پاورپوینت کامل سخنرانی مکتوب(حالتهای قلب);سخنرانی آیت اللّه مصباح یزدی ۴۶ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل سخنرانی مکتوب(حالتهای قلب);سخنرانی آیت اللّه مصباح یزدی ۴۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سخنرانی مکتوب(حالتهای قلب);سخنرانی آیت اللّه مصباح یزدی ۴۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل سخنرانی مکتوب(حالتهای قلب);سخنرانی آیت اللّه مصباح یزدی ۴۶ اسلاید در PowerPoint :
۱۱۱
اشاره
آنچه پیش رو دارید گزیده ای از سخنان
حضرت آیه اللّه مصباح یزدی (دامت برکاته)
در دفتر مقام معظم رهبری است که درتاریخ
۲/۷/۸۶ ایراد فرموده اند، و با اندکی تصرف
ارائه می شود.
* * *
معنای قلب و انواع آن
«قلب» مترادف کلمه «دل» در
فارسی است. لفظ «دل» را دو جور به
کار می بریم. یکی همان قلبی است که
در طرف چپ سینه هست؛ اما در
ادبیات عمومی مخصوصا آنجایی که
جای بحثهای اخلاقی در میان است،
دل، یک حقیقتِ درونی است که
چیزهای خاصی را به آن نسبت
می دهند. می گویند: دلم می سوزد یا
غصّه دار است. یک سلسله احساسات
و عواطف را به این موجود درونی
خودمان نسبت می دهیم. این یک قوه
درونی است و مرتبه ای از روح انسان.
بعضی وقتها هم که کسی حالت فطری
و طبیعی نداشته باشد، می گوییم: دلش
مثل سنگ شده است. گاهی چیزهای
دیگری هم به قلب نسبت می دهند مثلاً
ادراک و یافتن واقعیت در قرآن به قلب
نسبت داده می شود. این همان دلِ
معنوی است: «أَفَلَمْ یَسِیرُواْ فِی الاْءَرْضِ
فَتَکُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ یَعْقِلُونَ بِهَآ »؛ «مگر
مردم در زمین سیر نکردند تا دلهایی
داشته باشند که با آن تعقل کنند.»
در مقابل آن، آیه شریفه دیگری
است که می فرماید: «وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ
کَثِیرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالإِْنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّیَفْقَهُونَ
بِهَا »؛ «و هر آینه جهنم را برای
بسیاری از اجنه و انسانها که دارای
قلب هستند؛ ولی نمی فهمند، آماده
ساختیم.» این آیه از کسانی که دل
دارند؛ امّا نمی فهمند مذمت می کند،
یعنی قاعده اش این است، کسی که دل
دارد بفهمد. پس در واقع فقه که همان
یافتن مطالب دقیق است، یا تعقل را به
یک قوه باطنی انسان که اسمش قلب
است نسبت می دهد.
آفتهای قلب
این قلب، گاهی آفت می بیند و
مریض می شود. قرآن می فرماید: «فِی
قُلُوبِهِم مَّرَضٌ»؛ «در قلبهایشان مرض
است.» یا «فَلَمَّا زَاغُوآاْ أَزَاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ»؛
«هنگامی که منحرف شدند خداوند
قلوبشان را منحرف کرد.» و «رَبَّنا لا تُزِغْ
قُلُوبَنا»؛ «خدایا دلهای ما را منحرف
نکن [و به حالت طبیعی و فطری نگه
دار].» گاهی به «زیغ» تعبیر می شود،
یعنی دیگر حقیقتی را درک نمی کند.
در تعبیرات دیگر قرآن آمده است که
روی دلهای کسانی مهر خورده است و
در نتیجه هیچ اثر خاصی از آن ظاهر
نمی شود و فعالیتی که باید انجام دهد
نمی دهد و آثار مطلوب از آن ظهور
نمی کند:
«خَتَمَ اللّهُ»؛ یا «طَبَعَ اللّهُ عَلی
قُلُوبِهِمْ»؛ «خداوند مهر بر دلهایشان
زده است.» با اینکه شرایط ایمان آوردن
برایشان فراهم است و انسان فطری
وقتی یک حقیقتی را درک کرد و دلایل
متقن داشت، تسلیم می شود؛ اما اثر این
مهر این است که اینها نمی پذیرند،
«سَواءٌ عَلَیْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا
یُؤْمِنُونَ»؛ «یکسان است ترساندن یا
نترساندنشان، ایمان نمی آورند.»
عده ای هم هستند که هزار سال پیامبر
آنها را ارشاد و هدایت کند هیچ تأثیری
ندارد، می فرماید: «خَتَمَ اللّهُ عَلی
قُلُوبِهِمْ»؛ «خدا بر دلهای اینها مهر زده
است.» و برای اینکه نشان بدهد اعمال
گذشته شان موجب شده به این حالت
بیفتند می فرماید: «کَلاّ بَلْ رانَ عَلی قُلُوبِهِمْ
ما کانُوا یَکْسِبُونَ»، «هرگز چنین نیست؛
بلکه اعمالی که انجام داده اند. موجب
زنگار دلشان شده است.» «رِیْن» حالت
زنگ زدگی فلزات است. فلزی که زنگ
می زند، دیگر جلا برنمی دارد.
اعمالشان موجب زنگار دلشان شده و
روی دلشان را پوشانده است. پوششی
که با گردگیری پاک نمی شود، چون
فاسد شده است.
علّت زنگار دل
«أَفَرَءَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَـهَهُو هَوَلـهُ وَ أَضَلَّهُ
اللَّهُ عَلَی عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلَی سَمْعِهِی وَ قَلْبِهِی
وَ جَعَلَ عَلَی بَصَرِهِی غِشَـوَهً »؛ «آیا دیدی
کسی را که معبود خود را هوای نفس
خویش قرار داده و خداوند او را با
آگاهی [بر اینکه شایسته هدایت
نیست] گمراه ساخته و بر گوش و
قلبش مهر زده و بر چشمش پرده ای
افکنده است؟» آن کسی که قبله و
معبود خودش را هوای نفس قرار داده
است، و فقط تابع هوای نفس است،
خدا هم عکس العملی را در مقابلش
نشان می دهد، «وَاَضَلَّهُ اللّهُ عَلی عِلْمٍ»؛
خدا چنین کسی را گمراه می کند. این
گمراهی نتیجه ی همان رفتار
دلخواهانه و خودپرستی است. به آنجا
می رسد که دیگر حقایق را درک
نمی کند، خدا او را گمراه کرده و بر
دلش مهر زده است؛ مثل نامه ای که مهر
و موم می کنند تا دیگر باز نشود، دیگر
حقایق در او نفوذ نمی کند.
احساس و عواطف
قرآن کریم چند نوع خاصیت را به
قلب نسبت می دهد. یکی ادراک
واقعیات بود، دیگری احساسات و
عواطف است: «فَبِمَا رَحْمَهٍ مِّنَ اللَّهِ لِنتَ
لَهُمْ وَلَوْ کُنتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ
حَوْلِکَ »؛ «پس به خاطر رحمت
خداوند، با مردم نرم و ملایم بودی و
اگر خشن و قسی القلب بودی هر آینه
آنها از اطرافت پراکنده می شدند.» قلب
یا «غلیظ» است یا «لیّن». خدا
می فرماید: ما قلب تو را لیّن قرار دادیم،
چون اگر سخت و درشت بود و غلظت
داشت مردم از دور تو پراکنده
می شدند. باید ملایم و نرم خو باشی، تا
بتوانی اثر بگذاری. در همین راستا
است که وقتی احساسات و عواطف در
چنین اشخاصی رقیق است، به موقع
هم حالتِ ترس پیدا می شود. چون
امکان ترس در وجود انسان هست،
جایی باید اثر داشته باشد. امروز برخی
در روان شناسی چنین وانمود می کنند
که ترس مطلقا بد است و علامت
ضعف است. یا مثلاً خجالت و حیا بد
است. می گویند اینها غیر طبیعی
هستند. ولی از دیدگاه الهی، همه
چیزهایی که در وجود انسان هست،
اگر به جای خودش مصرف بشود
صحیح است و باید باشد. بله، اگر بی جا
یا افراطی شد غلط است. ترس از خدا
باید باشد، یعنی در واقع برمی گردد به
ترس از عقوبت گناهان: «إِنَّمَا الْمُؤمِنُونَ
الَّذِینَ إِذَا ذُکِرَ اللّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ» با «إِنَّمَا»
هم معرفی می کند، می گوید: جز این
نیست که مؤمنین کسانی هستند که
وقتی ذکر خدا می شود دلشان می لرزد.
اگر طوری شد که انسان گناه، خدا،
قیامت و عذابهای آخرت را هیچ
بیانگارد، یا بگوید من قبول دارم، قرآن
هم درست است کتاب خداست؛ اما
هیچ اثری در او نمی بینید، این حالت
«قساوت» قلب است. خدا در مورد
بنی اسرائیل می فرماید: «فَهِیَ کَالْحِجَارَهِ
أَوْ أَشَدُّ قَسْوَهٌ»؛ «پس دلهایشان مانند
سنگ است یا حتّی سخت تر از سنگ.»
پس یک حالتِ فطری در دل، نرمی
است. اصل فطری اش این است که نرم
و اثرپذیر باشد.
آرامش و تزلزل
از حالتهای فطری و طبیعی دل
این است که وقتی دلایل قانع کننده ای
برایش هست، آرامش و اطمینان پیدا
می کند و به یقین می رسد. هر انسان
فطری که از آفات دور باشد، وقتی
دلیلی اقامه کنید خیلی راحت
می پذیرد؛ اما آدمهایی پیدا می شوند که
دلایل محکم برایشان اقامه می شود،
قبول هم دارند؛ اما دلشان آرام
نمی شود. این همان حالت تردّد و
نوسان است و به تعبیر قرآن رَیب و
ارتیاب دارد: «وَارْتَابَتْ قُلُوبُهُمْ»؛
«قلبهایشان متزلزل است.» انسانهایی
که در نجاست و پاکی یا تمیزی
وسواس دارند این گونه اند. بعضیها هم
وسواس فکری پیدا می کنند؛ می گوید:
دلیل درست است؛ اما من مطمئن
نمی شوم
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 