتم: «اَبْدَلَنِی اللَّهُ بِهِمْ خَیْراً وَ اَبْدَلَهُمْ شَرّاً؛[۶] [خدایا! مرا
از آنها بگیر و] به جای آنها بهتری برای من قرار ده و بر آنان [نیز] به جای من [آدم
نالایق] شری را مسلط گردان!»
الهی مردم از من سیر و من هم سیرم از مردم
نما راحت مرا ای خالق ارض و سما امشب
در نقل دیگری آمده که صدای گریه علی علیه السلام بلند شد؛ به گونه ای که تا آن
روز آن گونه گریه نکرده بود. عرض کردند: چه شده است که این گونه گریه می کنید؟ حضرت
فرمود: در سجده دعا میکردم که لحظه ای خواب به چشمم آمد، دیدم رسول خدا صلی الله
علیه و آله می فرماید: «یَا اَبَا الْحَسَنْ طَالَتْ غَیْبَتُکَ فَقَدْ اِشْتَقْتُ
اِلَی رُؤْیَاکَ فَقَدْ اَنْجَزَلِی رَبِّی مَا وَعَدَنِی فِیْکَ…؛[۷] ای
اباالحسن! دوری تو طولانی شده است. به راستی مشتاق دیدار تو هستم، پس به راستی
پروردگارم برای من آنچه را در باره تو وعده داده بود، حتمی کرد.»
۴. به سوی محراب شهادت
نزدیک اذان صبح شد و وقت رفتن به مسجد. حضرت آماده مسجد رفتن شد. مرغابیها سر راه
مولا را گرفته، صدا و ناله می کردند. حضرت فرمود: «دَعُوهُنَّ فَاِنَّهُنَّ
صَوَانِحُ تَتْبَعُهَا نَوَایِحُ؛ آنها را به حال خود واگذارید؛ زیرا آنها صیحه
می زنند [و طولی نمی کشد] که به دنبال آن نوحه گریها بلند می شود.» ام کلثوم و حسن
علیهما السلام عرض کردند: «چرا فال بد می زنید؟» فرمود: «فال بد نیست، دل گواهی
می دهد که به شهادت می رسم.»[۸]
ناله های مرغان و اشک فرزندان، مانع علی علیه السلام نگشت، به راه خویش ادامه داد
تا به درب خانه رسید، کمربند حضرت به قلاب در گیر کرد و باز شد. گویا با زبان
بی زبانیش می خواست مولارا از تصمیم رفتن به سوی دوست باز دارد؛ اما بر عکس، فریاد
آن عاشق شهادت بلند شد که خطاب به خود می گفت: ای علی!
اُشْدُدْ حَیَازِیمَکَ لِلْمَوْتِ فَاِنَّ الْمَوْتَ لَا قِیکَا وَلَا تَجْزَعْ
عَنِ الْمَوْتِ اِذَا حَلَّ بِنَادِیکَا
وَلَا تَغْتَرَّ بِالدَّهْرِ وَ اِنْ یُوَافِیکَا
کَمَا اَضْحَکَکَ الدَّهْرُ کَذَاکَ الدَّهْرُ یُبْکِیکَا؛[۹]
کمربندت را برای مرگ محکم ببند؛ زیرا مرگ تو را ملاقات می کند و از مرگ
هنگامی که می آید جزع و ناله مکن و به دنیا مغرور نشو هر چند با تو همراهی کند؛
[زیرا] روزگار همچنان که تو را بخنده می آورد، همین طور می گریاند.»
بعد از رسیدن به مسجد، اول با سپیده سحر خداحافظی کرد: ای طلوع فجر! از روزی که علی
به دنیا آمده، نشده تو بیدار باشی و چشمان علی در خواب؛ اما این شب، آخرین شبی است
که چشم علی را بیدار می یابی.
فجر تا سینه آفاق شکافت
<
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 