پاورپوینت کامل عدالت اجتماعی در کلام و سیره امیر مومنان(ع) ۱۱۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل عدالت اجتماعی در کلام و سیره امیر مومنان(ع) ۱۱۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل عدالت اجتماعی در کلام و سیره امیر مومنان(ع) ۱۱۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل عدالت اجتماعی در کلام و سیره امیر مومنان(ع) ۱۱۵ اسلاید در PowerPoint :
۹
مقدمه
عدالت از رسالتهای اصلی تمام پیامبران الهی و از آرمانهای همه انسانها در طول حیاتشان است. عدالت از جمله اموری است که خوبی آن به وسیله عقل، قابل تشخیص است و اجرای آن تابع شرط و مصلحت نیست و خود بالاترین مصلحتها است؛ به همین علت است که عدالت، دوست و دشمن و مؤمن و کافر نمی شناسد و همه را به یک چشم می نگرد. اینجاست که خداوند در قرآن می فرماید: «لا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَی أَلا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَی»؛[۱] «مبادا دشمنی با قومی شما را وادارد که عدالت نورزید، به عدالت رفتار کنید که به تقوا نزدیک تر است.»
عدالت، محوری ترین، استوارترین، بنیادی ترین و شامل ترین مسأله سیاست و حکومت علوی است. نام مقدس امام علی(ع)، آن چنان با عدالت در آمیخته است که نام علی(ع) عدالت را تداعی می کند. عدالت، همواره سرمشقی مهم در زندگی امیر مومنان(ع) بود و او در راه اجرای عدالت و گسترش قسط، شهد شهادت نوشید.
تأکید بر این نکته، از آن روست که بگوییم حکومتی می تواند ادّعا کند از امام علی(ع) الگو گرفته است و سنّت شناسانه به سیره آن بزرگوار اقتدا می کند که سردمداران آن، به عدالت، بیش از هر چیز، اهمیّت دهند و برای گسترش، توسعه و همه گیر ساختن آن، از هیچ کوششی دریغ نورزند؛ نه در بیان و کلام؛ بلکه در عمل، کردار و تعامل با مردم.
تأمل در کلام حضرت علی(ع) جایگاه عدالت را بیش از پیش در اذهان روشن خواهد کرد. فردی از آن جناب پرسید: «أَیُّهُمَا أَفْضَلُ؟ اَلْعَدْلُ اَوْ الجُودُ؟[۲]؛ آیا عدالت، [شریف تر و] بالاتر است یا بخشندگی؟» در واقع، پرسشگر از دو صفت والای انسانی پرسیده است که تنها در انسانهای متعالی وجود دارد. بشر، همواره از ستم، گریزان بوده و احسان به دیگران را در حق خویش، تحسین کرده و ستوده است. پاسخ پرسش بالا شاید در وهله اول، خیلی آسان به نظر برسد. جود و بخشندگی از عدالت بالاتر است؛ زیرا عدالت، رعایت حقوق دیگران و تجاوز نکردن به حدود و حقوق آنهاست؛ اما جود، این است که آدمی با دست خود، حقوق مسلم خود را نثار غیر می کند. فردی که با عدالت رفتار می کند به حقوق دیگران تجاوز نمی کند و یا حافظ حقوق دیگران است؛ اما آنکه جود می کند فداکاری می کند، وحق مسلم خود را به دیگری واگذار می کند. پس جود بالاتر است؛ ولی حضرت علی(ع) به دو دلیل می فرماید که عدل از جود بالاتر است؛ نخست اینکه: «الْعَدْلُ یَضَعُ الْأُمُورَ مَوَاضِعَهَا وَ الْجُودُ یُخْرِجُهَا عَنْ جِهَتِهَا؛ عدل، امور [و جریانها] را در مسیر [و مجرای طبیعی] خود قرار می دهد؛ اما جود، آنها را از مجرای [طبیعی] خود خارج می سازد.»
دیگر اینکه می فرماید: «الْعَدْلُ سَائِسٌ عَامٌّ وَ الْجُودُ عَارِضٌ خَاصٌّ؛ عدالت، قانونی است عام [که همه اجتماع را در برمی گیرد]؛ اما بخشش، یک حالت عارضی و خاص است» که اگر جنبه قانونی و عمومی پیدا کند و کلیت یابد، دیگر جود نیست.
حضرت علی(ع) آن گاه نتیجه می گیرد: «فَالْعَدْلُ أَشْرَفُهُمَا وَ أَفْضَلُهُمَا؛ پس از میان آن دو (عدالت و جود)، عدالت، اشرف و افضل است.
آن اصلی که می تواند تعادل اجتماع را حفظ کند و به پیکر اجتماع، سلامت و به روح اجتماع، آرامش بدهد؛ عدالت است.
تعریف عدالت اجتماعی
با آنکه امروزه از عدالت اجتماعی، بسیار سخن گفته می شود؛ اما این واژه، یکی از مفاهیم مبهم در عرصه مطالعات علوم اجتماعی و انسانی است؛ زیرا هم می توان حوزه اجتماع را در عرض حوزه های سیاست، اقتصاد و فرهنگ قرار داد و هم می توان آن را با توجه به پیچیدگی امور جامعه مجموعه ای گسترده تر از موارد مذکور و شامل عرصه های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی قلمداد کرد. امروزه غالباً وقتی سخن از عدالت به میان می آید، بعد اجتماعی آن مدّ نظر است؛ زیرا عدالت در هیچ یک از مفاهیم و عناوین خود به گستردگی و اهمیت عدالت اجتماعی به معنای دوم که شامل عرصه های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی می شود، نخواهد بود.
عدالت از نگاه شهید مطهری; به معنای دقیق کلمه در عرصه اجتماعی آن مطرح است. او می گوید: عدالت در مفهوم وسیعش، عبارت است از: دادن حق صاحبان استحقاق بدون هیچ تبعیضی به آنها. اگر حق هیچ صاحب حقی ادا نشود، برخلاف عدالت است؛ همچنان که اگر تبعیض باشد و حق بعضی داده شود و حق بعضی دیگر داده نشود، باز بر خلاف عدالت است. عدالت از این منظر، ملازم با مساوات است؛ یعنی به همه به چشم مساوی نگریستن و تبعیض قائل نشدن. لازمه این گونه مساوات، عدالت است؛ یعنی اینکه به هر کسی طبق استحقاقش داده شود؛ اگر زیاد استحقاق دارد، زیاد داده شود و اگر کم استحقاق دارد، کم داده شود و در این جهت تبعیضی صورت نگیرد.[۳]
بنابراین تعابیر، عدالت اجتماعی در واقع، ارزشی است که با رعایت آن، هر کس در جامعه به حق شایسته خویش می رسد.
عدالت اجتماعی در گفتار امیر مومنان(ع)
امیرمؤمنان علی(ع) حکومت را برای تحقق عدالت پذیرفت و آن را جز در این مسیر نمی خواست.
امام(ع) فرمود: «لَوْ لَا حُضُورُ الْحَاضِرِ وَ قِیَامُ الْحُجَّهِ بِوُجُودِ النَّاصِرِ، وَ مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَی الْعُلَمَاءِ أَنْ لَا یَقِرُّوا عَلَی کِظَّهِ ظَالِمٍ وَ لَا سَغَبِ مَظْلُومٍ، لَأَلْقَیْتُ حَبْلَهَا عَلَی غَارِبِهَا، وَ لَسَقَیْتُ آخِرَهَا بِکَأْسِ أَوَّلِهَا؛[۴] اگر حضور [فراوان] بیعت کنندگان نبود و یاران حجت را بر من تمام نمی کردند و اگر خداوند از علماء عهد و پیمان نگرفته بود که در برابر شکم بارگی ستمگران و گرسنگی مظلومان سکوت نکنند، مهار شتر خلافت را بر کوهان آن انداخته [رهایش می کردم] و آخر خلافت را به کاسه اوّل آن سیراب می ساختم.»
آن حضرت نقش عدالت را چنین بیان کرده است: «جَعَلَ اللهُ سُبْحَانَهُ اَلْعَدْلَ قِوَاماً لِلْأَنَامِ وَ تَنْزِیهاً مِنَ الْمَظَالِم وَ الْآثَامِ وَ تَسْنِیَهً لِلْإِسْلاَمِ؛[۵] خدای سبحان عدالت را مایه برپایی انسانها [و ستون زندگانی آنها] و سبب پاکی از ستمکاریها و گناهان و روشنی چراغ اسلام قرار داده است.» و نیز فرموده است: «بِالْعَدْلِ تَصْلَحُ الرَّعِیَّه؛[۶] با عدالت رعیّت اصلاح می شوند.»
در واقع، جامعه ای که عدالت در آن برپا نیست، فاقد حیات انسانی و زندگانی معنوی است و دیانتی که در آن اهتمام به برقراری عدالت نیست، مایه گمراهی است و حکومتی که عدالت، هدف آن نیست و در راه برقراری عدالتی همه جانبه و فراگیر گام نمی زند، در مسیر هلاکت است؛ زیرا اصلاح دین و دنیای مردمان به وسیله عدالت، ممکن است.
در سخنان علی(ع) چنین وارد شده است:
«اَلْعَدْلُ حَیَه؛[۷] عدالت زندگی است.»
«اَلْعَدْلُ حَیَه الْاَحْکَامِ؛[۸] عدالت حیات احکام [دین] است.»
«عَدْلُ السُّلْطَانِ حَیَاهُ الرَّعِیَّهِ وَ صَلاَحُ الْبَرِیَّهِ؛[۹] عدالت زمامدار، حیات مردمان و مایه صلاح [احوال] خلق است.»
امیر مومنان(ع) در راه تحقق این هدف والا، همه سختیها و مخالفتها را به جان خرید و در همین راه به شهادت رسید که درباره اش گفته اند: «قُتِلَ فِی مِحْرَابِهِ لِشِدَّه عَدْلِهِ؛[۱۰] او در محراب عبادت خویش به سبب شدت عدالتش کشته شد.»
در ادامه، بخشهایی از کلام ایشان را که روشنگر ابعاد مختلف مهم ترین رکن عدالت (عدالت اجتماعی) است بیان می کنیم.
الف. رعایت انصاف با بندگان خدا
حضرت علی(ع) در فرمان خود به مالک اشتر چنین فرمود: «نَصِفِ اللَّهَ وَ أَنْصِفِ النَّاسَ مِنْ نَفْسِکَ وَ مِنْ خَاصَّهِ أَهْلِکَ وَ مَنْ لَکَ فِیهِ هَوًی مِنْ رَعِیَّتِکَ فَإِنَّکَ إِلَّا تَفْعَلْ تَظْلِمْ وَ مَنْ ظَلَمَ عِبَادَ اللَّهِ کَانَ اللَّهُ خَصْمَهُ دُونَ عِبَادِهِ وَ مَنْ خَاصَمَهُ اللَّهُ أَدْحَضَ حُجَّتَهُ وَ کَانَ لِلَّهِ حَرْباً حَتَّی یَنْزِعَ أَوْ یَتُوبَ وَ لَیْسَ شَیْ ءٌ أَدْعَی إِلَی تَغْیِیرِ نِعْمَهِ اللَّهِ وَ تَعْجِیلِ نِقْمَتِهِ مِنْ إِقَامَهٍ عَلَی ظُلْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ دَعْوَهَ الْمُضْطَهَدِینَ وَ هُوَ لِلظَّالِمِینَ بِالْمِرْصَاد؛ِ[۱۱] نسبت به خداوند و نسبت به مردم از جانب خود، و از جانب افراد خاص خاندانت، و از جانب رعایایی که به آنها علاقه مندی انصاف به خرج ده! که اگر چنین نکنی، ستم کرده ای! و کسی که به بندگان خدا ستم کند، خداوند پیش از بندگان، دشمن او خواهد بود، و کسی که خداوند، دشمن او باشد، دلیلش را باطل می سازد و با او به جنگ می پردازد تا دست از ظلم بردارد یا توبه کند، هیچ چیز در تغییر نعمتهای خدا و تعجیل انتقام و کیفرش، از اصرار بر ستم، سریع تر [و زودرس تر] نیست؛ چرا که خداوند، دعا و خواسته مظلومان را می شنود و در کمین ستمگران است.»
ب. ظلم نکردن به مردم
امام علی(ع) به استاندار فارس فرمود: «اسْتَعْمِلِ الْعَدْلَ وَ احْذَرِ الْعَسْفَ وَ الْحَیْفَ فَإِنَّ الْعَسْفَ یَعُودُ بِالْجَلَاءِ وَ الْحَیْفَ یَدْعُو إِلَی السَّیْف؛[۱۲] عدالت را پیشه کن و از تعدی و ظلم [به مردم] دوری گزین؛ زیرا [تجاوز و] تعدی، سبب فرار و دوری [مردم] از تو خواهد شد و ستم، سبب [قیام مردم و] توسل به شمشیر [علیه تو] می شود.»
ج. توجه به نیازمندان
خدایی که مردم را آفریده، رزق و روزی همه آنها و هر موجود زنده دیگر را به عهده گرفته است. خداوند در این باره می فرماید: «وَ ما مِنْ دَابَّهٍ فِی الْأَرْضِ إِلاَّ عَلَی اللَّهِ رِزْقُه»؛[۱۳] هیچ جنبده ای در زمین نیست، جز آنکه رزق و روزی اش بر خداوند است.» این روزی، در دل هستی نهفته است. پس بر هر انسان، لازم است روزی و سهم خود را از این گنجهای الهی، به دست آورد؛ اما فردی که موقعیتی از نظر جسمی و اجتماعی برای او فراهم نیست که بتواند کار کند و نتواند سهم و روزی خود را به طور مستقیم از گنجهای طبیعت به دست آورد، آیا باید حق او از بین برود و زندگی توأم با محرومیت داشته باشد و یا اینکه از شدت گرسنگی، جان بسپارد؟ خیر … زیرا خداوند منّان بر توانمندان بر کار و دارندگان ثروتهای هستی، واجب کرده است که آن ناتوان مستمند و عاجز را در به دست آوردن روزی و انجام کار کمک کنند.
خداوند در این باره می فرماید: «وَ الَّذِینَ فِی أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ . لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ»؛[۱۴] «کسانی که در [اموال و] ثروتشان، حقی معیّن جهت [تأمین] درخواست کنندگان و محرومان قرار داده شده است.» پس اگر ثروتمندان از کمک و تأمین معیشت مستمندان و نیازمندان، سر باز زنند، خداوند به این، راضی نخواهد شد، و شریعت عدالت خیز اسلام، آن را نمی پسندد.
امیر مومنان(ع) در این باره می فرماید: «إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ فَرَضَ فِی أَمْوَالِ الْأَغْنِیَاءِ أَقْوَاتَ الْفُقَرَاءِ فَمَا جَاعَ فَقِیرٌ إِلَّا بِمَا مُتِّعَ بِهِ غَنِیٌّ وَ اللَّهُ تَعَالَی جَدُّهُ سَائِلُهُمْ عَنْ ذَلِک؛[۱۵] خداوند سبحان، غذا [و نیاز] فقیران را در اموال ثروتمندان معین کرده است. پس هیچ فقیری گرسنه نیست؛ مگر آنکه ثروتمندی از آن استفاده کرده باشد، و خداوند متعال در این باره از آنها خواهد پرسید.»
امام(ع) در نامه ای به «قثم بن عباس» فرماندار خود در مکه چنین نوشت: «وَ انْظُرْ إِلَی مَا اجْتَمَعَ عِنْدَکَ مِنْ مَالِ اللَّهِ فَاصْرِفْهُ إِلَی مَنْ قِبَلَکَ مِنْ ذِی الْعِیَالِ وَ الْمَجَاعَهِ مُصِیباً بِهِ مَوَاضِعَ الْفَاقِه وَ الْخَلَّات؛[۱۶] نظری افکن به مال الله که نزد تو جمع شده است. و آن را به مصرف عیالمندان و گرسنگان اطرافت برسان؛ به طوری که به دست فقرا و نیامندان برسد.»
آن حضرت در فرمان خود به مالک اشتر نیز چنین می فرماید: «اللَّهَ اللَّهَ فِی الطَّبَقَهِ السُّفْلَی مِنَ الَّذِینَ لَا حِیلَهَ لَهُمْ مِنَ الْمَسَاکِینِ وَ الْمُحْتَاجِینَ وَ أَهْلِ الْبُؤْسِ وَ الْزَمْنَی؛[۱۷] خدا را! خدا را! درباره طبقه پایین [رعایت کن]. آنها که راه چاره ندارند؛ یعنی مستمندان، نیازمندان، کسانی که دچار سختی شده اند و از کارافتادگان.»
د. برابری فرصتها
یکی از مهم ترین مسائل در عدالت اجتماعی، برابر کردن فرصتها برای همه است. به طوری که فرصت استفاده از امتیازات مالی و اقتصادی جامعه به دست گروه مشخصی قرار نگیرد که بر اساس رابطه با دستگاه حکومت و نزدیکی به شخص حاکم بالا آمده اند.
حضرت علی(ع) در این باره موضعی سرسختانه اتخاذ کرد و به مجرّد دستیابی به خلافت، فرمود تمام امتیازات و اموال ناحق را از نزدیکان، دوستان و اقوام خلیفه سابق، خواهد گرفت. آن حضرت در این باره فرمود: «وَ اللَّهِ لَوْ وَجَدْتُهُ قَدْ تُزُوِّجَ بِهِ النِّسَاءُ وَ مُلِکَ بِهِ الْإِمَاءُ لَرَدَدْتُهُ عَلَی مُسْتَحِقِّیهِ فَإِنَّ فِی الْعَدْلِ سَعَهً وَ مَنْ ضَاقَ عَلَیْهِ الْعَدْلُ فَالْجَوْرُ عَلَیْهِ أَضْیَقُ؛[۱۸] به خدا سوگند! آنچه [بیهوده] از بیت المال در کابین زنان قرار داده اند و یا به واسطه آن کنیزانی را مالک شده اند، اگر بیابم، به مستحق آن بر می گردانم؛ زیرا عدالت، گشایش می آورد، و آن کس که عدالت بر او گران آید، تحمل ظلم و ستم بر او گران تر خواهد بود.»
امام علی(ع) در آغاز زمامداری خود، تمام فرمانداران سابق را از کار برکنار کرد که در بین آنها معاویه، والی نیرومند شام بود. همچنین در مقابل خواسته های نامشروع طلحه و زبیر برای به دست آوردن مقام در حکومت، به خاطر بی کفایتی آنها برای احراز این پستها، سرسختانه ایستادگی کرد. او در سیاست، مساوات را اجرا کرد، و در توزیع اموال میان مردم با اینکه آنها از نظر فضیلت یکسان و در یک سطح نبودند فرقی نگذارد. و هنگامی که از آن حضرت در این باره گلایه کردند، ایشان در مقام تشریح سیاست عادلانه خود بر آمده و فرمود: «أَ تَأْمُرُونِّی أَنْ أَطْلُبَ النَّصْرَ بِالْجَوْرِ فِیمَنْ وُلِّیتُ عَلَیْهِ وَ اللَّهِ لَا أَطُورُ بِهِ مَا سَمَرَ سَمِیرٌ وَ مَا أَمَّ نَجْمٌ فِی السَّمَاءِ نَجْماً لَوْ کَانَ الْمَالُ لِی لَسَوَّیْتُ بَیْنَهُمْ فَکَیْفَ وَ إِنَّمَا الْمَالُ مَالُ اللَّه؛[۱۹] آیا به من دستور می دهید که برای پیروزی خود از جور و ستم، در حق کسانی که بر آنها حکومت می کنم، استمداد جویم؟! به خدا سوگند تا عمر من باقی[، و شب و روز برقرار،] و ستارگان آسمان در پی هم طلوع و غروب می کنند هرگز به چنین کاری دست نمی زنم. اگر اموال از خودم بود، به طور مساوی در میان آنها تقسیم می کردم تا چه رسد به اینکه این اموال، اموال خدا [و متعلق به بیت المال] است.»
آن امام همام حتی در برابر خواسته های نادرست برادر خویش، عقیل بن ابی طالب ایستادگی کرد. او نزد آن حضرت آمد تا از بیت المال مقدار زیادتری طلب کند؛ اما امام، درخواست برادر خود را رد کرد. امام علی(ع) این ماجرا را چنین تشریح فرمود:
«به خدا سوگند عقیل، برادرم را دیدم که به شدت فقیر شده بود و از من می خواست که یک من از گندمهای شما را به او ببخشم. کودکانش را دیدم که از گرسنگی موهایشان ژولیده و رنگشان بر اثر فقر دگرگون شده، گویا صورتشان با نیل رنگ شده بود. عقیل اصرار کرد و چند بار خواسته خود را تکرار کرد. من به او گوش فرا دادم. خیال کرد دینم را به او می فروشم، و به دلخواه او قدم برمی دارم و از راه و رسم خویش دست می کشم (اما من برای بیداری و هشداری اش) آهنی را در آتش گداختم. سپس آن را به بدنش نزدیک ساختم تا با حرارت آن، عبرت گیرد. ناله ای سرداد همچون بیمارانی که از شدت درد می نالند و چیزی نمانده بود که از حرارت آن بسوزد. به او گفتم: هان ای عقیل! زنان سوگمند در سوگ تو بگریند. از آهن تفتیده ای ناله می کنی که انسانی آن را به صورت بازیچه سرخ کرده است؛ اما مرا به سوی آتشی می کشانی که خداوند جبّار آن را با شعله خشم و غضبش برافروخته است. تو از این رنج می نالی و من از آتش سوزان نالان نشوم؟»[۲۰]
فرصت برابر یعنی همین که فرد در اجرای عدالت بین خود و خانواده و آشنا و غریبه فرقی نگذارد.
ه . اجرای قانون برای همه
نباید قانون، فقط برای مستضعفان، اجرا شود؛ ولی صاحبان مقام و ثروت، در مقابل آن مصونیت داشته باشند. امام علی(ع) با این شیوه از ظلم و ستم قاطعانه مبارزه کرد و در این باره فرمود: «الذَّلِیلُ عِنْدِی عَزِیزٌ حَتَّی آخُذَ الْحَقَّ لَهُ وَ الْقَوِیُّ عِنْدِی ضَعِیفٌ حَتَّی آخُذَ الْحَقَّ مِنْه؛[۲۱] [ستمدیدگانی که در نظرها] ذلیل و پست [هستند،] از نظر من عزیز و محترم اند تا حقشان را بگیرم، و نیرومندان [ستمگر] در نظر من حقیرند تا حق [دیگران] را از آنها بستانم.»
در آن هنگام که یک افسر و یا درجه دار ارتش، از مقام خویش که او را در مقابل قانون مصون می داشت، سوء استفاده و مردم را تهدید می کرد، حضرت، این مصونیت، سوء استفاده و تهدید را حتی در کوچک ترین موارد از میان برداشت. آن حضرت در این باره، نامه ای به اهالی مسیر حرکت ارتش و سپاه نوشت و فرستاد: «أَمَّا بَعْدُ فَإِنِّی قَدْ سَیَّرْتُ جُنُوداً هِیَ مَارَّهٌ بِکُمْ إِنْ شَاءَ اللَّهُ وَ قَدْ أَوْصَیْتُهُمْ بِمَا یَجِبُ لِلَّهِ عَلَیْهِمْ مِنْ کَفِّ الْأَذَی وَ صَرْفِ الشَّذَا وَ أَنَا أَبْرَأُ إِلَیْکُمْ وَ إِلَی ذِمَّتِکُمْ مِنْ مَعَرَّهِ الْجَیْشِ إِلَّا مِنْ جَوْعَهِ الْمُضْطَرِّ لَا یَجِدُ عَنْهَا مَذْهَباً إِلَی شِبَعِهِ فَنَکِّلُوا مَنْ تَنَاوَلَ مِنْهُمْ شَیْئاً ظُلْماً عَنْ ظُلْمِهِمْ وَ کُفُّوا أَیْدِیَ سُفَهَائِکُمْ عَنْ مُضَارَّتِهِمْ وَ التَّعَرُّضِ لَهُمْ فِیمَا اسْتَثْنَیْنَاهُ مِنْهُمْ وَ أَنَا بَیْنَ أَظْهُرِ الْجَیْشِ فَارْفَعُوا إِلَیَّ مَظَالِمَکُمْ وَ مَا عَرَاکُمْ مِمَّا یَغْلِبُکُمْ مِنْ أَمْرِهِمْ وَ مَا لَا تُطِیقُونَ دَفْعَهُ إِلَّا بِاللَّهِ وَ بِی فَأَنَا أُغَیِّرُهُ بِمَعُونَهِ اللَّهِ إِنْ شَاءَ اللَّه؛[۲۲] اما بعد! من سپاهیانی [را برای نبرد] فرستادم که با خواست خدا از [آبادیهای] شما می گذرند، و آنها را به آنچه خداوند بر آنها واجب کرده، توصیه کرده ام. [به آنان گفته ام که] از آزار مردم و ایجاد ناراحتیها و مشکلات خودداری کنند و من [بدین وسیله] در برابر شما و کسانی که در پ
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 