پاورپوینت کامل شیوه پاسخ به پرسشهای دینی (۶) ۵۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل شیوه پاسخ به پرسشهای دینی (۶) ۵۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شیوه پاسخ به پرسشهای دینی (۶) ۵۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل شیوه پاسخ به پرسشهای دینی (۶) ۵۵ اسلاید در PowerPoint :

۵۲

اشاره:

در شماره قبل، یک بخش از قواعد پاسخ دهی را که همان مراحل تهیه پاسخ بود، مطرح کردیم و در این شماره، اصول پاسخ دهی را بررسی می کنیم که رعایت آنها به عنوان بخش دیگری از قواعد مذکور، قلمداد می شود.

اصول پاسخ دهی

توجه به اصول پاسخ دهی بسیار حائز اهمیت است. گاه مراعات یک اصل از این اصول، از چندین صفحه نوشتن و مدت زیادی توضیح دادن، بهتر است و باعث پذیرش پرسشگر و دفع شبهات شبهه کننده می شود.

این اصول بسیارند که به مهم ترین آنها اشاره می کنیم.

۱. اخلاص

اصل اخلاص اکسیری است که باید در همه کارهای یک مؤمن و خصوصاً در اعمال یک روحانی وجود داشته باشد؛ چنانکه امام علی(ع) می فرماید: «فَطُوبَی لِمَنْ أَخْلَصَ لِلَّهِ عَمَلَهُ وَ عِلْمَهُ وَ حُبَّهُ وَ بُغْضَهُ وَ أَخْذَهُ وَ تَرْکَهُ وَ کَلَامَهُ وَ صَمْتَهُ وَ فِعْلَهُ وَ قَوْلَه؛ [۱] پس خوشا به حال آنکه عمل و علم، دوستی و دشمنی، گرفتن و رها کردن، سخن و سکوت، و کردار و گفتارش را خالص برای خدا انجام دهد.»

تجربه ثابت کرده است که افراد مخلص در پاسخگویی به پرسشها بسیار موفق ترند. آنان از آنجا که برای خدا کار می کنند، خسته نمی شوند. و تمام سعی خود را انجام می دهند تا کار به بهترین شکل ممکن انجام شود.

۲. عطوفت و مهربانی نسبت به پرسشگر

این اصل به قدری مهم و حیاتی است که اگر پاسخگو، تنها به این یک اصل عمل نکند، هر چند پاسخ او از نظر علمی مناسب و کامل باشد ، باز هم پرسشگران سرخورده شده، از او فاصله می گیرند و با رعایت این اصل حتی اگر پاسخ او ناکافی باشد، باز هم به بخشی از هدف که ایجاد ارتباط با پرسشگران است، دست یافته.

در این باره مطلب مهمی از خداوند خطاب به پیامبر اکرم(ص) وجود دارد که همه طلاب و روحانیون باید آن ر ا بر قلب خود حک کنند و در کردار، گفتار و پندارشان آن را به کار گیرند.

خداوند می فرماید: «فَبِمَا رَحْمَهٍ مِّنَ اللَّهِ لِنت لَهُمْ وَ لَوْ کُنت فَظاًّ غَلِیظ الْقَلْبِ لانفَضّوا مِنْ حَوْلِک…[۲]» «به (برکت) رحمت الهی، در برابر آنان (مردم ) نرم (و مهربان) شدی! و اگر خشن و سنگدل بودی، از اطراف تو پراکنده می شدند…»

این اصل نه تنها در پاسخ دهی؛ بلکه در مناظرات نیز باید رعایت شود[۳].

۳. تقدیم پاسخهای نقضی

این اصل نیز از مهم ترین اصول پاسخ دهی به سؤالات و شبهات است که در شبهات کاربرد فراوانی دارد، به گونه ای که می توان گفت: مهم ترین اصل پاسخگویی به شبهات، شروع پاسخ با پاسخهای نقضی است. پاسخ نقضی باعث می شود که استدلال شبهه گر و دژی که در آن سنگر گرفته است، در هم فرو ریزد و پس از فرو ریختن دژ شبهه گر است که پاسخهای حلی کاربرد دارد. تا استدلال شبهه گر فرو نریزد او به هیچ وجه تسلیم حقیقت نخواهد شد؛ ولی وقتی سنگرهای استدلال او فرو ریخت، مجبور می شود از لاک خود بیرون بیاید و آن گاه است که با پاسخهای حلی، مشکل برطرف می شود. نکته مهمی که در ارائه پاسخهای نقضی وجود دارد این است که نقض باید از اصول یقینی و بدیهی عقلی یا از معتقدات شبهه گر باشد تا او را بر سر دو راهی قرار دهد که یا باید از استدلال خودش دست بردارد یا باید از معتقدات پیشینش دست بشوید و یا در برابر بدیهیات بایستد و از آنجا که نمی تواند از معتقدات قبلیش دست بشوید یا در برابر بدیهیات شبهه کند، ناچار است بپذیرد که استدلالی که ذکر کرده، مخدوش است.

پیامبر و امامان: نیز در برابر استدلالهای معاندان در بسیاری از موارد از پاسخهای نقضی استفاده می کردند که به نمونه هایی اشاره می شود:

در مناظره پیامبر(ص) با مسیحیانِ نجران می خوانیم: وقتی نصارای نجران محضر رسول خدا(ص) رسیدند، گفتند: ای محمد! ما را به چه فرا می خوانی؟ فرمود: به اینکه شهادت دهید که هیچ معبودی جز الله نیست و اینکه من فرستاده خداوندم و اینکه عیسی بنده و مخلوقی از مخلوقات خداوند است که همانند سایر افراد می خورد و می آشامید و محدث می شد.

گفتند: اگر بنده خدا بود، پس پدرش که بود؟ در این موقع فرشته وحی نازل گردید و به پیامبر اسلام(ص) گفت که به آنان بگو: «إِنَّ مَثَلَ عِیسی عِندَ اللَّهِ کَمَثَلِ ءَادَمَ خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ کُن فَیَکُونُ»؛[۴] «مَثَل عیسی در نزد خدا، همچون آدم است؛ که او را از خاک آفرید، و سپس به او فرمود: موجود باش! او هم فوراً موجود شد.» (بنابر این، ولادت مسیح بدون پدر، هرگز دلیل بر الوهیّت یا فرزند خدا بودن نیست.)»[۵]

چنانکه روشن است خلاصه استدلال مسیحیان چنین است:

الف. هر کس بدون پدر متولد شود ، خدا پدر اوست. ب. حضرت عیسی بدون پدر متولد شد. ج. نتیجه: پس خداوند پدر حضرت عیسی است.

پیامبر اکرم(ص) با نقض کبرا، استدلال آنان را در هم فرو ریخت. خلاصه استدلال رسول اکرم(ص) چنین است:

اگر هر کس بدون پدر متولد شود، خدا پدر اوست؛ پس آدم هم بدون پدر متولد شد و باید فرزند خدا باشد؛ ولی تالی باطل است؛ پس مقدم نیز باطل است.

تجربه ثابت کرده است که افراد مخلص در پاسخگویی به پرسشها بسیار موفق ترند. آنان از آنجا که برای خدا کار می کنند، خسته نمی شوند. و تمام سعی خود را انجام می دهند تا کار به بهترین شکل ممکن انجام شود.

پیامبر در استدلال با یهودیان نیز از دلیل نقضی بهره برده است؛ در روایتی می خوانیم: «جمعی از پیشوایان پنج فرقه: یهود، نصاری، دهری، ثنویّه و مشرکان عرب (بت پرستان) طی یک تبانی و قرار، در محضر آن حضرت حاضر شده و شروع به مجادله و احتجاج نمودند.

یهودیان گفتند: اعتقاد ما این است که «عزیر» پسر خداست، و نزد تو آمده ایم که در این باره مذاکره کنیم و نظر تو را بدانیم. اگر با ما هم عقیده شدی، حقّ تقدّم با ما است، وگرنه با اعتقاد ما مخالف بوده و ما نیز خصم تو خواهیم شد.

آن حضرت ابتدا از یهودیان درخواست دلیل کرد. از اینرو به یهودیان فرمود: آیا نزد من آمده اید تا بی دلیل عقیده شما را بپذیرم؟ گفتند: نه.

پرسید: دلیل و منطق شما در مورد اینکه عُزَیز پسر خدا است، چیست؟ گفتند : کتاب تورات به طور کلی از میان رفته بود، و کسی قدرت احیای آن را نداشت، عزیر آن را زنده کرد، از اینرو می گوییم: او پسر خدا است.

پیامبر فرمود: با این استدلال موسی به فرزندی خدا سزاوارتر از عزیر است؛ زیرا تورات توسّط او نازل شده، و معجزات بسیاری که خود بر آنها واقفید از او مشاهده گردیده، و بر اساس منطق شما باید موسی نیز دارای مقامی بالاتر از مقام عزیر- پسر خدا بودن- باشد. و دیگر اینکه، اگر منظور شما از پسر خدا بودن این است که خداوند متعال همچون پدران دیگر با جفت خود نزدیکی نموده و در اثر این مقاربت، پسری مانند عزیر متولّد شده، در این صورت شما پروردگار جهان را یکی از موجودات مادّی و محدود جهان پنداشته و به او صفاتی چون صفات مخلوقین داده اید.

گفتند: مراد ما [از ولادت ] این معنی نیست؛ زیرا آن بنا به گفته شما کفر و نادانی است؛ بلکه مقصود ما از پسر خدا بودن احترام و عظمت است، هر چند ولادتی در کار نباشد؛ چنانکه شخص عالم و استاد به شاگردش می گوید: «ای پسر من» یا «تو پسر من هستی»، و نظر او از این تعبیر تنها اظهار محبّت و احترام است، نه اثبات ولادت. و این سخن را به کسی می گوید که هیچ نسبتی میانشان نیست. و به همین تعبیر خداوند عزیر را از نظر شرافت و عظمت پسر خود برگزید، نه بر اساس ولادت. حضرت فرمود: با این توجیه نیز پاسخ شما همان بود که در ابتدا گفتم؛ زیرا بر اساس این تعبیر، موسی(ع) برای این مقام شایسته تر بوده است. به درستی که خداوند با اقرار اهل باطل آنان را رسوا می کند، و حجّت را بر علیه ایشان برمی گرداند، این توجیهی که بدان استدلال نمودید، شما را به راهی دشوارتر از آنچه گفتید، می اندازد؛ زیرا شما گفتید: یکی از بزرگانتان بدون اثبات ولادت به غریبه ای می گوید: «ای پسر من» و «تو پسر من هستی»، و نیز به دیگری می گوید: «تو شیخ و استاد و پدر من هستی»، و به دیگری می گوید: «تو آقای من هستی» و «ای آقای من»، و هر چه احترامش بیش تر باشد، آن سخن محترمانه تر خواهد شد. و بر اساس این عقیده لازم است موسی بن عمران برادر یا استاد یا پدر یا مولای خدا باشد، تا فضیلت آن حضرت نسبت به عزیر فهمیده شود. و به نظر شما آیا صحیح است این سخنان در باره موسی- که از عزیر بالاتر است- نسبت به خدا داده شود؟! یهودیان از پاسخ رسول خدا ۹مات و مبهوت شده و گفتند: ای محمّد! اجازه بده در باره سخنت تحقیق و تفکّر کنیم.

نکته

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.