پاورپوینت کامل رسالت نهج البلاغه در عصر تمدن طلایی! ۷۶ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل رسالت نهج البلاغه در عصر تمدن طلایی! ۷۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل رسالت نهج البلاغه در عصر تمدن طلایی! ۷۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل رسالت نهج البلاغه در عصر تمدن طلایی! ۷۶ اسلاید در PowerPoint :
۱۵
بحث رسالت نهج البلاغه را با چند سؤال مقدماتی شروع می کنیم:
آیا نهج البلاغه برای نسل عصر ما ضروری است؟ چگونه می تواند دست انسان عصر تمدن طلائی را بگیرد؟ برای بشری که در دل
فضا پرواز می کند و در قعر اقیانوس ها به گشت زنی مشغول است و در سر هوای سفر به مریخ و زهره را می پروراند، نهج البلاغه چه
نقشی می تواند داشته باشد؟
عصر ما یک عصر نو و دارای ارزش های نوینی است . تئوری های جدیدی بر محافل علمی، دانشگاهی دنیا حکومت می کند، و علوم
تجربی هر روز دست به ابتکار و خلق صنایع و ابزار نوینی می زند . برای عصر نوین و علم زده ما نهج البلاغه چه مطلب سودمندی
دارد و رسالت آن چیست؟ و . . . و . . . ؟
برای پاسخ دادن به سؤالات مطرح شده فوق، و دیگر سؤالاتی که در افکار و اذهان مردم وجود دارد، شناسائی نهج البلاغه ضروری
است .
در این رابطه دو کار مهم و دو حرکت تحقیقی مفید باید انجام پذیرد . هم باید ویژگی ها و رسالت شناخت نهج البلاغه را و هم باید
نیازمندی های جهان معاصر را به درستی بررسی کنیم و ره آورد تمدن جدید را مورد نقد و ارزیابی قرار دهیم، تا بتوان پاسخ
مفیدی به سؤالات مطرح شده داد .
بی هدفی علوم تجربی
بشر از آغاز زندگی تا کنون مخصوصا در قرن بیستم، به دانش و اکتشافات بسیار چشمگیری نائل آمد . توانست در علوم و فنون
زندگی و ساخت ابزارهای لازم و دگرگون کردن زندگی گذشته و اختراعات و اکتشافات محیرالعقول در اوج ترقی و تمدن قرار
گیرد اما این همه پیشرفت و آن همه تلاش مداوم هزاران دانشمند، متخصص، کارشناس، مخترع و مکتشف، همه و همه در جهت
علوم تجربی صورت پذیرفت و رشد و ترقی، تنها در علوم تجربی، مشکلات بشر را حل نمی کند . و برای اضطراب و سرگردانی او
پاسخی نمی یابد .
علوم تجربی به انسان ابزار کار می دهد، او را مسلح می کند و آن قدر هم ابزار و اسلحه را به تکامل می رساند که سلاح اتمی
می سازد، بمب نوترونی و هیدروژنی در کنارش می گذارد و به انسان هشدار نیز می دهد که اگر احتیاط نکنی و ۳ عدد از این
بمب های قوی منفجر شود، تقریبا حیات در کره زمین در خطر است . اما به او نمی گوید این همه ابزار و اسلحه را در کجا و برای چه
و به چه هدف و منظوری به مصرف برسان .
علوم تجربی، در تغذیه، لباس، وسائل و لوازم زندگی، انواع خوراکی ها، مدل های رنگارنگ خیره کننده و صدها و هزاران وسیله
زیبای رفاهی اختراع می کند، می سازد و تحویل انسان می دهد اما زبان ندارد که راه و رسم زندگی را به او بیاموزد یا انسان را
آموزش دهد که اسراف نکند، احتکار ننماید و به فکر هم نوعان خود باشد و در سال هزاران تن گندمی را که جهت موازنه اقتصادی
به دریا می ریزد به گرسنگان آفریقا هدیه کند که ۴۰۰ هزار کودک تنها در مدت چند روز قتل عام نشوند .
علوم تجربی، اتم را کشف می کند و قدرت عظیم آن را در اختیار بشر قرار می دهد اما دیگر کاری به نوع مصرف آن ندارد، که
ساعت اتمی می سازند و در نیروگاه های تولیدی برق از اتم استفاده می کنند و بیماری های مختلف را با آن درمان می نمایند یا
دشمن بشریت شده و با ساختن بمب های اتمی انسان و زمین را مورد تهدید قرار می دهند . آن قدر از این بمب ها ساختند که شارل
ریشه می گوید: «کره زمین مانند تخم مرغی است در درون سطلی پر از باروت که چند دیوانه با کبریت اطراف آن قدم می زنند .
وای به حال تخم مرغ، اگر یکی از دیوانگان کبریت را بکشد و باروت ها را منفجر نماید .» (۱)
راسل می گوید: «آمریکا و شوروی و دیگر کشورهای هم پیمانشان، آن قدر بمب اتمی ساختند که نابودی کره زمین یک امر عادی و
ساده ای است .» (۲)
رئیس جمهور اسبق آمریکا در دوران جنگ سرد نیز اعتراف تهدیدآمیزی کرد و گفت: «شوروی ها قادرند هفت بار زمین را نابود
کنند ; ما آمریکایی ها قادریم هشت بار و با هم پانزده بار قدرت نابودی زمین را داریم .» (۳)
علوم تجربی به کاربرد اتم کاری ندارد که برق تولید کند یا توسط سروان کلود در بمباران اتمی ژاپن، دو شهر بزرگ هیروشیما و
ناکازاکی، به کلی ویران گردد و ۴۰۰ هزار نفر قتل عام شوند و تشعشعات رادیواکتیویته، حتی در ژن ها و کروموزوم ها اثر سوء بگذارد
و حتی نسل های آینده را نیز آلوده به سرطان کند، برای علوم تجربی فرقی نمی کند .
دانشمندان علوم تجربی به کشف و اختراع می پردازند، هم داروی انواع دردها را می سازند و هم «ماری جوانا» و «ال . اس . دی » و . . .
را اختراع می نمایند . هم دارو می سازند و هم سم کشنده; هم وسائل رفاهی می سازند، هم ابزار قتاله . این جا بود که همه متفکران
بشری فهمیدند که تنها علم، منجی بشر نیست و به نیازمندی های واقعی بشر پاسخ مثبت نمی دهد . و اصولا علوم تجربی، هدف
ارزشی معنوی ندارد . و باید به آن هدف داری را آموخت و الا تنها با پیشرفت های علمی، جامعه بشری رنگ سعادت را نمی تواند
ببیند .
انسان بی هدف و بی ایمان را مجهز کردن و مسلح نمودن، خطرناک است . «تیغ دادن به دست زنگی مست » است .
هر روز در سراسر جهان، کنفرانس های صلح تکراری برگزار می شود، که بشر با دست خود، خود را نابود نسازد .
ضعف ها و نارسائی های علوم انسانی و مکاتب بشری
متفکران بشری که در آغاز شکوفایی علوم، اختراعات و صنایع زیبا و خیره کننده بشری، پاک خود را باخته بودند، و وعده رسیدن
به دروازه طلائی تمدن جدید را می دادند و مذهب و اخلاق را کهنه شده معرفی می کردند و خدائی علم را به رخ می کشیدند و به
عصر اتم، سفرهای فضائی، شکوفایی علوم و عصر نو، فخر می فروختند، ناگهان به آخر خط رسیدند که عصر شکوفایی علم، تبدیل به
عصر و قرن دیوانه شد و عصر تمدن به عصر بیماری های روانی رسید . هم جنون الکلیسم، اعتیادهای مرگ آور، جنون سکس،
فسادزدگی و تباهی و هم سلاح های اتمی، حیات انسان و زمین را در خطر جدی قرار داده و هم سلامت و اصالت خانوادگی و
ارزش های اخلاقی او را نابودمی سازد .
این جا بود که متفکران روشن فکر مغرور یک قدم عقب نشینی کردند و گفتند: بله علوم تجربی، بی هدف است و بشر نیاز به علوم
انسانی و معارف دینی دارد . علوم انسانی را نباید از یاد برد . در این بن بست، روزنه نورانی نهج البلاغه را تماشا کردند که علی –
علیه السلام – فرمود:
«و بالایمان یعمر العلم; با ایمان کاخ علم و دانش آبادان خواهد شد» . (۴)
گرچه علوم تجربی را بی هدف یافتند و به ضرورت علوم انسانی و معارف اعتراف نمودند، اما چون سوابق و ذهنیات نادرستی از
مذهب داشتند به فکر جایگزینی مکاتب بشری و علوم انسانی به جای دین افتادند، البته درد را تشخیص دادند اما این بار در درمان
آن دچار اشتباه بزرگتری شدند زیرا:
۱ . علوم انسانی بدون وحی و ره آورد انبیا در چهارچوب فکر ناقص بشر قرار خواهد گرفت .
۲ . مکاتب بشری که ره آورد فکر ناقص انسان است، نمی توانند پاسخگوی نیاز انسانی بوده و علوم تجربی را هدف، جهت و آرمان
ببخشند .
ناتوانی مکاتب بشری و نارسایی علوم انسانی مشکل بی هدفی علوم تجربی را حل نکرده، بر مشکل افزود و منادیان دروغین انسان
شدند، زیرا پدیدآورندگان علوم انسانی و مکاتب بشری ضعف ها و نارسایی های ذیل را داشتند:
الف – انسان شناس نبودند و نتوانستند برای انسان راه درستی ترسیم کنند .
ب – از آگاهی و شناخت لازم و همه جانبه برخوردار نبودند .
ج – تفکر مادی آن ها را یک سونگر و یک بعدی ساخته بود .
د – غالبا دارای اغراض سیاسی، استعماری، بوده و نتوانستند واقعیت ها را بشناسند .
ه – علم زده بودند و با بینش علمی نتوانستند همه نیازمندی های انسان را بدانند و راه حل اساسی ارائه دهند .
در نتیجه مکاتب بشری با انواع ضعف ها، کمبودها، نقص و نارسایی ها نتوانستند عصر ما را به رشد و کمال واقعی رهنمون گردند و
علوم انسانی را در جهت هدف دادن به علوم تجربی به کمال برسانند .
بعضی از مکاتب به جنبه های مادی انسان پرداختند و معنویات و ارزش های اخلاقی را انکار نمودند (۵) و با انکار ارزش های انسانی،
اخلاقی، نه تنها به علوم تجربی هدف و آرمان ندادند، بلکه بشر را در ساختن تسلیحات مدرن تر و تجاوزات استعماری تقویت کردند
و فسادزدگی و فحشاء گرائی او را امضاء نمودند .
– ماتریالیسم آمد و ایمان و بینش الهی و ارزش های اخلاقی، معنوی را طرد کرد و مرزها و موانع شهوت رانی را برداشت .
– فرویدیسم آمد و گفت: اگر جوانان در شهوت رانی آزاد نباشند، دچار بیماری های روانی می شوند و از نظر روان شناسی تنها راه
رشد و تکامل، آزادی جنسی است و شهوت اصل است . (۶)
– و مکتب اومانیسم به صحنه آمد و گفت: انسان اصل است، هر چه می خواهد و می کند و دوست دارد محترم است . نباید جلوی
انتخاب و آزادی او را گرفت .
و داروینیسم و لامارکیسم نیز از کانال دیگری وارد شدند که ای انسان تو با میمون و بوزینگان قرابت و خویشاوندی داری و ناگهان
میمون انسان شد، و فکر نکن که تو انسانی و رشته جدابافته ای از دیگر حیواناتی، بلکه معلول تصادفی و چند روزی هم در دنیا
بیشتر فرصت نداری و طرح و برنامه ای در پیدایش تو وجود نداشته است .
– و اگزیستانسیالیسم را ژان پل سارتر یهودی، با روش دیگری به خورد نسل عصر ما داد و گفت: انتخاب اصل است، انسان را به
حال خود بگذارید; مذاهب و ادیان مزاحم انسان نشوند; قانون جدید و قدیم دست و پا گیرش نگردند; بگذارید انسان خودش
تصمیم بگیرد و انتخاب کند . او که یک پایش در کنگره اسرائیل و صهیونیسم بود (اول کسی بود که مشروعیت اسرائیل و
صهیونیست ها را امضا کرده بود;) پای دیگرش را در دانشگاه های غرب می گذاشت و خود را منادی اصالت انتخاب انسان معرفی
می کرد . حتی روشنفکران کشور ما را نیز جذب کرده بود و ده ها ایسم و ایست دیگر که هر روز طلوع و غروب کردند .
یکی گفت قدرت اصل است . دیگری اظهار نظر کرد که شهوت اصل است . و سومی گفت انتخاب (که صد البته انتخاب انسان تنها
به الکلیسم، سکس، انانیسم و فسادگرایی راه می یابد) . و آن یکی گفت اصالت با فرد است . و این یکی فرمود اصالت با جمع
(سوسیالیسم) و بعضی دیگر که از هر دو ضربه دیدند و مناسبت با طبع مبارکشان نداشت، اصالت را به هر دو دادند که «سوسیال
دمکرات » باید در جهان تبلیغ شود . هم فرد اصل باشد (دموکراسی) و هم جمع اصالت داشته باشد (سوسیالیسم).
حالا این همه تضادها را چگونه حل کردند؟ فقط خودشان می دانند . به قول حافظ:
جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه
چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند
مکاتب بشری همه در یک اصل اشتراک دارند و آن این است که مشکل بشریت را حل نکردند و به علوم تجربی هدف و آرمان
نبخشیدند و نتوانستند علوم انسانی صحیح و درستی را به بشریت ارائه دهند .
در نتیجه قدرت گرایی، فسادزدگی، پوچی و بی هدفی انسان را امضا نموده، بر بیماری عصر ما افزودند .
انسان بی ایمان را مسلح کردند و آن گاه همه سرمایه های انسانی او را گرفتند .
یکی آمد و دین نسل عصر ما را گرفت . و آن دیگری وجدان او را نابود کرد که ضعیف باید بمیرد و مکتب نیچه توجیه گر جنایات
قدرتمندان شد . و مکتب دیگری با طرح جامعه نمونه کمونی، نظام خانواده را بر باد داد و غیرت ناموسی، عفت، عصمت و
پاکدامنی را در شعله های سکس به کلی سوزاندند و با نام پر طمطراق انسان متمدن، هرگونه زشتی، فساد، برهنگی، خودفروشی
و آلودگی را امضا کردند که خجالت نکشد و به نام تمدن و عصر جدید، همه این مسائل را به جان بخرد و آن گاه برای آن که تعالیم
جدیدش در جان و دل نسل عصر ما ریشه بدواند و دیگر حساسیت نشان ندهد، انواع سرگرمی ها، سینماها، کنار دریاها، پلاژ
مختلط، کاباره ها و . . . را در اطراف نسل افسون شده ما به وجود آوردند و سرگرمش نمودند . و سرانجام با مکتب جدید نورسیده
هیپی گری نسل عصر ما را از هر قید و بندی آزاد ساختند . آن گاه آخرین رمق باقیمانده اش را با انواع م
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 