پاورپوینت کامل بایدها و نبایدهای خطابه (۲) ۶۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل بایدها و نبایدهای خطابه (۲) ۶۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل بایدها و نبایدهای خطابه (۲) ۶۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل بایدها و نبایدهای خطابه (۲) ۶۰ اسلاید در PowerPoint :

۵۱

اشاره

در شماره پیشین، پس از نگاهی
گذرا به کلیات تبلیغ و خطابه و انواع
سخنرانی، عنصر اوّل سخنرانی مذهبی
(پیام دهنده) را بیان کردیم.

در این شماره توجه شما را به
ادامه بحث جلب می کنیم:

عنصر دوم: پیام و ساختار و
ویژگیهای آن

پیام، عبارت است از: اعتقاد،
اندیشه یا گرایشی که پیام دهنده، قصد
انتقال آن را به پیام گیرنده دارد. پیام در
تعبیر اسلامی همان «رسالت» است که
پیام آوران الهی آن را ابلاغ نموده و
مردم را به پذیرش آن فرا خوانده اند.

بی شک هر مکتب یا جریان
اجتماعی نیز پیامی دارد و هر نوع
تبلیغی خواه با زبان، نگارش، فیلم،
سرود، نمایش، خطابه، نقاشی، هنر و
هر ابزار و وسیله دیگری صورت
پذیرد، بدون پیام نیست. پیام «روح
تبلیغ» است و اگر این روح نباشد، تبلیغ
مفهوم ندارد.

الف. وحدت موضوع سخن

از آسیبهای مهم سخنرانی، یکی
این است که گوینده از نظر موضوع،
پراکنده و به صورت «اَلْکَلامُ یَجُرُّ الْکَلامَ»
صحبت کند. این گونه سخنرانی، فاقد
تأثیر و اقناع و ترغیب لازم خواهد بود.
حتما باید سخن بر یک محور باشد؛
فی المثل اگر درباره معاد یا وفای به
عهد یا نیکی به ایتام و یا نقش معلّم
صحبت می کند، از اوّل تا آخر پیرامون
آن سخن بگوید و بخشهای سه گانه
سخنرانی (درآمد، هسته اصلی و فرود
سخن) به آن اختصاص یابد و تمامی
شواهد (آیات قرآن مجید، احادیث،
قضایای تاریخی، شعر، انتقاد، ضرب
المثل و…) را که مطرح می کند، مربوط
به آن باشد.

سخنرانی از این نظر قابل تشبیه به
درخت است که شامل ریشه، تنه، شاخ
و برگ و میوه است و هر یک از آنها در
یک درخت، نشانگر نوع خاص آن
درخت است همچون: درخت سیب،
گلابی و ا نار. سخنرانی نیز باید چنان
باشد که فرضا اگر شنونده ای بخشی از
آن را شنید، دریابد که موضوع سخن
چه بوده است.

ب. ساختار سخن

ساختار یک سخنرانی، به یک
اعتبار، به سه بخش قابل تقسیم است:
۱. درآمد (مقدمه)؛ ۲. هسته اصلی
سخن؛ ۳. فرود و خاتمه سخن.
سخنران، هنگام طراحی سخن (که قبلاً
از آن بحث کردیم)، این سه بخش را در
ذهن خود ترسیم و تنظیم می کند و نه
تنها ترتیب آنها را به شکلی که یاد شد،
در نظر می گیرد، بلکه بر حسب وقت
اختصاص یافته برای سخنرانی، سهم
متناسب هر کدام از آنها از وقت را نیز
مشخص می کند. در این زمینه، طبعا
بیشترین وقت، سهم هسته اصلی و
متن سخن خواهد بود. در اینجا درباره
هر یک از بخشهای سه گانه، قدری
توضیح می دهیم:

۱. درآمد سخن (مقدمه)

مقدمه برای سخن از دو دیدگاه،
قابل بحث است: یکی از جهت لزوم و
عدم لزوم آن، و دیگری از جهت کمّیّت
و کیفیّت آن که باید ملحوظ گردد.

لزوم یا عدم لزوم مقدمه

لزوم و عدم لزوم مقدمه، به اعتبار
تفاوت محتوای سخن و همچنین با
توجه به شرایطی که سخنران در آن
قرار دارد، به چهار قسم قابل تقسیم
است:

۱. آنجا که ذکر مقدمه برای
توضیح مطلب، لازم و ضروری است؛

۲. آنجا که مقدمه، ضرورت ندارد،
ولی ذکرش مفید و ثمربخش است؛

۳. آنجا که مقدمه، لازم نیست و
اگر گفته شود، زائد و خلاف بلاغت
است؛

۴. آنجا که مقدمه، زیانبار و مضر
است و باید ترک شود.

نمونه ای از موارد لزوم مقدمه

مقدمه برای سخن در جایی لازم و
ضروری است که مطلب مورد بحث
بدون ذکر مقدمه، آن طور که باید
روشن نمی شود و شنوندگان از هدف
گوینده به خوبی آگاه نمی شوند؛ مثلاً
خطیب می خواهد در مجلسی راجع به
تکامل اختیاری انسان سخن بگوید و
حضّار مجلس از جهت درک و فهم،
مردمی متوسط و پایین تر از متوسط اند.
بنابراین، آیه ذیل را تلاوت می نماید:

«یَـآأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ اسْتَجِیبُواْ لِلَّهِ
وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یُحْیِیکُمْ»؛

«ای کسانی که ایمان آورده اید!
اجابت نمایید خدا و رسول را وقتی
دعوت می نمایند به چیزی که شما را
زنده می کند.»

آن گاه برای توضیح آیه در مقدمه
سخن می گوید: آدمی دارای دو حیات
است: یکی حیات حیوانی و آن دیگر
حیات انسانی. حیات حیوانی ما، مثل
حیات تمام حیوانات، به جبر آغاز
می شود و به جبر پایان می یابد. هیچ
حشره و حیوانی به اراده خودش زنده
نمی شود و به اراده خودش نمی میرد.
حیات حیوانی ما هم مانند حیات سایر
حیوانات، جبری است.

اما حیات انسانی ما در اختیار
ماست. اگر بخواهیم، می توانیم انسان
باشیم، انسان زندگی کنیم و انسان
بمیریم و اگر بخواهیم، می توانیم
حیوان باشیم، حیوان زندگی کنیم و
حیوان بمیریم.

برنامه حیات حیوانی ما مثل سایر
حیوانات به قضای الهی در نظام
تکوین پایه گذاری شده و به جبر اجرا
می شود؛ اما برنامه حیات انسانی ما به
مشیّت حضرت باری تعالی در نظام
تشریع پایه گذاری شده و اجرا و عدم
اجرای آن در اختیار ماست. این آیه
می گوید: ای اهل ایمان! دعوت خدا و
رسول صلی الله علیه و آله را اجابت کنید، وقتی برنامه
انسانیّت را ارائه می کند و شما را به
زندگی انسانی دعوت می نماید.

لازم است سخنران با بیان این
مقدمه، مطلب آیه را توضیح دهد و
معنی حیات انسانی را که با اجابت
دعوت خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله به دست
می آید، به مستمعین بفهماند و آنان را
به فراگرفتن تعالیم اسلام و به کار بستن
آن ترغیب و تحریص نماید.

نمونه ای از موارد عدم ضرورت مقدمه

سخنران می خواهد در روز اوّل
ماه رمضان درباره روزه بحث کند.
ضرورت ندارد که برای آن مقدمه ای
ذکر نماید، بلکه می تواند بدون مقدمه،
وارد بحث روزه شود و بعضی از
روایاتی که در فواید دنیوی و اخروی
روزه رسیده است، بخواند و می تواند
آیه مربوط به فریضه روزه را در آغاز
سخن قرائت کند:

«یَـآأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ کُتِبَ عَلَیْکُمُ
الصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَی الَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ
تَتَّقُونَ »؛

«ای کسانی که ایمان آورده اید!
روزه بر شما واجب شده، همچنان که
بر امتهای قبل از شما واجب گردید.
شاید بدین وسیله پرهیزگار شوید.»

به استناد جمله آخر آیه، خطیب
می تواند مسئله تقوا را مقدمه سخن
قرار بدهد و پاره ای از روایات تقوا را
بخواند و نتیجه بگیرد که تقوا، حسّ
خویشتن داری و تملّک نفس از گناه
است و قرآن مجید روزه را یکی از
مجاری نیل به تقوا معرفی نموده است.

نمونه ای از موارد زائدبودن ذکر مقدمه

گاهی از سخنران می خواهند که
خطبه ای ایرادنماید. در این گونه موارد،
چون هدف مخصوصی مورد نظر
نیست و سخنران نمی خواهد درباره
مطلب معیّنی سخن بگوید، به مقدمه
نیاز ندارد و مطلبی را که موافق ذوق
خود و متناسب با فکر شنوندگان باشد،
انتخاب می کند و پیرامون آن سخن
می گوید. در این سخنرانی نه فقط
مقدمه لازم نیست، بلکه ذکر مقدمه،
خلاف بلاغت است.

نمونه ای از موارد زیان بار بودن مقدمه

گاهی خطبا با فضای ناآرام و
پرجمعیّت رو به رو می شوند، مانند
پایان راهپیماییها در فضای باز و
هنگامی که مردم خسته شده اند و
آمادگی برای شنیدن سخنرانی طولانی
ندارند و فرصتی برای طرح مقدمه
نیست. در این گونه موارد اگر بتوانند
چند لحظه مردم را ساکت کنند، باید
حتما بدون مقدمه سخن بگویند و
مطالب خود را با عباراتی کم و خلاصه
بیان نمایند.

کیفیّت مقدّمه

در مواردی که خطیب، ذکر مقدمه
را برای تشریح و تبیین موضوع بحث،
ضروری و لازم بداند، باید آن را به
گونه ای طرح ریزی کند و مطالبی را در
آن به کار برد که راهگشای شنوندگان
در فهم ذی المقدمه باشد و بتواند آنان
را در فراگرفتن هدف بحث و مطلب
اصلی سخن یاری نماید.

به عبارت دیگر، مقدمه سخن به
منزله پلی است که افکار شنوندگان را با
اصل بحث مرتبط می کند و موجب
تقریب اذهان می گردد. خطیب گویی
از شنوندگان می خواهد پل ارتباط را
بپیمایند و مقدمه سخن را با دقّت
استماع نمایند تا فکرشان آماده شود و
چون بحث اصلی، طرح گردد،
محتوای بحث را بهتر بفهمند و به
خوبی فرا گیرند.

واضح است چنین مقدمه ای باید
از هر جهت متناسب با اصل بحث
باشد. بنابراین، اگر سخنران به نام
مقدمه مطلبی را بگوید که روشنگر
ذی المقدمه نباشد و شنوندگان در راه
فهم موضوع اصلی بحث از آن بهره ای
نبرند، نمی توان آن را مقدمه سخن
تلقی نمود.

کمیّت مقدّمه

به موازات رعایت کیفیّت مقدمه و
چگونگی آن، لازم است کمّیّت مقدمه
نیز مورد توجه خطیب باشد و مراقبت
نماید از حدّی که متناسب است،
تجاوز نکند و به زیاده روی گرایش
نیابد؛ زیرا هدف اصلی سخنران بیان
موضوع مورد بحث است و نقش
مقدمه، نزدیک نمودن اذهان به هدف
است. پس مقدمه، فرع است و
ذی المقدمه، اصل.

سخنران باید مواظبت کند که
مقدمه را به درازا نکشاند و کاری نکند
که بر اثر طول کلام، قسمت اعظم وقت
مجلس را مقدمه اشغال کند و در نظر
شنوندگان طوری وانمود شود که
سخنران، ذی المقدمه را بی ارزش تلقی
نموده یا آن را از یاد برده است.

آیه ای که به عنوان مثال در مورد
لزوم مقدمه ذکر شد، ممکن است در
مورد کیفیّت مقدمه نیز مورد استفاده
قرار گیرد. مطلب آیه این است که
حیات انسانی انسان در اختیار
انسانهاست و برای دست یافتن به آن
باید دعوت خدا و رسول صلی الله علیه و آله را اجابت
نمود؛ اما حیات حیوانی حیوان در
اختیار حیوان نیست، بلکه این چنین
آفریده شده و با سرشتش آمیخته است.

برای آنکه شنوندگان، مقدمه را
بهتر درک کنند و اذهانشان برای
فراگرفتن موضوع بحث مهیّا گردد،
خطیب می تواند یکی دو مثال از حیوان
بیاورد؛ مثلاً بگوید: گرگ، درنده
آفریده شده و مار گزنده. نه گرگ
می تواند آفرینش خود را تغییر دهد و
درندگی را از خویش زایل کند و نه

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.