پاورپوینت کامل سیمای درخشان حضرت ابو طالب علیه السلام ۸۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل سیمای درخشان حضرت ابو طالب علیه السلام ۸۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سیمای درخشان حضرت ابو طالب علیه السلام ۸۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل سیمای درخشان حضرت ابو طالب علیه السلام ۸۰ اسلاید در PowerPoint :

۳۷

روز ۲۶ رجب المرجّب، سالروز
ارتحال حضرت ابو طالب، آخرین
حجّت در دوران فترت است.

ضمن عرض تسلیت این روز،
این مصیبت بزرگ را به پیشگاه آخرین
حجّت الهی، حضرت مهدی
موعود علیه السلام تسلیت می گوییم و در این
فرصت به بررسی فرازهایی از فضایل،
مناقب و عظمت آن شخصیت والای
جهان اسلام می پردازیم.

نام ابو طالب علیه السلام

حضرت ابو طالب با کنیه، معروف
و نام نامی اش «عبد مناف» بود. نقل
دیگر، «عمران» است که صاحب عمده،
آن را تضعیف کرده است.

آخرین حجت در عهد فترت

علاّمه مجلسی می فرماید:
«شیعیان در باره حضرت ابو طالب
اجماع کرده اند که وی در آغاز بعثت
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به وی ایمان آورد،
هرگز بتی را نپرستید؛ بلکه از اوصیای
حضرت ابراهیم علیه السلام بود.

شیخ صدوق می فرماید: روایت
شده که عبد المطلب حجّت بود و
ابو طالب وصیِّ او بود.

علامه امینی می نویسد که از امیر
مؤمنان علیه السلام پرسیدند: «آخرین وصی
پیش از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله چه کسی بود؟»
فرمود: «پدرم.»

اصبغ بن نباته گوید که از
امیرمؤمنان علیه السلام شنیدم: «پدرم
(ابو طالب) و نیاکانم: عبد المطلب،
هاشم و عبد مناف، هرگز بت
نپرستیدند.» گفته شد: «پس چه چیزی
را می پرستیدند؟» فرمود: «کَانُوا یُصَلُّونَ
اِلَی الْبَیْتِ، عَلَی دِینِ اِبْرَاهِیمَ علیه السلام ، مُتَمَسِّکِینَ
بِهِ؛ به سوی کعبه نماز می خواندند، بر
دین حضرت ابراهیم علیه السلام و متمسّک به
آن بودند.»

از امام کاظم علیه السلام پرسیدند: «آیا
حضرت ابو طالب بر رسول اکرم صلی الله علیه و آله
نیز حجّت بود؟» فرمود: «لاَ، وَلَکِنَّهُ کَانَ
مُسْتَوْدَعا لِلْوَصَایَا، فَدَفَعَهَا اِلَیْهِ؛ نه، بلکه
امانتدارِ وصایا بود، پس آنها را به آن
حضرت تسلیم کرد.»

علامه مجلسی در شرح این
حدیث شریف می فرماید: «منظور از
«وصایا» کتابهای پیامبران، عصای
حضرت موسی علیه السلام ، انگشتریِ
حضرت سلیمان علیه السلام و امثال
آنهاست.»

حضرت ابو طالب فصل مفصّلی
در مدح پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله سخن گفته، در
پایان می افزاید: «وَلَقَدْ کَانَ اَبِی یَقْرَأُ الْکُتُبَ
جَمِیعا، وَلَقَدْ قَالَ: اِنَّ مِنْ صُلْبِی لَنَبِیّا وَلَوَدَدْتُ
اَنِّی اَدْرَکْتُ ذَلِکَ الزَّمَانَ فَآمَنْتُ بِهِ، فَمَنْ اَدْرَکَهُ
مِنْ وُلْدِی فَلْیُؤْمِنْ بِهِ؛ پدرم
(عبد المطلب) همه کتابها[ی آسمانی[
را می خواند و می گفت که پیامبری از
صلب من خواهد بود. چقدر مشتاقم
که زمان او را درک کنم، پس به او ایمان
آورم، هر کس از فرزندانم او را درک
کند، حتما به او ایمان بیاورد.»

هنوز پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ۲۰ ساله بود
که ابو طالب علیه السلام فرمود: «وَلَقَدْ أَنْبَأَنِی أبِی:
عَبْدُ الْمُطَلِّبُ بِاَنَّهُ النَّبِیُّ الْمَبْعُوثُ، وَاَمَرَنِی اَنْ
اَسْتُرَ ذَلِکَ لِئَلاَّ یَغْرِیَ بِهِ الاَْعْدَاءُ؛ پدرم
عبد المطلب به من خبر داده بود که او
همان پیامبری است که مبعوث خواهد
شد، و به من امر فرمود که آن را پوشیده
بدارم تا به این سبب، دشمنان، علیه او
شورش نکنند.»

حضرت ابو طالب در فرازی از
خطبه عقد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله با خدیجه
کبرا علیهاالسلام فرمود: «وَهُوَ وَاللَّهِ بَعْدَ هَذَا لَهُ نَبَأٌ
عَظِیمٌ وَخَطَرٌ جَلِیلٌ؛ به خدا سوگند بعد
از این برای او [برادرزاده من]، خبر
بزرگ و جایگاه بسیار رفیعی هست.»

گذشته از بیان صریح امیر
مؤمنان علیه السلام ، پیشگوییهای صریحی که
از حضرت ابو طالب و حضرت
عبد المطلب نقل کردیم، دلیل روشنی
بر این است که آنها مقام وصایت را
داشتند و از منطق وحی بهره برده
بودند که این گونه با قاطعیت از رسالت
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله خبر می دادند.

جالب تر اینکه این پیشگوییها
فقط به رسالت خلاصه نمی شد؛ بلکه
در باره ولایت و وصایت امیر
مؤمنان علیه السلام نیز نویدهای بسیار شفّافی
از حضرت ابو طالب علیه السلام رسیده است:

روز میلاد مسعود حضرت ختمی
مرتبت، حضرت فاطمه بنت اسد به
خدمت حضرت ابو طالب رسیده تا
ولادت فرخنده آن حضرت را بشارت
دهد، حضرت ابو طالب خطاب به
دخت اسد فرمود: «اِصْبِرِی سَبْتا اُبَشِّرُکِ
بِمِثْلِهِ اِلاَّ النُّبُوَّهَ؛ سی سال صبر کن تا
بشارت نظیر او را به تو بدهم، به جز
نبوّت.»

امام صادق علیه السلام پس از بیان این
سخن اضافه می کند که «سبت» به
معنای ۳۰ سال است و میان میلاد پیامبر
اکرم صلی الله علیه و آله با میلاد امیر مؤمنان علیه السلام ۳۰
سال فاصله بود.

بسیار جالب است که در یک
جلمه کوتاه، از نبوت پیامبر، تاریخ
تولد حضرت علی و همتایی علی علیه السلام با
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به جز در نبوت خبر
داده است.

حضرت ابو طالب علیه السلام در شب
میلاد مسعود مولود کعبه در کوچه و
بازار مکه قدم می زد و می فرمود: «اَیُّهَا
النَّاسُ! وُلِدَ اللَّیْلَهَ فِی الْکَعْبَهِ حُجَّهُ اللّهِ تَعَالَی
وَوَلِیُّ اللّهِ…؛ هان، ای مردم، امشب در
کعبه، حجّت خدا و ولیّ خدا دیده به
جهان گشود…» مردم جمع شدند و
پرسیدند: چه شده؟! فرمود: امشب
ولیّی از اولیای الهی متولد شده که همه
خیرها به دست او به پایان می رسد و
همه شرها به دست او از بین می رود.»

حضرت رضا علیه السلام می فرماید: بر
نگین انگشتری حضرت ابو طالب علیه السلام
چنین حک شده بود: «رَضِیتُ بِاللَّهِ رَبّا،
وَبِاِبْنِ اَخِی مُحَمَّدٍ نَبِیّا، وَبِابْنِی عَلِیٍّ لَهُ وَصِیّا؛
من خدای را به خداوندی، برادرزاده ام
محمد را به پیامبری، و پسرم علی را به
جانشینی او پسندیدم.»

سیمای ابو طالب در کلام قدسی

امین وحی بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرود
آمد و گفت که ای محمد! پروردگارت
سلامت می رساند و می فرماید: «اِنِّی قَدْ
حَرَّمْتُ النَّارَ عَلَی صُلْبٍ اَنْزَلَکَ، وَبَطْنٍ
حَمَلَکَ، وَحِجْرٍ کَفَلَکَ؛ من آتش را حرام
کردم بر: صلبی که تو را فرود آورد و
بطنی که تو را حمل کرد و آغوشی که
تو را کفالت کرد.»

فرمود: ای جبرئیل برای من آن را
توضیح بده، پس عرض کرد: «منظور از
صُلبی که تو را فرود آورد، صُلب
پدرت، عبد اللّه بن عبدالمطلب است.

منظور از بطنی که تو را حمل کرد،
آمنه بنت وهب است.

منظور از آغوشی که تو را کفالت
کرد، آغوش ابو طالب است.»

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به جابر بن عبد اللّه
انصاری فرمود که در شب معراج به
عرش رسیدم و چهار نور مشاهده
کردم؛ پرسیدم: «خداوندا! اینها چه
نورهایی هستند؟» خطاب شد: «این
عبد المطلب؛ این عمویت ابو طالب؛
این پدرت عبد اللّه و این برادرت
طالب است.»

عرض کردم: «خدایا با چه عملی
به این مقام رسیده اند؟» خطاب شد:
«بِکِتْمَانِهِمُ الاِْیمَانَ، وَاِظْهَارِهِمُ الْکُفْرَ،
وَصَبْرِهِمْ عَلَی ذَلِکَ حَتَّی مَاتُوا عَلَیْهِ سَلاَمُ اللّه
عَلَیْهِم اَجْمَعِینَ؛ با کتمان ایمان، اظهار
کفر و شکیبایی بر آن تا هنگامی که بر
آن شیوه درگذشتند. درود خدا بر
همه شان باد.»

پیک وحی بر قلب شریف پیامبر
اکرم صلی الله علیه و آله فرود آمد و عرضه داشت: «یا
محمد! پروردگارت سلام می رساند و
می فرماید که اصحاب کهف، ایمان
خود را کتمان و اظهار شرک کردند.
خداوند به آنها دو بار پاداش عطا کرد.

ابو طالب نیز ایمانش را مکتوم
داشت و اظهار شرک کرد. پس خداوند
او را دو بار پاداش داد.»

خداوند منان به خاتم پیامبران
چنین وحی فرمود: «من تو را با دو
گروه از شیعیان یاری می کنم، یکی تو
را مخفیانه و دیگری آشکارا یاری
می کند:

۱. آن که تو را به طور مخفی یاری
می کند، سرور و سالار و برترین آنها،
عمویت ابو طالب است؛

۲. آن که تو را آشکار یاری می کند،
سرور و سالارشان، پسرش علی بن ابی
طالب است.»

وقتی حضرت ابو طالب رحلت
کرد، جبرئیل نازل شد و عرضه داشت:
«یَا مُحَمَّدُ! اُخْرُجْ مِنْ مَکَّهَ فَلَیْسَ لَکَ فِیهَا
نَاصِرٌ؛ ای محمد! از مکّه خارج شو، که
دیگر در این شهر یاوری نداری.»

شیخ مفید رحمه الله در همین باره
می نویسد به طور مستفیض روایت
شده است که هنگام ارتحال
ابو طالب علیه السلام جبرئیل امین بر پیامبر
اکرم صلی الله علیه و آله نازل شد و عرضه داشت: «یَا
مُحَمَّدُ! اِنَّ رَبَّکَ یُقْرِءُکَ السَّلاَمَ وَیَقُولُ لَکَ:
اُخْرُجْ مِنْ مَکَّهَ فَقَدْ مَاتَ نَاصِرُکَ؛ ای
محمد! پروردگارت به تو سلام
می رساند و می فرماید: از مکه بیرون
رو که یاورت از دنیا رفت.»

ابو طالب از دیدگاه پیامبر صلی الله علیه و آله

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله سیمای حضرت
ابو طالب را این گونه ترسیم فرمود:
«یُحْشَرُ اَبُوطَالِبٍ یَوْمَ الْقِیَامَهِ فِی زِیِّ الْمُلُوکِ
وَسِیمَاءِ الاَْنْبِیَاءِ؛ روز قیامت ابو طالب
در زیّ پادشاهان و به سیمای پیامبران
محشور می شود.»

در باره شفاعتش در روز رستاخیز
فرمود: خداوند در باره چهار نفر به من
وعده شفاعت داد: «۱. پدرم؛ ۲. مادرم؛
۳. عمویم؛ ۴. و برادری که در عهد
جاهلی داشتم.»

و در بیان دیگری فرمود: اگر در
مقام محمود قرار بگیرم، برای پدرم،
مادرم، عمویم و برادری که در زمان
جاهلیت داشتم شفاعت می کنم.»

در حدیث دیگری فرمود:
«جبرئیل بر من نازل شد و گفت: ای
محمد! خداوند شفاعت تو را در باره
شش تن پذیرفت:

۱. بطنی که تو را حمل کرد: آمنه
بنت وهب.

۲. صُلبی که تو را فرود آورد: عبد
اللّه بن عبد المطلب.

۳. آغوشی که تو را کفالت کرد:
ابو طالب.

۴. خانه ای که تو را پناه داد: عبد
المطلب.

۵. برادری که در عهد جاهلی
داشتی.

پرسیدند: «چه ویژگی داشت؟»
فرمود: «آدم سخاوتمندی بود که طعام
می داد و عطایا نثار می کرد.»

۶. سینه ای که تو را شیر داد: حلیمه
دخت ابی ذؤیب.»

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله هنگام ارتحال
حضرت ابو طالب، به شدت
اندوهگین شد و به امیرمؤمنان علیه السلام
دستور تجهیز داد؛ چون پیکر مقدسش
بر فراز تابوت قرار گرفت، خطاب به
وی که بر دوش تشییع کنندگان بود،
فرمود: «عموجان! پیوند خویشاوندی
با تو گره خورد، خداوند به تو جزای
خیر دهد، در کودکی تربیت و کفالت
کردی و هنگام بزرگسالی یاری و
حمایت کردی؛ آن گاه دنبال جنازه
حرکت کرد و چون به محل دفن
رسیدند، فرمود: «اَمَا وَاللَّهِ لاََسْتَغْفِرَنَّ لَکَ،
وَلاََشْفَعَنَّ فِیکَ شَفَاعَهً یَعْجَبُ لَهَا الثَّقَلاَنِ؛ به
خدا سوگند برای تو طلب مغفرت
می کنم و در حقّ تو آن گونه شفاعت
می کنم که جن و انس از آن دچار
شگفتی شوند.»

آن جناب در باره تجهیز
ابو طالب علیه السلام به امیر مؤمنان علیه السلام فرمود:
«اِذْهَبْ فَغَسِّلْهُ وَکَفِّنْهُ وَوَارِهِ، غَفَرَ اللّهُ لَهُ
وَرَحِمَهُ؛ برو غسلش بده، کفنش کن و
دفنش کن، خداوند او را بیامرزد و
رحمت کند.»

عباس بن عبد المطلب پرسید:
«ای رسول خدا! برای ابو طالب چه
امید داری؟» فرمود: «کُلَّ الْخَیْرِ اَرْجُو مِنْ
رَبِّی؛ برای او امید هر خیری را از
پروردگارم دارم.»

آن گاه آن حضرت، وفات او را
این گونه ارزیابی کردند: «مَا زَالَتْ قُرَیْشٌ
کَاعَّهً عَنِّی حَتَّی تُوُفِّیَ اَبُو طَالِبٍ؛ همیشه
قریش از من واهمه داشت، تا وقتی
ابوطالب از دنیا رفت.»

آن گاه درباره جای خالی او
می فرمایند: «مَا اَسْرَعَ مَا وَجَدْتُ فَقْدَکَ یَا
عَمِّ؛ عموجان! چه زود جای خالی تو
را احساس کردم.»

و در همین رابطه فرمودند: «مَا
نَالَتْ قُرَیْشٌ شَیْئا اَکْرَهُهُ حَتَّی مَاتَ اَبُوطَالِبٍ،
ثُمَّ شَرَعُوا؛ چیزی که دوست نداشتم،
[تا ابو طالب زنده بود،] قریش
نتوانست در حقّ من انجام دهد، پس از
وفات او بود که شروع کردند.»

سه روز بعد از وفات حضرت
ابو طالب، حضرت خدیجه نیز دار
فانی را وداع گفت و بدین سان پیامبر
اکرم صلی الله علیه و آله دو پشتوانه مهمّ خود را از
دست داد و آن قدر متأثّر شد که آن سال
را «عام الحزن» نامید.

محبت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به حدّی
بود که به عقیل فرمود: «اِنِّی لاَُحِبُّکَ یَا
عَقِیلُ حُبَّیْنِ، حُبّا لَکَ وُحُبّا لِحُبِّ اَبِی طَالِبٍ
لَکَ؛ ای عقیل! من تو را به دو جهت
دوست دارم: یکی برای خودت،
دیگری برای اینکه ابو طالب تو را
دوست می داشت.»

از فرازهای نقل شده به خوبی
روشن می شود که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله
همواره به یاد حمایتهای بی دریغ
حضرت ابو طالب بود، هرگز خوبیهای
او را به فراموشی نسپرد، و از اینرو،
وقتی در مدینه خشکسالی شد و
پیامبر، دعای طلب باران خواند و باران
سیل آسا از آسمان فرو ریخت، تبسمی
کرد و فرمود: «لِلَّهِ دَرُّ اَبِی طَالِبٍ، لَوْ کَانَ حَیّا
لَقَرَّتْ عَیْنُهُ، مَنْ یُنْشِدُنَا قَوْلَهُ؛ خیر کثیر
ابو طالب از آن خداست، اگر زنده بود
دیدگانش ر

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.