پاورپوینت کامل کوکب آسمان حکمت ۱۰۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل کوکب آسمان حکمت ۱۰۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل کوکب آسمان حکمت ۱۰۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل کوکب آسمان حکمت ۱۰۱ اسلاید در PowerPoint :

۱۷

زندگی، اندیشه، اخلاق و مبارزات شهید مفتح

خانواده، دوران کودکی و تحصیلات مقدماتی

حاج شیخ محمود مفتح از واعظان و عالمان مشهور همدان بود که در نهایت زهد و صداقت زندگی می کرد و در بین اهالی این
منطقه احترامی بسزا داشت . او که به ساحت مقدس خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام ارادت می ورزید، ذوق ادبی و لطافت
روحی خویش را در این راه به کار گرفت و اشعار زیادی در مدح، منقبت و رثای این خاندان سرود . او علاوه بر سخنوری و وعظ و
خطابه، در حوزه علمیه همدان به تدریس ادبیات عرب و مقدمات علوم اسلامی مشغول بود .

محمد مفتح در سال ۱۳۰۷ ه . ش در خانه چنین پدری پارسا و فاضل دیده به جهان گشود و از اوان زندگی تحت پرورش های پرمایه
و تربیت سالم خانواده ای دانش دوست و اهل فضیلت قرار گرفت . او روی آوردن به معرفت و عمل صالح را نزد والدی وارسته
آموخت . از هفت سالگی پایش به سوی مدرسه باز گردید و به تحصیل دروس ابتدایی روی آورد . در کنار تحصیلات مقدماتی، زبان و
ادبیات عربی را نزد پدرش آموخت . او از همان دوران گاهی همراه پدرش به مجالس وعظ و سخنرانی می رفت و برخی اوقات پس از
خاتمه سخنان پدر و قبل از آن که او از فراز منبر پایین بیاید، برمی خاست و با صدای زیبا و لحن دلنشین خود به ذکر مصائب اهل
بیت علیهم السلام می پرداخت (۱) .

در محضر فرزانگان

محمد برای ادامه تحصیل و فراگیری معارف اسلامی در سطوح عالی تر به مدرسه مرحوم آخوند ملا علی همدانی گام نهاد و از
پرتو اندیشه های وی در عرصه های فقه، اصول، حکمت، فلسفه و تفسیر قرآن بهره گرفت . فضایل اخلاقی و مکارم این عالم فاضل
نیز برای محمد مفتح آموزنده بود، او مشاهده می کرد که استادش با عموم مردم معاشرتی توام با عطوفت و محبت دارد و به دلیل
این خصوصیت، در اعماق دل ها نفوذ می کند و از این رهگذر تربیت و موعظه اش اثر می بخشد (۲) .

آیت الله ملاعلی همدانی رحمه الله جرعه هایی از چشمه اندیشه و فضیلت را در کام شهید مفتح ریخت و در تکوین اندیشه های آن
شهید نقش بارزی داشت . بدون شک مجاهدت های فکری و کوشش های فرهنگی این فرزانه عالیقدر در حرکت های فرهنگی و
تبلیغی بسیار مؤثر بود .

شهید مفتح پس از آن که مقدمات علوم اسلامی، فقه و بخشی از حکمت و منطق را نزد پدر و استادان حوزه همدان فرا گرفت، در
سال ۱۳۲۳ ه . ش به قم هجرت کرد و در حالی که پانزده بهار را سپری نموده بود در حجره ای محقر و در نهایت سادگی و با وضع
نامناسب معاش و تنگناهای دیگر، در مدرسه دارالشفاء سکنی گزید و به رغم مواجه گشتن با مشکلات گوناگون، با جدیت و تلاش
وافر به کسب علم و گذراندن مراحل تقوا و تهذیب پرداخت . ذوق سرشار، استعداد عالی و همت وافرش که با توکل به خداوند و
توسل به خاندان عصمت و طهارت توام بود و برخورداری از خرمن معارف استادانی برجسته و وارسته موجب گردید تا مفتح به
صورت تحسین برانگیزی دروس حوزه از قبیل رسائل، مکاسب و کفایه را در طول سال های ۱۳۲۴- ۱۳۲۲ ه . ش فرا گیرد و خود در
زمره اساتید و مدرسین حوزه علمیه قم قلمداد گردد (۳) .

آن شهید والامقام، عرفان و دروس خارج فقه و اصول را نزد امام خمینی رحمه الله آموخت . او علاوه بر روابط شاگردی و استادی،
با امام رحمه الله پیوندی عاطفی داشت و امام نیز به ایشان ابراز علاقه می نمود . حتی در مدتی که حضرت امام رحمه الله در نجف
تبعید بود، وی به طریقی با رهبر و اسوه خویش ارتباط برقرار نموده بود; پیامی که آن روح قدسی درباره شهادت مفتح صادر
فرمودند، مبین این رابطه است (۴) .

دکتر مفتح بخشی از رسایل شیخ انصاری را نزد آیت الله مجاهد تبریزی فرا گرفت و دروس خارج فقه و اصول را در محضر آیت الله
بروجردی آموخت . در فلسفه، حکمت و عرفان، محضر علامه طباطبایی و آیت الله رفیعی قزوینی را مغتنم شمرد . مدتی نیز از
محضر حضرت آیت الله گلپایگانی و حضرت آیت الله مرعشی نجفی بهره برد . از خرمن کمالات علمی و معرفتی آیات گرام سید
محمد حجت کوه کمری، و مرحوم محقق داماد استفاده کافی و وافی نمود و در مدتی کمتر از زمان متداول و مرسوم، دوره کامل
خارج علوم حوزه را گذرانید و به درجه اجتهاد نائل گشت .

روح بزرگ و کمال جوی وی و شوق شگرف و استعداد سرشار او موجب شد که در حوزه علمیه به قله فقاهت و حکمت، و در
دانشگاه به دریافت مدرک دکترا در الهیات و معارف اسلامی نایل آید . پایان نامه تحصیلی او، پژوهشی درباره نهج البلاغه بود که به
دلیل ژرفای مطالب و عمق مفاهیم و مطرح نمودن نکات بدیع و تازه یاب، با درجه بسیار خوب مورد قبول دانشگاه تهران واقع
گردید (۵) .

در کسوت تدریس

دکتر مفتح پس از درک محضر اساتید حوزه و دانشگاه به تدریس سطوح عالی فقه و اصول و حکمت مشغول گردید . او ضمن
تدریس کتاب منظومه حاج ملاهادی سبزواری، در تبیین مطالب دشوار این متن فلسفی مطالبی نگاشت و به شرح و توضیح آن
پرداخت . او بر حسب ضرورت و احساس مسؤولیت در سال ۱۳۴۸ ه . ش به تهران رفت و همگام با شهید مرتضی مطهری به
تدریس در دانشگاه تهران پرداخت و با وجود آن که در دانشگاه و حوزه به عنوان مدرسی نامدار شهرت یافت و حوزه درسی او در
زمینه کلام، حکمت و منطق از رونق خاصی برخوردار بود و محضرش از با برکت ترین محافل علمی برای فضلا به شمار می آمد، به
تدریس در دبیرستان های قم در رشته کلام و اعتقادات اسلامی پرداخت و به عنوان چهره ای تاثیر گذار موفق گردید بین اقشار
روحانی، دانشگاهی و دبیرستانی پیوندی پاک ایجاد کند و بین آنان انس و الفت برقرار سازد (۶) .

دکتر مفتح از ابتدای تدریس در دبیرستان دین و دانش قم به روشن نمودن اذهان دانش آموزان نسبت به اوضاع اجتماعی و مسائل
سیاسی اهتمام ورزید و در تشکل آنان برای افزودن معلومات دینی و آغاز فعالیت علیه رژیم استبدادی بر اساس باورهای دینی
جهدی وافر به کار برد (۷) .

این مدرسه اولین دبیرستان اسلامی قم بود که شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی آن را بنیان نهاد و خود ریاستش را به عهده
داشت (۸) .

تلاش های فرهنگی و اجتماعی

۱- تاسیس کانون اسلامی دانش آموزان و فرهنگیان:

شهید آیت الله مفتح با همکاری شهید دکتر بهشتی رحمه الله و حضرت آیت الله خامنه ای (مد ظله العالی) به منظور تقویت پیوند
دانش آموزان و فرهنگیان و نیز اتحاد دانشجویان و روحانیان اقدام به تاسیس کانون اسلامی دانش آموزان و فرهنگیان در قم نمود .
مسؤولیت مستقیم این حرکت مقدس را شهید مفتح بر عهده داشت . این کانون، اولین مجتمع اسلامی بود که در آن گروه های
مختلف جمع می شدند و جلوه ای از هماهنگی تمامی اقشار جامعه بر محور اسلام و بینش تشیع به شمار می رفت . در جلسات
هفتگی آن، افرادی فاضل در خصوص مسایل مهم دینی سخنرانی می کردند (۹) .

فعالیت های خستگی ناپذیر آن استاد به خون خفته همچنان ادامه داشت تا آن که به عنوان عنصری فعال و خطرناک برای رژیم
غاصب پهلوی شناخته شد . مقبولیت و محبوبیت دکتر مفتح در بین دانشجویان، روحانیون و دانش آموزان، ساواک را به وحشت
افکند . از این جهت برای خنثی کردن مبارزات و فعالیت های این چهره مؤثر، او را در سال ۱۳۴۷ ه . ش از آموزش و پرورش اخراج
کرد و به نواحی بد آب و هوای جنوبی تبعید نمود و در سال ۱۳۴۸ که دوران تبعیدش پایان یافت و می خواست به قم بازگردد، از
ورودش به این شهر جلوگیری کردند و او ناگزیر به اقامت در تهران گردید (۱۰) .

۲- ستیز با جهالت:

شهید مفتح ستیز با جهالت را مهم ترین وسیله برای محو استبداد و استعمار تلقی می نمود، در سلسله مقالاتی که تحت عنوان
«نقش دانشمندان در پیشرفت اسلام » در مجله مکتب اسلام، سال چهارم، به رشته تحریر در آورد در پی این مقصود بود، او
می خواست مردم را به هویت اصیل فرهنگی و علمی خویش توجه دهد و آنان را از دره نادانی به قله آگاهی برساند و در سخنرانی ها
و نوشته هایش مبارزه با خرافات، امور موهوم و مسائلی که جهل اجتماع را تشدید می کرد به خوبی دیده می شود . گویا رنج او از
این بابت نسبت به معضلات دیگر افزون تر می باشد و تاکید می نماید: «پاره ای از خرافات و افکار بی اساس چون پرده ای، چهره نورانی
حقایق اسلام را می پوشاند و حربه برنده ای به دست دشمنان و غارتگران سرمایه های مادی و معنوی مسلمین می دهد . (۱۱) »

در جایی دیگر خاطر نشان می نماید: «رنج و ناراحتی ما تنها از این جهت نیست که اوهام فکر و عقل انسان ها را در بند کرده و سد
راه پیشرفت فردی و اجتماعی آنان گشته است، بلکه بیشتر از آن جهت است که بسیاری از پندارهای نابجا را مردم ساده لوح به
حساب دین گذارده اند و در نتیجه لایه هایی از گرد و غبار این اعتقادات پوچ روی چهره تابناک و درخشان مسائل واقعی و حقایق
ارزنده ادیان نشسته و قیافه واقعی، جذاب و دلنشین دین را مخفی نموده است . به عقیده من امروزه بر هر فرد مسلمان لازم است
تا آنجا که می تواند در راه مبارزه با خرافات و زدودن پندارهای غلط از واقعیات دینی کوشش کند . (۱۲) »

وی در سخنانی آتشین، روی آوردن به رسوم شرک آمیز را حرکتی جهت خاموش نمودن روح و عواطف اسلامی قلمداد نموده،
متذکر گردید: «آخر شما واقعا حساب کنید چهارشنبه سوری یک رسم خیلی مضحکی است . چرا به جای دعوت به ایرانی بودن، به
رسوم آتش پرستی و ارتجاع قبل از اسلام برمی گردند؟ چرا نمی گذارند ندای اسلام و افکار و مطالب اسلام در این مملکت منتشر
شود؟ (۱۳) »

۳- یاری رسانی به مردم فلسطین

آن شهید والامقام در سال ۱۳۵۴ ه . ش – پس از آزادی از زندان – وقتی شنید رژیم غاصب صهیونیستی حملاتی را بر ضد مردم
محروم و شیعیان لبنان به صورت سراسری آغاز کرده است، شروع به جمع آوری کمک های اهالی تهران برای شیعیان این سرزمین
نمود و خود برای رساندن این کمک ها به مردم لبنان و نظارت بر توزیع آن ها رهسپار کشور مزبور گردید (۱۴) و به کمک امام موسی
صدر اعانات مردم ایران را به شیعیان آواره و فلسطینیان جنگ زده تحویل داد . او وقتی از نزدیک اوضاع محرومین و مظلومین
لبنان را مورد بررسی قرار داد احساس کرد که فقر فرهنگی و ضعف شناخت از معارف اسلامی و نیز مهیا نبودن وسائل جهت کسب
معارف و علوم، از مشکلات شیعیان این سامان است . بدین منظور طرحی در دست مطالعه داشت تا بوسیله آن با همکاری امام
موسی صدر و شهید دکتر مصطفی چمران یک مجتمع اسلامی فرهنگی، از دبستان تا دانشگاه، در مناطق شیعه نشین جنوبی
لبنان بنیان نهد . حتی زمینی هم برای اجرای این طرح خریداری گردید که به سبب مفقود شدن امام موسی صدر در لیبی و
توسعه جنگ در لبنان از یک سو و نیز اوج گرفتن انقلاب اسلامی ایران و فعالیت های فراوان دکتر مفتح و مسؤولیت های سنگینی
که آن شهید در این راستا داشت – که نهایتا به شهادت وی منجر گردید – این طرح به طور موقت تعطیل شد . ایشان در نظر
داشت پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی و رفع موانع و مشکلات عمده، در اولین فرصت با بهره گرفتن از امکانات نظام
جمهوری اسلامی این طرح را تحقق بخشد که با شهادتش ناتمام باقی ماند (۱۵) .

او به موازات مبارزات تبلیغی، تلاش های علمی و آموزشی، از وضع فلسطین و لبنان غافل نبود و چون امام خمینی رحمه الله
آخرین جمعه ماه مبارک رمضان را به عنوان روز قدس و همبستگی با مسلمانان فلسطین اعلام نمود، در پی برپایی اولین
راهپیمایی باشکوه روز قدس از خود تلاشی در خور تحسین بروز داد و قطعنامه راهپیمایی روز قدس در سال ۱۳۵۸ ه . ش توسط او
نوشته شد (۱۶) .

در میدان مبارزه

شهید آیت الله دکتر مفتح در سخنرانی ها، نوشته ها، محافل عمومی و خصوصی، کلاس های درس حوزه، دانشگاه و مدرسه، فساد و
تباهی حکومت استبدادی و عواملش را افشاء می نمود و هر کجا که رژیم پهلوی حرکتی را بر ضد احساسات دینی و باورهای
مذهبی مردم، ترتیب می داد، می جوشید و می خروشید و از شدت ناراحتی در پوست خویش نمی گنجید و خشم و نفرت خود را به
هر نحو ممکن از تبهکاری ستمکاران بروز می داد . از این جهت او را تحت فشاری سخت قرار دادند و از سخنرانی و هر گونه تبلیغ
مذهبی منع کردند .

خودش به این تنگناهای طاقت فرسا اشاره می کند: «نمی گذارند ما سخن بگوئیم . حرفی بزنیم . بعد از هشت سال ممنوعیت، یک
چند شبی است که می توانم صحبت کنم . اگر هم دوستان ما سخنی گفته اند، اجازه نداده اند که صدایشان به جایی برسد .»

او با وجود این اختناق با حالتی خشمگین خطاب به رژیم استبدادی فریاد می زند و می گوید: «شما ملتی را که برای افکار
مذهبی اش احترام قائل است، انتظار دارید آرام باشد! مگر می شود؟ والله ملت مسلمان ایران بیدار شده است . (۱۷) »

وقتی باخبر شد که مبدا تاریخ رسمی کشور را تغییر داده اند، چون طوفانی مهیب غرید و خاطرنشان ساخت: «چگونه ایرانی باید
تاریخ پرافتخار هجرت رسول الله صلی الله علیه و آله یعنی تاریخ اسلام، افتخار انسان ها، نجات دهنده ایران – این تاریخ با عظمت
اسلام – را کنار بگذارد؟ یا رسول الله صلی الله علیه و آله ما از روی تو شرمنده ایم . (۱۸) »

هنگامی که مشاهده نمود عوامل رژیم، فرهنگ اساطیری و افسانه ای و ملی گرایی افراطی رواج می دهند و در صددند که سیمای
معنوی و باصلابت ستارگان درخشان اسلام را با این حرکت رذیلانه کمرنگ جلوه دهند، چنین فریاد برآورد: «یک قهرمانانی را ملی
و ایرانی برای ما معرفی می کنند; بابک خرمدین، المقفع ها و امثال آنان . این قهرمانان به اصطلاح ملی برای این است که جای
قهرمانان اسلامی را بگیرند، احساسات اسلامی و روح اسلامی خاموش شود تا استعمار بتواند در این ممالک به استعمارش ادامه
دهد . (۱۹) »

رسوایی جشن هنر شیراز که در سال ۱۳۵۰ ه . ش صورت گرفت، شهید مفتح را سخت آشفته کرد و فریاد زد: «مردم مسلمان شیراز
وقتی رسوایی جشن هنر را دیدند [ناراحت شدند . ] چرا به خواسته ها توجه نمی کنید؟ اخلاق کجاست، انسانیت؟ این چه هست؟
چرا ناراحتی را بین مردم شعله ور می کنید؟ چرا نمی گذارید این مردم مسلمان در افکار مذهبی خود، در خواسته های اسلامی خود
جلو بروند؟ (۲۰) »

شهید مفتح از همان آغاز، مسافرت تبلیغی خود را به منبرهای افشاگرانه و روشنگرانه تبدیل کرد و منبرهایش آن چنان اثری ژرف
در بیداری افکار مردم داشت که غالبا ساواک از سخنرانی های او ممانعت به عمل می آورد و احیانا برنامه تبلیغی او تعطیل و خود آن
شهید بازداشت می گردید . در دهه ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۰ غالبا به شهرستان های استان خوزستان می رفت و به دلیل افشاگری هایش علیه
طاغوت، بارها با آزارهای شدید مواجه شد . او با قیام امام امت از سال ۱۳۴۲ ه . ش تمامی فعالیت های خود را در جهت حمایت از
نهضت امام خمینی رحمه الله متمرکز کرد . سخنرانی های او در شهرهای دزفول، اهواز، آبادان و خرمشهر آن چنان تحولی ایجاد
کرد که دستگیری های پی در پی و جلوگیری های پیوسته از رفتن به منبر مؤثر واقع نشد و ساواک از سر درماندگی دکتر مفتح را از
ورود به استان خوزستان منع کرد (۲۱) .

تدریس در دانشکده الهیات در کنار علامه مطهری رحمه الله، جلسه تفسیر قرآن و برگزاری نماز جماعت در مسجد دانشگاه از
جمله نخستین فعالیت های ایشان در تهران می باشد . در سال ۱۳۵۲ با قبول امامت مسجد جاوید، فعالیتی گسترده را در این مکان
آغاز کرد به نحوی که مرکزی برای اجتماع دانشجویان و آشنایی آنان با معارف اسلامی و هسته ای برای مبارزه با رژیم گردید .
ساواک در آذرماه سال ۱۳۵۳ ه . ش این مسجد را پس از سخنرانی حضرت آیت الله خامنه ای (مد ظله العالی) تعطیل کرد و شهید
مفتح و مقام معظم رهبری را دستگیر و زندانی نمود . مدت دو ماه شهید مفتح در زندان زیر انواع شکنجه ها قرار گرفت، اما با
آزادی از زند

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.