پاورپوینت کامل نقد پلورالیسم دینی ۱۱۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نقد پلورالیسم دینی ۱۱۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نقد پلورالیسم دینی ۱۱۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نقد پلورالیسم دینی ۱۱۰ اسلاید در PowerPoint :
۵۵
گفت وگو با استاد صادق لاریجانی
اشاره:
ما در جهانی زندگی می کنیم که مردم با اعتقادات دینی متفاوت در آن زیست می کنند. از سوی دیگر ارتباطات بین المللی سبب
توجه اندیشمندان به ادیان مختلف و اختلاف آن ها گردیده است. با وجود تنوع و تکثر ادیان و مذاهب، نمی توان از ترابط و تشابه
آن ها غافل ماند، گرچه شاید نتوان در میان تمام ادیان و مذاهب، یک عقیده یا عمل مشترک یافت ولی پاره ای از عقاید و مناسک و
مراسم در برخی از ادیان و مذاهب بی شباهت نیستند.
سخن اصلی در مساله پلورالیسم، تبیین کثرت ها و اختلافات است نه بحث از مشترکات. مساله پلورالیسم، پرسش معرفت شناسانه
و کلامی در زمینه تنوع ادیان دارد و از حقانیت آن ها سخن می گوید.
آنچه پیش رو دارید متن سخنرانی استاد صادق لاریجانی است که در نشست دوم کانون گفتمان دینی ایراد گردیده و به تبیین
پلورالیزم دینی می پردازد . در پایان ، پرسش هایی از سوی مخاطبان مطرح گردیده و توسط سخنران محترم پاسخ داده شده است.
پلورالیسم در ساحت های مختلف
پلورالیسم به معنای کثرت گرایی است. پلورالیسم را در حیطه های مختلفی می توان تصور کرد و عملا هم در حیطه های مختلفی
تعبیر پلورالیسم به کار برده می شود.
۱ – در ساحت امور سیاسی، پلورالیسم یا کثرت گرایی، به معنای رسمیت شمردن آرا و احزاب مختلف است. کسانی که در عالم
سیاست پلورالیست هستند، قبول می کنند که جریان سیاست از یک مجرای کثرت گرایانه اداره بشود; به این صورت که احزاب
مختلف و آرای مختلفی وجود داشته باشند که با هم رقابت کرده و امور حکومت را اداره کنند.
۲ – در ساحت هستی شناسی و متا فیزیک، مقصود از نگاه پلورالیستیک به هستی یا به آنتولوژی، این است که بنیان این عالم را
کثرت بدانیم; در مقابل وحدت نگری.
۳ – در پلورالیسم دینی ، دو بحث عمده مطرح می شود: الف – کثرت گرایی در فهم دین; ب – کثرت گرایی در خود دین.
مقصود از کثرت گرایی در فهم دین، معتقد بودن به برداشت ها و فهم های مختلفی از دین و به تعبیر امروزی ، قرائت های مختلف
از دین است. مقصود از کثرت گرایی در نفس دین این است که خود ادیان راه های مختلفی به سوی حقیقت واحد هستند، و در مقام
سعادت و مصوبت و حقانیت، ادیان مختلف پیروان خودشان را به امر واحدی رهبری و راهنمایی می کنند.
بحث پلورالیسم در فهم دین، کاری به خود دین ندارد; بحث فهم دین و کثرت در آن، بحثی است که به مخاطبین دین و کسانی که
کارشان فهم دین است بر می گردد، اما برگشت کثرت گرایی در دین به نظری در باب تبیین کثرتی که در ادیان وجود دارد می باشد.
البته این دو مقوله متضمن بحث های عمده ای است و در این جا فقط به بعضی از ادعاهای مطرح کنندگان این بحث ها و به پاره ای
از استدلال های آن ها و این که این سخنان چه مقدار – هم از لحاظ عقلی و هم نقلی (آیات و روایات) – قابل قبول می باشد،
اشاره ای می کنیم.
در پشت بحث کثرت گرایی در فهم دین و نیز در خود دین به این صورت که امروز در جامعه ما مطرح می شود یک کار سیاسی هم
نهفته است. علمای ما – مخصوصا اصولیین – در زمینه فهم دین، سخنان بسیاری داشته اند که از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
غربی ها نیز برخلاف روشن فکران جدید ما، یک طرفه قضاوت نمی کنند بلکه فیلسوفان غربی و علمای تفسیر آن ها این مباحث را با
این افراط و تفریطی که مدعیان روشنفکری امروزی جامعه ما می گویند، مطرح نمی کنند.
وقتی که بعضی از بحث ها وارد جامعه ما می شود، به جای این که طبق روال خود حرکت کند، این طور به نظر می رسد که تبدیل
به یک بحث سیاسی می شود و یا پشت سر آن اغراض دیگری نهفته است. در حالی که معلوم نیست که صاحب این نظر، خود این
اغراض را داشته باشد یا نه؟
بحث نسبی گرایی در فهم دین، یکی از بهترین سلاح هایی است که غربی ها برای خلع سلاح کردن حکومت دینی به کار می برند و
هیچ حربه ای بهتر از نسبی گرایی نیست که یک حکومت دینی را از محتوای خودش خالی کرده و شدت و صلابت را از آن بگیرد; از
این رو لازم است که مخاطبان ، یک مقدار نسبت به این بحث ها حساسیت نشان بدهند; زیرا این ها به این صورت که امروز مطرح
می شود، صرف یک بحث دینی نیست; بلکه به حربه ای تبدیل شده است که آرام آرام به وسیله آن حکومت دینی را تضعیف کنند;
زیرا که یکی از لوازم بحث نسبی گرایی، بحث سکولاریزم و جدایی دین از سیاست است; علاوه بر این که آثار دیگری نیز دارد.
الف – کثرت گرایی در فهم دین
ادعای مطرح کنندگان بحث:
بسیاری از کسانی که بحث تعدد قرائت از دین و تعدد افهام را مطرح می کنند، به اختلاف آرای مجتهدین تمسک کرده و می گویند :
در اسلام مجتهدانی مختلف بوده اند که آرای آن ها با هم متفاوت بوده است و این معنای اختلاف افهام و اختلاف قرائت ها در دین
است. ولی واقعیت چیز دیگری است و این حرف، یک سوء استفاده از یک امر بدیهی و روشن، برای استنتاج و انتاج نتیجه ای که
قطعا درست نمی باشد، است. نزاع در بحث قرائت های مختلف از دین ، بر سراین نیست که مرحوم سید و یا مرحوم آخوند
خراسانی در فلان فرع فقهی چه اختلافی با هم دارند; بلکه بحث در زمینه قرائت های مختلف بر سر نسبی گرایی کلی است; یعنی
این که آیا تمام فهم های ما و عالمان دین، حکما و فیلسوفان دینی و همه آن چه که یک مفسر از سنت رسول خدا و کتاب خدا
می فهمد نسبی است؟ و ما هیچ فهم یقینی از کتاب و سنت نمی توانیم داشته باشیم؟ و الا، مگر می شود که مرحوم نائینی و محقق
اصفهانی و مرحوم امام با آن دقت هایی که در فقه و اصول داشته اند، از اختلاف مجتهدین غفلت کرده باشند؟
بحث سر این است که آیا ما ضروریات دینی و فقهی داریم یا خیر؟ و آیا می شود کسی در زمان حاضر بگوید که با توجه به فهم علمای
اسلام از صدر اسلام تاکنون ، بنده مثلا این آیه را این طور معنا می کنم؟ البته این بحث ها در ضروریات دین است. حال ممکن
ست یک آیه ای یک استفاده ها و تطبیق ها و جری هایی داشته باشد که شخصی بگوید من حرف نویی می زنم. این مساله با اشکال
مواجه نیست. اما وقتی مساله ضروری دین باشد، مثلا در باب معاد، که در اوایل انقلاب آن را به «برآیند نیروهای پرولتاریا» تعریف
می کردند; آیا باز هم می توان گفت که این نیز یک فهم از اسلام است؟
گاهی گفته می شود که در توحید هم اختلاف نظر وجود دارد. بله! اختلاف هست; اما زمانی که قائل به عدم توحید در اسلام
می شوند، آیا در مقابل او سخنی برای گفتن داریم و آیا اختلاف و تغییرات فهم ها به جایی هم می رسد که ضروریات دینی و فقهی را
کنار بزند؟ این یک مورد نزاع است که بعضی از نویسندگان هم بارها گفته اند: ما هیچ فهم مقدسی از اسلام نداریم; در حالی که
ضروریات دینی مسلم (توحید، نبوت و معاد) که از کتاب و سنت است، مقدس می باشند.
نکته دیگری که محل بحث است، این است که در غیر فهم های ضروری و در غیر ضرورت های فقهی، آیا از کتاب و سنت، مشی
خاصی استفاده نمی شود؟ یعنی در فهم های ظنی هم آیا بین این فهم های ظنی مستنبط و حجت و غیر حجت فرق نیست؟
شت سر این بحث ها چیز دیگری نهفته است; مثلا اگر نویسنده ای بگوید: این فرمایش فقها را ما قبول نداریم، حال می خواهیم
بدانیم که این سخن در افهام ظنی هم مجال دارد یاخیر؟
بسیاری از احکامی که در رساله ها وجود دارد، ممکن است از ظنیات باشد; اما ظنی حجت است; یعنی یک مجتهدی سعی خودش
را کرده است و در به دست آوردن روش استنباط حکم از کتاب و سنت و عقل، راه هایی را کشف کرده و با توجه به آن ، به یک فهم
ظنی رسیده است که ظن حجت است.
صرف ظنی بودن پاره ای از آرای مجتهدین، این آراء را معادل مساوی ظنون فلان نویسنده که بهره ای از این معارف نبرده است
نمی سازد; زیرا که برداشت او مستند نیست.
ممکن است که فهم فقیه، ظنی باشد; اما ظنی مستند است. تمام تلاشی که مجتهدان و فقیهان در استنباط و اجتهاد و تحقیق
قواعد استنباط به خرج می دهند، برای این است که روشی باشد که بشود ظن را به آن مستند کرد که خداو پیامبر راضی به اخذ
این ظن هستند.
در بحث پلورالیسم دینی، بعضی به یک هرج و مرج فکری رسیده اند و می گویند : دینی که فهم های ما از آن ظنی است، به این
صورت که علامه طباطبایی از آن یک فهم دارد; فخر رازی از آن یک فهم دارد; اشعری و معتزلی و تشیع فهم های مختلفی از قرآن
دارند; چنین دینی که کثرت افهام در آن است، مستند نمی باشد و بار زیادی نمی توان از این دین بربست.
مدعیان این نظریه، در صدد هستند که یک جور اباحی گری عصر جدید را ترویج کنند و ما بسیاری از مریدهای این افکار را می
بینیم که به یک نحو اباحی گریی رسیده اند. ادعا می کنند که وجوب حد و وجوب صوم و این دقت ها که در باب های احکام است،
همه فهم فقها است. اما این که خود دین چه می گوید،معلوم نیست.
نقطه نزاع این جا است که یک سری از این فهم ها از ضروریات دین است و پاره ای ضروریات فقهی است و بقیه هم ظنون حجت
است. حال اگر شما هم سال ها زحمت کشیدید و قواعد استنباط را تنقیح کردید و به فهمی غیر از این فهم ها رسیدید; یک فهم
حجت دیگری می شود، نه این که به راحتی بگویید این که علما گفتند، افهام خودشان بوده است.
استدلال نسبی گرایان
استدلال هایی که برای روش نسبی گرایی کلی ذکر شده است، متعدد می باشد که در این جا به یکی دو استدلال آن ها اشاره
می شود.
یکی از مهم ترین ادعاهایی که در باب کثرت گرایی در فهم دین مطرح می کنند، تز «شریعت، صامت است » می باشد. مدعی هستند
که خود شریعت و متن کتاب و سنت، صامت است و ما هستیم که این متن را به نطق در می آوریم و از آن مطلب می فهمیم.
پرسش هایی که به کتاب و سنت عرضه می شود، کتاب و سنت را به نطق در می آورد; اما خود کتاب و سنت ساکت است. حال این
پرسش ها از کجا می آید؟ مسلما از خود کتاب و سنت نمی آید; بلکه از علوم و معارف روز و فلسفه ، ریاضی، شیمی و …می آید;
بنابراین، هر چه ذهن یک عالم از علوم اصلی انباشته تر باشد، فهم او از دین ، اصلی تر و دقیق تر و به واقع نزدیک تر می باشد و بدون
تنفیح علوم اصلی، علمای ما فهم شان منقح و حجت نیست.
این که «شریعت صامت است »، یک پیش فرض های زبانی و اصولی دارد که باید در مورد آن بحث کرد; ولی در واقع باید دید که آیا
اصل این ادعا موجه است یاخیر؟ و آیا شریعت صامت است؟ به عنوان مثال، فرض کنید که ما در مسجدی نشسته ایم و پیامبرصلی
الله علیه وآله وارد می شود و حکمی را بیان می کند. دلیل صامت بودن حکم چیست و چرا می گویید که فهم ما از کتاب، دائر مدار
پرسش های ما است؟ گاهی آن قدر افراط می کنند که می گویند: فهم ما درست به اندازه سؤال های ما است; یعنی اگر ما سؤال
نکنیم، قرآن و سنت چیزی برای ما ندارند.
آیا نمی شود قبل از این که ما از قرآن سؤال کنیم، قرآن با ما سخن بگوید؟ اصلا این که قرآن دارای محتوا است و معانی و مفاهیم را
به ما القا می کند عین سخن گفتن است. بنده حدس می زنم که قائلین به این نظریه، سخنی را خلط می کنند. برخی از فیلسوفان
هرمونوتیک در باب سؤال سخنی دارند: آن ها سؤال را به این معنا نگرفته اند که ما از بیرون چیزی بیاوریم; بلکه نفس آن حالت
گشودگی در مقابل یک متن را، سؤال می گویند و به تعبیر آن ها انسان نسبت به متن گشوده است و البته این شرط درستی است;
وقتی بنده با شما رو به رو می شوم و می خواهم کلام شما را بشنوم، باید نسبت به حرف شما حالت گشودگی داشته باشم; یعنی
خودم را آماده کرده باشم و آن چه شما می گویید بفهمم و بشنوم و این حالت، ربطی به این بحث ندارد.
این که انسان ها باید آماده فهم یک متن باشند، غیر از این است که بگوئیم: چون انسان، سؤال هایش را از بیرون و از معارف عصری
می آورد، پس متن صامت است.
در این که چرا شریعت صامت است؟ این ها این سؤال را به یک بحث زبانی برمی گردانند و می گویند: زبان، معانی خودش را به ما
القا نمی کند; بلکه ماییم که به زبان معنا می بخشیم; در صورتی که تا به حال، علمای ما می گفتند که الفاظ، بعد از وضع یک معنایی
دارند که این معنا دل بخواهی ما نیست. زبان طبیعی انسان، گرچه اصل آن قراردادی است، ولی بعد از قرارداد موجب می شود که
الفاظ در معانی ظهورات واقعی پیدا کنند و دیگر ربطی به خواست ما ندارد. این تفکری است که علمای ما داشته اند، اما این ها
می گویند که معنا را ما به متن می بخشیم.
در جواب باید گفت: اصل این حرف نادرست است; زیرا این سخن علاوه بر این که تالی فاسدی دارد، بنای معقولی نیز ندارد. تالی
فاسد آن این است که انسان می تواند آزاد باشد و هر معنایی به لفظ ببخشد. اگر بنا است که ما معنا را به لفظ ببخشیم، پس – به
عنوان مثال – می گوییم: اگر بگویید لا اله الا الله، باران می آید و این جاست که می گویند: ما نمی خواهیم بگوییم که متن هر
معنایی را می پذیرد.
در صورتی که این طور نیست. وقتی که ما ریشه آن را مورد جست و جو قرار می دهیم، به این بازگشت می کند که رابطه الفاظ و
معانی، بعد از وضع، دیگر قراردادی نیست; همان طور که ظهورات قراردادی نیست. درست است که وضع یک قرارداد است، ولی
ظهور الفاظ بعد از وضع، دیگر قراردادی نیست; بلکه یک امر تکلیمی است و این که ما از الفاظ قرآن، معانی به ذهنمان خطور کند،
چه به دلالت تصدیقی یا تصوری، این ها قراردادی نیست; بلکه یک واقعیت است. لذا بنا به تعریف فلسفی و کلامی معانی قرآن و
سنت، عینی است. از این رو می توان گفت که من معنای قرآن را فهمیدم یا نفهمیدم.
قرائت های مختلف از دین، بنا به اعتراف آن ها، مشتمل بر خطا و صحیح و سقیم است; یعنی قرائت هایی که از دین داریم، یک
اموری است از مجموعه خطا و صحت; و این خطا نمی تواند بطن قرآن باشد; در صورتی که بتون قرآن – همه آن – عین حق است.
پس قرائت های مختلف که به زعم آن ها، امری است مشتمل بر صحت و وثوق، این نمی شود که همان بتون قرآن باشد که در روایات
به آن اشاره شده است.
ب – کثرت گرایی در نفس دین
منشا این بحث، عمدتا یک نگاه بیرون از دین است. عده ای گفته اند: ما در عالم، ادیان مختلفی داریم و بین این ها تشابهات فراوان
است و اختلافاتی هم وجود دارد.
بحث تساهل و تسامح، واقعا با این بحث مرتبط است; به این معنا که عمده نتیجه ای که از بحث کثرت گرایی دینی می خواهند
بگیرند، تساهل و تسامح است. نه تنها در مصوبت بلکه در حقانیت هم می خواهند تساهل و تسامح قرار دهند.
سه نظریه درباره تبیین کثرت در ادیان معروف است:
۱ – کثرت گرایی یا Ploralism
۲ – شمول گرایی یا Inclusivism
۳ – انحصارگرایی یا Exclusivism
انحصارگرایی یعنی این که یک دین حق است و بقیه همه باطل است. شمول گرایی یعنی یک دین حق است، ولی ادیان دیگر تحت
پوشش همین دین قرار می گیرند و حق می شوند; مثلا مسیحی مدعی است که مسیحیت حق است و مسلمان ها و یهودی ها و
زرتشتی ها و … خیال می کنند که به چیزی غیر مسیحیت تعبد نشان می دهند; در صورتی که این ها در واقع مسیحی هستند;
یعنی همه ادیان در واقع داخل در مسیحیت است یا در اسلام است و خودشان خبر ندارند.
ادعای پلورالیسم این است که هر دینی خودش است; ولی همه این دین ها چهره های یک واقعیت هستند و بنابراین، راه های
مختلف به یک واقعیت می باشند و این طور نیست که پیروان ادیان دیگر، همه اهل عقاب باشند.
پیروان این عقیده می گویند: ما چگونه قبول کنیم که شیعیان اثنی عشری، پیرو حق باشند و نجات پیدا کنند و همه عالم در دوزخ
باشند. این بدین جا منتهی می شود که بگوییم که ادیان دیگر هم حق می باشند; منتها هر کدام بهره ای و چهره ای از حق هستند.
قبل از ورود به این بحث به چند نکته اشاره می کنم:
۱ – این سه مسلک و نظریه، دلیلی بر انحصار در همین ها نمی باشد; چه بسا که معارف قرآنی، چیز دیگری را ذکر کند که نه
پلورالیسم باشد، نه شمول گرایی و نه انحصارگرایی; بلکه یک قسم معقول دیگری باشد. بعضی از آیات قرآن دلالت بر این دارد که
نظر قرآن یکی از این سه نیست; بلکه چیز دیگر است.
۲ – آیا بحث قرائت های مختلف از دین، در ادیان الهی همان طور که نازل شده اند، می باشد یا در این ادیانی که هم اکنون در دست
ما است؟ یعنی بحث در این است که آیا اسلام و مسیحیت و یهودیت، آن طور که انبیای الهی آورده اند، با هم اتفاق دارند و به یک جا
می رسند و یا بحث در ادیان امروزی است؟ این بحث باید در استدلال های طرفین مورد توجه قرار گیرد که بر چه اساس استدلال
می کنند.
۳ – ادیان الهی، تدریج زمانی داشته اند; در هر برهه ای از زمان، یک نبی از انبیای الهی برای تبلیغ دین خدا ارسال شده است; پس
زمان، مساله مهمی بوده است که شاید شریعت اگر چه از طرف نبی بود، منسوخ شده باشد و یا احکامی از آن منسوخ شده باشد;
حتی شریعت حقه مسیح علیه السلام بعد از آن، توسط ادیان و پیامبران دیگر نسخ شده است; پس مساله زمان نیز باید مورد توجه
قرار گیرد.
اگر بحث را روی ادیان واقعی ببریم، حق مساله این است که پیامبران الهی در امهات تعالیم، با هم یکی بوده اند. آیات قرآن نیز
صریحا بر
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 