پاورپوینت کامل سکولاریزم و اسلام ۹۹ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل سکولاریزم و اسلام ۹۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سکولاریزم و اسلام ۹۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل سکولاریزم و اسلام ۹۹ اسلاید در PowerPoint :
۱۰۰
اشاره:
آنچه پیش رو دارید تحقیق کوتاهی پیرامون «سکولاریسم » یا «سکولاریزاسیون » است. در این نوشتار پس از بیان معنای لغوی و
اصطلاحی سکولاریزم، اصول و بنیادهای اساسی این تفکر، خواستگاه اولیه و علل و زمینه های پیدایش و پیشینه آن در مسیحیت،
غرب، اسلام و ایران و اهداف و انگیزه های ترویج این اندیشه را مطرح کرده و آنگاه به موضوع سکولاریسم و اسلام پرداخته و
بطلان سکولاریزم را از دیدگاه اسلام به اثبات می رسانیم.
معنای لغوی سکولاریزم
واژه های سکولاریزم – secularism – و «سکولاریزاسیون » – secularization – در اصل از واژه لاتین «سکولاریس » گرفته
شده است. این واژه، از جمله واژه هایی است که در فرهنگ غرب در معانی مختلفی بکار رفته است. برخی از معانی این واژه و کلمات
مشابه آن چنین است:
سکولاریسم: یعنی مخالفت با شرعیات و مطالب دینی، روح دنیا داری، طرفداری از اصول دنیوی و عرفی، جدایی دین از سیاست،
جدا انگاری دین از دنیا، علم گرایی، نوگرایی و مدرنیسم، اعتقاد به اصالت امور دنیوی، دنیوی کردن، غیر دین گرایی، نادینی گرایی،
دنیویت، این جهانی.
سکولار: یعنی، وابسته به دنیا، غیر روحانی، غیر مذهبی، عامی، عرفی، بی سواد، کسی که علاقه و گرایشی به امور معنوی و مذهبی
ندارد. (۱)
سکولاریزه: یعنی، دنیوی کردن، غیر روحانی کردن، از بند کشیش یا رهبانیت رها شدن، اختصاص به کارهای غیر روحانی دادن، از
عالم روحانیت (کشیش) خارج شدن، دنیا پرست شدن، جنبه دنیوی به عقائد یا مقام کلیسایی دادن. (۲)
دو اصطلاح دیگر وجود دارد که بیان معنای آن ها برای تکمیل بحث خالی از لطف نیست:
۱- آته ایسم – ATheism – یعنی، انکار وجود خدا، بی اعتقادی به وجود پروردگار. آته ایست یعنی ملحد.
۲- لاییسم: یعنی وابستگی به شخص دنیوی و غیر روحانی، خروج از سلک روحانیون، و لائیک یعنی، دنیوی، آدم خارج از سلک
روحانیون.
بنا به تعریف دایره العارف بریتانیکا: لائیک از موارد و مصادیق سکولار می باشد، زیرا تفکیک دین از سیاست، اخص از سکولار و
سکولار اعم از لائیک می باشد. (۳)
البته شمار مصادیق واژه «سکولاریسم » چه در مقام واقعیت و چه به عنوان یک نظریه، بسیار است.
سکولاریسم، اسم و نشانه ای لفظی برای نامیدن انبوهی از رخدادها، مکانیسم ها، سنت ها، نهادها، گفتارها، نظریه ها، و
ایدئولوژی های گوناگون است که در مناطق مختلف اروپا تحقق یافته است و مانند بسیاری از «ایسم » های مدرن، سکولاریسم نیز با
نهضت اصلاح دینی، آغاز شده است. (۴)
معنای اصطلاحی سکولاریزم
از آنجا که اندیشه سکولاریسم متشکل از ابعاد مختلف و متنوع سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، دینی و… است، لذا ارائه یک تعریف
جامع و مانع برای سکولاریسم (مانند معنای لغوی آن) کار دشواری است.
«براین ر.ویلسون » یکی از پژوهشگران غربی درباره دشواری تعریف سکولاریزم می گوید:
«مفهوم جداانگاری دین و دنیا فاقد یک تعریف قطعی متفق علیه است. پدیده های همبسته ای که این مفهوم به آن ها اشاره دارد،
طیف اجتماعی گسترده ای را دربر می گیرند» . وی در ادامه می گوید:
اگر بخواهیم «جداانگاری دین و دنیا» را به اجمال تعریف کنیم، می توانیم بگوییم: فرایندی است که طی آن وجدان دینی،
فعالیت های دینی و نهادهای دینی اعتبار و اهمیت اجتماعی خود را از دست می دهند. و این بدان معناست که دین در عملکرد
نظام اجتماعی در حاشیه قرار می گیرد و کارکردهای اساسی در عملکرد جامعه، با خارج شدن از زیر نفوذ و نظارت عواملی که به
امر ماوراء طبیعی عنایت دارند، عقلانی می گردد» . (۵)
در فرهنگ آکسفورد، سکولاریسم چنین تعریف شده است: «اعتقاد به این قوانینی که، آموزش و سایر امور اجتماعی به جای آنکه
مبتنی بر مذهب باشد، بر داده های علمی بنا شود» . (۶)
با این حال با توجه به تعریف های فوق و در نظر گرفتن موارد فراوان و ابعاد مختلف استعمال سکولاریسم، می توان آن را در یک
تعریف ترکیبی و جامع چنین تعریف کرد:
«سکولاریسم به معنای بی اعتقادی یا بی اعتنایی یا به حاشیه راندن دین و امور مبتنی بر مذهب از فعالیت های مختلف حیات
بشری از قبیل حکومت، سیاست، اخلاق و فرهنگ و غیره است.»
اصول و بنیادهای اساسی تفکر سکولاریسم
سکولاریسم به عنوان یک نظام فکری جدید در جامعه غرب برپایه اصول خاصی استوار است که قوام بخش سکولاریسم به شمار
می روند. این اصول عبارتند از:
۱- عقل گرایی (راسیونالیسم – (Rationalism
یکی از مبانی نظری سکولاریسم، عقل مداری (عقل محوری، عقل معیاری و عقل بسندگی) است. به عبارت دیگر، اصالت دادن به
عقل یا عقل گرایی است. بدین معنا که عقل به تنهایی و مستقل از وحی قانونگذاری نماید. بدین ترتیب دیگر نیازی به ادیان و
پیامبران و کتاب های آسمانی و آموزش های الهی ندارد و با تصمیم گیری های عقلانی و به کمک عقل می توان نیاز بشر را برطرف
ساخت. پایه گذار این اندیشه «رنه دکارت » (۱۵۹۶- ۱۶۵۰) است.
در تفکر اسلامی، عقل یکی از منابع استنباط احکام شرعی به شمار می رود و براساس این اعتقاد، عقل نمی تواند به تنهایی و
مستقل از وحی و دین و آموزش های الهی، قوانین جامعی را برای زندگی بشر وضع کند و با برنامه ریزی های خود خوشبختی بشر
را تضمین نماید. بنابراین اگر در آیات قرآن و روایات معصومین علیهم السلام انسان را به تعقل و تفکر دعوت می کنند، بیشتر تفکر
و تعقل در راستای اصل اثبات دین و اعتقادات و ابزاری جهت فهم آموزه های دینی است.
۲- علم گرایی (سیانتیسم – (scintism
یکی دیگر از اصول فکری و ایدئولوژی سکولاریسم، سیانتیسم (علم گرایی، علم پرستی، اصالت علم یا علم زدگی) است.
تکیه افراطی به علوم تجربی، علوم اجتماعی و معارف بشری، یکی از مؤلفه های اصلی سکولاریسم است. (۷)
پس از رنسانس و با ظهور موج تجربه گرایی، مساله تعارض علم و دین رخ نمایاند، تجربه گرایان براساس رویکرد افراطی خویش،
علم را بر دین مقدم شمردند و هر آنچه که به محک تجربه در نیاید مورد طرد و انکار قرار گرفت. این عمل از احساس وابستگی
انسان به دین و معنویت کاست.
تقابل علم و دین از هنگامی آغاز شد که تئوری های جدیدی در فضاشناسی و هیات، به وسیله «کوپرنیک، کپلر، و گالیله » مطرح
شد که با پذیرفته ها و باورهای کلیسا و با ظواهر کتاب مقدس مخالفت داشت. از آن پس، تعارض کلیسا و علم آغاز شد و به
دریج شدت یافت. گرچه در ابتدا کلیسا مقاومت های زیادی کرد، اما در نهایت شکست خورد و نتیجه آن جدایی دین از علم بود. از این
پس این حرف مطرح شد که دین زبان مخصوص به خود دارد و علم نیز زبان مخصوص به خود و روح دین صرفا راز و نیاز با
خداست. (۸)
توجه به این نکته لازم است که دین حقیقی (اسلام) هرگز با علم ناسازگار نبوده و نیست. ماهیت علم، کشف مجهولات و رسیدن
به واقعیات است و اگر غیر از این باشد، علم نیست، پس تئوری ها و فرضیه های ظن آور (که بسیاری از علوم معاصر از این دسته اند)
و مثلا تئوری تکامل انواع (ترانس فرمیسم) که توسط داروین مطرح شد، صرفا یک فرضیه است، و تعارض آن با آموزه های قرآنی و
روایی، هیچ خللی در اعتقادات ایجاد نمی کند. بلی، برخی از دستاوردهای علوم، قطعی و یقینی اند و تا کنون هیچ نمونه ای از
تعارض این قبیل دستاوردها با اعتقادات مسلم دینی ارائه نشده است.
۳- نسبیت گرائی (رولاتیویسم – (Relativism
از جمله اصول و بنیادهای فکری و نظری سکولاریسم، نسبیت گرایی است. این اندیشه هم در عرصه ارزش های اخلاقی و هم در
قلمرو معرفت توجیه می گردد. در توجیه نسبیت گرایی اخلاقی و معرفتی، استناد عمده سکولاریست ها به خطاپذیری بشر و
محدود بودن درک و فهم آدمی است.
این نظریه که به لغزش انگاری نیز تعبیر شده، مبتنی بر این فرض است که آدمی موجودی است قابل خطا با درکی نارسا و
محدود و لغزش پذیر و بنابراین نباید انتظار الوهیت از او داشت. خطاکاری و محدودیت بشری، در فهم و درک او راه یافته و معرفت
او را در تمامی زمینه ها خطاآمیز، نسبی، محدود، نارسا و نامقدس می سازد.
از دیدگاه سکولاریزم، ارزش های مطلق، ثابت، کلی و دائمی وجود ندارد و امور اخلاقی و ادراکات آدمی همه محدود و موقتی و
نسبی اند و خوب و بد مطلق وجود ندارد و هر چه هست زاییده عقل و درک محدود آدمی است و پسند و ناپسند و حسن و قبح هم
نسبی و تابع شرایط اجتماعی و زیستی است. مثلا در مورد خوب بودن یا بد بودن آزادی سقط جنین و یا ممنوعیت آن، هیچ
قضاوتی نمی توان کرد. هیچگونه ارزش مطلق و یا امور مقدس وجود ندارد. آدمی خود خالق ارزش هاست و البته ارزش و ضد ارزش
مفاهیمی نسبی، وضعی و قراردادی اند و قابل تصدیق و تکذیب منطقی نمی باشند.
۴- لائیسیزم
لائیسیزم یا بی دینی نیز یکی از مبانی ایدئولوژی سکولاریسم است. اعراض از خدا و استغنا از حضرت حق، کوس استقلال نواختن
و خدا و هر چه را که قدسی و معنوی و آن سویی است به پای حکومت عقل قربانی کردن، از مبانی این اندیشه است. سکولاریسم
تعلیم می دهد که بی خدا زندگی کنید و بی حضور او به تمشیت و تنظیم امور بپردازید. بلکه می کوشد تا آن را مسکوت و مغفول
بسازد و اصلا مجالی برای طرح آن و اندیشیدن در مورد آن پدید نیاورد; یعنی توطئه سکوت درباره خدا. طبق این دیدگاه اصلا
نیازی به دین نیست تا پای خدا را به میان بکشیم. بی تفاوتی نسبت به دین، که به مراتب بدتر از ضدیت با دین است، یکی از
پیامدهای انکارناپذیر سکولاریزم است.
۵- اباحیگری
اباحیگری و معتقد شدن به آزادی مطلق و بی حد و حصر و تجویز بی بند و باری و بی موالاتی برای بشر نیز یکی دیگر از پایه های
سکولاریزم است. طبق این دیدگاه نه نظارت الهی در کار است نه ثواب و عقاب اخروی. ارزش های ثابت اخلاقی که همگان پذیر و
اثبات شدنی و قابل دفاع باشند وجود ندارد. پس آدمی آزاد است که به دلخواه خود عمل کند. آزادی از نظر اسلام یک موهبت
الهی بوده و از ارزش والایی برخوردار است اما از آنجا که هدف خداوند از آفرینش انسان، رساندن او به کمال و سعادت است،
ربوبیت الهی اقتضا می کند که برای هدایت بشر به سوی کمال مطلوب، قوانین جامع، پویا و متقنی را وضع نماید تا انسان بتواند در
چارچوب این قوانین به حیات مادی و سیر معنوی خود ادامه دهد. لذا از نظر اسلام آزادی فقط در چارچوب قانون سعادت بخش
آسمانی مطلوب و مقبول است (۹) .
۶- بشرگرایی (اومانیسم – (homanism
«اومانیسم » هویت فرهنگی عصر جدید غرب است. براساس این اصل، انسان، مدار و محور همه اشیاء، خالق ارزش ها و ملاک
تشخیص خیر و شر است; در واقع انسان جای خدا می نشیند و قادر است بدون مد نظر قرار دادن دین و ارتباط با ماوراء طبیعت،
مشکلات زندگی خود را حل کند.
بنابراین اصل، انسان با داشتن دو اهرم عقل و علم، دیگر نیازی به دین ندارد. نتیجه انسان محوری، زمینی کردن دین و بی اعتباری
آن است. در این رهگذر، انسان موجودی مادی قلمداد شده، هرگونه نیروی معنوی بی اعتبار و مورد انکار قرار می گیرد.
بر اساس این نظریه در واقع، آنچه اصالت دارد انسان است و خداوند صرفا در جهت رفع آلام روحی و نیازهای بشر مورد پذیرش
قرار می گیرد و خود از اصالت برخوردار نیست. نظام سیاسی اومانیسم مبنای مشروعیت خود را از مردم و به اصطلاح «قرار داد
اجتماعی » می گیرد، که امروزه در انتخابات و آراء مردمی تجلی می یابد.
۷- سنت ستیزی
منظور از سنت ستیزی، دین زدایی است. فرهنگ امروز غرب براساس تحول، تطور و مبارزه با سنن پی ریزی شده است. ستیز با
دین، هدفی است که سکولاریسم آن را با هر یک از اصولی که برشمردیم تعقیب می کند. اندیشه های بیشتر نویسندگان پس از
رنسانس در غرب بر این مدار بوده است. نیکولو ماکیاول (۱۴۶۹- ۱۵۲۷) از پیشتازان سنت ستیزی، دولت را پدیده ای طبیعی که
هیچ تعلقی به ماورای طبیعت ندارد می شمارد و تنها نقشی که برای دین قائل است آن است که آن را به مثابه ابزاری در
ست حکمران می داند.
نگاهی کوتاه به ریشه های تاریخی سکولاریسم
نظریه سکولاریسم در قرن های چهارده و پانزده میلادی در نتیجه طرز تفکر و روش های اجتماعی و سیاسی کلیسا در مغرب
زمین، پا به عرصه تفکرات نهاد (۱۰) .
تعبیر سکولاریزاسیون در زبان های اروپایی اولین بار در سال ۱۶۴۸ در معاهده وستفالی به کار رفته است. در آن ایام، مقصود از این
واژه توضیح این نکته بود که نهادها و سرزمین هایی که زیر سلطه کلیسا قرار داشت، از نظارت و حاکمیت کلیسا خارج شده و زیر
سلطه سیاسی غیر روحانی و نهادهای عرفی دولتی و غیر کلیسایی قرار گیرد.
آن ها برای بیان این واقعیت، از واژه «سکولاریس » استفاده می کردند. در همان ایام این واژه در کاربرد همگانی و رایج بین مردم
برای اشاره به تمییز و تفکیک میان امور مقدس و دینی از امور دنیوی به کار می رفت. همچنین از زمان های دورتر دستگاه کلیسا
کشیش هایی را که به کار اشتغال می یافتند، کشیش های عرفی یا سکولار می خواند و از این واژه برای نامیدن آن ها استفاده می کرد.
بعدها دستگاه کلیسا از این واژه برای نامیدن کشیش ها و روحانیانی که از خدمت کلیسایی معاف شده بودند و یا به هر دلیلی از
خدمت مرخص شده بودند، بهره می گرفت.
این تعبیر در قرن بیستم از سوی جامعه شناسان به معنای دیگری به کار رفت و از آن برای اشاره به مجموعه جریانات و تحولاتی
که ضمن آن ها کنترل امور و نهادهای اجتماعی از کف مقامات و مراجع رسمی دینی خارج گشته و روش های عقلانی، غیر دینی،
علمی، تجربی و این جهانی جای ضوابط و آداب دینی برای اداره آن ها را گرفته، استفاده می شد. (۱۱)
از مطالب گذشته به دست می آید که خواستگاه نظریه سکولاریسم، غرب بوده است و به مرور زمان به صورت گسترده در ابعاد
مختلف سیاسی، اجتماعی، اخلاقی و… در اروپای مسیحی پدیدار گشته است .
«ویلسون » دراین باره می گوید: «جدا انگاری دین و دنیا مفهومی غربی است که به بارزترین وجه در طول قرن جاری، در غرب رخ
داده است » . (۱۲)
عوامل و زمینه های پیدایش سکولاریزم در جهان غرب
عوامل ظهور و رشد سکولاریزم در غرب را می توان به دو دسته (عوامل درونی و عوامل بیرونی) تقسیم کرد.
۱- عوامل درونی
مراد از این عوامل، مواضع کلامی و نارسایی های آئین مسیحی است. اگر کسی مطالعه و تحقیق مختصری درباره آئین مسیحیت
داشته باشد به خوبی درمی یابد که این آئین در زمینه مسائل اعتقادی، اجتماعی، سیاسی، اخلاقی و… کم و کاست های فراوانی دارد.
با توجه به رشد و ترقی معرفت بشری و علوم تجربی، آئین مسیحیت نتوانسته است راه کارهای درست و مقررات صحیحی را در
مورد مسائل حکومتی، اجتماعی و… ارائه دهد.
استاد مطهری رحمه الله در این باره می گوید: «کلیسا یک سلسله مفاهیم کودکانه و نارسا در باره خدا ارائه کرد که به هیچ وجه با
حقیقت وفق نمی داد، و طبعا افراد باهوش و تحصیل کرده و رشنفکر را نه تنها قانع نمی کرد بلکه متنفر می ساخت و برضد مکتب
الهی بر می انگیخت (۱۳) .»
از این رو با یک حرکت، حاکمیت کلیسا درهم کوبیده شد و عجز و ناتوانیش در برابر نهضت اصلاح دینی «مارتین لوتر» نشان داده
شده و عاقبت این نهضت، باعث درهم شکستن حاکمیت کلیسا و ظهور فلسفه سیاسی جدیدی گشت.
برای توضیح بیشتر، عوامل درونی را در سه محور اساسی زیر مورد بررسی و دقت نظر قرار می دهیم.
الف – عدم دسترسی مسیحیت به وحی الهی
این اولین عامل و مهمترین عل
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 