پاورپوینت کامل شیوه پاسخ به پرسشهای دینی (۱)(پرسشگری و پاسخ دهی) ۷۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل شیوه پاسخ به پرسشهای دینی (۱)(پرسشگری و پاسخ دهی) ۷۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شیوه پاسخ به پرسشهای دینی (۱)(پرسشگری و پاسخ دهی) ۷۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل شیوه پاسخ به پرسشهای دینی (۱)(پرسشگری و پاسخ دهی) ۷۰ اسلاید در PowerPoint :

۴۱

مقدمه

متنی که فرا روی شماست، نگاهی به متون اسلامی برای کشف روشها، اصول و معیارهای پاسخ دهی به سؤالات و شبهات است. پرسشگری، به معنی عام که شامل مناظره و مشاوره هم می شود، پیشینه ای به درازای عمر بشریت دارد. این امر در جای جای قرآن و سیره رسول خدا و امامان: نمایان است. با بررسی تاریخ به خوبی این نکته روشن می شود که رسول الله و امامان:هیچگاه با پرسشگران برخورد بد نکرده و همواره از پرسش و پرسشگری استقبال کرده اند.

دانشمندان اسلامی نیز به نوبه خود در پاسخ دهی به سؤالات و شبهات کوششهای فراوانی کرده، تألیفات گرانبهایی از خود به یادگار گذاشته اند؛ اما در غالب کتبی که در مورد پرسش و پاسخ نگاشته شده، به جمع آوری سؤالات و شبهات پرداخته شده و به بحث روش پاسخ دهی کم تر اشاره شده است.

در این مقاله، پس از طرح کلیاتی در باب پرسش و پاسخ، اصول و روشهای پاسخ دهی به سؤالات را مورد بررسی قرار می دهیم.

اهمیت پرسش

آنچه باعث می شود انسان از سایر حیوانات متمایز گردد، عقل او است که پرورش آن در سایه پرسشگری و پرسیدن به دست خواهد آمد. پرسش، نقطه شروع و مبدأ جهش فکری است. کسی که نمی پرسد و نمی داند که باید بپرسد، در جهل همیشگی باقی خواهد ماند. از اینروست که نه تنها عقل؛ بلکه نقل نیز ما را به پرسشگری فرا می خواند.

قرآن کریم نیز نه تنها پرسیدن را رد نمی کند، بلکه در چند آیه به صراحت مردم را به آن دعوت می نماید. به عنوان نمونه در دو آیه می فرماید:

Gوَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ إِلَّا رِجالًا نُوحِی إِلَیْهِمْ فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونF[1]؛ «ما پیش از تو، جز مردانی که به آنان وحی می کردیم، نفرستادیم! (همه انسان بودند و از جنس بشر!) اگر نمی دانید، از آگاهان بپرسید.»

پیامبر خدا (ص) دانش را گنجینه هایی می داند که کلید آنها سؤال است. روشن است کسی می تواند از گنجینه های علم استفاده ببرد که کلید آن در دستش باشد. آن حضرت می فرمایند:

«اَلْعِلْمُ خَزَائِنُ وَ مَفَاتِیحُهَا اَلسُّؤَالُ، فَسْئَلُوا یَرْحَمُکُمُ اللهُ! فَإِنَّهُ یُؤْجَرُ فِیهِ أَرْبَعَهُ السَّائِلُ وَ الْمُجِیبُ وَ الْمُسْتَمِعُ وَ الْمُحِبُّ لَهُ؛ دانش گنجینه هایی است و کلیدهای آنها پرسش؛ پس رحمت خدا بر شما! بپرسید که بر اثر آن چهار نفر پاداش می یابند: پرسنده، جواب دهنده، شنونده و دوستدار پرسش.»[۲]

از نگاه پیامبر اکرم(ص) خوب پرسیدن نیمی از دانش است؛ چنانکه فرمود: «حُسْنُ السُّؤَالِ نِصْفُ الْعِلْم.»[۳]

یکی از مهم ترین ویژگیهای امام علی(ع)، سؤول بودن ایشان بوده است. سَؤول صیغه مبالغه از سؤال، به معنی بسیار پرسشگر است، خود آن حضرت می فرماید: «إِنَّ رَبِّی وَهَبَ لِی قَلْباً عَقُولًا وَ لِسَاناً سَئُولًا؛ همانا پروردگارم به من قلبی بسیار عاقل و زبانی بسیار پرسشگر عنایت کرده است.»[۴]

امیر مؤمنان نه تنها پرسشگر عقولی بود؛ بلکه خود مجیب ناطقی بود که مردم را به پرسشگری دعوت کرده، مکرراً می فرمودند: «سَلُونِی قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِی؛[۵] از من بپرسید، قبل از اینکه مرا از دست بدهید.»

امام نه تنها پرسیدن را عیب نمی داند؛ بلکه به صراحت ما را به پرسشگری دعوت می کند: «سَلْ مَا لابُدَّ لَکَ مِن عِلمِه؛[۶] از چیزهایی که ناچاری بدانی، بپرس!»

روشن است مسائل زیادی وجود دارد که ما باید آنها را بدانیم؛ آن حضرت ما را به خاطر ندانستن معذور نمی داند. چیزهایی که لازم است بدانیم، تنها مسائل اصول و فروع دین یا مسائل حلال و حرام نیست؛ بلکه بسیاری از مسائل وجود دارد که باید آنها را بدانیم. امروزه جامعه از روحانیت انتظار فراوانی دارد و معتقد است روحانی باید پاسخگوی مسائل روز و شبهاتی باشد که افراد با آنها دست به گریبان هستند؛ پس باید بدانیم و اگر نمی دانیم بپرسیم و به خاطر ندانستن معذور نیستیم.

رابطه پرسش و دانایی

بین پرسش و دانایی رابطه دو طرفه وجود دارد؛ پرسشگران، بیش تر می دانند و دانایان، بهتر می پرسند: «مَنْ عَلِمَ أَحْسَنَ السُّؤُال؛[۷] کسی که بداند، خوب سؤال می کند.» به همین دلیل است که رسول اعظم ۹ خوب پرسیدن را نیمی از دانش می داند؛[۸] زیرا کسی که نتواند سؤال خود را به خوبی مطرح کند، هیچگاه نمی تواند پاسخ مناسب دریافت کند. اصول و آدابی که در روایات برای پرسیدن بیان شده[۹] بدان خاطر است که مردم خوب بپرسند تا پاسخ خوبی دریافت کنند.

امام سجاد(ع) از ما می خواهد که در برطرف کردن نادانی از خود بی توجهی نکنیم، هر چند دیگران تصور کنند ما مطالب زیادی می دانیم و به دانایی شهرت یافته باشیم؛ از اینرو فرمود: «لَا تَزْهَدْ فِی مُرَاجَعَهِ الْجَهْلِ وَ إِنْ کُنْتَ قَدْ شُهِرْتَ بِخِلَافِهِ؛[۱۰] در برطرف کردن نادانی از خودت بی رغبت نباش هر چند به خلاف آن (یعنی به دانایی) مشهور شده باشی.»

امام صادق(ع) علت هلاکت مردم را نپرسیدن دانسته اند و می فرمایند: «إِنَّمَا یَهْلِکُ النَّاسُ لِأَنَّهُمْ لَا یَسْأَلُونَ؛ همانا مردم هلاک می شوند؛ زیرا آنان نمی پرسند.»[۱۱]

بنا بر نقلهای تاریخی در زمان پیامبر اعظم۹ و یک بار نیز در زمان امام صادق(ع) بیماری جنب شد. مردم به او گفتند: باید غسل کنی، او غسل کرد و چون آب برایش ضرر داشت، از دنیا رفت. در واقعه اول رسول اعظم ۹ و در واقعه دوم امام صادق(ع) فرمودند: «او را کشتند، خدایشان بکشد! چرا نپرسیدند؟»[۱۲]

این داستان بهترین درس را به ما روحانیون می آموزد؛ یعنی به خاطر نپرسیدن و پاسخ ناصحیح به سؤالات مردم دادن، نه تنها ممکن است باعث ضررهای جبران ناپذیر بر مردم شویم؛ بلکه ممکن است مورد نفرین اولیای الهی نیز قرار بگیریم.»

با نگاهی به تاریخ به این نکته پی می بریم که در جوامعی که پرسشگری رواج داشته، علوم به سرعت رواج یافته است؛ ولی در جوامعی که این مطلب رواج نداشته و به جای برخورد علمی با پرسشگرانِ غالباً جوان و جویای حقیقت، با آنان برخورد فیزیکی و حذفی شده، نه تنها علوم پیشرفتی نداشته است؛ بلکه شاهد افول و سقوط علم و دانش بوده ایم.

شبهه

شبهه از ریشه «شبه» گرفته شده و به معنی همانند و دو چیزی که مانند یکدیگر باشند، آمده است.[۱۳] و در اصطلاح عبارت است از ارائه استدلالها و توجیهات فاسد برای پوشاندن حق، و حق جلوه دادن باطل یا باطل جلوه دادن حق.

آنچه باعث می شود انسان از سایر حیوانات متمایز گردد، عقل او است که پرورش آن در سایه پرسشگری و پرسیدن به دست خواهد آمد

با توجه به اهمیت تعریف شبهه، مناسب است به کاربرد این کلمه در روایاتی از امام علی(ع) اشاره کنیم.

امیرمؤمنان(ع) می فرماید: «وَ اِنَّمَا سُمِّیتِ الْشُبْهَهُ شُبْهَهً لِأَنَّهَا تُشْبِهُ الْحَقَّ فَأَمَّا أَوْلِیَاءُ اللَّهِ فَضِیَاؤُهُمْ فِیهَا الْیَقِینُ وَ دَلِیلُهُمْ سَمْتُ الْهُدَی وَ أَمَّا أَعْدَاءُ اللَّهِ فَدُعَاؤُهُمْ فِیهَا الضَّلَالُ وَ دَلِیلُهُمُ الْعَمَی ؛[۱۴] شبهه را برای این شبهه نامیدند که به حق شباهت دارد؛ اما نور [هدایت کننده] دوستان خدا در شبهات، یقین است و راهنمای آنان مسیر هدایت الهی و دعوت کننده دشمنان خدا در شبهات، گمراهی است و راهنمای آنان کوری.»

پایه و اساس شبهه

چند امر از پایه های شبهه است:

الف. تشکیل دستگاه استدلالی؛ اگر دستگاهی استدلالی تشکیل نشود و به ادعای صرف بسنده شود، نمی توان آن را شبهه نامید؛ زیرا بطلان ادعای بدون دلیل از امور واضح است. نکته قابل توجه این است که در دستگاه استدلالی، گاه تمام دستگاه نقل می شود و گاهی از استدلال مضمر استفاده می شود؛ مثلاً کسی که می گوید: چرا در اسلام در مسئله ارث به زن ظلم شده است؟ در واقع چند دستگاه استدلالی را در کنار یکدیگر چیده؛ ولی بسیاری از مقدمات آن حذف شده است.

ب . حق نما بودن؛ اگر مطلب به گونه ای باشد که واضح البطلان باشد، دیگر نمی توان آن را شبهه نامید. البته ممکن است مطلبی برای عده ای واضح البطلان باشد و برای عده ای نه. شبهه گر شبهه را برای کسانی مطرح می کند که مطلب برای آنان واضح البطلان نیست.

مقصود از حق، چیزی است که عقل سالم یا شرع آن را حق می دانند و باطل، چیزی است که عقل و شرع آن را باطل می دانند؛ پس معیار حق بودن نمی تواند تقلید از مردم، عرف، عادتها، فرهنگها و … باشد.

ج. مشکل بودن فهم آنچه موجب شبهه شده؛ برخی معتقدند این قید نیز از ارکان شبهه است؛ زیرا اگر فهمیدن حق از باطل به راحتی ممکن باشد، نمی توان آن را شبهه نامید.

د. نبودن دلیل قطعی و صریح؛ برخی این قید را نیز از قیود شبهه می دانند؛ زیرا اگر در موردی دلیل قاطع، صریح و صحیح وجود داشته باشد، دیگر آنچه به عنوان شبه مطرح شده را نمی توان شبهه نامید؛ زیرا با وجود دلیل قاطع و صریح مانند آیه صریح قرآن یا حدیث صحیح از پیامبر یا امامان:، به راحتی مشکل برطرف می شود.

ه . سوء نیت شبهه کننده؛ برخی معتقدند یکی دیگر از ارکان شبهه، سوء نیت فرد شبهه کننده است؛ ولی اگر برای رسیدن به حق یا آموزش دیگران و … مطلبی مطرح شود، هر چند دو قید مذکور (تشکیل دستگاه استدلالی و حق نما بودن) را داشته باشد، نمی توان آن را شبهه نامید.

تفاوت پرسش و شبهه

برخی از تفاوتهای پرسش و شبهه عبارتند از:

الف. پرسش، در حقیقت جستجوی بشر برای شناخت است و پرسشگر با بیان پرسش و سؤال می کوشد تا موضوع و مطبی را بشناسد و آن را درک و فهم کند؛ در حالی که هدف از شبهه، ایجاد تردید و شک در دل مخاطب است و شبهه گر می کوشد تا در بنیادهای اعتقادی و باوری شخص تردید افکند. در حقیقت تفاوت شبهه و پرسش را باید در کارکرد و اهداف آن دانست؛ کارکرد پرسش فهم و شناخت است، در حالی که شبهه طرح می شود تا مخاطبان خود را به چالش بکشاند.

ب . در شبهه، باطل به طور عمدی و خواسته حضور دارد و شبهه گر با آمیختن حق و باطل می کوشد کلام باطل خود را با رنگ و لعابی از حق به دیگران منتقل کند؛ چنانکه در سخن حضرت امیرمؤمنان(ع) به آن اشاره شد.

ج. پرسشگر چون نمی داند، به دنبال تحقیق است. او می داند که نمی داند و به جهل خود دانا و در صدد رسیدن به علم است؛ در حالی که در شبهه، شخص در صدد آن است که علم مخاطب را به شک تبدیل کند. پرسشگر می خواهد که خود بفهمد و شبهه افکن می خواهد فهم دیگری را از او بگیرد و ایمان او را متزلزل سازد. از اینرو، پرسشگری، یک جهش مثبت و سازنده از جهل به علم است و ابزاری با ارزش برای ارتقای فکری و علمی شمرده می شود؛ ولی شبهه آفرینی، فعالیتی منفی و ویرانگر، در جهت آشفته کردن فضای ایمانی است. تا وقتی که پژوهشگر به دنبال حقیقت می گردد و برای یافتن پاسخ پرسشهای خود جهاد می کند، تلاش او مقدس است و انسان حقیقت جو باید از فرو افتادن در شبهات پرهیز کند؛ چنانکه حضرت علی(ع) در وصیتش به امام حسن۷ می فرماید: «فَلْیَکُنْ طَلَبُکَ ذَلِکَ بِتَفَهُّمٍ وَ تَعَلُّمٍ لَا بِتَوَ

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.