پاورپوینت کامل عوامل شکست قیام مسلم بن عقیل علیه السلام در کوفه (۱) ۵۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل عوامل شکست قیام مسلم بن عقیل علیه السلام در کوفه (۱) ۵۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل عوامل شکست قیام مسلم بن عقیل علیه السلام در کوفه (۱) ۵۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل عوامل شکست قیام مسلم بن عقیل علیه السلام در کوفه (۱) ۵۴ اسلاید در PowerPoint :

۴۲

اشاره

مسلم علیه السلام در پنجم شوال سال ۶۰
هجری به کوفه رسید و برای رعایت
تدابیر امنیتی، مخفیانه وارد شهر شد.
او پس از ورود به کوفه به خانه مختار
ابو عبیده ثقفی رفت. شیعیان پس از
مدتی نزد او آمدند و از وی به گرمی
استقبال کردند.

سپس حضرت مسلم علیه السلام نامه
مولای خود امام حسین علیه السلام را برای
آنان خواند. کوفیان سراپا گوش شدند
و با اشتیاق به کلمات امام گوش
می دادند. اشک در چشمان همگی آنان
حلقه زده بود. سپس پیش آمدند و با
فرستاده امام، بیعت کردند. به دنبال آن،
حاضران نیز با آن جناب، هم پیمان
شدند.

بدین ترتیب، نخستین روز
حضور سفیر امام در کوفه با استقبال
گرم میزبانان، به رهبری حبیب بن
مظاهر به پایان رسید؛ اما دشمن نیز
بیکار ننشسته و در پی سرکوب قیامی
بود که هر لحظه بیش تر بر تنوره آن
دمیده می شد. برخی از عوامل شکست
قیام نماینده امام در کوفه بدین قرار
است:

۱. سخن چینی و جاسوسی امویان

نعمان بن بشیر، والی کوفه بود.
خبر حضور مسلم علیه السلام در کوفه به گوش
او رسید. وی تصمیم گرفت برای
آرام کردن اوضاع برای مردم سخنرانی
کند. نعمان، انسان مسالمت جویی بود
و مردم را از خشونت برحذر داشت.
پس از سخنرانی وی، برخی از
هواخواهان بنی امیه از فرجام
سازشکاری و مسالمت جویی نعمان
در هراس افتادند و یقین کردند او
فردی نیست که مسلم علیه السلام را سرکوب
کند؛ از اینرو برخی چهره های شاخص
طرفدار بنی امیه و نیز جاسوسان
امویان طی مکاتباتی، مراتب امر را به
اطلاع حکومت مرکزی شام رسانیدند.

آنان طی نامه هایی، یزید را از
بی کفایتی نعمان در سرکوب مخالفان
آگاه ساختند؛ از جمله آنان عمر بن
سعد، محمّد بن اشعث، عبد اللّه بن
مسلم حضرمی و عماره بن عقبه بودند.

نخست عبد اللّه بن مسلم، نامه ای
به یزید نوشت. مضمون نامه او بدین
شرح بود: «مسلم بن عقیل به کوفه آمده
است و شیعیان با وی برای حسین بن
علی بیعت کرده اند. اگر به کوفه نیاز
داری، مردی نیرومند را به اینجا
بفرست که فرمان تو را به کار گیرد و آن
چنان عمل کند که تو با دشمن خود
رفتار می کنی. بدان که نعمان بن بشیر
در ا ین امر یا ضعیف است و یا
ضعیف نمایی می کند.»

پس از او عمر سعد، عماره بن
عقبه و محمّد بن اشعث نیز برای اینکه
از قافله خوش خدمتی به خلیفه، جا
نمانند دست به قلم بردند و نامه هایی
نوشتند.

شاید از این نامه ها به خوبی
آشکار شود که کوفیان تا چه اندازه به
عهد خود پایبند بودند؛ زیرا چندان
مدتی از نامه نگاری آنان با امام
نمی گذشت و هنوز جوهر قلمهایشان
خشک نشده بود که شروع به مکاتبه با
یزید کردند و او را به سرکوبی
مسلم علیه السلام برانگیختند.

۲. روی کار آمدن عبید اللّه

ناگفته پیداست پس از رسیدن نامه
هواخواهان حاکمیت به دست یزید،
چه حالی به او دست داد. یزید که از
همه جا بی خبر بود، پس از آگاهی از
اخبار کوفه، برآشفته و پریشان شد. او
که جوانی سبکسر و ناپخته بود، هیچ
اقدامی را بهتر از سرکوبی سریع و
شدید بیعت کنندگان با مسلم بن
عقیل علیه السلام ندید؛ اما برای این کار «تیغی
برّنده در دست وحشی ای مست!» لازم
بود. او برای این کار با مشاور خود
سرژیوس مسیحی مشورت کرد.

سرژیوس که پیش تر در دربار
معاویه خدمت می کرد و با مبانی و
مشی سیاسی معاویه آشنا بود، پرسید:
«اگر معاویه زنده بود از او
می پذیرفتی؟» یزید پاسخ داد: «آری.»
سرژیوس گفت: «پس از من نیز بپذیر
که کسی جز عبید اللّه بن زیاد درخور
این کار نیست. او را فرماندار کوفه
کن.»

یزید به دلیل خشمی که بر
عبید اللّه گرفته بود، چندان از او
خوشش نمی آمد و با شنیدن نام او
چهره درهم کشید. سرژیوس گفت:
«این نظر معاویه است. او در آستانه
مرگ، چنین پیشنهادی داده بود.»

دل یزید با شنیدن این سخن، آرام
گرفت. عبید اللّه در این هنگام،
فرماندار بصره بود. یزید ضمن نامه ای،
فرمانداری کوفه را نیز به او سپرد و
نعمان را از ولایت کوفه عزل کرد.

اوبه حاکم جدید نوشت: «پیروان
من در کوفه برایم نامه ای نوشته اند
مبنی بر اینکه پسر عقیل در کوفه به
جمع آوری سپاه مشغول شده است تا
در میان مسلمانان اختلاف بیندازد؛
چون نامه مرا خواندی رهسپار کوفه
شو و پسر عقیل را همچون درّی که در
میان خاک گم شده باشد، جستجو کن و
بیاب و او را در بند کن و یا بکش و یا از
شهر بیرون کن.» سپس نامه را به مسلم
بن عمرو باهلی داد تا به او برساند.

نسب عبید اللّه

ابو حفص، عبید اللّه بن زیاد بن
ابیه در سال ۳۹ هجری به دنیا آمد. او
نیز مانند پدرش به دلیل فساد پدر و
مادر خویش، نسب چندان معلومی
ندارد. برخی پدر عبید اللّه را منسوب
به عبید ثقفی کرده اند.

برخی نیز او (زیاد) را پسر ابو
سفیان می دانند؛ اما در هر حال، معاویه
او را برادر خود معرفی کرد و گفت که
زیاد پسر ابو سفیان است. بدین منظور
روزی معاویه، خواهر خود جویره را
نزد او فرستاد تا پیش او حجاب از سر
خویش بردارد. جویره، این کار را کرد
و به زیاد گفت: «تو برادر من هستی و به
من محرمی.» سپس معاویه، زیاد را
همراه خود به مسجد برد و ابو مریم
سلولی را هم حاضر کرد تا شهادت
دهد.

ابو مریم در حضور مردم گفت:
«من شهادت می دهم که ابو سفیان در
عهد جاهلیت به طائف آمد. من در آن
روزگار، شراب فروش بودم. او به من
گفت فاحشه ای برای من بیاور. من
کسی را جز سمیه، کنیز حارث بن کلده
پیدا نکردم. او زن بدبو و کثیفی بود.»

در این لحظه زیاد سرش را
نزدیک گوش ابو مریم آورد و گفت:
«ابو مریم! بس کن! تو را برای
شهادت دادن آورده اند، نه ناسزا دادن.»
ابو مریم گفت: «اگر مرا از این کار
معاف می داشتید برای شما بهتر بود.
من آنچه را دیده ام می گویم. و همچنان
ادامه داد تا اینکه زیاد برخاست و گفت:
«ای مردم! آنچه این شاهد گفت
شنیدید. عبید، مربی من بوده است [نه
پدر من].»

معاویه با این کار، زیاد را آلت
دست خود کرد؛ زیرا هر گاه زیاد
اعتراضی می کرد، معاویه با پرخاش
می گفت: «به خدا قسم! اگر زیاد از من
پیروی نکند او را به مادرش سمیه و
پدرش عبید باز می گردانم.» این از
مادربزرگ عبید اللّه. مادرش مرجانه
هم، شهرتی بلندآوازه تر از سمیه
داشت؛ به گونه ای که هرگاه
می خواستند عبید اللّه را مسخره و یا به
او توهین و یا او را خشمگین کنند، وی
را عبید اللّه بن مرجانه می خواندند.
همچنان که در زیارت عاشورا نیز به
همین نام (ابن مرجانه) خوانده
می شود.

شخصیت عبید اللّه

عبید اللّه، فردی بی فرهنگ و از
دانش، بی بهره بود. او حتی یک بیت
شعر هم در خاطر نداشت. وقتی
معاویه او را مسخره می کرد، برای
توجیه نادانی خود می گفت: «دوست
ندارم کلام خدا (قرآن) و کلام شیطان
(شعر) در قلبم در یک جا جمع شود؛ از
اینرو شعر حفظ نمی کنم!»

ابن زیاد نزد همگان منفور و پلید
بود؛ به گونه ای که وقتی دوست
صمیمی اش، عبد اللّه بن معقل در بستر
مرگ به سر می برد و وی برای عیادتش
رفته بود، دوستش از او خواهش کرد
که پس از مرگش بر او نماز نگذارد و
حتی بر سر جنازه اش هم حاضر نشود.

عملکرد عبید اللّه

وی در سال ۴۱ هجری به دلیل
طرفداری از پدرش که سر به مخالفت
با معاویه برداشته بود به زندان افتاد؛
ولی در سال ۵۳ هجری با چاپلوسی و
التماس فراوان، توانست حکم
فرمانداری خراسان را از آن خود کند.
او در دو سال حکومت در خراسان
سعی کرد با نشان دادن بیرحمی با
دشمنان معاویه، اعتمادش را به خود
جلب کند؛ از اینروی از خود بسیار
شجاعت نشان می داد.»

وی به دلیل شعور پایین و لکنت
زبان، گاه وسیله خنده و استهزای
اطرافیان می شد. در یکی از جنگهایش
که در این دوره به وقوع پیوست،
هنگامی که خواست به لشکریان خود
فرمان حمله دهد، به جای اینکه
بگوید: «اِشْهَرُوا سُیُوفَکُمْ؛ شمشیرهایتان
را بکشید»، گفت: «اِفْتَحُوا سُیُوفَکُم؛
شمشیرهایتان را باز کنید.» سپس وقتی
به پشت سر نگریست دید سربازان
مشغول بازکردن حمایل شمشیرها از
کمر هستند.

ابن مفزع در هجو او چنین سرود:

وَیَوْمَ فَتَحْتَ سَیْفَکَ مِنْ بَعِیدٍوَأضَعْتَ وَکُلُّ اَمْرِکَ لِلضَّیاعِ

«و به یاد آر روزی را که از دور،
شمشیرت را گشودی و تباهی به بار
آوردی؛ اگر چه همه کارهایت ضایع
است.»

او در سال ۵۵ هجری به
فرمانداری بصره منصوب شده و در
بصره، کاخی سفید ساخت؛ اما مدت
زیادی در آن نماند و در سال ۶۱
هجری، با حکم یزید ـ همچنان که
گذشت ـ به فرمانداری کوفه انتخاب
شد. در پرونده سیاه عبید اللّه، جنایات
بسیا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.