پاورپوینت کامل موضع گیریهای سیاسی امام هشتم علیه السلام (۱) ۴۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل موضع گیریهای سیاسی امام هشتم علیه السلام (۱) ۴۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل موضع گیریهای سیاسی امام هشتم علیه السلام (۱) ۴۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل موضع گیریهای سیاسی امام هشتم علیه السلام (۱) ۴۲ اسلاید در PowerPoint :
۱۸
امام هشتم، علی بن موسی
الرضا علیه السلام همانند دیگر امامان
معصوم علیهم السلام دارنده تمام کمالات و
فضائل اخلاق انسانی در مرتبه اعلی
بود. در فضیلت او همین بس که دشمن
سرسخت و قاتل جان او درباره آن
حضرت چنین گفت: «یَابْنَ اَبی ضَحّاک
هذا خَیْرُ اَهْل الْاَرض وَ اَعْلَمُهُمْ وَ اَعْبَدُهُمْ فَلا
تُخْبِرْ اَحَدا بِما شاهَدْتَهُ مِنْه؛(۱) ای پسر
ضحّاک! این شخص بهترین، داناترین
و عابدترین انسان روی زمین است.
پس آنچه [از فضائل و مناقب و صفات
والای او] مشاهده کردی نزد کسی
فاش نکن.»
و درباره اوصاف اخلاقی او،
ابراهیم بن عباس چنین گفت:
«هرگز ندیدم امام رضا علیه السلام به کسی
یک کلمه جفا کند، و ندیدم که سخن
شخصی را قطع کند تا سخن او به آخر
می رسید، و ندیدم که حاجتمندی را در
حد امکان، رد نماید.
او هرگز پاهایش را کنار افرادی که
در حضورش بودند دراز نمی کرد و
هرگز در حضور افراد تکیه نمی داد… و
هرگز او را ندیدم که آب دهانش را
بیرون بیندازد، و هرگز او را ندیدم که با
صدای بلند خنده کند؛ بلکه خنده اش
تبسم و لبخند بود. وقتی که خلوت
می کرد و کنار سفره می نشست، همه
خدمتکاران و غلامان، حتّی دربانهای
اسطبلها را کنار سفره می نشاند.»(۲)
آنچه در پیش رو دارید، گامی
است در بیان موضعگیریهای امام
هشتم در مقابل خلفای زمان خویش؛
بالاخص مأمون عباسی. امید که ره
توشه ای باشد برای کسانی که
می خواهند در مسیر زندگی، پیرو
امامت و ولایت باشند.
الف. دوران هارون
بعد از شهادت امام موسی بن
جعفر علیهماالسلام در سال ۱۸۳ ه . ق در زندان
بغداد، امامت به فرزندش علی بن
موسی الرضا علیهماالسلام رسید، این دوره
همزمان با دوران هارون بود. حضرت
از همان آغاز صریحا در میان شیعیان
امامت خویش را اعلام کرد و فرمود
هارون در مقابل من هیچ کاری
نمی تواند انجام بدهد، و هیچ زیانی هم
نمی تواند به من برساند. این مطلب را
از بیانهای مختلف آن حضرت می توان
استفاده کرد:
۱. صفوان بن یحیی می گوید:
چون ابوابراهیم، موسی بن جعفر علیهماالسلام
درگذشت و علی بن موسی الرضا علیهماالسلام
امر امامت و خلافت خود را آشکار
ساخت، به حضرت عرض شد: شما
امر بزرگ و خطیری را اظهار می دارید
و ما از این ستمگر (هارون الرشید) بر
شما می ترسیم.
حضرت فرمود: «هرچه
می خواهد تلاش کند. او بر من راهی
ندارد.»(۳)
۲. از محمد بن سنان نقل شده
است که: به ابی الحسن علی بن
موسی علیه السلام در ایام خلافت هارون،
عرض کردم: شما امر امامت خود را
آشکار ساخته، به جای پدر نشسته اید؛
در حالی که هنوز از شمشیر هارون
خون می چکد! حضرت فرمودند:
گفتار پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به من نیرو و
جرأت بخشیده که فرمود: اگر ابو جهل
توانست مویی از سر من کم کند، بدانید
من پیامبر نیستم. و من به شما می گویم:
«اگر هارون مویی از سر من کم کند،
بدانید من امام نیستم.»(۴)
۳. اباصلت هروی می گوید:
روزی حضرت رضا علیه السلام در خانه خود
بود، قاصد هارون به حضور آن
حضرت آمد و گفت: «هم اکنون هارون
شما را خواسته است، دعوت او را
اجابت کن.»
حضرت برخاست و به من فرمود:
ای ابا صلت! در این وقت هارون مرا
نخواسته جز اینکه آسیب عظیمی به
من برسد.
«فَوَاللّه لا یُمْکِنُهُ اَنْ یَعْمَلَ بی شَیْئا اَکْرَهُهُ،
لِکلماتٍ وَقَعَتْ اِلیَّ مِنْ جَدّی رَسُولِ اللّه صلی الله علیه و آله ؛
پس به خدا سوگند، در قدرت او نیست
که کاری انجام دهد که خوشایند من
نباشد [و نمی تواند آسیبی به من
برساند] بخاطر کلماتی که از جدّم
رسول خدا به من رسیده است.»
ابا صلت می گوید: همراه
حضرت، نزد هارون رفتیم، وقتی که
نگاه امام رضا علیه السلام به هارون افتاد،
حضرت دعا را خواند و هارون به او
نگریست و گفت: «ای ابو الحسن،
دستور داده ایم، صد هزار درهم در
اختیار تو قرار دهند، تا نیازمندیهای
خانواده ات را با آن، تأمین کنی.»
پس هنگامی که امام از نزد هارون
بیرون آمد، هارون از پشت سر به امام
نگاه کرد و گفت: «اَرَدْتُ وَاَرادَاللّه وَ ما اَرادَ
اللّه ُ خَیْرٌ؛(۵) من [چیزی] را اراده کردم و
خدا [چیز دیگر] را اراده کرد و آنچه
خدا اراده کرد خیر بود.»
البته هر چند هارون حضرت را
تحت نظر داشت و گاه تصمیم زیان و
ضرر نیز علیه آن حضرت داشت؛ ولی
به دلایلی که بیان می شود، بنای کلّی
هارون این بود که آسیبی به حضرت
نرساند. برخی از این دلایل عبارتند از:
یکم. شکست در شهادت موسی بن
جعفر علیهماالسلام : هارون از جنایات قبلی خود
و سخت گیریهای شدیدی که علیه امام
هفتم اعمال کرد و سر انجام او را به
شهادت رساند، نتیجه مثبتی نگرفت؛
چنان که خود هارون در پاسخ «یحیی
بن خالد برمکی» که خبر داد پس از
موسی بن جعفر اینک پسرش جای او
نشسته و ادعای امامت می کند چنین
گفت: آنچه با پدرش کردیم نتیجه
نگرفتیم، می خواهی یکبار شمشیر را
بردارم و همه علویین را بکشم؟(۶)
همچنین نقل شده است که:
هارون وقتی از «رقّه» عازم مکه شد،
عیسی بن جعفر به او گفت: بیاد آور
سوگندی را که خورده ای، که هر کس
بعد از موسی بن جعفر علیه السلام ادعای
امامت کند، گردنش را بزنی. اکنون پسر
او (علی بن موسی) چنین ادعائی دارد.
هارون گفت: «وَماتَری؟ تُریدُ اَنْ
اَقْتُلَهُمْ کُلَّهُمْ؟؛(۷) چه فکر می کنی؟ آیا
می خواهی همه آنها را بکشم؟»
دوم. نگرانی از عواقب قتل موسی بن
جعفر علیه السلام : علت دیگر کاهش فشار از طرف
هارون به امام هشتم، نگرانی وی از عواقب
قتل موسی بن جعفر علیهماالسلام بود؛ زیرا گرچه
هارون تلاش فراوانی به منظور کتمان این
جنایت به عمل آورد، اما سر انجام جریان
فاش شد و موجب نفرت و انزجار مردم از
او گردید، از این رو هارون کوشش می کرد
خود را از این جنایت تبرئه کند.(۸)
شاهد این امر این است که هارون به
عموی خود «سلیمان بن ابی جعفر» که
جنازه آن حضرت را از دست حمالان
گرفته با احترام به خاک سپرد، پیغام فرستاد
که: «خدا سندی بن شاهک را لعنت کند، او
این کار را بدون اجازه من انجام داده
است.»(۹)
فعالیتهای فرهنگی
حضرت در این دوران که آزادی
نسبی داشت، نه تنها امامت خویش را اعلام
کرد، بلکه فعالیتهای فرهنگی و علمی
وسیعی را آغاز نمود و شاگردان زیادی را
تربیت کرد. امام به شاگردان خویش دستور
می داد که روایات را تدوین و نگهداری
کنند.
از جمله، به علی بن اسباط فرمود:
آیاتی که تفسیر می شود، یادداشت کن.(۱۰)
در این عصر هفتاد و هفت تن از
شاگردان حضرت، تألیف حدیثی دارند که
در مجموع ۲۰۷ کتاب تصنیف کرده اند. در
میان اینها می توان از حسین بن سعید
اهوازی، ۳۰ اثر؛ صفوان بن یحیی، ۱۶ اثر؛
محمد بن عمر واقدی، ۲۸ اثر ؛ موسی بن
قاسم، ۱۵ اثر نام برد.(۱۱)
علاوه بر کتابهای خود حض
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 