پاورپوینت کامل سکولاریزم و اسلام (۲) ۶۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل سکولاریزم و اسلام (۲) ۶۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سکولاریزم و اسلام (۲) ۶۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل سکولاریزم و اسلام (۲) ۶۷ اسلاید در PowerPoint :

۷۴

اشاره:

در بخش اول این مقاله به بیان معنای لغوی سکولاریزم و واژه های مشابه آن، معنای اصطلاحی سکولاریزم، اصول و بنیادهای
اساسی تفکر سکولاریزم، ریشه های تاریخی سکولاریزم، و عوامل و زمینه های پیدایش آن در جهان غرب پرداخته شد. در بخش دوم،
مطالبی چون انگیزه های ترویج سکولاریزم در غرب، نمودهایی از سکولاریزم در تاریخ مسلمین، ریشه های سکولاریزم و دوران
حاکمیت و سپس افول این اندیشه در ایران، مورد بحث و بررسی قرار می گیرد.

انگیزه های ترویج سکولاریسم در غرب

به طور کلی، می توان انگیزه های ترویج سکولاریسم در غرب را به دو دسته تقسیم کرد:

۱- انگیزه های غیرمغرضانه

پرداختن به سکولاریزم گاهی از سوی برخی دینداران دنبال می شد. آن ها می خواستند قداست دین را حفظ کنند و از طرفی دین
مسیحیت را در تعارض با بعضی ارزش های پذیرفته شده در جامعه غربی می دیدند. تعارض در جایی فرض می شود که دو چیز در
یک نقطه تلاقی کنند، اما اگر دو خط موازی باشند و در هیچ نقطه ای با هم تلاقی نکنند، تعارضی پیش نمی آید. آن ها برای آشتی
دادن دین از یک طرف و علم و فلسفه و عقل از طرف دیگر، گفتند: حوزه دین محدود به سلسله ای از مسائل شخصی در ارتباط
انسان با خداست. همچنین درباره ارزش ها و باید و نبایدها گفتند: هر باید و نبایدی که در محدوده ارتباط انسان با خدا مطرح
می شود، مربوط به دین است و علم با آن تعارضی ندارد، اما اگر بایدها و نبایدها مربوط به زندگی اجتماعی باشد، دین نباید دخالت
کند. به عنوان مثال گفتند: مجازات هایی که در دین برای مجرمان در نظر گرفته شده است، قابل قبول نیست; چون مجازات با
کرامت انسانی سازگار نیست. هر مجرمی بیمار است و بیمار را باید مداوا کرد، نه مجازات.

۲- انگیزه های مغرضانه

کسانی که دین را سد راه رسیدن به مطامع و منافع خود می دیدند در ترویج سکولاریسم مؤثر بود. از جمله گردانندگان حکومت ها
که برای دستیابی هر چه بیشتر به منافع شخصی خود، نغمه جدایی دین از سیاست را سر می دادند. بعضی از دانشمندان که دین
را در تعارض با یافته های علمی خود می پنداشتند نیز با آن ها همنوا شده، در نتیجه، اندیشه سکولاریسم تقویت شد.

نکته قابل توجه این است که سکولاریسم در دنیای غرب، دو مرحله تاریخی را طی کرد و در طی آن از شکل ضعیف به شکل شدید
و افراطی تبدیل شد:

مرحله اول سکولاریسم مربوط به دوران «رفورمیسم » و نهضت اصلاح دینی است. در این دوران، جریان «پروتستانیسم » به انگیزه
اصلاح دین به وجود آمد. سکولاریسم در این شکل، نفی کننده دین نیست، بلکه دین را منحصر در امور فردی نموده، آن را از
مسائل اجتماعی دور می سازد.

اما در مرحله بعد، این جریان به «رنسانس » که دوره دوری از دین است منجر شد و اندیشه سکولاریسم به شکل افراطی آن مطرح
گشت. در این مرحله، این اعتقاد رواج یافت که باید از ماورای طبیعت صرف نظر کرد و در زندگی زمینی متمرکز شد و به جای
خدا، انسان را مطرح نمود. اساس رنسانس بر «اومانیسم » (انسان مداری) متمرکز است. در اندیشه انسان مداری، محور همه چیز
انسان است; از معرفت و شناخت گرفته تا ارزش ها، اخلاق، سیاست، حقوق و حکومت. (۱)

نمودهائی از سکولاریسم در تاریخ مسلمین

برای پیدایش تفکر سکولاریسم در بین مسلمین عوامل متعددی را می توان برشمرد:

۱- جریان سقیفه بنی ساعده و انحراف مسیر خلافت و حکومت از جایگاه اصلی خود

پس از رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله جریان ها و حوادثی در تاریخ اسلام اتفاق افتاد که زمینه ساز پذیرش جدایی دین از
سیاست گردید. مهم ترین رخداد پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله در واقع منشا و سرسلسله جنبان تمام حوادث تلخ تاریخ
اسلام گشت، جریان دردآور سقیفه بود که بنای انحراف، انحطاط و اختلاف بین مسلمین را نهاد و در پی این جریان ضربات مهلکی
بر پیکره اسلام وارد شد. از آن جا که عده ای روایات پیامبر صلی الله علیه و آله را مخالف با پایداری حکومت خویش می دیدند دستور
جمع آوری و سوزاندن احادیث پیامبر را صادر کرده و نقل هر گونه حدیث از پیامبر را ممنوع اعلان کردند، تحریف و جعل حدیث را
به اوج خود رساندند، جریان غدیر و سفارش پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به کلی فراموش شد، در اینجا نص رسول الله صلی الله
علیه و آله در مورد خلافت را نپذیرفته با استناد به رای مردم و شوری در حقیقت به نحوی دین را از سیاست و حکومت جدا کردند،
خلافت از مسیر اصلی خود منحرف گشت، بین قرآن و عترت جدایی انداختند و در نتیجه بذر اصلی جدایی دین از سیاست کاشته
شد. دستگاه خلافت و حکومت گرچه نام خدا و پیامبر را یدک می کشید، اما به لحاظ محتوا هرچه جلوتر می رفت انحراف از اسلام
اصیل بیشتر می شود، تا آنجا که در دوره اموی علوم و معارف دینی با بی مهری مواجه گشته و با آن مبارزه گشت.

عادات و آداب جاهلی، به عنوان فرهنگ جایگزین، مورد ترغیب، تشویق و ترویج قرار گرفت. در نتیجه، سیاست عملا از دیانت
جداگردید و کسانی که حاصل مواریث و ارزش های اسلامی بودند، از سیاست دور ماندند و کسانی رهبری و زعامت جامعه اسلامی
و مسلمین را عهده دار شدند که با روح معنویت اسلام بیگانه بودند و تنها به تشریفات ظاهری بسنده می کردند.

استاد شهید مطهری رحمه الله معتقدند که بزرگترین ضربه وقتی بر پیکر اسلام وارد شد که سیاست از دیانت منفک گشت. بنا به
گفته استاد، نسبت دیانت و سیاست با یکدیگر نسبت روح و بدن است. روح، بدن، مغز و پوست باید به یکدیگر بپیوندند. فلسفه
وجودی پوست حفاظت از مغز است و خود پوست از مغز نیرو می گیرد. اهتمام اسلام به امر سیاست و حکومت و جهاد و جعل
قوانین برای حفظ مواریث معنوی; یعنی، توحید و معارف روحی و اخلاقی و عدالت اجتماعی و مساوات و عواطف انسانی است.
ائمه علیهم السلام در طول حیات خود مواریث معنوی اسلام را حفظ کردند و با برخورد خود، حساب دستگاه خلافت را از اسلام
جدا کردند. (۲)

۲- سقوط امپراتوری عثمانی و ظهور تفکر لائیسم

حکومت ترک های عثمانی در طول شش قرن به نام خلافت اسلامی، تصویری از تلفیق ظاهری دین و حکومت بود که بر بیشتر
کشورهای اسلامی اعم از عرب و غیر عرب حکمرانی می کرد.

اما شکست حکومت عثمانی در جنگ جهانی اول و تزلزل پایه های آن، فرصت مناسبی برای طرفداران عرفی سازی دین (جدایی
دین از سیاست) بود. آن ها به رهبری مصطفی کمال و با استفاده از فرصت به دست آمده، تلاش وسیعی را برای برچیدن حکومت
عثمانی آغاز نمودند. شعار اصلی آن ها جدائی خلافت از حکومت بود. آنان چنین وانمود می کردند که این کار باعث اعتبار و احترام
بیشتر خلافت و شخص خلیفه در چشم مسلمانان است و معتقد بودند که از جانب خداوند دستور خاصی درباره حکومت دین وارد
نشده است.

مصطفی کمال درست پیش از الغای خلافت، چنین اظهار داشت:

«پیامبر ما به اصحاب خویش فرمود: ملل عالم را به دین اسلام در آورید، به آنان نفرموده است در صدد حکومت براین ملت برآیند.»

او با مساعدت همفکران خودش و دولت های غربی، توانست آخرین خلیفه عثمانی (عبدالمجید) را در سال (۱۹۲۳م) سرنگون
کرده و حکومت سکولار و لائیک را سامان بخشد و بدین ترتیب، به آتاتورک لقب گرفت. وی در اولین قدم مدارس دینی را تعطیل و
قوانین فقه اسلامی را لغو و قوانین غربی را جایگزین آن نمود. بدین ترتیب اندیشه سکولاریستی و لائیستی خود را به مرحله اجرا
گذاشت. (۳)

۳- نفوذ فرهنگ غرب در جهان اسلام

فرهنگ غرب پس از شکل گیری و همراه با سیطره اقتصادی و زرق و برق مادیش مشرق زمین را مورد هجوم خود قرار داد. برخی
معتقدند با هجوم ناپلئون به مصر در سال ۱۷۹۸ م و جنگ های ایران و روس و تسلط فرانسه بر تمام الجزایر در سال ۱۸۵۷ م.،
نخستین اندیشه های سکولاریسم به جهان اسلام نفوذ کرد. پس از اشغال نظامی مصر از سوی ناپلئون، حکومتی به ریاست محمد
علی پاشا در مصر تشکیل شد، این حکومت سرآغاز پیاده کردن اندیشه های سکولاریسم در جهان عرب به حساب می آید. بیشتر
فرمان های وی از جمله قانون احوال شخصی و قانون های مدنی مطابق قوانین غربی صادر می شد. کشورهای دیگر عربی مانند
عراق، سوریه و لیبی نیز از مصر متاثر شدند.

از طرف دیگر، مبلغان مسیحی با ایجاد مراکز خیریه و تعلیم و تربیت، نقش مهمی را در اشاعه اندیشه سکولاریسم ایفا نمودند.

مستشرقین با مطالعه فرهنگ جوامع و از طریق باستان شناسی و انتقال آثار و کتب علمی، ضربات مهلکی را بر جوامع اسلامی
وارد ساختند. آنان ضمن شناسایی نقاط قوت و ضعف جوامع اسلامی، راه های نفوذ این جوامع را به استعمارگران آموختند.

ادیان ساختگی، اقلیت های مذهبی و تشکیل احزاب، انجمن ها (از جمله فرماسونری) از دیگر راه های نفوذ فرهنگ غرب می باشند.
در کشورهای عربی، اقلیت های مسیحی از پیشگامان پذیرش و تبلیغ سکولاریسم به شمار می روند. (۴)

۴- روشنفکران غربزده و دگراندیش

از جمله عوامل مؤثر در ترویج و گسترش سکولاریسم در جهان اسلام، تلاش مذبوحانه فریب خوردگان و روشنفکران مرتجع و
دگراندیش است. این نوع روشنفکران یا به علت نداشتن تخصص لازم و شناخت کافی از مبانی اسلام و یا از روی لجاجت و برای
کسب نام و… پیوسته تفسیر نادرستی از اسلام ارائه می نمودند.

از جمله پایه گذاران این اندیشه در جهان اسلام، مصطفی کمال از ترکیه، علی عبدالرزاق از مصر و میرزا ملکم خان ناظم الدوله و
میرزا فتحعلی آخوند زاده از ایران هستند.

می توان گفت اولین رساله ای که به طور صریح و رسمی از ایده سکولاریزم در جهان اسلام دفاع و حمایت کرده است، رساله ای به
نام «الخلافه و سلطه الامه » است که در سال ۱۹۲۲ به وسیله مجلس ملی ترکیه تدوین و منتشر شد. (۵)

بعد از سه سال از نشر آن (در سال ۱۹۲۵ م)، علی عبدالرزاق کتابی به نام «الاسلام و اصول الحکم » در دفاع از سکولاریسم و پاسخ به
کتاب رشید رضا به نام «الخلافه او الامه العظمی » منتشر کرد که مورد مخالفت و تکفیر علمای مصر قرار گرفت. (۶)

وی در این کتاب مدعی شده است که در قرآن حتی شبه دلیلی هم بر وجوب اقامه دولت و تصدی سیاسی دیده نمی شود; تنها
چیزی که در شریعت اسلام واجب و ثابت است; این است که احکام خدا باید اجرا شود. اما هنگامی که امت بر اجرای احکام الهی
توافق نمودند، نیازی به نصب امام یا خلیفه و یا هر کس دیگری که شؤون سیاست و حکومت را به عهده گیرد; نخواهد بود!! (۷)

سکولاریسم در ایران

ریشه ها و

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.