پاورپوینت کامل نقش مسجد در حیات علمی جامعه اسلامی(تا قرن چهارم هجری) ۱۰۶ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نقش مسجد در حیات علمی جامعه اسلامی(تا قرن چهارم هجری) ۱۰۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نقش مسجد در حیات علمی جامعه اسلامی(تا قرن چهارم هجری) ۱۰۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نقش مسجد در حیات علمی جامعه اسلامی(تا قرن چهارم هجری) ۱۰۶ اسلاید در PowerPoint :
۹۹
مقدمه
مساجد، پس از هجرت پیامبر
اکرم صلی الله علیه و آله به مدینه، خانه خدا و محلّ
ارتباط بندگان با خالقشان بود.
مسلمانان در آنجا به عبادت خدا و راز
و نیاز با او می پرداختند و تمام مسائل
سیاسی و اجتماعی را در آنجا حلّ و
فصل می کردند.
در کنار این کارکردها، تعلیم و
تعلّم نیز در این مکانها انجام می شد.
تمدن اسلامی در عصری به شکوفایی
رسید که مساجد، مهم ترین مراکز
آموزش عالی در جهان اسلام بودند.
جایگاه مسجد در فرهنگ اسلامی
مسجد اسم مکان و به معنای محل
سجده است.
این کلمه قبل از اسلام نیز رواج
داشته است. پیش از اینکه رسول
اکرم صلی الله علیه و آله مسجدسازی را در مدینه
شروع کند، خدای تعالی در سوره
اسراء ـ که مکّی است ـ واژه مسجد را
درباره مسجد الحرام و مسجد الاقصی
به کار برده است.
مسجد، کلمه ای مأنوس در میان
عربها بوده است و به مکانهای مذکور،
مسجد می گفته اند. در فرهنگ ادیان
ابراهیمی، اماکن عبادی، نامی جز
مسجد نداشته اند. بدین سبب،
مسلمانان به مسجد الاقصی، حتی پیش
از فتح شهر بیت المقدس و ورود
مسلمانان به آن، مسجد می گفتند و
پیوسته برای این محل در احادیث
نبوی از نام مسجد، استفاده شده است.
اهمیت و احترام این مکان، در
شرع مقدس اسلام بر کسی پوشیده
نیست؛ زیرا بهترین و محبوب ترین
قسمتهای زمین نزد خداست.
در تورات آمده است: «اِنَّ بُیُوتِی فِی
الاَْرْضِ الْمَسَاجِدُ، فَطُوبَی لِمَنْ تَطَهَّرَ فِی بَیْتِهِ
ثُمَّ زَارَنِی فِی بَیْتِی وَحَقٌّ عَلَی الْمَزُورِ اَنْ یُکْرِمَ
الزَّائِرَ؛ مساجد، خانه های من در زمین
هستند. خوشا به حال کسی که در خانه
خود وضو گیرد، آن گاه در خانه من مرا
زیارت کند و بر زیارت شده واجب
است که زائر را احترام کند.»
در حدیثی در این باره آمده است:
«مَنْ مَشی اِلَی الْمَسْجِدِ لَمْ یَضَعْ رِجْلاً عَلَی
رَطْبٍ وَلاَ یَابِسٍ اِلاَّ سَبَّحَتْ لَهُ الاَْرْضُ اِلَی
الاَْرَضِینَ السَّابِعَهَ؛ کسی که به سوی
مسجد، گام برمی دارد، بر هیچ قسمتی
از تر و خشک زمین پا نمی گذارد مگر
اینکه تا هفت طبقه زمین، برای او
تسبیح می گوید.»
امام علی علیه السلام نیز می فرماید: «مَنْ
اِخْتَلَفَ اِلَی الْمَسْجِدِ اَصَابَ اِحْدَی الثَّمَانِ:
اَخا مُسْتَفَادا فِی اللّهِ اَوْ عِلْما مُسْتَطْرِفا اَوْ آیَهً
مُحْکَمَهً، یَسْمَعُ کَلِمَهً تَدُلُّ عَلَی هُدیً اَوْ رَحْمَهً
مُنْتَظِرَهً اَوْ کَلِمَهً تَرُدُّهُ عَنْ رَدیٍ اَوْ یَتْرُکُ ذَنْبا
خَشْیَهً اَوْ حَیَاءً؛ کسی که به مسجد رفت
و آمد می کند یکی از امور هشتگانه را
به دست می آورد: یا برادر مؤمنی که در
راه خدا به دردش می خورد یا مطلبی
علمی را می آموزد یا آیه ای از قرآن
می شنود یا سخنی که او را هدایت
می کند یا رحمتی که انتظارش را داشت
بر او فرود می آید، یا سخنی که او را از
بدی باز دارد، یا گناهی را به جهت
خوف [از خدا] یا حیا [از مردم] ترک
می کند.»
بدین لحاظ به آبادکنندگان مسجد
چنین مژده داده شده است: «مَنْ بَنَی
مَسْجِدا بَنَی اللّهُ لَهُ بَیْتا فِی الْجَنَّهِ؛ هر کس،
مسجدی بنا کند، خدا برای او خانه ای
در بهشت می سازد.»
نخستین کاری که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله
پس از هجرت انجام داد، بنای مسجد
بود. آن حضرت در اوایل هجرت، دو
مسجد به دست مبارک خود در مدینه
منوره، به نامهای مسجد النبی صلی الله علیه و آله و
مسجد قبا بنا کرد.
مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله به منزله مسجد
جامع شهر مدینه بود و در آنجا نماز
جمعه به امامت رسول اکرم صلی الله علیه و آله برگزار
می شد؛ ولی غیر از این دو مکان
مقدس، به زودی ۹ مسجد دیگر در
محلّه های قبایل مختلف انصار، به
یاری حضرت رسول صلی الله علیه و آله ساخته شد
که در آنهابا اذان بلال، نماز جماعت
اقامه می شد.
حرکت علمی در مساجد
عامل اصلی روی آوردن
مسلمانان به فراگیری دانش و
شکل گیری حرکت علمی در مساجد،
روح تعالیم اسلامی بود؛ زیرا اسلام
برای آموختن علم، اهمیّت زیادی قائل
شده است. نخستین آیه قرآن با
«بخوان» شروع می شود و در آن بر
تعلیم و تعلّم از سوی خدای تعالی
تکیه شده است:
«اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ * خَلَقَ
الاْءِنسَـنَ مِنْ عَلَقٍ * اقْرَأْ وَ رَبُّکَ الاْءَکْرَمُ *
الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ * عَلَّمَ الاْءِنسَـنَ مَا لَمْ
یَعْلَمْ »؛ «بخوان به اسم پروردگارت که
خلق کرد، انسان را از خون بسته خلق
کرد. بخوان و پروردگارت کریم ترین
است، آن کسی که بوسیله قلم علم
آموخت. به انسان آنچه را که
نمی دانست، آموخت.» همچنین در
سوره زمر آمده است: «هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ
یعْلَمُونَ وَ الَّذِینَ لاَ یَعْلَمُونَ»؛ «آیا دانایان
و نادانان یکسان اند.»
خداوند در جای دیگر به رسولش
دستور می دهد که از خدا فزونی علم را
طلب کند: «قُل رَّبِّ زِدْنِی عِلْمًا »؛ «بگو
پروردگار من، علم مرا زیاد کن!»
پروردگار متعال، در آیه ای دیگر،
فرستاده و پیامبر خود را معلّم انسانها
معرفی می کند: «هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الاْءُمِّیِّینَ
رَسُولاً مِّنْهُمْ یَتْلُواْ عَلَیْهِمْ ءَایَـتِهِ ی وَ یُزَکِّیهِمْ
وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتَـبَ وَ الْحِکْمَهَ وَ إِن کَانُواْ مِن
قَبْلُ لَفِی ضَلَـلٍ مُّبِینٍ »؛ «اوست خدایی
که میان مردم امّی و بی سواد، پیغمبری
از ایشان برانگیخت تا بر آنان، آیات
خدا را تلاوت کند و آنها را [از لوث
جهل و اخلاق زشت] پاکیزه سازد و
کتاب آسمانی و حکمت الهی بیاموزد
با آنکه پیش از این، همه در ورطه
گمراهی بودند.»
همچنین خدای تعالی به طور
مستقیم به مردم دستور می دهد که
دنبال علم بروند و در این راه، رنج سفر
را بر خود هموار سازند: «فَلَوْلاَ نَفَرَ مِن
کُلِّ فِرْقَهٍ مِّنْهُمْ طَـآئِفَهٌ لِّیَتَفَقَّهُواْ فِی الدِّینِ
وَ لِیُنذِرُواْ قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوآاْ إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ
یَحْذَرُونَ »؛ «چرا عده ای از میان هر
گروه و قبیله ای کوچ نمی کنند تا تفقّه
در دین کنند [و احکام شریعت نورانی
را فرا گیرند] و هنگام برگشتن، قوم
خود را انذار کنند [و مردم را به سوی
خدا خوانند]. شاید که آنان [از کارهای
غیر خدایی] دوری کنند.»
در ارزش علم از نظر قرآن، همین
بس که علم، انسان را به خدا نزدیک
می کند و باعث خوف و خشیّت او از
آن جناب می شود: «إِنَّمَا یَخْشَی اللَّهَ مِنْ
عِبَادِهِ الْعُلَمَـآؤُاْ»؛ «این علماء هستند که
در بین بندگان خدا، از او خشیت و
ترس دارند.»
احادیث زیادی در تشویق به
فراگیری دانش از خاتم انبیا صلی الله علیه و آله صادر
شده است و بخشی از کتابهای حدیثی،
شیعه و اهل سنّت به روایات مربوط به
علم، اختصاص یافته است.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در عمل نیز مردم
را به این کار ترغیب می فرمود. آن
حضرت، هنگامی که می دید اصحابش
حلقه های درس و بحث در مسجد
تشکیل داده اند، کنار آنها می نشست و
می فرمود: «من به این مجالس امر
شده ام.»
شخصی از اصحاب
رسول اللّه صلی الله علیه و آله به نام «صفوان بن عسّال
مرادی» می گوید که از وطن خویش،
مسافرت کردم و در مسجد، خدمت
پیامبر رسیدم و دیدم آن حضرت به
دیوار، تکیه داده و نشسته است. عرض
کردم: «ای رسول خدا صلی الله علیه و آله ! برای
فراگیری علم آمده ام.» فرمود: «آفرین
بر طالب علم که فرشتگان با بالهایشان
او را احاطه می کنند.»
حیات علمی مساجد در عصر
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله
حیات علمی مساجد در عصر
رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله شکل گرفت.
مسجد مدینه، نخستین جایگاهی بود
که پس از بعثت خاتم انبیا صلی الله علیه و آله تعلیم و
تعلّم در آن صورت گرفت. رسول
مکرّم اسلام صلی الله علیه و آله نخستین معلّم این
مدرسه بود.
آن حضرت، افزون بر خطبه های
نماز جمعه و سخنرانیهای عمومی،
پس از نمازهای جماعت روزانه، در
اوقات مختلف در مسجد می نشست و
اصحاب، حلقه می زدند و از ایشان،
علم می آموختند.
عمرو بن اوس ثقفی می گوید:
«همراه هیئت ثقیف، خدمت
رسول اللّه صلی الله علیه و آله رسیدیم و چند روز در
مدینه ماندیم و حضرت، شب هنگام،
نزد ما می آمد و با ما سخن می گفت.»
ابو رفاعه نقل می کند که
نخستین بار در مسجد، وقتی خاتم
رسولان صلی الله علیه و آله بالای منبر بود و خطبه
می خواند، خدمتش رسیدم. همان جا
گفتم: «ای رسول خدا صلی الله علیه و آله مردی غریب
هستم که چیزی از مسائل دین
نمی دانم.» پیامبر در این حال، از منبر
پایین آمد و بر چهارپایه ای نشست و
هرچه می خواستم به من آموخت و
دوباره به منبر برگشت.
رسول خاتم صلی الله علیه و آله مواظب اعمال
مردم بود و اگر اعمال را غلط به جای
می آوردند، صحیح آن را به آنان
می آموخت؛ برای مثال، شخصی به
مسجد آمد و نمازش را خواند. پیامبر
اکرم صلی الله علیه و آله گوشه ای نشسته بود و او را
زیر نظر داشت. وقتی وی از نماز فارغ
شد، خدمت پیامبر رسید. حضرت
فرمود: «برگرد و دوباره نمازت را
بخوان.» آن شخص گفت: «ای رسول
خدا! من همین گونه یاد گرفته ام. شما
یادم بدهید.» حضرت رسول صلی الله علیه و آله هم
نماز را به او آموخت.»
شاگردان و محصّلان این مدرسه
مبارک، اصحاب پیامبر بودند و طبق
برنامه ای که داشتند، از آن حضرت
کسب فیض می کردند. زنان مسلمان
هم از رسول اکرم صلی الله علیه و آله خواستند که
روزی را برای آنها اختصاص دهد.
پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله پذیرفت و آنان در روز
موعود، خدمت آن حضرت
می رسیدند و احکام را فرا می گرفتند.
این مدرسه، یک عده محصّل
دائمی داشت که همیشه در مسجد
بودند. اینان همان اصحاب صفّه بودند؛
مسلمانانی فقیر و بدون مسکن که
رسول خدا صلی الله علیه و آله سایبانی در کنار مسجد
برای آنها بنا کرده بود و آنجا زندگی
می کردند. سلمان و ابوذر هم، جزء
اینان بودند.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله پس از اقامه نماز
صبح، به ستون توبه تکیه می داد و اهل
صفّه، اطرافش جمع می شدند و
حضرت، آیاتی را که شب نازل شده
بود، بر آنها می خواند. سپس به پرسش
آنان جواب می داد و به درس و بحث با
آنها می پرداخت.
هنگامی که اشراف و ثروتمندان
می آمدند و این افراد را گرد پیامبر صلی الله علیه و آله
می دیدند، نمی نشستند. آنان، خود را با
تهیدستان هم شأن نمی دانستند.
سرانجام، ایشان از آن حضرت
خواستند، نیازمندان را از اطراف خود
پراکنده سازد تا اغنیا، همنشین پیامبر
باشند. در آن هنگام بود که خدای تعالی
این آیه را نازل فرمود:
«لاَ تَطْرُدِ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاه
وَالْعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجْهَهُ»؛ «کسانی را که
خدای خود را صبحگاهان و شامگاهان
می خوانند و طالب رضایت او هستند،
طرد نکن.»
اصحاب، خیلی سعی داشتند که
حضور در مجالس درس پیامبر صلی الله علیه و آله را
از دست ندهند. اگر کسب و کار مانع
می شد و نمی توانستند هر روز خدمت
آن حضرت برسند، دو نفر به نوبت در
حلقه درس حضرت رسول صلی الله علیه و آله حاضر
می شدند و آنکه حاضر بود، مسائل و
مطالب مطرح شده را به رفیق خود
می رساند.
یکی از مهاجران نقل می کند که در
منطقه عوالی مدینه مسکن داشته است
و آن منطقه، از مسجد النبی صلی الله علیه و آله دور
بوده و هر روز نمی توانسته خدمت
رسول خدا صلی الله علیه و آله شرفیاب شود؛ از
اینرو، با همسایه خود از انصار قرار
می گذارد که هر روز یکی از آنها
خدمت آن جناب برسند و فرموده های
آن حضرت را به دیگری نقل کنند.
امیر مؤمنان، علی علیه السلام می فرمود:
«هیچ آیه ای نازل نشد؛ مگر اینکه من
می دانم از کجا و در باره چه کسی و یا
چه چیزی نازل شده است.» از علی علیه السلام
پرسیدند: «چرا شما بیش تر از همه
اصحاب از پیامبر صلی الله علیه و آله حدیث نقل
می کنید.» فرمود: «چون هرگاه من از
رسول خدا صلی الله علیه و آله می پرسیدم، به من
جواب می داد و اگر ساکت می شدم،
خود شروع به سخن می کرد.»
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله اصحاب خود را
تشویق می کرد و می فرمود: «احکام
دین را از یکدیگر بیاموزید.» روزی
بالای منبر فرمود: «چرا برخی مردم که
احکام دین را نمی دانند، از
همسایگانشان نمی آموزند؟» نیز
می فرمود: «تا ندانید و احکام اسلام را
فرا نگیرید، خدا به شما پاداش
نمی دهد.»
همچنین آن حضرت از اینکه
کسی حکمی از احکام را بداند و به
مردم نیاموزد، نهی می کرد و می فرمود:
«اگر از انسان، مسئله ای را بپرسند و او
بداند و جواب ندهد، خدا در روز
قیامت به او افساری از آتش می زند.»
اصحاب، سعی بلیغی در فراگیری
قرآن و احکام داشتند. عبد اللّه بن
مسعود می گوید: «هفتاد سوره از زبان
رسول اللّه صلی الله علیه و آله آموختم.» انصار در
این باره از دیگران جلوتر بودند.
عده ای از آنها در همان عصر پیامبر
اکرم صلی الله علیه و آله قرآن را جمع کرده بودند.
اشخاصی چون: ابی بن کعب، ابوزید
قیس بن السکن، عباده بن صمات،
جابر بن عبد اللّه انصاری و عبد اللّه بن
رواحه در فراگیری قرآن و آموزش
دیگران زیاد می کوشیدند.
عبد اللّه بن رواحه پس از اینکه
حضرت رسول صلی الله علیه و آله از مسجد خارج
می شد و به خانه خود می رفت، به جای
آن حضرت می نشست و به تعلیم مردم
می پرداخت.
پیامبر، بعضی اوقات به حلقه
درس آنها می آمد و آنان ساکت
می شدند؛ ولی حضرت می فرمود که
ادامه دهید. عباده بن صامت برای
کسانی که تازه اسلام می آوردند و به
مدینه می آمدند، احکام اسلام را
آموزش می داد.
ابو ثعلبه خشنی نقل می کند که
اسلام آوردم و خدمت خاتم انبیا صلی الله علیه و آله
رسیدم و عرض کردم: «ای رسول
خدا صلی الله علیه و آله ! مرا به فردی بسپار که بتواند
خوب از عهده تعلیم من برآید.» آن
حضرت، مرا به ابو عبیده جراح سپرد و
فرمود: «تو را به کسی واگذاردم که
خوب بتواند از عهده تعلیم و تأدیبت
برآید.»
در همان عصر رسول خدا صلی الله علیه و آله
اشخاصی در تعلیم و تدریس برجسته
شدند که اینان در سایر مساجد مدینه،
حلقات و جلسات درس داشتند و
شریعت مقدس را به مردم می آموختند
و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از میان این اشخاص،
مبلّغان و معلّمانی به سایر مناطق
می فرستاد که غالبا جوان بودند.
قبایل جزیره العرب به تدریج به
اسلام روی می آوردند. گاهی رسول
اکرم صلی الله علیه و آله یکی از یاران عالمش را برای
تعلیم احکام دین به سوی آنها
می فرستاد؛ چنان که یک بار علی علیه السلام و
بار دیگر هم معاذ بن جبل را به یمن
فرستاد. همچنین معاذ را پیش از جنگ
حنین برای آموزش قرآن و تعلیم
احکام در مکه گذاشت؛ در حالی که
عتاب بن اسید را به عنوان امیر مکه
نصب کرده بود.
البته بیش تر اهل قبایل و طوایف
مسلمان، اشخاصی را از میان خود
خدمت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله می فرستادند.
آنان احکام دین را می آموختند و بعد از
برگشتن به قبیله خودشان، امامت
جماعت را به عهده می گرفتند و جلسه
درس تشکیل می دادند.
حتی آنان، گاهی برای حلّ یک
مسئله، رنج سفر را از راه دور بر خود
هموار می کردند و خدمت رسول
خدا صلی الله علیه و آله می رسیدند و جواب آن را
دریافت می کردند؛ مانند جریان عقبه
بن حارث که بخاری نقل می کند وقتی
آگاه شد که زنی به او و همسرش شیر
داده است، بی درنگ از مکه به مدینه
آمد و از خاتم انبیا صلی الله علیه و آله پرسید که
نمی دانسته با همسرش برادر رضاعی
بوده است و اکنون وظیفه اش
چیست؟
گسترش حیات علمی مساجد، پس
از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله
عده ای از اصحاب از عهد رسول
خدا صلی الله علیه و آله به آموزش، علاقه نشان داده و
در آن تبحّر یافته بودند. بعد از رحلت
آن حضرت، دسته ای از یاران مخلص
پیامبر صلی الله علیه و آله ، همّ خود را بر تعلیم
شریعت اسلام و ترویج احکام،
مصروف داشتند. اینان در مسجد مدینه
می نشستند و مردم را در امور دینی،
راهنمایی و ارشاد می کردند.
به ویژه اصحاب جوان رسول
خدا صلی الله علیه و آله مانند: ابن عباس، جابر بن عبد
اللّه انصاری، انس بن مالک، براء بن
غازب، ابیّ بن کعب، معاذ بن جبل، عبد
اللّه بن عمرو ابو سعید خُدری در کار
تعلیم برجسته شدند. این افراد با
وجود منع تدوین حدیث از سوی
خلیفه دوم، عمر، با روحیه ای قوی به
جمع آوری احادیث پیامبر پرداختند و
در این راه، زحمات زیادی بر خود
هموار ساختند.
جابر برای به دست آوردن حدیثی
که خود از پیامبر نشنیده بود، یک ماه،
رنج سفر را تحمل کرد و به مصر رفت.
او در بازگشت، پیش از رفتن به خانه،
به مسجد رفت و آن حدیث را برای
مردم خواند و آن گاه به خانه خود
رفت.
ابن عباس می رفت و بیرون خانه
کسانی
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 