پاورپوینت کامل اسلام، دین بی غروب ۹۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل اسلام، دین بی غروب ۹۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل اسلام، دین بی غروب ۹۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل اسلام، دین بی غروب ۹۶ اسلاید در PowerPoint :

۳۳

«ما کان محمد ابا احد من رجالکم و لکن رسول الله و خاتم النبیین (۱) »

اشاره:

با پایان یافتن حجه الوداع در سال ده هجری و بازگشت پیامبر، مدینه خود را برای وداعی دیگر آماده می کرد; وداعی جانسوز با
رسول اکرم صلی الله علیه و آله آخرین فرستاده الهی و پایان بخش سلسله پیامبران.

این انتظار تلخ در ۲۸ صفر سال ۱۱ هجری به سرانجام رسید و امت اسلامی را به داغی ابدی نشاند. در میان چنین غم و اندوهی،
یگانه عاملی که می توانست جامعه مسلمانان را از هجران فقدان رسول خدا برهاند و به آینده ای اطمینان بخش امیدوار سازد،
بشارت های خداوند و رسول اکرم صلی الله علیه و آله مبنی بر جاودانه بودن دینی بود که پیامبر خاتم آورده بود. اینک که در آستانه
سالروز رحلت رسول خاتم قرار گرفته ایم، مناسب است با نظاره خورشید بی غروب دین اسلام، پرده از راز خاتمیت محمد مصطفی
صلی الله علیه و آله کنار بزنیم و دل های اندوهگین خود را با ترسیم آینده ای درخشان برای اسلام تسلی بخشیم.

«ما کان محمد ابا احد من رجالکم و لکن رسول الله و خاتم النبیین (۲) »

مبانی خاتمیت

۱- از منظر قرآن:

پایان یافتن سلسله پیامبران با بعثت رسول اکرم صلی الله علیه و آله از ضروریات اسلام است و ازاین روی نیاز به استدلال ندارد. با
این حال می توان هم به آیات و هم به روایات در این مورد استناد کرد. صریح ترین آیه عبارت است از:

«ما کان محمد ابا احد من رجالکم و لکن رسول الله و خاتم النبیین » ; (۳) «محمد صلی الله علیه و آله پدر هیچ یک از مردان شما
نیست ولی رسول خدا و پایان بخش انبیاء است » . البته در مورد این آیه دو اشکال مطرح شده است که عبارتند از:

۱- خاتم به معنای انگشتری است.

۲- انبیا پایان یافته اند نه رسولان.

در پاسخ باید گفت: خاتم به معنای وسیله پایان بخش به چیزی است (۴) و هر پیامبری که مقام رسالت داشت، نبی هم هست و با
پایان یافتن سلسله انبیاء، سلسله رسولان هم پایان می یابد و هر چند مفهوم نبی اعم از رسول نباشد اما از حیث مورد، نبی اعم از
رسول است.

شهید مطهری رحمه الله در ذیل این آیه می نویسد:

«لحن آیه مورد بحث خود می رساند که قبل از نزول این آیه نیز پایان یافتن نبوت به وسیله پیامبر اسلام در میان مسلمین امری
شناخته شده بوده است. مسلمانان همان طوری که محمد را رسول الله می دانستند، خاتم النبیین نیز می شناختند. این آیه فقط
یادآوری می کند که او را با عنوان پدر خوانده فلان شخص نخوانید. او را با همان عنوان واقعی اش که رسول الله و خاتم النبیین
است بخوانید. در این آیه به جوهر و هسته مرکزی اندیشه ختم نبوت اشاره می کند.» (۵)

۲- از منظر روایات:

موضوع خاتمیت در ضمن صدها روایت مورد تاکید قرار گرفته است که برخی از آن ها عبارتند از:

حدیث منزلت:

هنگامی که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله می خواست راهی جنگ تبوک شود، علی علیه السلام را به جای خود در شهر تعیین
کرد. امام از این که در این جنگ نمی تواند با پیامبر همراه شود اندوهگین شد و اشک از چشمانش جاری شد. در این لحظه پیامبر
به او فرمود: «اما ترضی ان تکون منی بمنزله هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی; (۶) آیا راضی نیستی که نسبت به من همانند
هارون به موسی باشی مگر این که بعد از من پیامبری نیست.»

حدیث آخرین امت:

«ایها الناس انه لانبی بعدی و لا امه بعدکم; (۷) ای مردم پیامبری بعد از من و امتی بعد از شما نیست.»

آخرین سنت:

«ایها الناس انه لانبی بعدی و لاسنه بعد سنتی; (۸) ای مردم پیامبری بعد از من و سنتی بعد از سنت من نیست.»

آخرین در دنیا:

«نحن الاخرون السابقون یوم القیامه; (۹) ما در دنیا آخرین و در قیامت اولین هستیم.»

تکمیل کننده تعداد رسولان:

قال علی علیه السلام: «ولم یخل سبحانه خلقه من نبی مرسل او کتاب منزل او حجه لازمه او محجه قائمه. رسل لاتقصر بهم قله
عددهم ولا کثره المکذبین لهم من سابق سمی له من بعده او غابر عرفه من قبله علی ذلک نسلت القرون و مضت الدهور و سلفت
الاباء و خلفت الابناء الی ان بعث الله محمدا رسول الله صلی الله علیه و آله لانجاز عدته و تمام نبوته ماخوذا علی النبیین میثاقه،
مشهوره سماته، کریما میلاده; (۱۰)

خدا در هیچ عصری مردم را بدون پیامبر یا کتاب آسمانی، رهبر مورد نیاز و راه راست نگذاشته است.

پیامبرانی را فرستاد که محدود بودن تعداد خود [و پیروانشان] و افزون بودن مخالفان آنان مانعی از انجام رسالت آنان نبود. هر
پیامبری چه پیامبرانی که اوائل تاریخ مبعوث شده اند یا پیامبرانی که اواخر آمده اند همه مشخصات پیامبر بعد از خود را بیان
می کردند. به همین ترتیب قرن ها گذشت، روزگارها سپری شد، پدران گذشتند و پسران را به جای خود گذاشتند تا زمان بعثت
رسول خدا صلی الله علیه و آله رسید و خدا آن حضرت را برای وفای به عهد و تکمیل نبوت خود که با پیامبران بسته بود و اوصافش
را برای آنان شرح داده بود، و از دودمانی شایسته بود، اعزام کرد.»

درود بر محمد; خاتم النبیین

قال علی علیه السلام: «… اجعل شرایف صلواتک و نوامی برکاتک علی محمد عبدک و رسولک الخاتم لما سبق;

… خدایا بهترین درودهای خود و برکات فراوانت را بر محمد; بنده و رسولت بفرست.

[محمدی که] خاتم پیامبران است.» (۱۱)

پایان عهد و پیمان

قال علی علیه السلام: «… و لم یخلهم بعد ان قبضه مما یؤکد علیهم حجه ربوبیته و یصل بینهم و بین معرفته به تعاهدهم بالحجج
علی السن الخیره من انبیائه و متحملی ودائع رسالاته قرنا فقرنا حتی تمت بنبینا محمد صلی الله علیه و اله و سلم حجته و بلغ
المقطع عذره و نذره…; (۱۲)

… خدا به وسیله پیامبران خود که بهترین سخنگویان و حافظان امانت های رسالت بودند در هر قرنی با ملت خود عهد و پیمان را
ادامه داد تا رسالت به پیامبر ما محمد صلی الله علیه و آله ختم شد و رسالت اعلام خطر و اتمام حجت به پایان رسید.»

ختم پیامبری

قال علی علیه السلام: «ارسله علی حین فتره من الرسل … فقفی به الرسل و ختم به الوحی …; (۱۳)

خداوند پیامبر اکرم را در زمانی فرستاد که مدت ها بود پیامبری نیامده بود. خدا با فرستادن پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله برنامه
پیامبران دیگر را تعقیب کرد و پیامبری را ختم نمود …»

پایان بخش رسول های خدا

قال علی علیه السلام: «.. امین وحیه و خاتم رسله و بشیر رحمته و نذیر نقمته …; (۱۴)

محمد صلی الله علیه و آله امین وحی خدا و پایان بخش پیامبران او و بشارت دهنده رحمت او و هشدار دهنده عذاب اوست.»

تکمیل کننده خانه نبوت

قال رسول الله صلی الله علیه و آله: «انما مثلی فی الانبیاء کمثل رجل بنی دارا فاکملها و حسنها الا موضع لبنه فکان من دخل فیها
فنظر الیها قال ما احسنها الا موضع هذه اللبنه، فانا موضع هذاه اللبنه حتی ختم بی الانبیاء; (۱۵)

مثل من در میان انبیاء مانند مردی است که خانه ای بسازد و کاملش کند، مگر جای یک خشت را. پس هر کس که وارد شود و به
آن نظر اندازد، بگوید چه زیباست مگر جای این خشت. من جای آن خشت هستم تا این که با من انبیاء خاتمه یافت.»

آنچه خواندیم تنها گوشه ای از روایات زیادی است که در این باب وارد شده است و البته گویای توجه رسول اکرم صلی الله علیه و
آله، امام علی علیه السلام و ائمه علیه السلام به عمق عظمت مساله خاتمیت می باشد. از حیث اجماع مسلمین نیز آن گونه که
گفتیم این مساله جزء ضروریات اسلام به شمار می رود و به قول شهید مطهری رحمه الله «هر آنچه از سوی اندیشمندان مسلمان
در این باب گفته شده تنها در این جهت بود که می خواستند به عمق این اندیشه پی ببرند و راز ختم نبوت را کشف کنند.» (۱۶)

۳- از منظر عقل:

برای یافتن مبانی خاتمیت از منظر عقل ابتدا باید به ضرورت نزول وحی و پیامبران پی ببریم، آن گاه به دلایل تعدد پیامبران
بپردازیم و در پایان معدوم شدن این دلایل را توجیه گر پایان تعدد و نازل شدن سلسله وار انبیاء بدانیم.

الف: ضرورت نزول وحی و دین (نبوت)

۱- ضعف هدایت غریزی:

هدایت از جمله مظاهر الهی است که بر سراسر هستی حکم می راند: «الذی خلق فسوی والذی قدر فهدی » (۱۷) و «ربنا الذی اعطی
کل شیی ء خلقه ثم هدی » (۱۸) و البته هر موجودی به تناسب درجه کمال خود از نوعی خاص از هدایت بهره می برد. در حیوانات،
غریزه قوی و تخلف ناپذیر وسیله هدایت است ولی در انسان ها که غریزه در ضعیف ترین حد ممکن است وسیله هدایتی و کنترلی
دیگری لازم است که آن وحی (۱۹) می باشد و خداوند به وسیله انبیاء این رهنمودها را در اختیار بشر قرار می دهد.

۲- ناتوانی در شناخت:

تاریخ بشری شاهد بروز عقاید و مکتب های فراوانی است که می خواهند طبیعت انسان را مطابق شرایط ذهنی خود تفسیر کنند و
زندگی تکاملی او را تعلیم دهند. عقایدی که محصول فکر و موضع گیری های خاص بنیان گزاران آن ها بوده و هیچ یک توانایی
شناخت طبیعت واقعی انسان و جاده ای را که برای رسیدن به تکامل باید روی آن حرکت کند دارا نیستند. لذا اهم در شناخت
طبیعت انسان و هم در تعیین جاده ای که برای وصول به مقصد باید بپیماید، دچار افراط و تفریط شده اند، (۲۰) اما دین این توانایی
را دارد.

۳- غریزه استخدام:

وجود سر تا پا احتیاج انسان نشان می دهد که او در همه شؤون زندگی خود اجتماعی است. چون می دانیم که او همه چیز را برای
خود می خواهد و در راستای آن مخلوقات جهان را به استخدام درمی آورد. او حتی این غریزه فطری (استخدام) را در مورد هم
نوعانش هم به کار می برد.

اما چون دیگران حاضر نیستند منافع خود را رایگان به او بدهند، ناچار مقداری از منافع خود را به آن ها می دهد. تا نیاز خود را از
آنان تامین کند و به این صورت مدنیت و تعاون بین انسان ها برقرار می شود. طبیعی است چون این همکاری و چشم پوشی از
منافع در سایه ناچاری صورت گرفته است، من انسانی در پی فرصتی است که زنجیرهای تعاون را از هم بگسلد و همه چیز را از آن
خود کند و تاریخ آکنده است از نمونه های بدوی و مدرن چنین اقداماتی. (۲۱) حاصل این که:

۱. انسان نمی تواند در قانون گذاری خود خلاف غریزه و شعور خود (من خواهی) عمل کند.

۲. امکان ندارد شعور غریزی که خود عامل اختلاف، فساد و فزون خواهی است موجب اصلاح شود.

۳. راه پایان دادن به اختلافات، هدایت و کنترل از سوی نیرویی است که ذی نفع نباشد که همان خداست و از طریق وحی عمل
می کند.

۴- ناکارآمدی قوانین بشری برای اصلاح صفات درونی:

علامه طباطبایی در این باره می نویسد: «به طور کلی در میان بشر سه نوع روش اجتماعی بیشتر نبوده و نیست:

الف) روش استبداد که مقدرات مردم را به دست اراده گزافی می دهد و هر چه دلخواه او بود بر مردم تحمیل می شود.

ب) روش حکومت اجتماعی: اداره امور مردم به دست قانون گذارده می شود و یک فرد یا هیئت مسؤول اجرا می شود.

ج) روش دینی: اراده تشریعی خداوند در مردم به دست همه مردم حکومت کرده و اصل توحید و اخلاق فاضله و عدالت اجتماعی
را تضمین می کند.

در دو روش اول و دوم تنها مراقب افعال مردم هستند و کاری به اعتقاد و اخلاق ندارند، لذا انسان در ماورای مواد قانونی، یعنی
اعتقاد و اخلاق آزاد است. چون ماورای قانون اجتماعی، ضامن اجرا ندارد. تنها روشی که می تواند صفات درونی انسان و اعتقاد را
ضمانت و اصلاح کند روش دینی است که به هر سه جهت اعتقاد، اخلاق و اعمال رسیدگی می کند. پس رافع حقیقی اختلافات
اجتماعی تنها روش دینی است که از مجرای وحی صورت می گیرد.» (۲۲)

ب) دلایل تعدد پیامبران

۱- پیامبران تشریعی: این دسته از پیامبران که دستورالعمل های الهی را برای بشر آورده اند و اولوالعزم نامیده می شوند (نوح،
ابراهیم، موسی، عیسی، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله) صاحب نبوت تشریعی اند و البته در کنار و به تبع آن، نبوت تبلیغی نیز
داشتند. همان گونه که گفتیم نبوت تشریعی به خاطر نیاز انسان به هدایت الهی است و در طول زمان ها ۵ بار تجدید شده است.
نیازهای بشر به دو گروه ثابت و متغیر تقسیم می شود و دستورات ادیان مختلف هم به تبع انواع نیازهای بشر به دو گروه ثابت و
متغیر تقسیم شده است. گروهی از دستورالعمل ها که ثابت و مشترک بین دین هاست، در حقیقت برخاسته از فطرت است و
گروهی دیگر از دستورالعمل ها مطابق نیازهای مقطعی هر امت، براساس همین دستورالعمل های مشترک است که قرآن کریم
اصرار دارد پیامبران را دعوت کننده به سوی یک دین واحد معرفی کند و می فرماید: «شرع لکم من الدین ما وصی به نوحا والذی
اوحینا الیک و ما وصینا به ابراهیم و موسی و عیسی » . (۲۳)

در کنار این اصرار، قرآن کریم اختلاف ها را نیز مطرح می کند: «لکل جعلنا منکم شرعه و منهاجا» . (۲۴)

برای هر کدام (امت) یک راه ورود و یک طریقه مخصوص قرار دادیم. بنابراین چون اصول فکری و عملی که پیامبران به آن دعوت
می کردند یکی بود، اختلاف شرایع و مناهج و قوانین جزئی در ماهیت این راه که در منطق قرآن به آن اسلام گفته شده تاثیری
ندارد.

۲- پیامبران تبلیغی: همان گونه که می دانیم در فاصله میان پیامبران صاحب شریعت، پیامبران زیادی ظهور کرده اند که مبلغ
شریعت های قبل بودند و وظیفه تعلیمی، ارشادی و تبلیغی داشتند و خود صاحب شریعت نبودند. دلیل ظهور این پیامبران نیز
عبارت بود از تحریف هایی که در طول زمان در دین صورت می گرفت و یا احیانا به بوته فراموشی سپرده می شد و پیامبران تبلیغی
به قصد احیای دین و شریعت به میان آنان فرستاده می شدند. این پیامبران چنان زیاد بودند که در تاریخ می خوانیم بنی اسرائیل در
یک شب ده ها تن از آنان را کشتند و فردا بر سر کارهایشان حاضر شدند بی آن که متاثر باشند. پس به طور خلاصه می توان گفت:
دلیل تعدد پیامبران تشریعی، ظهور نیازهای جدید و دلیل تعدد پیامبران تبلیغی، تحریف، فراموشی و یا وارد شدن هر نوع آسیب
اجتماعی، علمی و … به شریعت های قبل بود.

ج: ویژگی های اسلام (راز خاتمیت)

مطالعه ویژگی های دین اسلام نشان می دهد که دلایل تعدد پیامبران تشریعی از بین رفته است و این دین می تواند پاسخگوی
تمام نسل ها باشد. این ویژگی ها عبارتند از:

۱- اسلام قانون کلی است نه برنامه

شهید مطهری رحمه الله در این باره می نویسد: «اجتماع بشری گاه آن چنان جامد و ساکن و اسیر عادات دست و پا گیر می شود
که نیازمند به نیرویی است که زنجیرها را از او برگیرد و او را به حرکت درآورد و گاه آن چنان هوس نوخواهی پیدا می کند که سنن
و نوامیس خلقت را فراموش می کند. بدیهی است که تندروی یا کندروی یا انحراف به راست یا چپ هر کدام برنامه مخصوص به
خود دارد. برای جامعه منحرف به راست، نیروی اصلاح کننده باید متمایل به چپ باشد و به عکس. این است که دوای یک زمان و
یک دوره و یک قوم برای زمان دیگر و قوم دیگر، درد و بلای مزمنی است و این است راز این که رسالت ها

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.