پاورپوینت کامل وظایف روحانیت در دهه سوم انقلاب ۹۳ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل وظایف روحانیت در دهه سوم انقلاب ۹۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل وظایف روحانیت در دهه سوم انقلاب ۹۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل وظایف روحانیت در دهه سوم انقلاب ۹۳ اسلاید در PowerPoint :

۷۱

اشاره:

نوشته ای که پیش رو دارید متن سخنرانی حضرت آیت الله استادی است که در نشست سیزدهم کانون گفتمان دینی ایراد گردیده
و با اندکی تلخیص تقدیم می گردد. مطالب ارائه شده بیان کننده مهمترین وظایف روحانیت و مخصوصا مبلغان ارجمند در زمان
حاضر است. امید آنکه مورد توجه همه شما عزیزان قرار گیرد.

× × ×

روحانیت برای حمایت از نظام اسلامی و بقای ارزش های اسلامی که در سایه این نظام و نهضت دینی به دست آمده است، تلاش
می کند. اگر خدای نکرده روحانیون و علمایی این طور فکر کنند که لازم نیست ما از نظام حمایت کنیم، بسیار جای تاسف دارد.

سؤالی که مطرح می شود این است که اگر روحانیت بخواهد در این تلاش ها موفق باشد و هم چنین موثر واقع شود و نتیجه بگیرد،
به چه چیزهایی نیاز دارد؟ تاثیر گذاشتن متوقف بر چه عناصری است؟

کار اهل علم و روحانیت همان کار ائمه و انبیای خداوند است، البته در حد خودشان; یعنی، یک روحانی لباسش، کارش و
برخوردش حاکی از این است که همان مسیر ائمه و انبیا را دنبال می کند. باید دید که انبیای خدا برای موفق شدنشان چه
چیزهایی لازم داشتند و یا به عبارت دیگر، چه چیزهایی داشتند تا ما هم به همان فکر و روش باشیم. اگر چیزهایی که آن ها
داشتند ما هم در حد خودمان داشته باشیم، تلاش ها موثر واقع می شود.

عوامل توفیق انبیاء الهی

۱ – منطق فطرت پسند و عقل پسند

اگر کسی ادعا داشته باشد، ولی منطق نداشته باشد و حرف و مطالبش عقلانی و عقلایی نباشد، هم چنین محتوای دعوتش
مطابق فطرت مردم نباشد، این شخص هیچ گاه در کار خود توفیق نخواهد داشت مگر این که مردم را به هوا و هوس دعوت کند که
در این جا هوا و هوس حاکم و موثر می شود نه دعوت آن شخص. اگر کسی مردم را به هوا و هوس دعوت کرد و میلیون ها تابع پیدا
کرد، نباید بگوییم که او تابع پیدا کرده بلکه هوا و هوس است که مردم را دنبال خود می کشاند.

انبیا طرف مقابل هوا و هوس را دعوت می کنند، لذا باید منطق شان مطابق فطرت و عقل باشد که این ها در انبیای ما موجود بود
و سخنشان هم همین ها بود. مطالب آن ها طوری است که اگر به مردم برسد قبول می کنند یعنی مطلبی نیست که مردم با آن
مخالف باشند و فطرت در آن نادیده گرفته شود.

ما هم اگر بخواهیم توفیق داشته باشیم باید کمال دقت را در مطالبی که القا می کنیم به خرج دهیم تا همانند مطالب انبیا و اولیا
باشد و خدای نکرده آلوده به برخی از سخنان که عقل آن ها را نمی پذیرد و فطرت زیر بار آن نمی رود نباشد. و این مبتنی بر این
است که روحانیون و طلاب علوم دینی خوب تحصیل کرده و سلیقه مستقیم هم داشته باشند تا بتوانند از مطالب دین خوب
استفاده و تلقی و دریافت کنند و در آخر خوب بیان کنند.

اگر منطق یک روحانی یا گروهی از روحانیون یا یک حوزه گسترده از روحانیون این گونه نباشد نباید توقع داشته باشند که
تلاش هایشان موثر واقع شود; زیرا مردم چیزی را می پذیرند که عقل و فطرتشان بپذیرد. البته در مورد عنصر اول، ما (حوزه) خیلی
مشکل نداریم.

۲ – خوبی مردم

گاهی اوقات پیامبر خدا تمام امتیازات را دارد ولی در یک جمعیت و گروهی واقع می شود که آن ها حالت پذیرش ندارند. در این
صورت هر مقدار تلاش و کوشش کند، به جایی نمی رسد.

ممکن است جمعی از روحانیون در یک مقطع، در شرایطی قرار بگیرند که همانند پیامبر حرفشان منطقی و عقلی باشد ولی
مردم زیر بار نروند; چون مردم رو به راهی نیستند. فرض ما در این مورد هم این است که مردم ما مردم خوبی هستند و طالب و
علاقمند می باشند و طبعا و فطرتا دنبال دین و دیانت هستند; پس در این مورد ما مشکلی نداریم گرچه برخی از انبیاء و ائمه در
این موارد هم مشکل داشته اند.

۳ – محبوبیت

تا پیامبری محبوبیت نداشته باشد محال است که حرفش موثر واقع شود. هر قدر حرفش منطقی باشد و مردم حالت پذیرش
داشته باشند ممکن است که روی افرادی اثر بگذارد ولی یک جامعه و اجتماع را متحول و دگرگون نمی سازد. به همین دلیل پیامبر
خود ما و یا سایر پیامبران، به خاطر محبوبیت فوق العاده ای که داشته اند، تلاششان خیلی خوب و زود موثر واقع می شد. در طول
تاریخ هم کسانی که در مسیر انبیا و اولیاء بوده اند هر چه محبوبیت شان بیشتر بود تاثیرشان هم فراوان تر بوده است که نمونه
اعلای آن، امام امت است. شک نکنید که محبوبیت فوق العاده امام سهم به سزایی در موفقیت ایشان داشت.

از روزی که حضرت امام رحمه الله دعوت خود را القا کردند، همه مرید ایشان بودند. بنده فکر نمی کنم که در آن زمان، در قم و
روحانیت افراد انگشت شماری بوده باشند که به ایشان علاقه نداشته باشند. این محبوبیت قدم به قدم باعث موفقیت ایشان شد.

امروز دشمن، همین مورد سوم – محبوبیت – را نشانه گرفته است; زیرا فهمیده است که اگر محبوبیت نباشد، دیگر کاری پیش
نمی رود; بنابراین ما را از محبوبیت می اندازد.

بعضی ها این طور داوری می کنند که روز به روز محبوبیت روحانیت بین مردم رو به کاهش است. اگر این سخن درست باشد خطر
بسیار بزرگی است; زیرا در آن وقت هر قدر تلاش کنیم فایده ای ندارد و اگر خدای نکرده شخص دیگری جایگزین شود یعنی
محبوبیتی که ما باید داشته باشیم دیگری پیدا کند که مطلب و حرفش نقطه مقابل ما است، ممکن است بیشتر در مردم اثر
بگذارد.

در این مورد باید دقت کنیم که اگر روحانیت در طول تاریخ محبوبیت داشت، به چه دلیل بوده است؟ و یا اگر امام امت محبوبیت
داشت به چه دلیل بود و اگر فرض است که ما امروزه محبوبیت داریم، علتش چیست؟ این ها را دقت کنیم تا از دست ندهیم که اگر
از دست ندهیم و آن ها را تضعیف نکنیم، هر قدر محبوبیت ما بالا برود، میزان تاثیرگذاری ما در جامعه نیز بالا می رود.

عوامل محبوبیت روحانیت

اگر روحانیت محبوبیتی داشته و دارد، عواملی دارد که عبارتند از:

۱ – ساده زیستی

زمان ها با هم فرق دارد ولی در هر زمان مردم متوجه اند و تشخیص می دهند که چه کسی ساده زندگی می کند و با دنیا بند و
بست ندارد و چه کسی سخت و سفت به دنیا چسبیده است. اگر یک روحانی و یا عده ای و یا کل روحانیت به دنیا بچسبند و در صدد
یک زندگی مرفه برآیند، قطعی است که از محبوبیت شان کم می شود. اگر امروزه شما با کسی مصاحبه کنید و ده عالم را اسم
ببرید و از او سؤال کنید که به کدام یک بیشتر علاقه دارید، قطعا کسی را انتخاب می کند که زندگی اش نسبت به دیگران ساده تر و
مردمی تر است و تطبیق می کند با همان کسی که مردم فکر می کنند او هم مثل ما مشکل آب و نان و زندگی دارد و آدمی نیست
که از هر جهت در رفاه باشد.

اگر ما این را عمل نکنیم تک تکمان مقصر هستیم و نتیجه اش این می شود که از محبوبیت مان کاسته شود و خدمات و
تلاش هایمان بی اثر باشد.

بی جهت نبود که امام امت این قدر در این مورد سفارش می کرد. در زمان حاضر هم مقام معظم رهبری و مراجع تقلید سفارش
می کنند; حتی خود ما هم به هم سفارش می کنیم; چرا که می دانیم این یکی از عوامل مهم است; پس باید هر چه می توانیم این
عامل را تقویت کنیم نه تضعیف.

در همین راستا ما چند وظیفه دیگر هم داریم. مثلا دشمن گاهی بزرگ نمایی می کند و موارد استثنا را در مردم بزرگ جلوه
می دهد. در این جا ما وظیفه داریم که مردم را آشنا کنیم و اثبات کنیم که دروغ می گویند. وقتی دشمن چهار یا پنج نفر را به عنوان
نمونه ذکر می کند و کل روحانیت را محکوم می کند، از وظایف ما است که بیان کنیم این گونه نیست.

بنده در بعضی از منبرهای مرسوم خود نمونه هایی را عرض کردم که برای هیچ کسی قابل انکار نیست; چه طور این نمونه ها را
نمی گویند و دنبال نمونه هایی می روند که توسط آن ها ضربه بزنند; مثلا حاج شیخ قوام وشنوه ای که پیرمرد محترمی است و همه
می دانند که ایشان از نزدیکان آیت الله العظمی مرعشی بود، حدود پنجاه – شصت سال در قم منبر می رفت و درآمدی از این راه
داشت، حدود سی جلد کتاب تالیف کرده بود که تعدادی از آن ها در زمان خودشان چاپ شده بود. ایشان حدود بیست سال در
مسجدی امام جماعت بود و جمعیت خوبی هم در آن مسجد نماز می خواندند; یعنی همه عوامل یک اهل علم مورد توجه، در این
شخص جمع بود.

بعد از این که ایشان از دنیا رفت، بنده گفتم صدا و سیما از زندگی ایشان فیلم بسازد و برای مردم پخش کند. منزل ایشان در
خیابان صفائیه (شهدا) در یکی از کوچه ها بود که اصل و فرع آن صد متر نمی شد و به قول امروزی ها کلنگی بود. ایشان قبل از
رحلتشان کل کتاب هایش را که چیزی حدود سیصد – چهارصد هزار تومان بود به یکی از کتابخانه ها منتقل کرد.

خود ایشان به بنده می گفت که شهریه نمی گیرد; وقتی دلیل آن را پرسیدم، گفتند که بنده منبر می روم و مبلغی از آن راه در
می آورم، دیگر نیاز به شهریه ندارم.

این ها را به مردم نمی گویند. ما در روحانیت از این گونه افراد بسیار داریم. بسیاری از طلاب جوان ما همین گونه هستند. دشمن
این ها را نمی گوید. از وظایف ما این است که از بزرگ نمایی دشمن در این موارد پرده برداریم و بگوییم: بخش بسیار بزرگی از
روحانیت این گونه نیستند که روبه دنیا افتاده باشند و بند و بستی به این قوت داشته باشند. اولا باید نباشیم – که ان شاء الله
نیستیم – ثانیا، باید برای مردم بیان کنیم، چرا که دشمن آن طرف را می گیرد.

مثلا یک روحانی خانه ای دارد در فلان منطقه، حال ارث به او رسیده یا غیره و یا ما این را پسندیده می دانیم و یا نه، دشمن همین
را نشان می کند و این طرف و آن طرف می گوید. یکی از وظایف ما این است که مردم را در جریان بگذاریم و به مردم بفهمانیم که
این گونه نیست. به مردم بگوییم: با چشم خود ببینید. آن چه را که با چشم خود می بینید از آن چه که دشمن می گوید مطمئن تر
است. بنده در سفری که به قزوین رفته بودم، در آن جا برای آقای صامت بزرگ داشتی گرفته بودند، بنده در آن جا هم عرض کردم
که به جای این که حرف دشمن را گوش دهید، زندگی خود آقای صامت را که شصت سال با شما زندگی کرده و از طرف چند تن از
مراجع تقلید وکالت داشته، ببینید. پس یکی از عوامل این شد که هر چه ما ساده تر زندگی کنیم محبوبیت ما در مردم زیادتر
می شود.

۲ – خدمت به مردم

همه ما در هر موقعیت که هستیم (امام جماعت، منبری، مبلغ، استاد دانشگاه و …) باید خادم مردم باشیم. روحانیون در طول
تاریخ، خادم مردم بوده اند و این خدمت آن ها محبوبیت آورده است. اگر ما بخواهیم راه دیگری برویم، محبوبیت خود را از دست
می دهیم. به جای این که به مردم خدمت کنیم، اگر به فکر خودمان باشیم محبوبیت را از دست می دهیم. مردم روحانیونی
دیده اند که خانه نداشته اند ولی به فکر مسجد و حسینیه و غسالخانه و جاده مردم بودند. ما هم باید همین راه را ادامه دهیم. ما
باید در هر محیطی که قرار می گیریم، طوری باشیم که مردم احساس کنند می خواهیم به آن ها خدمت کنیم.

امروزه نیمی از جمعیت کشور ما را جوانان و نوجوانان تشکیل می دهند، اگر فرضا روحانیت توانست در غیر قشر جوان محبوبیتی
کسب کند، در مقابل این قشر عظیم چه خواهد کرد؟ ما اگر بخواهیم محبوبیت داشته باشیم، به هر بهانه ای باید با جوانان گرم
بگیریم. روحانیون جوان ما خیلی می توانند در نسل جوان ما مؤثر باشند. اگر جوانی احساس کند که نسبت به او دلسوزی می شود
و می خواهند نجاتش دهند، خیلی فرق دارد با وقتی که ما طوری عمل کنیم که فاصله ایجاد شود که هر جا روحانی حضور داشته
باشد، یک مشت پیر مرد آن جا باشند.

بنده در مجلسی شرکت کرده بودم، آیت الله امینی هم حضور داشتند; ایشان به بنده فرمودند نگاه کنید ببینید آیا یک زیر پنجاه
سال در این مجلس پیدا می شود. آن هم یک مجلس روضه ای که منبری های مهم در آن منبر می روند، وقتی که نگاه می کنیم
می بینیم همه پیرمرد هستند. در نماز جماعت ها هم همین گونه است ; البته این کلیت ندارد; چرا که بنده با بعضی از روحانیون
جوان برخورد کرده ام که می گفتند مسجد ما پر از جوان است.

بنده در سفری که به تهران داشتم، در یکی از مساجد که برای نماز رفتم هم خودم دیدم و هم امام جماعت مسجد برای بنده
تعریف کرد که ما برنامه هایی داریم که جوانان پرشور از آن استقبال می کنند.

اگر خدای نکرده مقصر باشیم و بی تفاوت بگذریم، خودمان عامل می شویم که مملکت را از دست بدهیم. دوباره تکرار می کنم که
دشمن در صدد جایگزین کردن است و یک محبوبیت را با محبوبیت دیگر عوض می کند. باید تاریخ برای ما عبرت آموز باشد. یک
روزی می خواستند محبوبیت امیرالمؤمنین را مبدل کنند و برای آن جایگزین درست کنند. ممکن است امروز جوانان ما به جای
این که به یک روحانی علاقمند شوند، به یک بازیگر سینما یا یک ورزشکار قوی علاقمند شوند; درست است که ورزشکار آدم خوبی
است و دوست امیرالمؤمنین، ولی این جابجایی خیلی خطرناک است. دشمن این را انجام می دهد.

مورد دیگر دانشگاهیان ما هستند. امروزه ما قشر عظیمی دانشگاهی داریم. نمی شود همین طور گفت که همه دانشگاهی ها
بی دین هستند، در صورتی که این طور نیست و کسانی که با دانشجویان مانوس هستند، واقع مطلب را می دانند. این ما هستیم که
باید کار کنیم. باید کار ما، کلاس ما، درس خواندن ما، موضع گیری ما و … طوری باشد که بتوانیم بر دانشجویان تاثیر بگذاریم.
کسانی مثل مطهری و مفتح رحمهما الله انقلابی عظیم در دانشگاه ها به پا کردند. باید کار بشود و بی تفاوت نباشیم.

اگر بین جوان ها و دانشجویان و کل مردم محبوبیت نداشته باشیم، توقع این که حرف ما در مردم مؤثر باشد، توقع بی جایی است.

به ذهن عزیزان خطور نکند که مگر ما باید دنبال محبوبیت باشیم، این بحث جداگانه ای است. کارهای ما باید خالصانه باشد چرا
که کار خالصانه ما محبوبیت می آورد. در زیارت امین الله می خوانیم که خدایا مرا در زمین محبوب قرار بده; زیرا این محبوبیت به
نفع دین و کل برنامه های دینی است. تلاش ما باید این باشد که در بین مردم و جوان ها، با کار و رفتار و موضع گیری های خودمان
محبوبیت کسب کنیم.

۳ – موضع گیری منصفانه نسبت به دولت

روحانیون باید نسبت به هر دولتی موضع گیری شفاف داشته باشند و بدی ها را بد بگویند و خوبی ها را خوب. اگر بخواهند همیشه
تعریف کنند، مردم زیر بار نمی روند. اگر در یک دولت اسلامی و کارگزاران اسلامی، جایی از کار اشکال داشت، اولین کسی که باید
تذکر بدهد روحان

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.