پاورپوینت کامل گزارش هزاره ادیان ۱۰۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل گزارش هزاره ادیان ۱۰۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل گزارش هزاره ادیان ۱۰۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل گزارش هزاره ادیان ۱۰۰ اسلاید در PowerPoint :
۱۱۱
اشاره:
آنچه پیش رو دارید پاورپوینت کامل گزارش هزاره ادیان ۱۰۰ اسلاید در PowerPoint است که توسط حضرت آیت ا… جوادی آملی در نشست سوم کانون گفتمان دینی ارائه
گردیده است. متن گزارش، از سخنرانی معظم له پیاده شده و پس از حذف بعضی از قسمت ها و اندکی تصرف تقدیم می گردد.
متن حاضر به دلیل استخراج از سخنرانی، حالت گفتاری دارد. امید آن که مورد توجه خوانندگان گرامی قرار گیرد.
× × ×
بعد از گذشت دو هزار سال – در آغاز هزاره سوم – تجارب تلخی را بشر امروزی پشت سر گذاشته است; نه تنها جنگ های جهانی
اول و دوم، که جنگ های مقطعی و موضعی نیز کشورهای زیادی را پشت سر گذاشت که بسیاری از این ها صبغه مذهبی داشت و
هنوز هم دارد.
بر اساس این فکر تصمیم گرفته شد تا در آغاز هزاره سوم که اجلاس رسمی سازمان ملل شروع می شود، این سازمان سه اجلاس
داشته باشد تا از گفتمان این سه اجلاس، بهره بگیرد و مواد فکری اجلاس رسمی خود را تامین کند. در اجلاس رسمی سازمان ملل
که بعدا تشکیل شد، اعضای رسمی سازمان ملل حضور داشتند. پیشاپیش این اجلاس، سه اجلاس دیگر را طرح کردند که دو
اجلاس از این سه اجلاس، سابقه تاریخی داشت و یک اجلاس، اصلا سابقه تاریخی نداشت و برای اولین بار، در سازمان ملل مطرح
شد. آن اجلاس که اصلا سابقه نداشت، نشست رهبران مذهبی جهان از سراسر عالم بود و آن دو اجلاس که سابقه طولانی داشت،
یکی اجلاس رؤسای مجالس و دیگری اجلاس سران سیاسی کشورها بود.
پیشاپیش همه آن اجلاس ها، اجلاس سران و رهبران مذهبی را تدارک دیدند. از رهبران شرق و غرب و خاور و باختر و دور و
نزدیک دعوت کردند تا حضور پیدا کنند یا پیام دهند و ضمنا از رجال مذهبی – علمی این مکاتب نیز دعوت کردند تا سخنرانی
کنند; البته سخنرانی هایی که برای غالب این ها در نظر گرفتند در کمسیون های فرعی بود که در جنب این اجلاس رسمی برگزار
گردید.
این اجلاس دارای یک افتتاحیه رسمی و یک اختتامیه بود. بقیه جلسات، تقریبا نیمه فرعی و کمسیون هایی بود که بین این مبدا و
آن منتها انجام می شد. به لطف الهی، هیئت ایرانی هم در افتتاحیه حضور داشت و هم در اختتامیه سخنرانی داشت.
وقتی از رهبران مذهبی دعوت کردند، آن ها که در غرب بودند، حضورشان را اعلام کردند. زمانی که دعوت به مقام معظم رهبری
ابلاغ شد، ایشان بعد از بررسی فرمودند: اگر نوبت قرائت پیام ما، مرحله دوم یا سوم است، ما شرکت می کنیم و اگر از دوم و سوم
بگذرد، ما شرکت نمی کنیم. این سخن مقام معظم رهبری که اعلام شد، دبیر اجرای نشست هزاره سوم، به نماینده رسمی ایران
در سازمان ملل گفت: «شما موقعیت مرا هم ملاحظه کنید. ما بر اساس کشور تقسیم نکردیم بلکه بر اساس مذهب تقسیم کردیم و
این اجلاس هیچ صبغه سیاسی ندارد و اگر محل اجلاس، ساختمان رسمی سازمان ملل است، به علت این است که این ساختمان
رسمی تر است; وگرنه هیچ ارتباطی با سازمان ملل ندارد. فقط این مکان و محل را در اختیار این اجلاس قرار داده اند. دبیر کل این
سازمان; کوفی عنان نیز به عنوان خیرمقدم شرکت می کند. دیگر هیچ ارتباطی با سازمان ملل ندارد و همان صبغه علمی –
مذهبی محض می ماند. ما ناچاریم اول پیام پاپ را قرائت کنیم; برای این که بیش از دو میلیارد مسیحی در سراسر عالم هستند که
در غرب حضور فعال دارند و غرب هم مورد قبول مسیحیت است. ما نمی توانیم پیام پاپ را در غیر نوبت اول جا بدهیم زیرا تقریبا
مسیحیان دو برابر مسلمان ها هستند. بعد از مسیحیت، ما اسلام را مطرح کردیم; و چون ۸۰ درصد مسلمان ها از کشورهای
دیگرند و ۲۰ درصد از کشور شما، اگر بنا باشد شما را در ردیف دوم قرار دهیم، در برابر ۸۰ درصد مشکل داریم; لذا رئیس رابطه
عالم اسلامی را که از عربستان است دعوت کردیم تا در نوبت دوم سخنرانی کند. در مرحله سوم هم نوبت به شما نمی رسد; زیرا بر
اساس نشست هزاره سوم دو رهبر از یک مذهب نمی توانند در موالات هم سخنرانی یا پیام دهند در نتیجه بعد حتما باید مذهب
دیگری باشد; لذا یکی از رهبران کلیمی انتخاب شده است که پیام کلیمیت را ابلاغ کند و چون برخی از مذاهب هندویی و بودایی
در غرب، خیلی فعال اند و حضور فراوان دارند، آن ها در نوبت چهارم قرار دارند و پیام رهبری ایران در نوبت پنجم. غیر از این مقدور
ما نیست و عده زیادی هم بعد از شما قرار دارند.»
ما این مطلب را خدمت مقام معظم رهبری منتقل کردیم و قبول کردند که در مرحله پنجم، پیام صادر شود. پیامی در حد مناسب
با آن اجلاس مرقوم کردند که البته نیاز به شرح داشت. وقتی این جریان به بنده ابلاغ شد، گفتم خواندن پیام کار ما نیست. بنده
وقتی پیام امام را به جناب میخائیل گورباچوف رساندم، به عنوان تعلیم پیام رفتم، نه تسلیم پیام. در این مورد هم گفتند: برای
شما دو برنامه رسمی در نظر گرفته اند و شما دو کار دارید: اول قرائت پیام و دیگری سخنرانی رسمی در نشست هزاره ادیان. بنده
فکر کردم که آن سخنرانی رسمی به منزله شرح این پیام باشد.
در مورد جناب میخائیل گورباچوف هم همین طور بود که باید شرح داده می شد و این طور نبود که مثل استوارنامه یک سفیر،
نامه را به دست آن ها بدهیم و مراسم دیپلماسی انجام شود. یک ساعت و ۵ دقیقه طول کشید که ما پنج صفحه پیام امام را به
میخائیل گورباچوف تعلیم دهیم و بعد ایشان در حدود ۲۵ دقیقه پاسخ دادند و بعد ما هم حدود ۲۰ دقیقه پاسخ ایشان را نقد
کردیم که جمعا حدود دو ساعت و پنج دقیقه طول کشید.
شرحی هم بر [پیام مقام معظم رهبری] نوشته شد که چند روز طول کشید. در آن شرح، مشخص شد که فقط مذهب می تواند
صلح را به ارمغان بیاورد و لاغیر. اگر صلحی در عالم هست، فقط از ناحیه مذهب است.
با این امید و خواست خدا (سیروا علی بسم ا..). هیئت ایرانی، از ایران به نیویورک اعزام شد. در آن جا سه برنامه بود:
۱- مراسم رسمی افتتاحیه.
۲- مراسم رسمی اختتامیه.
۳- دیدارهای جنبی. این دیدارهای جنبی، هر کدام برای خود یک دیدار رسمی بود که جمع کردن آن ها کار آسانی نبود; لذا از یک
ماه قبل، این دیدارها تنظیم شده بود. دیدارهایی با رهبران مسیحی و کلیمی و بعضی از فلاسفه یهود و اسلام شناسان ایرانی مقیم
غرب و آمریکایی های مقیم همان منطقه، که سؤالاتی هم مطرح می کردند.
با مسلمانان آن منطقه هم دیداری داشتیم. از مدرسه امام علی علیه السلام و مدرسه ای به نام امام خویی قدس سره نیز دیداری
داشتیم که این ها برنامه های جنبی بود و آثار پربرکت آن ها به لطف الهی کم نبود.
در افتتاحیه که بعدازظهر دوشنبه شروع شد، سخن از سخنرانی نبود; بلکه سخن از دعا و مناجات و نیایش و ذکر بود که انسان در
آن جا ملل و نحل را مجسم می دید. هر چه بود زمزمه بود. بعضی با اشک و بعضی با ناله. این مناجات ها یا قرائت بود یا خوانندگی
همراه با نوازندگی و یا نوازندگی تنها. هر کسی با زبانی صفت مدح او می گفت که گاهی با ناله همراه بود و گاهی عادی. اصلا سخن
از سخنرانی نبود. ما نمی فهمیدیم که این ها چه می گویند. شعارهایی هم داشتند که کسی آن ها را برای ما ترجمه نمی کرد.
این کسانی که ذکر و نیایش و مناجات و دعا و ثنای خداوند را در این مراسم شروع کردند، همان هایی بودند که ما سخن آن ها را
نمی فهمیدیم. اما گروه های خاص، نوازنده طبل بودند که از این طبل های مسطح نبود. گاه به سینه طبل می کوبیدند و گاهی با
آهنگ خاص به بدنه طبل و گاهی به حواشی طبل می کوبیدند و گاهی هم نعره ها و فریادهایی برمی آوردند که این ها برای ما
جاذبه داشت; ولی معلوم نبود که چه می گویند؟
نوبت به مسلمان ها که رسید یک مسلمان آفریقایی با آهنگ زیبا و ملیحی اذان گفت و بعد هم اذان را به انگلیسی ترجمه کرد.
سپس رئیس رابطه عالم اسلامی آمد و یک قطعه مناجات و دعایی را که انتخاب کرده بود خواند. بعد هم یک روحانی سالمند
لبنانی آمد. او نیز یک قطعه دعا و مناجاتی را خواند. این سه نفر از مسلمانان بودند; بقیه آقایان از مسیحیان، کلیمی ها و هندوها
بودند.
سیک ها و براهمه و هر کس دیگر هم آمد و مناجات خود را خواند. گاهی با ناله مناجات می کردند و گاهی با ابزار نوازندگی همراه
بود. برخی از هندوها در حین این که مناجات می کردند، با ابزار نوازندگی می نواختند. این مسائل را اصلا بد و حرام نمی دانند.
در روز سه شنبه، به لطف الهی هیئت ایرانی، پیام مقام معظم رهبری را به خوبی قرائت کردند. این پیام با بقیه پیام ها فرق داشت.
پیام های دیگر خطوطی کلی از صلح را گوشزد می کردند ولی این پیام، یک پیام جامع و معقول و منقول بود. در آن پیام آمده است:
علم، در حالی که لازم است، ولی شرط کافی برای برقراری صلح نیست و بدون اخلاق نمی شود و اخلاق درحالی که لازم است،
پشتوانه اعتقادی می طلبد و اعتقاد است که پشتوانه اخلاق است و اعتقاد را معارف توحیدی رهبران الهی بیمه می کند; پس، اول
عقاید است بعد اخلاق، بعد علم; تا انسان از این علم، انتظار کارهای سودآوری داشته باشد.
در آن پیام آمده است که: عده ای به این فکر هستند که صلح، یک امر سیاسی است، نظیر جنگ. چیزی می تواند در مورد صلح و
جنگ سیاسی فتوا بدهد که خود در حوزه سیاسی حضور داشته باشد و چون دین از حوزه سیاست جدا است، توان آن را ندارد که
در جریان صلح سیاسی یا در جنگ سیاسی فتوا بدهد. در این پیام آمده است که این نظر از نیرنگ های بیگانه مهاجم است. آن ها
که به این فکر هستند که دین از سیاست جدا است، می خواهند دین را خلع سلاح کنند. این به منزله آتش بس یک طرفه است;
یعنی دین کاری به سیاست نداشته باشد; وگرنه، سیاست قهار، دین را در مهار می گیرد. کدام سیاست قهار است که به دین رحم
کرده باشد؟ کدام سیاست قهار مالک رقاب شد و دین را در کمال آزادی گذاشت و از رهبران مذهب کار و بار نکشید؟ باید از
سیاست مداران و سیاست بازان و کسانی که می گویند دین از سیاست جدا است، بپرسید که آیا سیاست هم از دین جدا است؟ چه
طور اگر روزی لازم بود از شریح قاضی ها و وعاظ سلاطین فتوا طلب می کنند؟
این ها از یک سو می گویند: دین کاری به سیاست ندارد ولی سیاست قهار مکاره دین را به کام خود می کشد. آن هایی که این پیام را
شنیدند، دیدند که هیئت ایرانی، حرف های جدیدی برای گفتن دارد. لذا درخواست کردند که دیداری با هیئت ایرانی داشته
باشند. دیدارهایی که هیئت ایرانی داشت، از قبل تنظیم و برنامه ریزی شده بود; اما این دیدار، در همان نیویورک تنظیم شد; دبیر
اجرایی نشست هزاره ادیان پیشنهاد داد و یک عده از رهبران کلیمی و مسیحی و هندو را به همراه آورد که با هیئت ایرانی، دیدار
داشته باشد.
در آن دیدار، آنان حرف هایی از هیئت ایرانی شنیدند. رهبران کلیمی خواستند بگویند دین ما دین رافت و رحمت است، دین مهر و
صفا و مودت است. خدای ارحم الراحمین در چهره یهودیت و کلیمیت ظهور کرده است. هیئت ایرانی بعد از آن که سخنان آنان را
شنید گفت: قهر خدا عین مهر اوست و جمال خدا، عین جلال اوست و اگر شما در کلیمیت مساله رحم و گذشت و عفو دارید،
اسلام نه تنها قهر به موقع دارد و مهر به جا، بلکه بالاتر از قهر و مهر، دلال دارد. شاید شما این را در فرهنگتان نداشته باشید.
دلال، آن مقام نازکردن است. نه تنها خدا به ما اجازه می دهد با او مناجات کنیم، مثلا بگوییم تو ستاری، تو غفاری، تو بخشنده ای،
تو مهربانی، ببخش! بلکه به ما اجازه می دهد که در آن دالان ورودی راز او بار یابیم و با او از راه ناز حرف بزنیم، این دلال عربی،
همان ناز فارسی است.
این که در دعای شریف افتتاح ماه مبارک رمضان می خوانیم: مدلا علیک، یعنی من از راه ادلال و دلال و از راه ناز با تو حرف می زنم.
این راه ناز و دلال عبارت از این است که یک وقت انسان بگوید: خدایا من گنه کردم، شتر دیدی ندیدی. این امر، خدا را با کسوت
ستار و غفار دیدن است. به ما اجازه داده اند که در دعاها بگوییم: خدایا! تو اگر قیامت مرا مورد اعتراض قرار بدهی که چرا بد کردی؟
«ان اخذتنی بجرمی، اخذتک بعفوک » من هم اعتراض می کنم که: تو چرا نبخشیدی؟ این را می گویند دلال. انسان به جایی
می رسد که با معشوقش از راه ناز حرف می زند و گلایه می کند.
وقتی رهبران کلیمی این حرف ها را شنیدند، دیدند که قرآن یک حرف تازه ای دارد. آن جا که سخن از اسلام بود و هیئت ایرانی
حرف می زد، یا قرآن بود، یا نهج البلاغه یا صحیفه سجادیه، که حقیقت اسلام همین است. دیگر نام مذهب نبود; چون مذهب ما
همان اسلام ناب است که به صورت قرآن و نهج البلاغه و صحیفه سجادیه تجلی کرده است. وقتی شنیدند اسلام بالاتر از عفو و
رحمت و گذشت و ارحم الراحمین، رحمانیت مطلقه و رحمانیت خاصه دارد، تکان خوردند. موافقت کردند که هیئت ایرانی، در
اختتامیه هم حضور داشته باشد، نه فقط در کمیسیون های فرعی. چون اختتامیه برای کسی بود که در افتتاحیه شرکت نکند، من
یادم نیست کسی هم در افتتاح و هم در اختتام حضور فعال داشته باشد.
در جمع این ها، خانم میان سالی هم بود. یک روسری کنار میز او بود. همین که من وارد شدم در کمال ادب اشاره کردم که این
روسری را سرتان بگذارید. او هم در کمال ادب مسیحیت، روسری را سر کرد و تا آخر جلسه هم گوش داد. این ادب و برخورد
دوستانه مؤدبانه معلمانه را هم استقبال می کنند.
یکی دیگر از دیدارهای ما با یکی از فلاسفه کلیمی بود. او از ابن میمون کلیمی سخن می گفت و با چهار تا اصطلاح فلسفی هم آشنا
بود و با شنیدن چهار مساله فلسفی خوشحال شد و رفت.
عده ای دیگر، برخی از مسیحیان بودند. این ها می خواستند با هیئت ایرانی دیدار داشته باشند و می گفتند: ما تشنه مکتب امام
هستیم. عده ای از این ها که در یک سمت بودند، در میان آن ها پیرمرد سال خورده ای (۷۰ ساله) بود و همسری (حدود ۶۰- ۷۰ ساله)
و دختر و دامادی داشت. این دو خانم، هر دو محجبه بودند. هم روسری داشتند و هم پیراهن بلند. این ها آرزویشان این بود که ای
کاش ما هم مثل زنان ایرانی، دارای حجاب برتر یعنی چادر بودیم. آرزوی این ها همین بود و می گفتند: مشکل و نقص ما همین
است. این مسیحی ها می گفتند: ما از آلمان برخواسته ایم و به لندن آمدیم و دیدیم در آن جا نمی توانیم خواسته های مسیح را
درست پیاده کنیم; بعد آمدیم آمریکای جنوبی. دیدیم آن جا هم برای ما سخت است و فعلا در آمریکای شمالی هستیم و از ما
خواستند که اگر امکان دارد، سری به آن ها بزنیم.
می گفتند: ما کسانی هستیم که خرید و فروش نمی کنیم و هر چه داریم، با هم در یک منطقه کوچک زندگی می کنیم. این ها فقط
توانستند آن عیسای مسیح در چهره خاص رهبانیت را ببینند; نه آن عیسای ناب را.
مهم ترین مشکل غرب در زمان حاضر این است که یک امامی می خواهد که بین مسیحیت آمریکایی و مسیحیت ناب عیسوی فرق
بگذارد. اگر یک امامی پیدا شود که آن مسیحیت آمریکایی را از مسیحیت عیسوی جدا کند، آن گاه معلوم می شود که مرز مشترک
بین اسلام و یهودیت و مسیحیت بسیار زیاد است.
رهبران یهودی، یعنی خاخام های آن ها که برای گفت و گو آمدند، مایل نبودند که این بحث ها را ضبط کنند. برخی از آن خاخام ها،
همان هایی بودند که به ایران آمدند و آرم آن ها ضد صهیونیسم است. آن ها گاهی در اثنای گفتمان، قصد داشتند گفتمان را سیاسی
کنند و زندانی شدن جاسوس ها را مطرح کنند، ولی هیئت ایرانی، حرف را به مسایل مذهبی و علمی منتقل می کرد. سخن ما این
بود که آن یک بحث جداگانه است و در بین آن جاسوسان یهودی مسلمانان هم هستند و هر چه جمهوری اسلامی برای مسلمان
جاسوس در نظر گرفته، برای ک
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 