پاورپوینت کامل تحجرگرایی و راهکارهای امام علی علیه السلام در تحجرزدایی (۱) ۵۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل تحجرگرایی و راهکارهای امام علی علیه السلام در تحجرزدایی (۱) ۵۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تحجرگرایی و راهکارهای امام علی علیه السلام در تحجرزدایی (۱) ۵۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل تحجرگرایی و راهکارهای امام علی علیه السلام در تحجرزدایی (۱) ۵۱ اسلاید در PowerPoint :
۸
تأملی در مفهوم «تحجرگرایی»
«تحجر» از بیماریهای بسیار
خطرناک و زیان باری است که در
صورت گسترش آن در بستر جامعه،
روند رشد و اصلاحات را متوقف
ساخته و نیروهای شایسته و کارآمد را
از حرکت باز داشته، به یأس و نومیدی
وامی دارد. همچنین مجال فعالیت
عناصر فرصت طلب و شخصیتهای
سودجود و استعمارگر را فراهم
می آورد. از این رو، نه تنها برای فرد
متحجر، بلکه برای کل جامعه و
نسلهای آینده پیامدهای زیان باری را
پدید خواهد آورد.
تحجر در لغت به معنای تصلّب و
جمود فکری است، و در تعریف
متحجران باید گفت: متحجران کسانی
هستند که اولاً، قدرت تعمق در دین و
استنباط و فهم احکام شریعت را
نداشته اند و ثانیا، همواره اسیر قالبهای
حوادث می باشند و نمی توانند از
صورت ظاهری حوادث بگذرند و به
مبانی و خمیرمایه های رخدادهای
اجتماعی برسند.
نکته قابل توجه اینکه هرگاه
پدیده «تحجّر» یعنی جهل و نادانی در
فهم مسائل دینی و سیاسی با تعصب
آمیخته شود، مولود شومی به نام
دگماتیسم متولد می شود که به مراتب
خطرناک تر از جهل و نادانی صرف
می باشد. به عنوان نمونه، خوارج در اثر
درآمیختن قصور فهم و لجاجت و
تعصب به یک نیروی اجتماعی
خطرناک و مخرّب تبدیل شده بودند.
دگماتیسم همان تحجّرگرایی
افراطی است که در اثر
انعطاف ناپذیری مصرّانه متحجران در
قبال مقتضیات زمان و اصرار بر حفظ
قالبهای کهن و برداشت روبنایی از دین
پدید می آید و موجب ایستایی رشد
اجتماعی و یا انزوای قشر متحجّر
می شود.
حکمت و فرزانگی و روشن بینی
از مفاهیم متضاد تحجّر به شمار
می آیند؛ زیرا متحجران در اثر بهره
نبردن از عقل و حکمت و بصیرت به
مثابه انسانهای نابینایی هستند که از
فضای حاکم بر اطراف خود کاملاً
ناآگاه اند، قدرت تشخیص خطرهای
قریب الوقوع و پیامدهای منفی یک
ایدئولوژی مخرب و خطرناک را که
باعث از بین رفتن ایده آلهای انسانی
می شوند، ندارند و این امور کاملاً
مخالف رفتار یک انسان حکیم و
فرزانه و تیزبین است.
البته باید توجه داشت،
تحجّرگرایی غیر از بنیادگرایی و
پایبندی به اصول است؛ زیرا
بنیادگرایی با دگرگونی ساختار نظام
اجتماعی و سیاسی و فرهنگی در
جوامع اسلامی براساس مقتضیات
زمان مخالفت ندارد. بنیادگرایان در پی
احیاء و نوسازی نهادهای مدنی جامعه
بر مبنای اصول دین می باشند؛ ولی
متحجران نسبت به مبانی دین بی اطلاع
و بی اعتنا بوده، حفظ ظاهر و پوسته
مکتب را مهم تر از بقای هسته
می شمارند. از این رو، مانند طالبان به
قیمت زیر سؤال بردن اصل عدالت
اجتماعی در اسلام با فعالیت اجتماعی
و درس خواندن زنان مخالفت می کنند؛
در حالی که در جوامع موسوم به
بنیادگرا در دنیای معاصر مانند جامعه
اسلامی ایران و جامعه شیعه لبنان
هرگز با فعالیتهای مشروع زنان
مخالفت نشده است.
از این رو، اسلام (تشیع) در عین
برخورداری از اصول ثابتی چون:
توحید و نبوت، و معاد و مسلّمات
لایتغیّر، حج، جهاد، صلاه، صوم،
حجاب، قصاص و غیره با پدیده
تحجر سخت در ستیز است.
بهترین گواه این مدعا نقش
حساب شده عقل در فرایند استنباط
احکام شریعت می باشد؛ به طوری که
در کنار قرآن و سنّت، عقل به عنوان
یکی از منابع مهم استخراج احکام و
دستورات شریعت در بستر زمان به
حساب می آید و یکی از کارکردهای
مهم مرجعیت دینی، صدور احکام
جدید در مورد موضوعات جدید
براساس آیات وروایات و مقتضای
زمان و مکان می باشد. اکنون پس از
درنگ در مفهوم «تحجّر» به برخی از
مصادیق تحجرگرایی در صدر اسلام و
ایران معاصر می پردازیم.
نمونه های تحجّرگرایی
۱. چنان که گفتیم، یکی از مظاهر
تحجرگرایی، ظاهرنگری و ناتوانی در
تحلیل حوادث اجتماعی و عبور از
لایه های رویین جریانها و تحولات به
لایه های زیرین می باشد. بنابراین،
یکی از مصادیق بارز مبتلایان به
بیماری تحجّرگرایی، مردمان عصر
حاکمیت امیر مؤمنان علیه السلام هستند. برای
نمونه به ماجرای زیر توجه کنید:
اسماء فزاری می گوید: ما در
صفین زیر پرچم عمار بودیم. [ناگاه[
مردی به سویمان آمد و گفت: کدام یک
از شما عمّار هستید؟ عمّار گفت: من
عمّار هستم.
مرد گفت: وقتی از خانواده ام جدا
می شدم، شکی در گمراهی این قوم
نداشتم تا اینکه دیشب دیدم منادی ما
آمد به «لا إله إلاّ اللّه و محمدٌ رسول
اللّه( صلی الله علیه و آله )» شهادت داد و دعوت به نماز
کرد. مثل همین دعوت را از سپاه
معاویه هم شنیدم. هر دو گروه یک
جور نماز خواندیم و هر دو به یک چیز
دعوت کردیم. کتاب واحدی را تلاوت
کرده ایم، پیامبرمان یکی است. پس از
مشاهده این امور، شک مرا بی تاب
کرد؛ به گونه ای که دیشب تا صبح
بیداری کشیده ام. سپس گفت: نزد امیر
مؤمنان علیه السلام رفتم و ماجرا را برایش
گفتم. او به من گفت: «هَلْ لَقِیتَ عَمَّارَ بْنَ
یاسِرٍ؛ آیا عمّار بن یاسر را ملاقات
کرده ای؟» گفتم: نه. گفت: «فَأَلْقَهْ فَانْظُرْ ما
یَقُولُ لَکَ فَاتَّبِعْهُ؛ پس او را ملاقات کن و
ببین به تو چه می گوید؛ [هر چه گفت،[
بدان عمل کن!»
اگر به شکل استدلال این مرد
عرب توجه شود، به روشنی بیماری
تحجّرگرایی را در او می توان مشاهده
کرد. مشکل اصلی او این است که در
بند ظواهر و قالبهای کهن دین داری
بوده است و تمام اموری که او بدان
استشهاد نموده، جلوه های سطحی و
ظاهری ای است که در میدان صفین
مشاهده کرده است. وی با شنیدن
شهادتین و دیدن نماز واحد از طرفین
درگیر، هر دو گروه را مسلمان و پیرو
قرآن و پیامبر صلی الله علیه و آله شمرده و دچار
تردید شده است.
در هیچ فراز از استدلال او، سخن
از انگیزه أذان گفتن و نماز خواندن
طرفین به میان نیامده است. او از خود
نپرسید که اگر معاویه، پیامبر صلی الله علیه و آله را
قبول دارد و به قرآن معتقد است، چرا
در آغاز جنگ آب را بر روی سپاه
عراق بست؟ اگر معاویه مرد حق است
و در ادعای دین داری خویش صداقت
دارد، چرا از بیعت با امیر مؤمنان علیه السلام ـ
همان که اکثر مسلمانان و سران مهاجر
و انصار با او بیعت کرده اند ـ خودداری
کرد و چرا دعوت علی علیه السلام را برای
مذاکره و گفتگو در آغاز جنگ
نپذیرفت.
اینها نشان می دهد که اساسا این
فرد ذهن پرسشگر و جستجوگری
نداشته و گرفتار جمود فکری و خشک
مغزی شده بود. از این رو، حضرت
دیدبه جای اینکه خود به او پاسخ
بگوید، بهتر است وی را نزد عمّار
بفرستد؛ چرا که عمّار در شرایطی به
سر می برد که انسانهای عوام را به خود
جذب می کرد؛ زیرا عمار پیرمردی نود
ساله بود و پدر و مادرش از اولین
شهدای تاریخ اسلام بودند و از همه
مهم تر در میان مردم شهرت داشت که
پیامبر صلی الله علیه و آله در مورد عمّار فرموده اند:
«تو را یک گروه ستمگر می کشند.» از
این رو، علی علیه السلام دید که اگر او را به
سوی عمّار بفرستد، زودتر به نتیجه
می رسد.
۲. در دنیای معاصر نیز جمود
فکری به معنای ضعف در تحلیل
تحولات اجتماعی و اسارت در
قالبهای ظاهری حوادث است. یکی از
مظاهر روشن این مطلب، نگاه
روشنفکران غربگرا به دگرگونی اروپا
در عصر رنسانس می باشد. در عصر
رنسانس، جامعه اروپا در ابعاد مختلف
علمی و صنعتی به بالندگی رسید؛ به
گونه ای که سیمای فکر و فرهنگ و
تمدن مغرب زمین کاملاً با آنچه در
قرون وسطی به چشم می آمد، متفاوت
شد. از این رو، به قرون بعد از قرون
وسطی، عصر نوزایی یا تولّد مجدد
گفته اند. یکی از مهم ترین تحولات
نمادین و ظاهری عصر رنسانس، کنار
رفتن دین از عرصه سیاست و حذف
کشیشان و کلیسا از عرصه
تصمیم گیری جامعه بوده است.
روشنفکران غربگرای ایران که شیفته
تجدد و تمدن خیره کننده غرب شده
بودند، از عصر مشروطه تا کنون بدون
تحلیل زیربنایی علل رشد اروپا در
عصر رنسانس، صرفا به خاطر
همزمانی حذف دین و کلسیا از صحنه
سیاست و مدنیت با رشد علمی و
اقتصادی و صنعتی اروپا، علت اساسی
رشد اروپا را کنار زدن دین و روحانیت
مسیحیت شمرده، بر همین اساس،
شرط پیشرفت ایرانیان و مسلمانان را
کنار زدن دین اسلام و روحانیت شیعه
شمرده اند.
به عنو
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 