پاورپوینت کامل جامعه شناسی و تبلیغ ; گفتگو با حجه الاسلام و المسلمین مریجی ۶۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل جامعه شناسی و تبلیغ ; گفتگو با حجه الاسلام و المسلمین مریجی ۶۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جامعه شناسی و تبلیغ ; گفتگو با حجه الاسلام و المسلمین مریجی ۶۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل جامعه شناسی و تبلیغ ; گفتگو با حجه الاسلام و المسلمین مریجی ۶۷ اسلاید در PowerPoint :
۸۰
اشاره
حجه الاسلام و المسلمین آقای
شمس اللّه مریجی از استادان حوزه و
دانشگاه است که علاوه به تحصیل
دروس حوزه علمیه، دارای فوق
لیسانس جامعه شناسی از مدرسه عالی
امام خمینی رحمه الله و دکترای اندیشه
معاصر مسلمین از دانشگاه
باقرالعلوم علیه السلام می باشد.
ایشان دارای تألیفاتی است که از
جمله: «تبیین جامعه شناسی کرب و بلا»،
«عوامل مؤثر در انحراف از ارزشها» و
«سکولاریزم و عوامل اجتماعی
شکل گیری آن در ایران» می باشد.
آنچه می خوانید، حاصل گفتگویی
است که با ایشان در خصوص
جامعه شناسی و تبلیغ ترتیب داده ایم:
* استاد! آیا یک مبلّغ می تواند از
جامعه شناسی در تبلیغ استفاده کند؟
در ابتدا از اینکه در راه ترویج
ارزشهای دینی تلاش می کنید، تشکر
می کنم.
در جامعه شناسی، بحثی است به
عنوان «جامعه شناسی تبلیغ» که تبلیغ در
آن بیشتر جنبه مادی دارد و تبلیغ
کالاهاست. این نوع تبلیغ به رسانه بر
می گردد و ما نمی توانیم در تبلیغ دین از
این نوع تبلیغ بهره ببریم.
بحث دیگری نیز در جامعه شناسی
است تحت عنوان «جامعه شناسی
تغییرات» که یک فصل آن عوامل مؤثر
در تغییر جامعه است؛ چه در جهت
مثبت و چه در جهت منفی. تا کنون ما
چنین بحثی را نیز در جامعه شناسی و
تبلیغ نداشته ایم و تنها یک بحث ابداعی
داشته ایم که عبارت است از اینکه
چگونه می توانیم کاربردهای
جامعه شناسی را در تبلیغ حوزویمان
داشته باشیم؟ چند سالی است این بحث
را در مرکز آموزشهای تخصصی تبلیغ،
خدمت دوستان داریم و اهمیت آن از
این جهت است که یک مبلّغ اصولاً با
رفتار انسانها سر و کار دارد و برای
شناسایی جامعه ای که در آن قرار
می گیرد، نیاز به یک سری علوم و فنونی
دارد که از جمله آنها، جامعه شناسی
است. همان طور که روان شناسی
می تواند به یک مبلّغ کمک کند،
جامعه شناسی هم می تواند به او در امر
تبلیغ یاری رساند.
و چنان که گفته اند، جامعه شناسی
«علمی است که زندگی اجتماعی انسان
را مورد بررسی قرار می دهد تا رفتار
انسان را تبیین، پیش بینی و کنترل نماید.»
از جامعه شناسی می توان در دو
جهت بهره برد: ساختاری و محتوایی.
جهت ساختاری، یعنی اینکه چطور
یک مبلّغ می تواند معارف دینی را در
قالب به روز شده در بیاورد و در اختیار
مخاطبان خودش قرار بدهد.
و از لحاظ محتوایی، یعنی اینکه
جامعه شناسی می تواند در بخشی از
حوزه ها به عنوان یک علم، در شناخت
مخاطب به مبلّغ کمک کند.
پس شما برای به روز شدن تبلیغ
دینی، مطالعه در امور اجتماعی را لازم
می دانید؟
طبعا، همین طور است. ما با
انسانها سروکار داریم و باید انسانها و
روابط آنها با یکدیگر را بشناسیم.
اگر یک مبلّغ بخواهد با افراد جامعه
سروکار داشته باشد و به تعبیری «طبیب
دوّار» باشد، لازمه اش این است که ابتدا
مخاطب خودش را و به تعبیری مریض
خودش را بشناسد؛ اینجاست که می توان
از جامعه شناسی در زمینه
«مخاطب شناسی» بهره برد.
لطفا به عنوان نمونه یکی از مباحث
مهمّی که مبلّغ دینی می تواند از
جامعه شناسی بهره بگیرد، اشاره بفرمایید.
یکی از مباحث مهمّی که در
جامعه شناسی مطرح است، فرهنگ
می باشد. فرهنگ، یعنی: «مجموعه ای
منسجم از باورها، آداب و رسوم و عقاید
که شامل هنر، تکنولوژی و ارزشها
می شود و توسط غالب افراد شناخته
شده و از نسلی به نسل دیگر منتقل شده
است.»
فرهنگ یک بحث بنیادی است. ما
در جامعه شناسی، دکترای جامعه شناسی
فرهنگی داریم و می توان با بهره گیری از
این بخش از جامعه شناسی، اولاً، با
فرهنگهای متعدد ارتباط پیدا کرد و ثانیا،
فرهنگهای متعدد را بازشناسی کرد؛ چرا
که همه فرهنگها، فرهنگ عامه نیستند؛
خرده فرهنگهای متعددی هم وجود
دارد که به عنوان فرهنگ خاص نام برده
می شود. این خرده فرهنگها ساز و کار
تعامل خاص خودشان را دارند. برای
اینکه مبلّغ بتواند ساز و کار تعامل خرده
فرهنگها را متوجّه شود و نوع
برخوردش را با مخاطبانی که در این
خرده فرهنگها قرار دارند یاد بگیرد، نیاز
به شناخت این مباحث دارد.
اگر چه صحیح و درست این است
که طلبه از مراکز حوزوی بر گردد و قوم
خودش را انذار کند؛ چنان که خداوند در
آیه شریفه «نَفر» می فرماید: «فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ
کُلِّ فِرْقَهٍ مِنْهُمْ طائِفَهٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ
لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ
یَحْذَرُونَ»؛ «چرا از هر گروهی از آنان،
طایفه ای کوچ نمی کنند تا در دین آگاهی
یابند و به هنگام بازگشت به سوی قوم
خود، آنها را بیم دهند تا شاید بترسند [و
از مخالفت فرمان پروردگار خودداری
کنند!]»
ولی امروزه مبلّغ نمی تواند
توجه اش را فقط به آن روستایی معطوف
کند که در آن می زیسته؛ امروزه مخاطب
مبلّغ، جهانی است؛ چرا که با به وجود
آمدن ابزار وسیع اطلاع رسانی جهانی،
می شود با تمام جهان ارتباط برقرار کرد.
این ارتباط نیز شناخت می خواهد که
شما مخاطب و فرهنگش را بشناسید و
بر اساس توانمندی اش معارف اسلامی
را برای او تبیین کنید.
می گویند که علامه محمد تقی
جعفری رحمه الله با یکی از متخصصین
ایتالیایی صحبت می کرد که خیلی آدم
باسوادی بود. از او پرسید: چرا شما دین
نداری؟ گفت: من درباره دین مطالعه
کردم، دیدم که فایده ای ندارد. علامه که
روی میزش مجله ای خارجی بود،
برداشت و انگشت روی کلمه «is»
گذاشت که حرف ربط است و از او
پرسید: این «is» یعنی چه؟ دانشمند
ایتالیایی گفت: این حرف ربط است و
باید ما قبل و مابعدش را نگاه کنم تا معنا
بدهد. علامه گفت: نه، به ما قبل و
مابعدش هم نگاه نکن. او گفت: این طور
که معنایی ندارد. آن گاه علامه فرمود که
انسان، همین طور است؛ انسان تا قبل و
بعدش دیده نشود، معنا پیدا نمی کند.
دین معنویت می دهد و در حقیقت، دین
است که به انسان معنا می دهد. این آقا
خیلی از این تعبیر خوشش آمد و گفت:
بسیار حرف زیبایی زدید.
شما اگر برای او انواع و اقسام علل
را بیاورید، شاید قانع نشود؛ امّا یک
جمله لطیف و کوتاه علامه در او تأثیر
می گذارد؛ زیرا علامه مخاطب خودش را
شناخته و می داند از چه راهی وارد شود.
منظور از ارزشها که در تعریف
فرهنگ مطرح کردید، چیست و مبلّغ در این
زمینه چه نقشی را می تواند ایفا کند؟
افراد بدون ارتباط متقابل
نمی توانند جامعه را شکل بدهند و
ارتباط متقابل هم نیاز به ضابطه دارد که
ما آن را فرهنگ می گوییم و فرهنگ،
همان طور که گفتیم، مجموعه ای از
عناصر متعدد است که با هم منسجم
هستند و از جمله آن عناصر باورها و
ارزشها می باشد. ارزشها از مهم ترین
عناصر است که سایر عناصر بدون آن
شکل نمی گیرند و به تعبیری، «ارزشها
هدایتگر رفتارند.»
ارزشها «عبارت اند از: باورهای
ریشه داری که اعضای جامعه یا گروه به
هنگام مواجه شدن با سؤال در مورد
خوبیها و بدیها، یا امور مطلوب و
نامطلوب، به آن مراجعه می کنند.»
گاهی ارزشها فقط به مقبولیت
عموم مردم متکی هستند؛ یعنی
همانهایی که مردم می پسندند (ارزشهای
سکولاری این مسئله را بیان می کند).
چنین ارزشهایی نمی توانند جامعه را
جامعه انسانی کنند؛ زیرا در بسیاری از
موارد جنبه حیوانی دارند. ارزشهایی که
انسان پرور هستند، ارزشهای وحیانی و
عقلانی می باشند که پیامبران الهی از
طرف پروردگار برای انسانها آورده اند و
مبلّغان باید در راستای همانها تلاش
کنند؛ یعنی ارزشهای الهی را برای جامعه
تبیین کنند؛ ارزشهایی که تشکیل جامعه
به آنها وابسته است.
چه عواملی را در جامعه، باعث
نادیده گرفتن ارزشها می دانید؟
به موضوع خوبی اشاره کرده اید.
مبلّغ در یک بخش، وظیفه دارد که
ارزشها را در جامعه تبیین کند و در
بخشی دیگر، شناسایی کند که چه
عواملی باعث نادیده گرفتن ارزشها
می شود تا بتواند آن را بر طرف و فرد را
اصلاح کند و در پرتو ارزشهای دینی،
فرد منحرف بتواند از خودش رفتار
انسانی بروز دهد. در این خصوص،
جامعه شناسی به چند عامل اشاره می کند؛
ولی وقتی ما به آیات و روایات و متون
دینی نگاه می کنیم، عوامل دیگری هم
علاوه بر عواملی که جامعه شناسان
برشمرده اند، می یابیم که عبارت اند از:
۱. عدم شناخت و آگاهی: یکی از
عمده ترین علّتهای نادیده گرفتن
ارزشها، عدم شناخت و آگاهی نسبت به
آنهاست و این جهل و نادانی منشأ
بسیاری از معضلات انسانی و اجتماعی
است. بدون شک اگر فرد منحرف نسبت
به استعداد و توان خود در راه رسیدن به
کرامت انسانی آشنا باشد و بداند که
چگونه ارزشها به ویژه ارزشهای الهی،
او را در نیل به هدف والای انسانی اش
کمک می کنند و نورانیت ارزشها را درک
کرده باشد، احتمال روی گردانی از آنها
بسیار کم خواهد شد. این غفلت و
ناآگاهی است که فرد را به ورطه
حیوانیت و حتی بدتر و گمراه تر از آن
می کشاند. قرآن مجید می فرماید: «أُولئِکَ
کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُونَ»؛
«آنها همچون چارپایان اند، بلکه
گمراه تر. اینان همان غافلان اند.» اگر
جهل و نادانی نباشد، انسان در مقابل
آفریننده خود پرده دری نمی کند. در
دعای کمیل آمده است: «ظَلَمْتُ نَفْسِی وَ
تَجَرَّأْتُ بِجَهْلی؛ به خودم ظلم نمودم و به
سبب جهلم، جرأت [به نافرمانی خدا[
کردم.» و یا در صحیفه سجادیه
می خوانیم: «أَنَا الَّذِی بِجَهْلِهِ عَصَاکَ؛ من
همان کسی هستم که به سبب جهلش تو
را نافرمانی کرد.» و دهها روایت و
دعاهای مأثور که به این حقیقت اشاره
دارند.
مطمئنا آگاهی و شناخت ارزشها،
راه سلامت را به سوی فرد و جامعه
می گشاید. حضرت یوسف علیه السلام در مقابل
زنی که همه مقدمات تحریک قوه
شهوانی را فراهم کرده بود، تنها با
بهره گیری از نور هدایت ارزشهای
خدایی توانست از آن مهلکه نجات یابد
و از غلتیدن در چاه انحراف برهد؛ چنان
که قرآن می فرماید: «لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَ هَمَّ بِها
لَوْ لا أَنْ رَأی بُرْهانَ رَبِّهِ»؛ «آن زن قصد او
کرد و او نیز ـ اگر برهان پروردگار را
نمی دید ـ قصد وی می کرد.»
به این ترتیب، یکی از عواملی که
نقش اساسی در بروز انحراف دارد، عدم
شناخت و آگاهی است. در اهمیت این
عامل همین مقدار بس که خدای سبحان
نه تنها قوه عاقله و رسول باطنی را به بشر
هدیه داد، بلکه صد و بیست و چهار
هزار پیامبر را فرستاد تا انسانها را از
جهل و نادانی نجات دهند و راه رسیدن
به کمال و سعادت را با چراغی به نام
«ارزشها» روشن سازند.
۲. تخلف نخبگان (خواص): نخبگان
به کسانی اطلاق می گردد که با توجه به
نقشی که در جامعه به عهده دارند و کار و
فعالیتی که انجام می دهند و خصوصیات
منحصر به فردی که دارند، مورد توجه
هستن
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 