پاورپوینت کامل نقد کتاب مقدّس (۴) ۹۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نقد کتاب مقدّس (۴) ۹۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نقد کتاب مقدّس (۴) ۹۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نقد کتاب مقدّس (۴) ۹۷ اسلاید در PowerPoint :

۷۳

خشونت در کتاب مقدّس

یکی از طعنهایی که مبشرین
مسیحی به اسلام می زنند این است که
اسلام دین خشونت است و سپس این
کلام را با تصاویر افراط گرایان و
مسلمان نمایان چون وهابیون تلفیق
می کنند و می خواهند این تصور را به
همگان تلقین کنند که اسلام دین
خشونت است. ما به این مقوله کاری
نداریم؛ ولی می خواهیم با هم از این
منظر مروری بر کتاب مقدّس داشته
باشیم و بررسی کنیم که کتاب مقدّس
فعلی در این موضوع از چه جایگاهی
برخوردار است.

الف. نسل کشی

یکی از قوانین جنگ که اسلام بر
آن تأکید بسیار دارد، حفظ حقوق
دشمن است. مسلمانان در جنگ با
دشمن تا آن زمان می جنگند که سرباز
دشمن دست به شمشیر دارد. همچنین
تنها کسانی کشته یا به اسارت گرفته
می شوند که در حال جنگ باشند و
خون غیر جنگجویان محترم دانسته
شده است.

از جمله دستورات اسلام در
جنگ، حفظ حقوق اسیران است. در
جنگ خیبر، وقتی یکی از سربازان
اسلام زنان اسیر را از میان کشته
شدگانشان عبور داد، پیامبر اسلام وی
را به سختی توبیخ نمود.

در اسلام همچنین به مراعات
شکست خوردگان بسیار تأکید شده و
بخشش دشمن، شکر نعمت پیروزی
در نبرد، دانسته شده است. از مهم ترین
دستورات دینی اسلام، تأکید بر
مراعات کودکان و زنان است که در
جنگ به هیچ وجه گناهکار نیستند.
هیچ کسی حق ندارد حرمتشان را بدرد
و خونشان را حلال بداند؛ زیرا در هیچ
دین و آیینی کودکان، گناهکار نیستند.
وجدان انسانی نیز چنین قضاوت
می کند که باید حرمت کودکان نگاه
داشته شود. هیچ کس حق ندارد به
محض پیروزی، نسل کشی راه بیندازد
و تمام افراد حریف اعم از زن و کودک
را قتل عام نماید؛ اما موضع گیری کتاب
مقدّس نسبت به این موضوع متفاوت
است. در آن کتاب، نسل کشیهای
عجیبی وجود دارد و براساس آن
فاتحان باید به محض پیروزی، تمام
افراد دشمن اعم از زن و کودک و حتی
کودکان شیرخواره را قتل عام کنند و
اگر در جنگی زنان و کودکان را به
عنوان برده نگاه می داشتند، ملامت
می شدند. بسیاری از این اقدامات در
این کتاب تحریف شده به انبیاء الهی
نسبت داده شده است. آیا ممکن است
برگزیده های الهی، کودکان شیرخواره
را به گناه پدرانشان در جلوی چشم
مادرانشان سر ببرند؟! مطمئنا خیر.

آیا ممکن است خداوند به
پیامبرش دستور بدهد که به محض
پیروزی بر دشمن، تمام شهر را قتل عام
کن و همه را در آتش بسوزان! مطمئنا
پاسخ منفی است؛ ولی می بینیم که در
کتاب مقدس به راحتی چنین نسبتهایی
به خدا و پیامبرانش داده می شود.

قبل از اینکه به برخی از این موارد
نگاهی بیندازیم، لازم است شمای کلّی
تاریخچه این جنگها را مرور کنیم.

براساس کتاب مقدّس، خداوند به
فرماندهی حضرت موسی علیه السلام تمام بنی
اسرائیل را از چنگ فرعون می رهاند و
فرعونیان را در دریای نیل غرق
می سازد. قوم بنی اسرائیل برای
سکونت در سرزمین موعود راهی
فلسطین می شوند.

طبعا در این سرزمین اقوام
بسیاری سکونت داشتند و شهرهای
آبادی را بنا نهاده بودند. بنی اسرائیل
می خواستند در شهرهای ایشان
سکونت ورزند، لذا می بایست ابتدا
شهرها را خالی از سکنه کنند و سپس
خود در این شهرها مأوی گزینند. این
بود که کار پاکسازی نژادی این شهرها
را که تعدادشان هم بسیار است آغاز
کردند. در این جنگ ها، ابتدا پس از
شکست ارتش مدافع شهر، وارد شهر
می شدند و سپس دست به پاکسازی
نژادی می زدند و زنان و کودکان و
تمامی موجودات زنده داخل این
شهرها را از دم تیغ می گذراندند تا
مکانی را برای سکونت خویش مهیا
سازند.

با توجه به این مقدمه، به آیات زیر
که از کتاب مقدس برگزیده شده است
دقت کنید:

نابودی همه جنبندگان

در کتاب مقدس وقتی حضرت
موسی علیه السلام مأموریت می یابد که
بنی اسرائیل را از مصر به کنعان آورد،
در بین راه با قبایلی برخورد می کنند که
بنا است بنی اسرائیل در سرزمین ایشان
زندگی کنند و طبعا باید این قبایل از
بین بروند؛ لذا در کتاب مقدس نوشته
شده است که خدا به حضرت
موسی علیه السلام دستور می دهد با این قبایل
بجنگ و همه ایشان از زن و مرد و
کوچک و شیرخوار را از دم شمشیر
بگذران:

«چون به شهری نزدیک آیی تا با آن
جنگ نمایی، آن را برای صلح ندا بکن. و اگر
جواب بدهد، و دروازه ها را برای تو بگشاید،
آنگاه تمامی قوم که در آن یافت شوند، به تو
جزیه دهند و تو را خدمت نمایند. و اگر با تو
صلح نکرده، با تو جنگ نمایند، پس آن را
محاصره کن. و چون یَهُوَه، خدایت، آن را به
دست تو بسپارد، جمیع ذکورانش را به دم
شمشیر بکش. لیکن زنان و اطفال و بهایم و
آنچه در شهر باشد، یعنی تمامی غنیمتش را
برای خود به تاراج ببر، و غنایم دشمنان خود
را که یَهُوَه خدایت به تو دهد، بخور. به همه
شهرهایی که از تو بسیار دورند که از شهرهای
این امتها نباشند، چنین رفتار نما، اما از
شهرهای این امتهایی که یَهُوه، خدایت، تو را
به ملکیت می دهد، هیچ ذی نفس را زنده
مگذار؛ بلکه ایشان را، یعنی حتیان و اموریان
و کنعانیان و فرزّیان و حِوّیان و یبوسیان را،
چنان که یَهُوَه، خدایت، تو را امر فرموده
است، بالکل هلاک ساز.»

آیا خداوند محبّت، چنین فرامینی
صادر می کند؟ گناه کودکان
شیرخواره ای که در این شهرها زندگی
می کردند چه بود؟ چرا باید قتل عام
می شدند؟ گناهشان جز اینکه ساکن
شهری هستند که بنی اسرائیل به زمین
آن چشم دارند، چیست؟

چرا اجازه نداشتند زنده بمانند؟
چرا باید همه ساکنان این مملکت از
بین بروند تا ساکنان جدید در این
سرزمین ساکن شوند؟

براساس کتاب مقدّس موجود،
وقتی حضرت موسی علیه السلام به شهر
سیحون حمله می کنند، همه زنان و
کودکان را نیز از دم شمشیر می گذرانند
تا بتوانند زمین ایشان را تصرف کنند:

«آنگاه سیحون با تمامی قوم خود به
مقابله ما برای جنگ کردن در یاهَص بیرون
آمدند. و یَهُوَه خدای ما او را به دست ما تسلیم
نموده، او را با پسرانش و جمیع قومش زدیم.
و تمامی شهرهای او را در آن وقت گرفته،
مردان و زنان و اطفال هر شهر را هلاک کردیم
که یکی را باقی نگذاشتیم. لیکن بهایم را با
غنیمت شهرهایی که گرفته بودیم، برای خود
به غارت بردیم. از عروعیر که بر کناره وادی
آرنون است، و شهری که در وادی است، تا
جِلعاد قریه ای نبود که به ما ممتنع باشد. یهوه
خدای ما همه را به ما تسلیم نمود.»

آیا این نسبت به یکی از
بزرگ ترین پیامبران الهی سزاست؟

فقط زنده نگاه داشتن دختران باکره

طبق نقل کتاب تحریف شده
مسیحیان، لشکریان حضرت
موسی علیه السلام به مدیان حمله می کنند و
همه مردانشان را قتل عام می کنند و
زنان و کودکان را اسیر می کنند و غنائم
شهر را جمع می کنند و بقیه شهر را در
آتش می سوزانند. سپس اسرا و غنائم
را نزد حضرت موسی علیه السلام می برند؛
چون چشم ایشان به زنان و کودکان
اسیر می افتد، بر قوم خود غضبناک
می شود و می فرماید: آیا همه زنان و
کودکان را زنده نگاه داشتید؟ پس الآن
هر ذکوری از اطفال را و هر زنی که مرد
شناخته و با او همبستر شده را بکشید!

به متن کتاب مقدس دقت کنید: «و
بنی اسرائیل زنان مدیان و اطفال ایشان را به
اسیری بردند، و جمیع بهایم و جمیع مواشی
ایشان و همه املاک ایشان را غارت کردند. و
تمامی شهرها و مساکن و قلعه های ایشان را به
آتش سوزانیدند. و تمامی غنیمت و جمیع
غارت از انسان و بهایم گرفتند. و اسیران و
غارت و غنیمت را نزد موسی و العازار کاهن و
جماعت بنی اسرائیل در لشکرگاه در عَرَبات
موآب، که نزد اردن در مقابل اریحاست،
آوردند.

موسی و العازار کاهن و تمامی سروران
جماعت بیرون از لشکرگاه به استقبال ایشان
آمدند، و موسی بر رؤسای لشکر یعنی
سرداران هزاره ها و سرداران صدها که از
خدمت جنگ باز آمده بودند، غضبناک شد. و
موسی به ایشان گفت: آیا همه زنان را زنده
نگاه داشتید؟ اینک اینانند که بر حسب
مشورت بلعام، بنی اسرائیل را واداشتند تا در
امر فغور به خداوند خیانت ورزیدند و در
جماعت خداوند، وبا عارض شد. پس الآن
هر ذکوری از اطفال را بکشید و هر زنی را که
مرد را شناخته، با او همبستر شده باشد
بکشید. و از زنان هر دختری را که مرد را
نشناخته، و با او همبستر نشده برای خود زنده
نگاه دارید. و شما هفت روز بیرون از لشکرگاه
خیمه زنید، و هر که شخصی را کشته و هر که
کشته ای را لمس نموده باشد از شما و اسیران
شما در روز سوم و در روز هفتم، خود را تطهیر
نماید. و هر جامه و هر ظرف چرمی و هرچه
از پشم بز ساخته شده باشد و هر ظرف چوبین
را تطهیر نمایید. … و غنیمت سوای آن
غنیمتی که مردان جنگی گرفته بودند، از
گوسفند ششصد و هفتاد و پنج هزار رأس بود.
و از گاو هفتاد و دو هزار رأس. و از الاغ شصت
و یک هزار رأس. و از انسان از زنانی که مرد را
نشناخته بودند، سی و دو هزار نفر بودند.»

چنان که دیدیم؛ تعداد دختران
باکره ای که زنده ماندند ۳۲ هزار نفر
بود و از اینجا می توان حدس زد که
تعداد کشته شدگان چقدر بوده است.

سؤال اساسی اینجاست که چرا
باید کودکان اسیر قتل عام شوند و زنان
اسیر جلوی چشم فرزندانشان کشته
شوند؟

در هر جنگی که چنین فاجعه ای
رخ دهد، تمام جوامع انسانی این عمل
را محکوم می کنند و خدایی که پیامبری
را فرستاده تا آدمیان را به قله رفیع
انسانیت برساند، آیا سزاوار است
این گونه کشتار کودکان اسیر را روا
بدارد؟ به راستی چگونه می توان
پذیرفت که خداوندِ محبّت، چنین
فرامینی صادر کند؟

کشتار مردم باشان

یکی دیگر از نسل کشیهایی که در
کتاب مقدس به انبیای بزرگ الهی
نسبت داده شده است، کشتار مردم
باشان می باشد. مردم مملکت باشان در
کشور خود – که حدود شصت شهر و
دهها روستا داشت – زندگی آرامی
داشتند، تا اینکه خداوند، بنی اسرائیل
را از بردگی فرعونیان نجات داد و
راهی سرزمین فلسطین کنونی شدند و
تصمیم گرفتند در این سرزمین به
زندگی خود ادامه دهند؛ به این خاطر،
ابتدا باید یا ساکنین این سرزمین را از
ملک خود بیرون می راندند و یا با آنها
نبرد می کردند که البته راه دوم را
برگزیدند و به مملکت باشان حمله
کردند و تمامی مردم این شصت شهر و
دهها روستا را از زن و مرد و کودک و
نوجوان، قتل عام کردند و بهایم شهر را
به غارت بردند:

«پس یَهُوه، خدای ما، عوج ملک باشان
را نیز و تمامی قومش را به دست ما تسلیم
نموده، او را به حدّی شکست دادیم که احدی
از برای وی باقی نماند. و در آن وقت همه
شهرهایش را گرفتیم، و شهری نماند که از
ایشان نگرفتیم؛ یعنی شصت شهر و تمامی
مرز و بوم آرجوب که مملکت عوج در باشان
بود. جمیع اینها شهرهای حصاردار با
دیوارهای بلند و دروازه ها و پشت بندها بود،
سوای قُرای بی حصار بسیار کثیر. و آنها را
بالکلّ هلاک کردیم؛ چنان که با سیحون ملک
حشبون، کرده بودیم؛ هر شهر را با مردان و
زنان و اطفال هلاک ساختیم. و تمامی بهایم و
غنیمت شهرها را برای خود به غارت
بردیم.»

با کمال تأسف، امروزه شاهد
چنین نسل کشیهایی از سوی عده ای از
یهودیان افراطی هستیم. در جنگ ۳۳
روزه بین حزب اللّه لبنان و اسرائیل،
هنگامی که اسرائیلیان به خانه ای که
کودکان بی سرپرست در آن نگه داشته
می شدند، حمله کردند، بسیاری از
کودکان بی پناه را کشتند. تمام جوامع
بشری این جنایت را محکوم کردند؛ اما
با کمال تعجب دیدیم که خاخامهای
یهودی فتوا دادند که کشتن کودکان
دشمن در جنگ اشکالی ندارد. بدون
تردید یکی از منابع این فتوا همین
آیات کتاب مقدس بود.

کشتار و سوزاندن زنان و کودکان

کتاب مقدّس مدعی شده است که
حضرت یوشع علیه السلام نه تنها زنان و
کودکان بی پناه شهرها را سر برید؛ بلکه
گاو و گوسفندها را هم سر بریده، همه
را از دم هلاک کرده، سپس شهر را در
آتش سوزانید:

«آنگاه قوم صدا زدند و کَرناها را
نواختند. و چون قوم آواز کَرنا را شنیدند و قوم
به آواز بلند صدا زدند، حصار شهر به زمین
افتاد. و قوم یعنی هر کس پیش روی خود به
شهر برآمد و شهر را گرفتند. و هر آنچه در شهر
بود از مرد و زن و جوان و پیر و حتی گاو و
گوسفند و الاغ را به دم شمشیر هلاک کردند. و
شهر را با آنچه در آن بود، به آتش سوزانیدند؛
لیکن نقره و طلا و ظروف مسین و آهنین را به
خزانه خانه خداوند گذاردند.»

کشتار عجیب مردم هفت شهر

یکی دیگر از نسل کشیهای ادعایی
کتاب مقدّس، کشتار عجیب مردم
هفت شهر عزِیقَه و مقیّدَه، جِلجال،
اریحا، لِبنَه، لاخیش، حبرون و دبیر
است که چون حضرت یوشع منطقه
کوهستان و جنوب و هامون را تصرف
کرد، تمام مردم شهرهای فوق را یک
دم کشت و احدی را باقی نگذاشت:

«پس یوشع تمامی آن زمین یعنی
کوهستان و جنوب و هامون و وادیها و جمیع
ملوک آنها را زده، کسی را باقی نگذاشت و هر
ذی نفس را هلاک کرده، چنان که یَهُوَه، خدای
اسرائیل، امر فرموده بود. و یوشع ایشان را از
قادش بَرنیع تا غَزه و تمامی زمین جوشَن را تا
جَبَعُون زد. و یوشع جمیع این ملوک و زمین
ایشان را در یک وقت گرفت؛ زیرا که یَهُوَه،
خدای اسرائیل، برای اسرائیل جنگ
می کرد.»

روش برخورد با امیران اسیر

یکی از دستورات اسلامی، حفظ
حرمت اسیر است، همچنین تأکید
بسیاری بر حفظ احترام فرماندهان
اسیر شده است.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید: «اَکْرِمُوا
کَریمَ کُلِّ قَوْمٍ؛ کریم هر قوم را احترام
کنید.» ولی در کتاب مقدس این
دستورات وجود ندارند و با اسیران به
گونه دیگری رفتار می شود. براساس
این کتاب، هنگامی که حضرت
یوشع علیه السلام به شهرهای حبرون و
یرموت و لاخیش عجلون و اورشلیم
حمله می کند و تمامی ساکنان این
شهرها از پیر و جوان و زن و مرد و
کودک و نوجوان را از دم، سر می برد و
قتل عام می نماید، پادشاهان این شهرها
می گریزند و خود را در غاری پنهان
می کنند و سربازان یوشع علیه السلام ایشان را
می یابند و در همان غار به عنوان اسیر
نگه می دارند. چون از کشتار شهرها
فارغ می شوند، پنج پادشاه را احضار
می کنند و به گونه ای روی زمین
می خوابانند تا همه سرداران لشکر بنی
اسرائیل در جلوی چشم لشکریان،
پای خود را بر گردن این پادشاهان نهند
و بگذرند. سپس آنها را شکنجه
می کنند و به دار می آویزند. به برگرفته
زیر از ضمیمه یوشع دقت کنید:

«اما آن پنج ملک فرار کرده، خود را در
مغاره مقَّیدَه پنهان ساختند. و به یوشع خبر
داده، گفتند: که آن پنج ملک پیدا شده اند و در
مغاره مَقَّیدَه پنهانند. یوشع گفت: سنگهایی
بزرگ به دهنه مغاره بغلطانید و بر آن مردمان
بگمارید تا ایشان را نگاهبانی کنند. … پس
یوشع گفت: دهنه مغاره را بگشایید و آن پنج
ملک را از مغاره، نزد من بیرون آورید. پس
چنین کردند، و آن پنج ملک، یعنی مَلک
اورشلیم و مَلک حبرون و مَلک یرمون و مَلک
لاخیش و مَلک عجلون را از مغاره نزد وی
بیرون آوردند. و چون ملوک را نزد یوشع
بیرون آوردند، یوشع تمامی مردان اسرائیل را
خواند و به سرداران مردان جنگی که همراه
وی می رفتند، گفت: نزدیک بیایید و پایهای
خود را بر گردن این ملوک بگذارید. پس
نزدیک آمده، پایهای خود را بر گردن ایشان
گذاردند. و یوشع به ایشان گفت: مترسید و
هراسان مباشید. قوی و دلیر باشید؛ زیرا
خداوند با همه دشمنان شما که با ایشان جنگ
می کنید، چنین خواهد کرد. و بعد از آن یوشع
ایشان را زد و کشت و بر پنج دار کشید که تا شام
بر دارها آویخته بودند. و در وقت غروب
آفتاب، یوشع فرمود تا ایشان را از دارها پایین
آوردند، و ایشان را به مغاره ای که در آن پنهان
بودند انداختند، و به دهنه مغاره سنگهای
بزرگ ک

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.