پاورپوینت کامل احمد بن اسحاق، نماینده ویژه امام عسکری علیه السلام ۶۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل احمد بن اسحاق، نماینده ویژه امام عسکری علیه السلام ۶۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل احمد بن اسحاق، نماینده ویژه امام عسکری علیه السلام ۶۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل احمد بن اسحاق، نماینده ویژه امام عسکری علیه السلام ۶۷ اسلاید در PowerPoint :
۱۱
احمد بن اسحاق قمی، عالمی
جلیل القدر، فقیهی پرهیزگار و نماینده
ویژه و مورد اعتماد امام عسکری علیه السلام
در شهر قم بود. همچنین این محدث
بزرگوار قرن سوم، یکی از چهره های
درخشان شیعه است که در عصر خود
مورد عنایت امام زمان خویش قرار
گرفت.
افزون بر آن، او مرجعیت دینی
ویژه ای نیز در قم داشت. حتی زمانی
متولّی اوقاف و روزگاری کارگزار
پیشوای یازدهم شد. احمد بن اسحاق
دوست خصوصی و محرم راز امام
عسکری علیه السلام و رابط بین حضرت و
شیعیان قم بود، و وجوهات
جمع آوری شده را در سفرهای متعدد
به حضور امام علیه السلام تقدیم می کرد.
همچنین برای تحصیل علم وکمال از
محضر پیشوایان معصوم، مسافرتهایی
به سامرا و ناحیه حجاز داشته است.
از دیگر توفیقات احمد بن
اسحاق این است که به جز امام یازدهم،
به محضر سه امام دیگر نیز (امام جواد
و امام هادی و حضرت مهدی علیهم السلام )
نایل آمده و معجزاتی را از آن
بزرگواران مشاهده کرده وجواب
نامه هایی از طرف حضرت ولیّ عصر
ارواحنا فداه (که اصطلاحا توقیع گفته
می شود) دریافت داشته است.
عصر امام عسکری علیه السلام
برای شناخت شخصیت احمد بن
اسحاق ناچاریم تأمّلی در عصری که
وی در آن زندگی می کرد و فعالیتهای
حضرت عسکری علیه السلام داشته باشیم؛
چرا که حضرت مهم ترین تأثیر را در
افکار و آرمانهای وی داشت. آن
حضرت با وجود سخت ترین تدابیر
امنیتی و فشارهای سیاسی، از هیچ
کوششی در راه انجام وظیفه خطیر
امامت فروگذاری نمی کرد. از جمله
فعالیتهای آن حضرت می توان به
تربیت انسانهای کارآمد اشاره کرد.
امام علیه السلام با اقدامات سرّی، بین شیعیان
مناطق مختلف ارتباط ایجاد می کرد و از
طریق نمایندگان و سفرا و اعزام پیکها و
نامه ها به آنان، در نگهبانی از شریعت
آسمانی می کوشید. شیخ طوسی رحمه الله در
کتاب رجالش حدود صد نفر را نام می برد
که با حضرت ارتباط داشته، از یاران و
شاگردان برجسته اش محسوب می شدند که
یکی از آنان احمد بن اسحاق است.
از تبار پاکان
بسیاری از خویشاوندان احمد بن
اسحاق، از اصحاب ائمه علیهم السلام و از
محدّثین بزرگ و مؤلّفین برجسته بوده
و از ائمه هدی علیهم السلام روایات بسیاری
نقل کرده اند که در کتابهای معتبر
حدیث از جمله در کتب اربعه به چشم
می خورد.
اجداد این مرد پرتلاش و ممتاز
قمی در شهر کوفه سکونت داشتند و از
طایفه مشهور و معروف اشعری
بوده اند. جدّ چهارم احمد بن اسحاق،
احوص بن سائل اشعری در سال ۱۲۱
ه . ق در قیام زید فرزند امام
زین العابدین علیه السلام شرکت کرد و
فرماندهی سپاه او را بر عهده گرفت و
بعد از شهادت زید، به همراه دیگر
یاران آن شهید دستگیر شد. بعد از
چهار سال حبس، در زندان حجاج، با
شفاعت برادرش عبد اللّه آزاد شد و
همراه او به قم هجرت کردند و طایفه
بزرگ شیعیان اشعری را بنیان نهادند.
پدرش؛ اسحاق بن عبد اللّه بن
سعد از راویان مورد اعتماد و محدّثان
عادل قم بود. او به محضر امام
صادق علیه السلام و امام کاظم علیه السلام شرفیاب شد
و از محفل الهی آن دو بزرگوار توشه
برچید. بزرگان علم رجال از او به نیکی
یاد کرده و به عدالتش تصریح
نموده اند. احمد بن زید، محمد بن ابی
عمیر، علی بن بزرج وافرادی دیگر از
اسحاق ـ که تا قبل از سال ۱۸۳ هجری
زنده بوده است ـ روایت نقل کرده اند.
منزلت خاندان اشعری
برای شناخت این خاندان، به
روایتی از امام صادق علیه السلام اشاره می کنیم.
عیسی بن عبد اللّه قمی، یکی از افراد
ممتاز خاندان اشعری، ملاقاتی با
حضرت صادق علیه السلام داشت. امام بعد از
استقبال گرم، میان دو چشم عیسی را
بوسید و فرمود: «عیسی از ما اهل بیت
است.» یکی از حاضران پرسید: عیسی
از اهل قم است، چگونه می تواند از
شما اهل بیت باشد؟ حضرت در پاسخ
فرمود: «عیسی بن عبد اللّه، مردی
است که زندگی و مرگ او با زندگی و
مرگ ما در آمیخته است.»
محرم راز حضرت عسکری علیه السلام
چنان که گفتیم، احمد بن اسحاق
از نزدیک ترین یاران امام عسکری علیه السلام
نیز محسوب می شد و با اینکه در شهر
قم می زیست، علاقه اش به امام
عسکری علیه السلام او را از قم به سامرا
می کشانید. به این ترتیب، از دریای
کمالات یازدهمین کوکب فروزان
امامت توشه ها برگرفت. او به عنوان
محرم اسرار امام از برخی رازها آگاه
می شد که یکی از آنها خبر ولادت با
سعادت حضرت بقیه اللّه الاعظم
(ارواحنا فداه) است که امام
عسکری علیه السلام توسط پیک ویژه خویش،
احمد را از تولد فرزندش آگاه ساخت.
متن نامه حضرت که با دست خط
مبارک خویش خطاب به احمد بن
اسحاق نوشت، چنین است:
«فرزند ما متولد شد. باید آن را از
دیگران پوشیده بداری؛ زیرا ما به جز دوستان
نزدیک خویش کسی را از آن آگاه نکرده ایم و
ما دوست داشتیم که به تو خبر دهیم تا
خداوند تو را به وسیله این خبر خوشحال
گرداند. همان طور که ما هم خوشحال
شده ایم والسلام.»
دیدار مهدی موعود علیه السلام
در اثر اختناق سیاسی که از سوی
حکمرانان عباسی اعمال می شد،
موضوع جانشینی بعد از حضرت
عسکری علیه السلام در هاله ای از ابهام قرار
داشت و غیر از دوستان مورد اعتماد
کسی از آن آگاه نبود. شیعیان در این باره
از احمد بن اسحاق که نماینده حضرت
بود، سؤالاتی کردند و او برای اینکه در
این باره اطلاعات بیش تری کسب کند
وجانشین حضرت را با چشم خود
ببیند، عزم سفر کرد و در شهر سامرا به
محضر حضرت عسکری علیه السلام شرفیاب
شد. قبل از اینکه لب به سخن بگشاید
و در مورد جانشین ایشان سؤال کند،
امام حسن عسکری علیه السلام فرمود:
«ای احمد بن اسحاق! خداوند
متعال از اوّل خلقت آدم تا امروز زمین
را خالی از حجت قرار نداده است و تا
قیامت هم خالی نخواهد گذاشت؛
حجتی که به واسطه او گرفتاریها را از
اهل زمین دفع می کند و به سبب او
باران نازل می شود و به میمنت وجود
وی برکات نهفته در دل زمین را آشکار
می سازد.»
احمد پرسید: یا ابن رسول اللّه!
حجت خدا بعد از شما کیست؟
حضرت به درون خانه رفت و لحظه ای
بعد کودکی سه ساله را که رخسارش
همچون ماه شب چهارده می درخشید،
در آغوش گرفته، بیرون آورد و فرمود:
«ای احمد بن اسحاق! اگر در نزد
خداوند متعال و ائمه اطهار علیهم السلام مقامی
والا نداشتی، فرزندم را به تو نشان
نمی دادم. این کودک هم نام و هم کنیه
رسول خدا صلی الله علیه و آله است و همین کودک
است که زمین را بعد از آنکه از ظلم پر
شد، پر از عدل خواهد کرد. ای احمد
بن اسحاق! فرزندم همانند خضر و
ذوالقرنین است. به خدا سوگند او
غیبتی خواهد داشت و در زمان غیبت،
غیر از شیعیانِ ثابت قدم و دعا کنندگان
در تعجیل فرجش، کسی اهل نجات
نخواهد بود.
احمد از امام علیه السلام پرسید: سرورم!
آیا نشانه ای هست که مطمئن شوم این
کودک همان قائم آل محمد صلی الله علیه و آله است؟
در این هنگام کودک لب به سخن گشود
و گفت: «اَنَا بَقِیَّهُ اللّهِ فِی اَرْضِهِ وَالْمُنْتَقِمُ مِنْ
اَعْدائِهِ فَلا تَطْلُبْ اَثَرا بَعْدَ عَیْنٍ یا اَحْمَدَ بْنَ
اِسْحاق؛ من آخرین حجت خدا بر روی
زمین هستم و از دشمنان او انتقام
خواهم گرفت. ای احمد! وقتی
حقیقت را با چشم خود دیدی، دیگر
نشانه ای مخواه!»
احمد بن اسحاق از اینکه توانسته
بود هم پاسخ سؤال خویش را دریافت
کند و هم آخرین سفیر خداوند را
مشاهده نماید، بسیار شاد شد. فردای
همان روز با اشتیاقی افزون تر به دیدار
امام عسکری علیه السلام شتافت و پاسخ بقیه
سؤالات خویش را دریافت کرد.
شوق وصال یار
سعد بن عبد اللّه اشعری، یکی از
محدثین نامدار شیعه، می گوید:
سؤالات زیادی را یادداشت کرده بودم
تا از احمد بن اسحاق بپرسم؛ زیرا او
بهترین همشهری من و نزدیک ترین
دوست امام حسن عسکری علیه السلام بود.
وقتی به دنبال او رفتم، معلوم شد به
قصد سفر به سامرا از شهر خارج شده
است. بی درنگ به راه افتادم، در بین راه
او را ملاقات و علت دیدار را بیان کردم
و گفتم طبق معمول پرسشهایی
آورده ام که جواب بگیرم. وی در حالی
که از این دیدار خوشحال بود، به من
گفت: خوب شد آمدی، همراهم باش؛
زیرا من به شوق دیدار مولایمان
حضرت عسکری علیه السلام به سامرا می روم
و سؤالاتی در رابطه با تأویل و تنزیل
قرآن دارم. با هم برویم و پاسخهایمان
را از منبع وحی بگیریم؛ زیرا اگر به
محضر آقا برسی، با دریایی از
شگفتیهای تمام ناشدنی و غرائب
بی پایان روبرو خواهی شد.
وقتی وارد سامرا شدیم، مستقیما
به منزل امام عسکری علیه السلام رفتیم و بعد
از کسب اجازه، یکی از خدمتگزاران ما
را به داخل منزل راهنمایی کرد. وقتی
وارد شدیم، صحنه ای دیدم که
زیبایی اش را نمی توانم مجسّم کنم.
وقتی چشمم به جمال دل آرای
حضرت عسکری علیه السلام افتاد، مشاهده
کردم که رخسارش مانند ماه شب
چهارده می درخشید و کودکی روی
زانویش نشسته بود که در شکل و
زیبایی به سیاره مشتری شباهت
داشت. موی سرش از دو سو تا
بناگوش می رسید و میان آن باز بود،
مانند الفی که در بین دو واو قرار گیرد.
به حضرت سلام کردیم. آقا که
مشغول نوشتن نامه بود، با مهربانی
جواب فرمود و ما را به حضور
پذیرفت.
در ادامه این دیدار، احمد بن
اسحاق امانتهای ارسالی را که شامل
صد و شصت کیسه درهم و دینار
ممهور به نام صاحبانشان بود و در
داخل یک کیسه بزرگ قرار داشت، به
محضر حضرت تقدیم کرد. امام
عسکری علیه السلام رو به کودک کرد و فرمود:
فرزندم! هدایای دوستان و شیعیانت را
تحویل بگیر! کودک لب به سخن
گشود، عرضه داشت: آقای من! آیا
سزاوار است دستهای پاکم را به این
هدایای آلوده که حلال آن به حرامش
مخلوط شده است، دراز کنم؟
امام علیه السلام به احمد فرمود: ای فرزند
اسحاق! محتویات کیسه را خالی کن تا
فرزندم (مهدی علیه السلام ) حلال را از حرام
جدا کند. احمد کیسه ها را یکی پس از
دیگری بیرون آورد و آن کودک آنها را
با نام صاحب سکه، محل سکونت
صاحب آن، مقدار سکه ها، چگونگی
به دست آوردن آن مال وعلت حلال و
حرام بودنش را مشخص فرمود. احمد
که آنها را باز می کرد، همان طور
می یافت که آن کودک فرموده بود، تا
اینکه کیسه ها تمام شد… .
امام عسکری علیه السلام فرمود: راست
گفتی فرزندم! آن گاه حضرت خطاب به
احمد گفت: ای پسر اسحاق! تمام این
پولها را جمع کن و به صاحبانشان
برگردان و یا سفارش کن به آنها
برسانند. ما نیازی به آنها نداریم. فقط
پارچه آن پیرزن را بیاور! احمد که آن
پارچه را در خورجین جا گذاشته بود،
خواست به بیرون از خانه برود و آن را
بیاورد. امام عسکری علیه السلام رو به من کرد
و فرمود: ای سعد! تو برای چه
آمده ای؟ عرض کردم: احمد مرا به
زیارت شما تشویق کرد. حضرت
فرمود: مسائلی را که م
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 