پاورپوینت کامل خاطرات تبلیغی مرحوم فلسفی ۳۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل خاطرات تبلیغی مرحوم فلسفی ۳۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل خاطرات تبلیغی مرحوم فلسفی ۳۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل خاطرات تبلیغی مرحوم فلسفی ۳۶ اسلاید در PowerPoint :

۱۱۶

سخنرانی شب عاشورا در مسجد شیخ عبد الحسین

آن شب جمعیت به قدری زیاد بود که من نتوانستم از میان مردم و از اول بازار به مسجد بیایم، لذا از طریق پشت بام بازار به طرف
مسجد رفتم و از روی بام مسجد به پایین آمدم .

متن سخنرانی آن شب عاشورا در نوار موجود است و خیلی تکثیر شده است .

مطلبی که اصلا خبر نداشتم، این بود که بعد از تکثیر نوار، یک جوان پرشور علاقمند به من گفت: آقا می دانید با وجود آن همه
ساواکی چه کسی توانست این نوار را ضبط کند؟ گفتم: نه! گفت: من بودم . گفتم: در کجا ضبط کردید؟ گفت: جان من در خطر
بود . عصر عاشورا که هنوز همه ی مردم نیامده بودند، از یک نقطه ی مناسب یک رشته سیم برق زیر منبر آوردم و سپس خودم با
ضبط صوت در زیر منبر قرار گرفتم و نوار را ضبط کردم! دو طرف بدنه ی منبر و پله های آن هم با پارچه ی سیاه پوشیده شده بود و
همین امر مانع از آن می شد که کسی مرا در زیر منبر ببیند . آن قدر در آنجا از گرما و تنگی جا عرق ریختم که جانم به لب رسید!!

آن وقت ها نوار کاست معمول نبود . نوارها ریلی بود و دستگاه ضبط هم اغلب بزرگ و سنگین بود .

جوان گفت: آن دستگاه را گذاشتم و نوار را در چنان وضع عجیبی ضبط کردم . بعد نوار را زیر بغلم گذاشتم که کسی نبیند و آن را
بیرون فرستادم . سپس در زمانی که مسجد خلوت شد، رفتم و دستگاه ضبط را هم برداشتم .

به هر حال، نوار سخنرانی شب عاشورا که آن جوان ضبط کرده بود، به سرعت تکثیر و در سراسر کشور توزیع شد . بعدها این
سخنرانی تاریخی به صورت یک جزوه توسط یک مؤسسه ی مطبوعاتی چاپ شد .

منبر شب یازدهم محرم

وقتی شب یازدهم، یعنی فردای شب استیضاح، برای سخنرانی به مسجد آمدم، باز از روی زانوهای مردم گذشتم، دو سه متر به
منبر مانده بود که شخصی یک تکه کاغذ کوچک به من داد; اما فشار جمعیت به قدری بود که برنگشتم ببینم چه کسی بود . کاغذ
را گرفتم و بالای منبر رفتم . بعد از این که روی منبر نشستم و پیش از این که بسم الله بگویم، کاغذ را باز کردم و خواندم . دیدم
مطلبی نوشته که باید پاسخ داده شود; لذا گفتم: مطلبی از من سؤال کرده اند، هر چند نمی دانم چه کسی آن را نوشته است; ولی
بعد از سخنرانی آن را می خوانم و جواب می دهم . بعد آن را بستم و در جیب گذاشتم .

سخنرانی را شروع کردم و بعد از یک ساعت تمام که ذکر مصیبت هم شده بود، گفتم: «آقایان! حالا آن چیزی را که به من نوشته اند،
می خوانم و جواب می دهم، من به این دلیل آن را در آغاز منبر نخواندم که بعضی ها ده دقیقه، یک ربع دیرتر می رسند .
می خواستم تمام مستمعین این سؤال را بشنوند و جواب آن را بدانند .

گفتم: این آقا نوشته است: آقای فلسفی! شما منبر می روید; هر چه انتقاد دارید می گویید هر چه اعتراض دارید بیان می کنید،
دولت را هم استیضاح می کنید، از مردم هم صحیح است، صحیح است می گیرید و تازه می گویید آزادی نیست؟ شما بگویید آزادی
در مملکت چیست؟ با این وضع باز هم می گویید آزادی نیست؟ !

خوب! این سؤالی است که اهمیت دارد، و این را باید جواب داد . آقای محترم! سؤال شما سؤال اساسی است . الان هم که مردم
شنیدند، آنها هم ممکن است همین فکر را بکنند که با این همه دامنه ی سخن، این همه اعتراض به رییس دولت و ساواک و آخر
الامر استیضاح دولت، باز هم باید گفت آزادی نیست؟ گفتم: الان جواب می دهم و جواب این است:

به نظر ما امروز مملکت ایران زندان بزرگی است که در این زندان در حدود سی میلیون نفر زندانی هستند و آزادی ندارند . من این
زندان بزرگ را به یک زندان کوچک تشبیه می کنم; زندانی است که دولت دارد – شهربانی – به جای سی میلیون بگویید سه هزار
زندانی در این زندان هستند . اینها همه زندانی هستند . افسرهای نگهبان، پاسبان ها و مامورین، همه مراقب هستند . درها همه
قفل و دیوارها محکم است; اما اگر زلزله ای آمد، زندان را لرزاند، بعضی از دیوارها را فرو ریخت، افسرها و نگهبانان فرار کردند و
زندانی ها هم فرار کردند و آزاد شدند، آیا شما این وضعیت را آزادی حاکم بر زندان می دانید؟ !

پیداست که ماموران به محض این که زلزله آرام شد، تمام آنها را که از زندان فرار کرده اند دو مرتبه می گیرند و به زندان می آورند و
خرابی های زندان را هم درست می کنند و تعمیرات لازم را برای جلوگیری از این گونه حوادث انجام می دهند!

آقای محترم! در این کشور مظلوم تحت اختناق، زلزله ی عاشورا آمده و دیوارهای خوف از دیکتاتوری را فرو ریخته است که ما
می توانیم حرف خود را بزنیم، نه این که ما آزاد شده ایم! عاشورا در این مملکت زلزله ایجاد کرده است و با ویرانی بسیاری از موانع
در این زندان بزرگی که اسمش کشور ایران است، دستجات، منبرها، شهری ها، روستایی ها، کارگرها و کشاورزها آزاد شده اند; ولی
مدت این زلزله دوازده شب است و بعد تمام می شود .

من در حضور همه ی این مردم می گویم، الان زلزله ی عاشورا است که باعث شده ما بتوانیم این حرف ها را بگوییم، اما امشب، شب
یازدهم است و می گذرد و فردا شب هم هست; اگر روز دوازدهم نیز این حرف ها را گفتیم و ما را نگرفتند و به زندان نبردند، معلوم
می شود آزادی هست، و حساب ما دیگر صاف است; ولی اگر ما را گرفتند و بردند، معلوم می شود این فرصت ها ناشی از زلزله ی امام
حسین علیه السلام بوده نه آزادی موهوم و خیالی!

شب دوازدهم محرم و ماجرای دستگیر شدنم

آنچه گفتم جواب قانع کننده ای بود که در اعماق وجود مردم نشست . فردا شب هم گفتم: امشب، آخرین شب زلزله امام
حسین علیه السلام است . ببینیم فردا روز دوازدهم محرم مقدرات ما با دستگاه دولت از چه قرار است!

در

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.