پاورپوینت کامل شهید بهشتی در آیینه خاطرات (۱) ۸۳ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل شهید بهشتی در آیینه خاطرات (۱) ۸۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شهید بهشتی در آیینه خاطرات (۱) ۸۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل شهید بهشتی در آیینه خاطرات (۱) ۸۳ اسلاید در PowerPoint :

۷۵

آیه الله شهید دکتر سید محمدحسین حسینی بهشتی یکی از چهره های درخشان و برجسته انقلاب اسلامی ایران بود که در به
ثمر رسیدن این نهضت عظیم نقش حساسی داشت .

وی در دوم آبان ۱۳۰۷، در شهر اصفهان، محله لومبان متولد شد . خانواده ای متدین داشت و پدرش روحانی بود .

به علت پیشرفت شگفت انگیز او در یادگیری علوم، خانواده او را به عنوان یک فرد تیزهوش می شناختند . وی تحصیلات خود را در
سن چهارسالگی آغاز کرد و بعد از آن به سرعت خواندن قرآن را فرا گرفت . تحصیلات ابتدایی خود را در دبستان دولتی ثروت – که
بعدها به نام ۱۵ بهمن نامیده شد – به پایان برد . سپس در دبیرستان سعدی – که در نزدیکی میدان شاه آن زمان و میدان امام
کنونی است – مشغول به تحصیل شد . در اوایل سال دوم بود که حوادث ۲۰ شهریور پیش آمد . بعد از آن در سال ۱۳۲۱ تحصیلات
خود را نیمه کاره رها می کند و به دنبال تحصیل علوم دینی می رود و تا سال ۱۳۲۵ در شهر اصفهان ادبیات عرب و منطق و سطوح
فقه و اصول را به سرعت فرامی گیرد . در کنار این دروس به فراگیری زبان انگلیسی نیز پرداخت و آن را به طور کامل فراگرفت .

در سال ۱۳۲۵ به قم آمد و بعد از تکمیل دروس سطح، از اول سال ۱۳۲۶ فراگیری درس خارج را شروع کرد . استادان وی در درس
خارج فقه و اصول عبارتند از: «آیه الله محقق داماد» ، «آیه الله امام خمینی رحمه الله » ، «آیه الله بروجردی » ، «آیه الله سید محمد
تقی خوانساری » ، و «آیه الله حجت کوه کمره ای » .

در سال ۱۳۲۷ مجددا به فراگیری دروس جدید پرداخت و با اخذ دیپلم ادبی به صورت متفرقه در دانشگاه الهیات و معارف کنونی،
دوره لیسانس را در فاصله سالهای ۲۷ تا ۳۰ گذراند .

وی پس از اخذ لیسانس در یکی از دبیرستانهای قم به نام حکیم نظامی، مشغول به تدریس زبان انگلیسی شد و در سال ۱۳۳۳
مسئولیت اداره دبیرستان دین و دانش قم به وی واگذار شد .

در سال ۱۳۳۸ دوره دکترای فلسفه را در دانشکده الهیات سپری کرد .

در سال ۱۳۴۱ انقلاب اسلامی با رهبری امام رحمه الله و محوریت و شرکت فعال روحانیت نقطه عطفی در تلاشهای انقلابی وی به
جای گذارد . در فاصله بین سالهای ۴۱ تا ۵۷ – که مصادف با مبارزات انقلاب اسلامی بود – آیه آلله بهشتی نقش بسیار ارزنده ای در
به ثمر رساندن مبارزات مردمی داشت و در جلسات بسیاری; اعم از جلسات دانشجویی و طلاب، به ایراد سخنرانی و آگاه نمودن
مردم و جوانان می پرداخت و با آمد و شد و گفتگوهایی که با امام داشت به ایجاد شورای انقلاب و تشکیل هسته اصلی آن پرداخت .

وی علاوه بر فعالیتهای سیاسی و فرهنگی در ایران، با بعضی از کشورهای خارجی از جمله آلمان و اتریش در ارتباط بود و در آنجا
نیز به تشکیل انجمنها و سخنرانی عمومی و مشورتهای تشکیلاتی می پرداخت . از جمله کارهای ایشان در هامبورگ; تشکیل
انجمنهای اسلامی دانشجویان گروه فارسی زبان بود .

همچنین آن بزرگوار علاوه بر فعالیتهای سیاسی و فرهنگی، به تالیف کتاب پرداخته است که تعدادی از آنها عبارتند از:

۱ . خدا از دیدگاه قرآن;

۲ . روحانیت در اسلام و در میان مسلمین;

۳ . نماز چیست؟ ;

۴ . بانکداری و قوانین مالی اسلام;

۵ . مبارز پیروز;

۶ . نقش ایمان در زندگی انسان;

۷ . کدام مسلک؟ ;

۸ . شناخت دین . (۲)

در این نوشتار خاطراتی چند، از زندگی شهید مظلوم آیه الله بهشتی – به نقل از خود ایشان – که در سه بخش تنظیم گردیده
است، بیان می گردد:

۱ . خاطرات دوران پیش از انقلاب اسلامی;

۲ . خاطرات دوران انقلاب اسلامی;

۳ . خاطراتی از امام خمینی .

خاطرات پیش از انقلاب

۱ . روح حساس

از زمان کودکی; یعنی هنگامی که ۱۲ یا ۱۳ ساله بودم، همیشه در برخورد با ناپاکیها و ناروائیهایی که مخالف اسلام بود; حساسیت
و جوش و خروشی داشتم که نمی توانستم آرام بگیرم و تحمل کنم; زیرا اسلام مسلمان را حساس می سازد، حساس در برابر
ناروائیها و ناپاکیها .

یادم می آید آن وقتها که شاید ۱۵ ساله بودم و آغاز طلبگی من بود با یکی دو نفر از طلاب دیگر درس می خواندیم، گاهی در
خیابانها راه می افتادیم تا چیزی را که به نظرمان منکر می آید جلویش را بگیریم و نهی از منکر کنیم، مثلا گاهی می دیدیم از
مغازه ای صدای ترانه های زشت و فساد آور می آید، آن وقت یک کدام از ما جلو می رفتیم و نصیحتش می کردیم; می گفت برو دنبال
کارت، بگذار به کسب و کارمان برسیم! یکی دیگر از دوستان جلو می رفت و پشتوانه می شد که البته مؤثر واقع می گردید . در اینجا
بود که ما می فهمیدیم «ید الله مع الجماعه (۳) ; دست خداوند با جماعت است .» (۴)

۲ . شاد زیستن

در آغاز دوران بلوغ، تحصیلات علوم اسلامی را تازه شروع کرده بودم . در این سن، انسان نشاط و شادابی خاصی دارد، گاهی پیش
از مباحثه و بعد از آن و یا قبل از درس، با دوستان می گفتیم و می خندیدیم . یکی از دوستانم که بزرگ شده جلسات مذهبی بود، و
چند سالی از من بزرگتر بود با من هم مباحثه بود، وقتی ما می خندیدیم، می گفت فلانی حالا که در آغاز تحصیل علوم اسلامی
هستیم، بهتر است خودمان را عادت بدهیم و نخندیم یا کمتر بخندیم . گفتم چرا؟ گفت این آیه قرآن است:

«فلیضحکوا قلیلا ولیبکوا کثیرا» (۵) ; «باید کم بخندند و زیاد بگریند .»

سپس یکی دو حدیث هم در این رابطه می خواند . من از وی پرسیدم آیا خندیدن کاری حرام است؟ گفت نه حرام نیست .

گفتم حالا که حرام نیست، من می خندم . از این ماجرا چند سالی گذشت و من اولین مطلبی که به صورت مستقل و بر اساس
کتاب و سنت درباره اش تحقیق کردم و سعی کردم قرآن را از اول تا آخر به صورت علمی بررسی کنم، همین بحث بود تا اینکه به این
آیه رسیدم . به خود گفتم عجب، این آیه در قرآن است، اما مطلب درست نقطه مقابل مطلبی است که دوست من فهمیده بود و آن
دستور پیغمبر بود که باید تمام نیروهای توانا برای شرکت در مبارزه علیه کفار و مشرکینی که به سرزمین اسلام هجوم آورده
بودند، بسیج شوند .

عده ای با بهانه های مختلف از شرکت در این لشکرکشی خودداری کرده بودند و از فرمان خدا و پیغمبر تخلف نمودند . خداوند در
این آیات قرآن می فرماید: «لعنت خدا بر کسانی که دیدند پیغمبر با انبوه مسلمانان به میدان نبرد می روند اما باز هم دوست داشتن
زندگی آنها را وادار کرد تا از فرمان خدا و رسولش تخلف کنند و بمانند» و به دنبال آن به عنوان یک نفرین و کیفر می فرماید: «از این
پس کم بخندند و زیاد بگریند .»

از دیدگاه اسلام زندگی با نشاط نعمت و رحمت خداست و زندگی توام با گریه و زاری خلاف رحمت خداست .

در این آیه خداوند در مقام نکوهش از این تخلف می فرماید: «از این پس از نعمت خنده و نشاط کم بهره باشید و همواره گریان و
غمزده زندگی کنید .»

از طرف دیگر تفریح یکی از نیازهای ضروری زندگی انسان است که باعث تجدید قوای انسان می گردد .

چنانچه قرآن می فرماید:

«قل من حرم زینه الله التی اخرج لعباده والطیبات من الرزق قل هی للذین آمنوا فی الحیوه الدنیا» (۶) ;

«ای پیغمبر! بگو: چه کسی زینت خدا را که برای بندگانش خلق کرده، و روزیهای پاک را حرام کرده است؟ بگو این روزیهای پاک
برای مردم با ایمان در این دنیا است .» (۷)

۳ . هنر; نردبان تکامل

آیه الله بهشتی در یکی دیگر از خاطراتش چنین بیان می دارد:

زمانی که آیه الله بروجردی مرحوم شده بودند، عده ای به مناسبت هفتم یا چهلم آن بزرگوار، عزاداری می کردند، شعر می خواندند
و سینه می زدند، ولی وقتی کسی اولین بند از این شعر را گوش می کرد، ترانه عشقی که همان روزها از رادیو پخش می شد، در
ذهنش تداعی می کرد . آهنگ، آهنگ همان ترانه بود اما شعر مرثیه بود که با آن می شد سینه زد اما دل انسان نمی شکست; چون
آهنگ آن شاد بود .

بعد از بیان این خاطره آن شهید بزرگوار می فرماید: «باید محتوای سرودهای انقلابی و آهنگی که برای آن ساخته می شود با هم
سنخیت داشته باشد .» سپس فرمودند: «من از صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران انتظار دارم که در این مورد دقت کند و این
نوع سرودها را حذف نماید و زمینه را برای سرود سازان خلاق هموار نماید تا سرودهای واقعا انقلابی بسازند .

هنر، هنر تعالی بخش و هنری که به انسان کمک کند تا از زباله دان زندگی منحصر در مصرف اوج بگیرد و بالا بیاید و معراج
انسانیت را با سرعت بیشتری درنوردد; هنر اسلامی است . این هنر; هنری است که موجب تشویق و تقدیر اسلام است . در مدت
زمانی که از انقلاب اسلامی می گذرد، چند نوع سرود انقلابی ساخته شده است; یک نوع سرود و آهنگ انقلابی که از نظر ما خوب و
مطلوب است و یک نوع هم سرود انقلابی، ولی با آهنگ عشقی که فقط کلمات شعر عوض شده است . این نوع آهنگ بدرد
نمی خورد و این همان است که در اسلام حرام شمرده شده است .

چنانچه اگر قرآن را هم با این آهنگ غنا بخوانیم، حرام می باشد .

لذا اکنون که مسئله انقلاب فرهنگی در جامعه ما مطرح است، می بایست جای والایی به انقلاب هنری داده شود تا معلوم گردد که
اسلام، هنر پرور و هنر دوست و هنر خواه است، نه ضد هنر!

اما هنری که انسان ساز است، هنر مبتذل و غربی نیست; زیرا هنر باید وسیله و نردبان عروج و تکامل انسان باشد نه وسیله سقوط
و تباهی! هنری که انسان را انسان تر کند نه اینکه او را به حیوانیت و شهوت رانی بکشاند . (۸) »

۴ . قاطعیت در برخورد با دشمن

یکی از خاطراتی که هرگز فراموش نمی کنم، مربوط به سخنرانی پرشوری است که در هفده ربیع الاول سال ۱۳۴۳ در مدرسه چهار
باغ اصفهان، که نام فعلی آن امام جعفر صادق علیه السلام است، داشتم . جلسه پر شور و با شکوهی بود . در آن سخنرانی مردم را به
انقلاب دعوت کردم و تحت عنوان این مطلب که انسانی که در این روز متولد شده (در ۱۷ ربیع الاول) پیام آور بوده است، صحبت را
به اینجا کشیدم که این پیام آور فرموده است: انقلاب را با رساندن پیام خدا و پیام فطرت پذیر آغاز کنید و ادامه دهید .

اما هر وقت دشمنان خدا و دشمنان انسانیت سر راهتان ایستادند و خواستند ندای حق شما را در گلو خفه کنند، آن وقت آرام
ننشینید، سلاح به دست بگیرید و با آنها بجنگید! وقتی بحث به اینجا کشید، چون ماموران امنیتی در آنجا بودند جلسه متشنج شد
و یادداشتی به من دادند که شیاطین ناراحت هستند و منظورشان هم این بود که بحث را برگردانم . اما من روا نمی دانستم که
بحث را عوض کنم و آن را به پایان رساندم .

بعد از اینکه از جلسه بیرون آمدم، ماموری آمد که مرا دستگیر کند، ولی نشد . بنده به منزل رفتم و بعد آنها آمدند و مرا در منزل
دستگیر کردند و به شهربانی و بعد به ساواک اصفهان بردند . رئیس ساواک گفت: من متدین هستم و به دین اسلام علاقه دارم،
حتی شما می توانید از علمای اینجا بپرسید که آرامش اینجا رامن حفظ نموده ام .

بعد گفت: شما مثل این که ماموریت داشتید بیایید و این شهر را به هم بریزید و مردم را به جنگ مسلحانه دعوت کنید . من در
جلسه بودم اما از آن جایی که بحث به اینجا رسید، دیگر دیدم که نباید بمانم و از جلسه خارج شدم و گفتم نوار آن را بیاورند تا من
گوش کنم .

گفتم پس شما هنوز نوار را گوش نکرده صحبت می کنید، چه اشتباهی!؟ فعلا بگذارید آنهایی که آنجا نگفتم اینجا برایتان بگویم .
شروع کردم برایشان صحبت کردن، معاونش آمد و گفته هایم را یادداشت کرد . گفتم شما به این ملت چه می گویید؟ آیا یک ملت
مرده می خواهید در این کشور باشد . ما می گوییم ملت ما باید یک ملت زنده ای باشد . آن روز برای چندمین بار – چون اولین بار
نبود که مرا ساواک احضار می نمود – تجربه کردم که اگر انسان مؤمن و مبارز، در برخورد با دشمن با قوت و قدرت نفس سخن
بگوید چطور می تواند او را حتی پشت میز ریاستش مرعوب سازد .

این آقای سرهنگ پس از اینکه دید من با قاطعیت و صراحت می گویم که این انقلاب برای آن است که از این مردم انسانهایی
بسازد که در برابر هر دشمنی از خودشان دفاع کنند، تحت تاثیر قرار گرفت و گفت اگر روحانیون با این شیوه با مسایل برخورد
کنند، این برای ما یک معنی دیگری پیدا خواهد کرد و من حس کردم که آن باقی مانده فطرتی که در اعماق روح این افراد مانده
بود، متاثر شد و توانست چیزی را که هرگز انسان انتظار ندارد از رئیس ساواک یک استان بشنود از زبان او بشنویم . (۹)

۵ . تمایز جامعه اسلامی و غربی

در سفری که به ترکیه داشتیم، در راه آنکارا در یکی از شهرهای جنوبی شبی را گذراندیم . صبح که می خواستیم زودتر حرکت
کنیم پسر کوچکم اظهار تشنگی کرد، به مغازه ای رفتم و نوشابه ای برای او گرفتم . کیفی را که مبلغ کمی پول و تمام اسناد – از
گذرنامه گرفته تا اسناد ماشین – در آن بود در همان مغازه فراموش کردم و حرکت کردیم . حدود ۲۵۰ کیلومتر که از آن محل دور
شده بودیم برای خوردن صبحانه نگه داشتیم . از روی عادتی که داشتم دست

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.