پاورپوینت کامل کربلا و الگوهای رفتاری ۳ (الگوهای منفی) ۵۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل کربلا و الگوهای رفتاری ۳ (الگوهای منفی) ۵۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل کربلا و الگوهای رفتاری ۳ (الگوهای منفی) ۵۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل کربلا و الگوهای رفتاری ۳ (الگوهای منفی) ۵۵ اسلاید در PowerPoint :
۲۱
در قسمت پیشین یادآور شدیم که قرآن کریم علاوه بر ارائه ملاک های ایمان و کفر و حق و باطل نمونه هایی از انسان های مؤمن و
کافر را به عنوان الگو معرفی می کند و به آن ها عینیت خارجی می بخشد. امام حسین علیه السلام نیز به گونه ای در قیام خود
حرکت کرد که ملاک واقعی حق و باطل گردید. به این معنا که هر کس در اندیشه با او هماهنگ و در قیام با او همراه باشد، در
جبهه حق قرار می گیرد و الا در راه باطل قدم بر می دارد. از این جهت نمونه هایی را از افراد منفی در کربلا بازمی شناسیم.
یزید بن معاویه: الگوی امیران فاسد
او با زمینه سازی هایی که پدرش کرده بود، بر مسند خلافت نشست. معاویه که مسیر امامت و خلافت مسلمین را رنگی سلطنتی
داده بود، با نصب فرزندش این فرهنگ خطرناک و سنت سیئه را میان امت اسلام تثبیت کرد. او در زمان امام حسن علیه السلام
برای یزید مخفیانه بیعت می گرفت اما پس از شهادت آن حضرت کار خود را علنی کرد.
معاویه اواخر عمر خود نسبت به آینده نگران بود. زیرا می دانست عده ای از جمله امام حسین علیه السلام با خلافت یزید
خالفت خواهند کرد. اگرچه او با تطمیع و تهدید، گروه های مختلفی از مردم را با خود همراه کرده بود، همواره نسبت به بنی هاشم
مدارا می کرد. و از طریق نامه سعی می کرد امام را متقاعد سازد، اما سالار شهیدان بدون هیچ مسامحه ای با قاطعیت تمام،
جواب های کوبنده ای به وی می داد و از جنایات و قتل و غارت های معاویه پرده برمی داشت.
در پاسخ به یکی از نامه ها، امام علیه السلام نقشه پلید معاویه را در نصب یزید چنین بیان می کند:
«سپس پسرت را جانشین خود کرده ای که جوانی شراب خوار و سگ باز است. پس به امانتت خیانت کرده ای و امت را به دست
نابودی سپرده ای. چگونه بر امت محمد صلی الله علیه و آله کسی را می گماری که مسکر می نوشد. در حالی که شراب خوار از
فاسقان و اشرار است. در صورتی که چنین کسی نمی تواند نسبت به درهمی امانت داری کند، چگونه می تواند بر امت اسلام امین
باشد؟» (۱)
معاویه برای بیعت گرفتن از امام حسین علیه السلام تندی روا نمی داشت اما، با مرگ وی یزید بر خلاف پدرش با کمال خشونت،
حریصانه بیعت گرفتن از آن حضرت را دنبال می کرد. او برای رسیدن به هدف شوم خود از هر دست آویزی استفاده می کرد و تنها به
خلافت می اندیشید و برای برطرف کردن موانع راه خود حاضر به هر کار بود. بر اساس این تفکر نامه ای تند به والی مدینه نوشت
که:
«خذ الحسین و عبدالله بن عمر و عبدالرحمن بن ابی بکر و عبدالله بن الزبیر… بالبیعه اخذا شدیدا و من ابی فاضرب عنقه وابعث
الی براسه; (۲)
از حسین و… با شدت تمام بیعت بگیر و هر کس که نپذیرفت گردن بزن و سرش را برایم بفرست.»
در میان این افراد امام حسین علیه السلام جایگاه ویژه ای داشت و برای اخذ بیعت در اولویت قرار گرفت. با وجود فشارهای مختلف،
موضع خود را با صراحت تمام اعلام کرد و در مقابل پیشنهاد ولید چنین فرمود:
«ایها الامیر انا اهل بیت النبوه ومعدن الرساله ومختلف الملائکه ومحل الرحمه، بنا فتح الله وبنا یختم ویزید رجل شارب الخمر
وقاتل نفس المحرمه معلق بالفسق ومثلی لا یبایع لمثله ولکن نصبح و تصبحون وننظر وتنظرون اینا احق بالخلافه والبیعه; (۳)
ای امیر! ما اهل بیت نبوت، پایگاه رسالت و محل رفت و آمد فرشتگان و جایگاه رحمتیم. خدا به واسطه ما می گشاید و به انجام
می رساند و یزید مردی شرابخوار است که قاتل نفس محترمه و اهل فسق آشکار است و فردی مانند من با مثل او بیعت نمی کند
اما صبر می کنیم تا روشن شود کدام یک از ما به خلافت و بیعت سزاوارتریم.»
امام حسین علیه السلام که با دقت تمام تحرکات دشمن و آینده جامعه اسلامی را پیش بینی می کرد، در پاسخ مروان عمق فاجعه
خلافت یزید را برای امت اسلام این گونه بیان فرمود:
«انا لله وانا الیه راجعون علی الاسلام السلام اذ قد بلیت الامه براع مثل یزید ولقد سمعت جدی رسول الله صلی الله علیه و آله یقول:
الخلافه محرمه علی آل ابی سفیان »
امام در مدینه با زیرکی از بیعت با یزید امتناع کرد و از شهر رسول خدا صلی الله علیه و آله خارج شد تا در مکه دعوت خود را علنی
کند. یزید از این که نتوانسته بود مهم ترین و جدی ترین مخالف خود را متقاعد کند، هراسان برای کشتن امام حسین علیه السلام
تلاش می کرد. او برای ترور امام در ایام حج گروهی را به فرماندهی عمر بن سعید راهی مکه کرد اما سیدالشهداء علیه السلام از
نقشه شوم آنان باخبر شد و برای آن که خون پاکش در حرم امن الهی ریخته نشود; مکه را ترک کرد.
یزید در ادامه فعالیت های خود با توجه به این که امام مسلم بن عقیل را به عنوان سفیر خود به کوفه فرستاد، ابن زیاد را به ولایت
کوفه گماشت و به کشتن امام در آن شهر فرمان داد. سرانجام در روز عاشورا به خیال خام خود مانع مسیر حکومت خود را برداشت
و امام حسین علیه السلام را به شهادت رساند.
یزید بن معاویه همچون دودمانش اندیشه های الحادی داشت و مبدا و معاد و نبوت را انکار می کرد. ابن جوزی درباره دوران
حکومت یزید چنین می نویسد:
«چگونه قضاوت می کنید درباره مردی که سال اول حسین علیه السلام را به شهادت رساند; در سال دوم مدینه را دچار
حشت ساخت و مدینه را برای لشکریان خود مباح ساخت و در سال سوم خانه خدا را با منجنیق سنگ باران کرد و ویران ساخت » (۴)
عبیدالله بن حر جعفی و عمر بن قیس مشرقی: الگوهای بهانه جویان
امام حسین علیه السلام در منزلگاه «قصر بنی مقاتل » – نزدیک کربلا – خیمه عبیدالله را دید و حجاج بن مسروق را پی او فرستاد
تا برای پیوستن به کاروان کربلا از وی دعوت کند. اما او بهانه آورد و علت خروج خود را از کوفه، یاری نکردن مردم آن دیار از امام
بیان کرد. وقتی امام نظر او را دانست همراه عده ای نزد عبیدالله رفت و پس از گفتگوهایی پیرامون اوضاع کوفه خطاب به او فرمود:
«وانا ادعوک فی وقتی هذا الی توبه تغسل بها ما علیک من الذنوب وادعوک الی نصرتنا اهل البیت علیهم السلام; (۵)
و من تو را در این لحظه دعوت می کنم به توبه ای که گناهان تو را بشوید و دعوت می کنم که ما اهل بیت را یاری کنی…»
او دعوت و هدایت امام را نپذیرفت و با بهانه جویی پاسخ داد:
«من می دانم کسی که تو را همراهی کند، در آخرت سعادتمند خواهد بود. اگر در کوفه یارانی داشتی و در رکاب تو می جنگیدند،
من هم استوارتر از آنان در رکاب بودم اما می بینم شیعیان تو در کوفه از ترس بنی امیه به خانه ها خزیده اند. بنابراین اسب و
شمشیر بران خودم را در اختیار شما می گذارم.»
امام حسین علیه السلام در پاسخ او فرمود:
«ما برای اسب و شمشیر نزد تو نیامده ایم. اسب و شمشیرت ارزانی خودت ما از خودت یاری و فداکاری می خواستیم. اگر حاضر به
جانبازی نیستی، ما را به مال تو نیازی نیست.»
وی پس از حادثه عاشورا از کوتاهی خود در یاری امام علیه السلام سخت پشیمان شده بود و همواره خود را ملامت می کرد و برای
اظهار ندامت خود اشعاری سرود و آن ها را زمزمه می کرد. (۶)
عمر بن قیس مشرقی:
او و پسرعمویش نیز در منزلگاه «قصر بنی مقاتل » با امام حسین علیه السلام برخورد کردند. وقتی حضرت از آنان پرسید: «آیا برای
یاری من آمده اید؟»
پاسخ دادند: «ما دارای اهل و عیال زیادی هستیم و اجناس مردم در دست ماست. نمی دانیم سرنوشت ما چه خواهد شد. ما از این
که کالاهای مردم ضایع شود نگرانیم.
امام در جواب آنان فرمود:
«بروید تا جایی که صدای من را نشنوید و سیاهی کاروان را نبینید. کسی که چنین نکند و به یاری ما برنخیزد، بر خدا حق است
که او را به رو در آتش بیفکند.» (۷)
عمر و پسرعمویش در حساس ترین لحظه به جای این که به تکلیف خود عمل کنند و به یاری حجت خدا برخیزند و همراه کاروان
کربلا شوند، با بهانه کردن زندگی و اشتغالات خود دست از یاری امام حسین علیه السلام کشیدند و سعادت ابدی را به شقاوت و
دنیا فروختند.
مروان بن حکم، الگوی معاونان ظالم
وی از سران مخالف با اهل بیت علیهم السلام و هوادار خط اموی و پسرعموی عثمان است که در امور مالی و سیاسی انحراف های
فاحشی داشت و از محرکین بر ضد آل علی علیه السلام بود و از بیت المال سوءاستفاده های بسیاری داشت. او به زبان رسول خدا
صلی الله علیه و آله لعنت شده بود. علی علیه السلام هم روزی به او نگریست و فرمود: وای بر تو و وای بر امت محمد از دست تو و
دودمانت، آن گاه که موی سرت سفید شود. او علی علیه السلام را پرچمدار گمراهی می دانست. (۸)
مروان از افراد سرشناس بنی امیه بود و پس از مرگ معاویه هنگامی که ولید والی مدینه نامه ای مبن
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 