پاورپوینت کامل شیوه پاسخ به پرسشهای دینی (۳)(انواع پرسشها) ۶۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل شیوه پاسخ به پرسشهای دینی (۳)(انواع پرسشها) ۶۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شیوه پاسخ به پرسشهای دینی (۳)(انواع پرسشها) ۶۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل شیوه پاسخ به پرسشهای دینی (۳)(انواع پرسشها) ۶۹ اسلاید در PowerPoint :

۴۷

اشاره

در شماره قبل، علاوه بر تعریف و اهمیّت روش شناسی، دو مورد از انواع پرسشها (پرسشهای ارتباطی و انکاری) را بررسی کردیم، و اینک چند مورد دیگر از این انواع را بحث می کنیم.

۳. آموزشی

یکی دیگر از انواع پرسشها، پرسشهای آموزشی است. این نوع پرسشها غالباً در کلاسهای آموزشی و منابر کاربرد دارند. پیامبر و امامان: از این روش بسیار و به بهترین شکل استفاده می کردند. در اینجا به طور خلاصه به شیوه های ترغیب به سؤال در سیره معصومان: اشاره می شود:

۱. گاهی برای اینکه مطالبی را به دیگری بگویند، از او می پرسیدند: آیا فلان مطلب را به تو بگویم؟ پس از اینکه از این طریق توجه مخاطب را به خود جلب می کردند و یا نیاز او را به یادگیری بر می انگیختند، مطلب را برای او بیان می کردند. امام باقر(ع) به کسانی که در محضر او بودند، فرمود:

«أَ لَا أُنَبِّئُکُمْ بِشَیْ ءٍ إِذَا فَعَلْتُمُوهُ یَبْعُدُ السُّلْطَانُ وَ الشَّیْطَانُ مِنْکُمْ؟ فَقَالَ أَبُو حَمْزَهَ: بَلَی أَخْبِرْنَا بِهِ حَتَّی نَفْعَلَهُ، فَقَالَ(ع): عَلَیْکُمْ بِالصَّدَقَهِ فَبَکِّرُوا بِهَا فَإِنَّهَا تُسَوِّدُ وَجْهَ إِبْلِیسَ وَ تَکْسِرُ شِرَّهَ السُّلْطَانِ الظَّالِمِ عَنْکُمْ فِی یَوْمِکُمْ ذَلِکَ وَ عَلَیْکُمْ بِالْحُبِّ فِی اللَّهِ وَ التَّوَدُّدِ وَ الْمُوَازَرَهِ عَلَی الْعَمَلِ الصَّالِحِ، فَإِنَّهُ یَقْطَعُ دَابِرَهُمَا؛ یَعْنِی السُّلْطَانَ وَ الشَّیْطَانَ وَ أَلِحُّوا فِی الِاسْتِغْفَارِ، فَإِنَّهُ مَمْحَاهٌ لِلذُّنُوبِ ؛ آیا شما را از چیزی با خبر نکنم که چون بدان عمل کنید، سلطان و شیطان از شما دور شوند؟ پس ابوحمزه عرض کرد: بله! آن را بفرمایید تا بدان عمل کنیم. پس امام(ع) فرمود: بر شماست که روز را با صدقه آغاز نمایید؛ چرا که صدقه شیطان را روسیاه کند و در آن روز، خشم گیری سلطان ستم پیشه را بر شما بی اثر سازد. و بر شماست دوستی در راه خدا و مهرجویی و همیاری در انجام کردار نیک؛ زیرا این کار ریشه آن دو؛ یعنی سلطان و شیطان را قطع می کند و در آمرزش خواهی پافشاری کنید؛ چرا که این کار گناهان را پاک کند.»[۱]

پیامبر اکرم(ص) نیز روزی به اصحاب فرمود: «أ لَا أَدُلُّکُمْ عَلَی سِلَاحٍ یُنْجِیکُمْ مِنْ أَعْدَائِکُمْ َوَ یُدِرُّ أَرْزَاقَکُمْ؟ قَالُوا: بَلَی، قَالَ: تَدْعُونَ رَبَّکُمْ بِاللَّیْلِ وَ النَّهَارِ، فَإِنَّ سِلَاحَ الْمُؤْمِنِ الدُّعَاءُ ؛ آیا شما را به سلاحی راهنمایی نکنم که شما را از دشمنان رهایی دهد و روزی شما را فراوان سازد؟ عرض کردند: چرا، فرمود: پروردگارتان را در شب و روز بخوانید؛ زیرا سلاح مؤمن دعا است.»

۲. در مواردی نیز معصومان: جملات یا اصطلاحاتی می فرمودند که مردم معنی آن را نمی فهمیدند. وقتی در ذهن شنونده سؤال ایجاد می شد و آنان از معنی آن اصطلاح می پرسیدند، بحث آغاز می شد.

حذیفه بن منصور می گوید: امام صادق(ع) فرمود: «اتَّقُوا الْحَالِقَهَ فَإِنَّهَا تُمِیتُ الرِّجَالَ؛ از حالقه بپرهیزید که انسان را می میراند.» پرسیدم: حالقه چیست؟ فرمود: «قَطِیعَهُ الرَّحِم ؛ قطع رحم.»[۲]

این شیوه در بالا بردن کیفیت و ایجاد یادگیری پایدار تأثیر به سزایی دارد. در واقع این شیوه یکی از شیوه های مشهور و معروف نزد دانشمندن علم معانی و بیان است که معتقدند؛ اگر مطلبی مبهم گفته و سپس توضیح داده شود در جان آدمی بهتر جای می گیرد.[۳]

۳. گاهی نیز معصومان: مطلب را به وضوح بیان نمی کردند؛ بلکه آن را سربسته و یا در سطح پایین بیان می کردند تا شاگردی که مطلب برایش مبهم است و یا خواهان فهم بیش تر است، با طرحِ سؤال خود، از امام مطالب بیش تری را بخواهد. این امر چند فایده داشت: یکی اینکه مخاطب با طرح سؤال در فرایند آموزش شرکت می کرد و نوعی یادگیری فعّال تحقق می یافت. دوم اینکه محتوای آموزشی بیش از سطح فهم و استعداد مخاطب بیان نمی شد. سوم اینکه جلسه آموزش برای دانش آموز و دانشجو کسالت آور و خسته کننده نمی شد؛ زیرا در این صورت هم فعالیت دانش آموز موجب خستگی او نمی شود و هم قابل فهم بودن مطالب برای او نشاط آور می گردد. برای مثال: نقل شده است که ابوحنیفه برای تحصیل علم نزد امام صادق(ع) آمد. امام به او فرمود: «پس هر گاه اراده تحصیل علم کردی، اول حقیقت بندگی را در خود ایجاد کن و علم را با عملِ به آن، بخواه و از خدا طلب فهم کن که او به تو خواهد داد.» ابوحنیفه می گوید: از امام(ع) پرسیدم: حقیقت عبودیت چیست؟ فرمود: «حقیقت عبودیت در سه چیز است: اول اینکه بنده هر آنچه را خدا به او داده، ملک خود نداند؛ زیرا بندگان مالک نمی شوند… .»[۴]

در این روایت اگر سؤال ابوحنیفه از حقیقت بندگی نبود، امام وارد آن بحث نمی شد؛ ولی با سؤال او امام مطالب بسیار سودمندی را بیان کرد که راه گشای کسانی است که می خواهند قدم در راه عرفان و شناخت خدا بگذارند.[۵]

۴. یکی از روشهای بسیار معمول امامان: تشکیل جلسات پرسش و پاسخ بود که در آن هر کس از هر موضوعی سؤال داشت، خدمت امام ارائه می کرد و حضرت پاسخ سؤالش را می داد.

در میان معصومان:، امام باقر و صادق۸ از کسانی بودند که بهترین موقعیت را برای نشر احکام و معارف اسلامی داشتند و به اصطلاح رسماً تدریس می کردند و حوزه درسی داشتند؛ ولی حتی آنها نیز غالباً درسشان به گونه ای نبود که بر کرسی تدریس بنشینند و در موضوع خاصی به صورت سخنرانی تدریس کنند؛ بلکه در غالب موارد، شیوه اصلی تدریس آنان همین روش سؤال و جواب بوده است. یکی از نویسندگان در این باره می نویسد:

«در مسجد پس از نماز، امام(ع) رو به مردم می کرد و یا حلقه درس، طوری بود که صدر و ذیل نداشت و امام(ع) احتیاجات روزِ مردم را یک یک می پرسید و به آنها می آموخت و می فرمود: «هر چه می خواهید بپرسید.» هر فردی از افراد به مقتضای نیازِ روحی و معنوی خود، یا بر حسب احتیاجات محیط زندگی و احکام دین، مسائلی می پرسید و امام(ع) به او پاسخ می دادند و سایرین نیز می شنیدند؛ لذا علوم مکتب جعفری ۷سبک کلاسیک نداشت که هر یک از شاگردان مخصوص ریاضی، طبیعی و کلامی انحصاراً آن بحث مربوط به خود را نقل کنند؛ بلکه وقتی سؤال می شد، همه اصحاب، آن را به صورت روایت نقل می کردند. در نهایت، هر کس ذوق و سلیقه اش در هر رشته بیش تر و قوی تر بود و شمّ علمی مخصوصی داشت، درباره آن علم، مسائل و دقایقی بیش تر می پرسید و روی آن مسائل بحث می کرد.[۶]

جلسات پرسش و پاسخ؛ بویژه اگر جلسات باز باشد و به علم خاصی منحصر نشود، فواید بسیاری دارد که خسته نشدن مستمعان، اشتمال مباحث بر آنچه مورد نیاز مردم است، رضایت نسبی غالب افرادی که در جلسه شرکت دارند، افزایش روحیه پرسشگری و … از جمله فواید آن است؛ البته برگزاری چنین جلساتی به فنون مناسبی نیاز دارد که انشاء الله در مباحث آینده به برخی از آنها اشاره می شود.

۴. تقریری

در پرسش تقریری برای یادآوری معلومات افراد و اقرار گرفتن از آنان، مطلبی از آنها پرسیده می شود. آنان پاسخ سؤال را می دانند؛ ولی این پرسش مقدمه ای می شود تا گوینده مطلب مهم را القا کند. موارد استفهام تقریری در قرآن بسیار زیاد است؛ مانند:

«أَلَمْ تَرَ کَیفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِعَادٍ»؛[۷] «آیا ندیدی پروردگارت با قوم عاد چه کرد؟!»

«أَلَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَینَینِ »؛[۸] «آیا برای او چشم قرار ندادیم؟»

«أَلَمْ یجِدْکَ یتِیمًا فَآوَی»؛[۹] «آیا او تو را یتیم نیافت و پناه داد؟!»

با توجه به کثرت موارد کاربرد این نوع استفهام در قرآن، می توان نتیجه گرفت که یکی از بهترین راههای تفهیم مطالب و حتی پاسخ دهی به سؤالات، استفاده از استفهامهای تقریری است که پس از آنکه مخاطب مطلبی را که خودش قبول دارد مجدداً بر آن تأکید کرد، آمادگی او برای درک مطلب و قبول مطلبی که گوینده القا می کند بسیار بیش تر خواهد بود. این روش به روش سقراطی نیز مشهور است.

۵. تعنّتی

این قسم از سؤال نه استفهام حقیقی است و نه استفهام مجازی؛ بلکه سؤالهای ایذایی است؛ یعنی پرسشهایی که پرسشگر برای فهمیدن، آموختن و حتی یاد دادن مطرح نمی کند؛ بلکه برای به رخ کشیدن دانشش به گوینده یا اثبات ضعف او یا مسخره کردن مطرح می کند. سؤال تعنّتی؛ یعنی سؤال برای آزار دادن و فرار از انجام وظیفه و در واقع نوعی بهانه جویی. روشن است کسی که سؤالات تعنتی می پرسد، به دنبال پاسخ سؤال نیست؛ از اینرو روش پاسخ دهی به سؤالات ایذایی و حتی درخواستهای غیرمنطقی متفاوت است. به آیات زیر توجه کنید:

» وَقَالُوا مَا لِهَذَا الرَّسُولِ یأْکُلُ الطَّعَامَ وَیمْشِی فِی الْأَسْوَاقِ لَوْلَا أُنْزِلَ إِلَیهِ مَلَکٌ فَیکُونَ مَعَهُ نَذِیرًا* اَوْ یلْقَی إِلَیهِ کَنْزٌ أَوْ تَکُونُ لَهُ جَنَّهٌ یأْکُلُ مِنْهَا وَقَالَ الظَّالِمُونَ إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا رَجُلًا مَسْحُورًا* انْظُرْ کَیفَ ضَرَبُوا لَکَ الْأَمْثَالَ فَضَلُّوا فَلَا یسْتَطِیعُونَ سَبِیلً»؛[۱۰]

«و گفتند: چرا این پیامبر غذا می خورد و در بازارها راه می رود؟! چرا فرشته ای بر او نازل نشده که همراه وی مردم را انذار کند؟! یا گنجی (از آسمان) برای او فرستاده شود؟! یا باغی داشته باشد که از [میوه] آن بخورد؟! و ستمگران گفتند: شما تنها از مردی مجنون پیروی می کنید! ببین چگونه بر تو مثلها زدند و گمراه شدند، آنگونه که قدرتِ پیدا کردن راه را ندارند!»

چنانکه در آیات فوق روشن است، سؤالات و درخواستهای مشرکانی که نمی خواستند ایمان بیاورند، سؤالات معقولی نبود؛ از اینرو خداوند در دو آیه بعدی ابتدا به این نکته اشاره می کند که این مطالب که درباره پیامبر می گویند، چیزهایی نیست که خداوند از انجام آن عاجز باشد؛ ولی اینان بهانه جویانی هستند که برای تکذیب قیامت این سخنان را بیان می کنند و از اینرو به جای پاسخ صریح به این درخواستها، انگیزه پرسیدن آنان را مورد توجه قرار داده و به آنان یادآور می شود که عذاب تکذیب کنندگان آتشی سوزان است.[۱۱]

با توجه به نمونه ای که ذکر شد و موارد فراوان دیگری که در آیات و روایات وجود دارد، به نظر می رسد چند اصل در پاسخ دهی به سؤالات تعنتی باید مورد توجه قرار گیرد:

۱. توجه به انگیزه های کسی که اینگونه سؤالات را مطرح می کند: اگر بتوان انگیزه او را کشف کرد، باید به جای پاسخ دهی به سؤالات او انگیزه هایی را که در اینگونه سؤالات دارد رد و نفی کرد؛ چنانکه گذشت، به نظر می رسد انگیزه اصلی مشرکان از طرح این سؤالات تعنتی بازداشتن پیامبر از رسالتش بوده است؛ از اینرو ابتدا سعی کردند با تطمیع و تهدید، آن حضرت را از راهی که در پیش گرفته، بازدارند؛ ولی چون به این کار موفق نشدند، به سوی سؤالات تعنتی روی آوردند و پیامبر اکرم(ص) نیز در پایان بر رسالت خود و الهی بودن آن تأکید کرد؛ چنان

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.