پاورپوینت کامل جنبه هایی از سیره مبارزاتی و اخلاقی شهید قاضی طباطبایی ۸۹ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل جنبه هایی از سیره مبارزاتی و اخلاقی شهید قاضی طباطبایی ۸۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جنبه هایی از سیره مبارزاتی و اخلاقی شهید قاضی طباطبایی ۸۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل جنبه هایی از سیره مبارزاتی و اخلاقی شهید قاضی طباطبایی ۸۹ اسلاید در PowerPoint :
۲۱
تولد و تحصیلات مقدماتی
میرزا باقر قاضی طباطبایی (۱۳۶۶ ۱۲۸۵ق) که در منطقه آذربایجان مجتهدی وارسته و شخصیتی برجسته به شمار می آمد،[۱] در یک شنبه ششم جمادی الاولی ۱۳۳۱ ق دارای فرزندی گردید که نام محمدعلی را برایش برگزید.
محمدعلی هم زمان با پرورشهای عاطفی و اخلاقی، شش بهار را پشت سر نهاد، او برخی مقدمات دانشهای حوزوی را نزد والد دانشورش آموخت. آن گاه میرزا محمدحسین و حاج میرزا اسدالله قاضی که مربّیان فاضل و دل سوزی بودند، تربیت این نهال نوپا را پی گرفتند. این دو که عموهای سید محمد علی بودند، در شکل گیری شخصیت علمی و فکری او نقش مؤثری را ایفا کردند.[۲]
سید، نوجوان پانزد ساله بود که عازم مسجد اوّلِ بازار شیشه گر خانه گردید تا در آنجا علوم دینی را فرا گیرد. آن گاه به مدرسه طالبیه تبریز رفت تا از پرتوهای ارزشمند استادان این مکان آموزشی و مذهبی بهره ببرد. او که با کنجکاوی و هوشیاری خاصی نسبت به مسائل اجتماعی و سیاسی حساس بود، راه و رسم ستیز با جهالت و مبارزه با جفاکاران را ضمن تحصیلات آموخت.[۳]
اولین تجربه تلخ مبارزه را در ایام مذکور درک کرد؛ زیرا هنگام خیزش اهالی تبریز علیه ستمهای رژیم پهلوی در سال ۱۳۴۸ تا ۱۳۰۷ ش، علمای این دیار از خانه و کاشانه خویش آواره گردیدند و به نقاط دوردست فرستاده شدند، آقا میرزا باقر همراه پسر جوانش، سید محمدعلی، ناگزیر به اقامت اجباری و تبعید در تهران گردیدند. این کوچ اجباری و ناخواسته حدود دو ماه طول کشید، سپس آن دو به مشهد مقدس انتقال یافتند. بعد از یک سال که به زادگاه خود بازگشتند، متوجه شدند که عوامل رژیم رضاخان خانه مسکونی آنان را تخریب و جزء خیابان قرار داده اند.[۴]
ادامه دانش اندوزی
سید محمدعلی مدت ده سال در تبریز، همچنان مشغول درس و بحث بود. در سال ۱۳۵۹ ق به قم رفت و «شرح منظومه» سبزواری و «اسفار» ملاصدرا و نیز خارج فقه واصول را از محضر امام خمینی(ره) آموخت. و در ضمن استفاده های علمی و فکری از استادش، ارتباط عاطفی و پیوند صمیمانه ای با امام برقرار کرد. او در یکی از آثارش که «اللوامع» نام دارد، ضمن اینکه امام را در زمره افرادی بر می شمارد که از آنها اجازه روایت دارد، می افزاید: این شخصیت از مجاهدان بزرگ راه خدا می باشد.[۵]
او در سالهای سیاه اختناق، نام امام و مرادش را با الفاظی چون «مرجع اکبر و اشهر» در جهان اسلام فریاد زد و در فرصتهای مقتضی به بیان دیدگاههای ایشان پرداخت. شهید قاضی در قم محضر مراجعی چون: سید صدر الدین صدر ، حجت کوه کمره ای و گلپایگانی; را در علوم نقلی درک نمود.[۶]
شهید قاضی در ۱۳۶۹ ق راهی عراق گردید و در شهر نجف اقامت گزید و در حوزه درسی این دیار، محضر مراجع و اساتیدی چون آیات عظام: سید محسن حکیم، سید عبدالهادی شیرازی، کاشف الغطاء، شیخ عبدالحسین رشتی، حاج میرزا باقر زنجانی و میرزا حسن بجنوردی را غنیمت شمرد و این برنامه سه سال به طول انجامید. در میان این بزرگان، برای مرحوم شیخ محمدحسین کاشف الغطاء احترام ویژه ای قائل گردید، و با آن اقیانوس فقه و معرفت انس و الفت برقرار کرد و در احیای آثار او تلاشهای ارزشمندی از خود بروز داد.
مرحوم کاشف الغطاء در یکی از نامه هایش خطاب به شهید قاضی نوشته است:
«ای سید والا مقام و دانشمند محترم و بزرگوار! از اکنون چنین می نگرم که مردم آذربایجان به طور عموم، اهالی تبریز خصوصا، از هدایت گریهای شما استفاده می کنند و چه زود است که اثرات خدمات و تلاشهای ارزنده شما، در یاری حق و نابودی باطل محسوس و قابل لمس می باشد. در یاری حق چه کسی از شما بهتر است؟ پدر روحانی شما محمدحسین.[۷]
شهید قاضی در نجف و قم موفق گردید از بیست مجتهد بزرگ و پرآوازه، اجازه روایت و اجتهاد دریافت کند و با کوله باری از دانش و تقوا به تبریز بازگشت و در حالی که چهل و دو بهار را می گذرانید، امام جماعتی مسجد مقبره تبریز را پذیرفت.
عرصه های مبارزاتی
آن فقیه مجاهد به موازات فعالیتهای تبلیغی، آموزشی، فرهنگی و تحقیقاتی، در مسائل سیاسی و اجتماعی کوشا و تأثیرگذار بود. در قیام سال ۱۳۴۲ ش که مردم تبریز نیز حضوری حماسه آفرین داشتند، رهبری مبارزات، راهپیماییها، افشاگریها، باز و بسته بودن بازارها و خیابانها تا حدود پانزده روز و اجتماعات بزرگی که ترتیب داده می شد، به عهده شهید قاضی بود.
شدت روشنگریها و مبارزات وی در نهضت امام خمینی(ره) به حدی رسید که بین سالهای ۱۳۴۲ و ۱۳۴۳ش سه بار دستگیر شد و تحت مراقبت شدید ساواک قرار گرفت.[۸]
در سالهایی که بُردن نام امام در سخنرانیها و دیگر محافل ممنوع بود، آن شهید آشکارا در بیانات خویش، نام رهبر کبیر انقلاب را بر زبان جاری می ساخت. از همان سال ۴۲ از مردم خواست که از امام خمینی به عنوان مرجع تقلید خویش پیروی کنند و در همین ایام بحث ولایت فقیه را مطرح ساخت.
نقش این شهید در هدایت مبارزات مردم و روحانیان آذربایجان و خصوصاً تبریز به درجه ای رسید که او را «خمینی دوم» یا «خمینی آذربایجان» نامیدند. مردم مسلمان این خطه به دلیل شناختی که از مقام علمی، تقوا، و آگاهی وی داشتند، توصیه هایش را اجرا می کردند. تظاهرات ضد رژیم بدون هماهنگی و برنامه ریزی او انجام نمی شد.[۹]
سازمان امنیت، هر لحظه و هر شب اقدامات شهید قاضی را زیر نظر داشت و از سخنرانیها، موضع گیری و سایر فعالیتهایش گزارشهای دقیقی تهیه می کرد. پرونده چهار جلدی ساواک که درباره وی تنظیم گردیده است، مدرک مستندی برای چنین ادعایی می باشد.
در عید سعید فطر که با آذر ۱۳۴۷ ش مقارن بود، شهید قاضی در خطبه های نماز خاطرنشان ساخت که تمام مشکلات مسلمانان را آمریکاییها و صهیونیستها پدید آورده اند. از شاه و مزدورانش انتقاد کرد و حمایت آشکار خویش را از خیزش مردم مسلمان به رهبری امام خمینی(ره) اعلام نمود. به دلیل این سخنرانی افشاگرانه، ساواک وی را برای مدت شش ماه به شهر بافت، از توابع استان کرمان تبعید کرد.
با رحلت آیت الله سید محسن حکیم که شهید قاضی نمایندگی ایشان را در آذربایجان عهده دار بود و نفوذ مردمی وی را تقویت می کرد، نبودن امام در ایران و نیز رحلت آیت الله میلانی، شرایط برای آن فقیه مبارز بسیار سخت تر شد و برخی روحانی نمایان محلی در جهت تضعیف جبهه حامیان امام خمینی کوشیدند و آن سید مجاهد را در تنگناهای شدیدی قرار دادند.[۱۰]
با نزدیک شدن اربعین شهدای قم، مراجع بزرگ و علمای شهرهای گوناگون جنایات دستگاه ستم را برشمردند و مردم را برای برگزاری هر چه باشکوه تر مراسم یاد بود قیام نوزده دی ۵۶ قم فرا خواندند.
شهید قاضی در آذربایجان با هم فکری فقهایی چون آیت الله سیدحسن انگجی، ضمن اعلامیه ای، مردم سلحشور این سرزمین را به شرکت در مراسم اربعین شهدای قیام قم دعوت کرد و به دنبال آن در سه شنبه ۲۹ بهمن ۵۶ مردم غیرتمند آذری به سوی مسجد جامع میرزا یوسف حرکت کردند تا در این مراسم باشکوه حضور یابند.
عوامل ساواک و شهربانی با آرایش کامل نظامی جلوی مردم صف کشیدند و به متفرق نمودن آنان اقدام کردند که با مقاومت و شجاعت اقشار گوناگون مواجه شدند و مردم تبریز با تقدیم چندین شهید در این اربعین، حماسه ای جاویدان را رقم زدند.
قاضی طباطبایی هیچ گاه مردم را در مبارزه رها نکرد، در یکی از سالها، وقتی تعداد قابل توجهی از کارگران کارخانه های ماشین سازی و تراکتورسازی تبریز برای مقابله با استبداد دست از کار کشیدند، مقدار قابل توجهی پول تهیه کرد و به حساب این افراد واریز نمود. در اقدامی دیگر، از مردم خواست که در شبانه روز، از یک وعده غذای خود صرف نظر کنند و مبلغ آن را به حساب کارگران اعتصاب کرده واریز کنند.[۱۱]
غیرت دینی و صلابت معنوی
غیرت مذهبی شهید قاضی چنان قوی بود که در پاسخ دادن در برابر اتهامات، شبهه ها و امور خلاف ارزشهای دینی و مقدسات اسلامی، کم ترین تردید به خود راه نمی داد. وقتی فرهنگ تشیّع مورد تهاجم قرار می گرفت، به شدت برمی آشفت و چون آتشفشانی خشمش فوران می کرد؛ اما این عصبانیّت موجب نمی گردید که پاسخ مخالفان و دشمنان را سطحی و دور از برهان و مدرک بدهد؛ بلکه پاسخهایش قاطع، به جا، سنجیده و مستند بود.[۱۲]
در راه احیای میراث معنوی اسلام و ترویج مذهب اثنی عشری با شجاعت، با صلابت و استوار بود. وقتی حق را تشخیص می داد و اراده می نمود که در این راستا بکوشد و به مبارزه، دفاع و مقاومت برخیزد، هیچ توفانی قادر نبود در غرضش تزلزلی پدید آورد. در این مسیر او تحت فشار عوامل رژیم استبدادی، برخی درباریها، مرتجعین و اندیشه های منجمد و حرکات رشک آلود بود و افرادی در جهت ترور شخصیت و حذف او می کوشیدند.
حتی در مجالس و محافلی که علما تشکیل می دادند، تصمیم گرفتند جلو پایش برنخیزند و به وی احترام نگذارند و به او جای ندهند؛ اما این اقدامات در روحیه سلحشوری، مقاومت و ایستادگی او اثرنگذاشت. البته قاطبه علما و روحانیان منطقه برای دانش، فضیلتها و شجاعت شهید قاضی احترام قائل بودند.
در سال ۱۳۴۳ ش ساواکیها خواستند بر حسب ظاهر یک نوع توافقی با روحانیت بوجود آورند، برای عملی ساختن این مقصد آمیخته به نیرنگ، جلسه ای در محل اتاق بازرگانی تبریز تشکیل گردید و برخی مشاهیر روحانی شهر نیز دعوت شدند. استاندار وقت، رئیس ساواک، فرماندهان نظامی و انتظامی هم در آن جلسه حضور داشتند، سرتیپ حسن مهرداد، رئیس ساواک آذربایجان، در صدد گردید مطالب موهنی علیه امام خمینی(ره) مطرح کند، سکوت آمیخته به خوف بر آن جلسه حاکم بود. و اختناق شدید پس از قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ بر آن جلسه سایه افکنده بود و اگر کسی کوچک ترین مخالفتی می کرد، مجازاتش تبعید، حبس و شکنجه بود؛ امّا شهید قاضی این اهانت آشکار را برنتافت و با شجاعت و صلابت از جای خویش برخاست و صندلی را برداشت تا بر سر رئیس ساواک بکوبد که مأمورین مانع این کار شدند.[۱۳]
اگرچه فروتنی شهید قاضی در برابر اقشار گوناگون نمونه بود؛ ولی برای مقامات رژیم ستمگر پهلوی هیچ ارزشی قایل نبود و اگر بالاترین مدیر استان در جلسه می خواست در کنارش بنشیند، نسبت به او بی اعتنایی نموده و برایش جایی باز نمی کرد.
یک بار در مسجدی برای یکی از درباریانِ فوت شده مجلس ترحیمی برگزار کرده بودند و برای اجرای این مراسم راههای منتهی به این مکان را بستند، وقتی شهید قاضی می خواست از آنجا عبور کند، افسری از شهربانی جلو آمد و گفت: آقا! نمی توانید از اینجا بروید. آن مجاهد شهید خطاب به وی گفت: از جلوی من دور شو! با آن مأمور چنان رفتاری کرد که ترسید و کنار رفت.[۱۴]
هنگام حکومت نظامی سال ۱۳۵۷ ش تعدادی تانک از پادگانهای قزوین به تبریز آورده بودند تا بدین وسیله برخی منازل و اماکن را هدف گلوله قرار دهند و بین مردم رعب و هراس بوجود آورند تا از خوف جان و از دست دادن خانه و کاشانه در تظاهرات شرکت نکنند. حجت الاسلام و المسلمین میرزا نجف آقا زاده می گوید: شهید قاضی به بنده فرمودند که با فرماندار نظامی تماس بگیرم. من هم اطاعت کردم و با وی ارتباط برقرار کردم. آیت الله قاضی گوشی را از من گرفتند و خطاب به وی فرمودند: آیا شما به خاطر یک قلدر می خواهید کشور را به آتش بکشید و افزود: شما شانس داشته باشید که من تا صبح زنده نمانم، اگر صبح فرا برسد، کفن می پوشم و در جلوی مردم به خیابان می آیم. شما با تانکهایتان و ما هم با کفنهایمان. ببینم کار به کجا می کشد.
فرماندار نظامی از تهدید تلفنی و اقتدار شهید قاضی احساس هراس نمود و به آقا قول داد که هم اکنون به پادگان می روم و جلوی حرکت تانکها را می گیرم و چنین هم شد.[۱۵]
جویبار عاطفه
آیت الله قاضی اداره خانواده ای هفت نفره را عهده دار بود، او نسبت به اهل خانه اش از هرگونه اظهار محبتی دریغ نداشت، وجودش برای فرزندانش توأم با آرامش و امنیت روانی بود. هرگز با همسر و اولادش به درشتی و خشونت رفتار نکرد. اگرچه فشارهای سیاسی اجتماعی و ناملایمات فراوانی را تحمل می کرد؛ ولی عوارض این گرفتاریها و آشفتگیها را به منزل نمی برد و با سیمایی آرام، شاد و با نشاط به خانه گام می نهاد، گویی که هیچ اتفاقی برایش روی نداده است.
برخورد فروتنانه و محترمانه اش با اهل خانه که با نوعی خردمندی و رفتاری حکیمانه توأم بود، آنان را برای رعایت فضایل اخلاقی و کرامتهای انسانی راغب می ساخت. او هیچ گاه در برابر کردار و رفتارهای فرزندانش واکنشهای عجولانه نشان نداد و مشی توأم با بردباری را در این عرصه پیش گرفت.
تنها موضوعی که بیش تر مورد توجه و تأکید این پدر پارسا و مربی مهذّب اخلاق بود و در صورت لزوم با رعایت افراد خانه تذکر می داد، انجام وظایف شرعی و حفظ شئونات و شعائر اسلامی از سوی افراد بود؛ البته ستاره اخلاص، ایمان و معنویت این مرد بزرگ چنان بر خانه اش در حال پرتو افشانی بود که دیگر نیازی دیده نمی شد که اهل خانه برای اقامه نماز و انجام دیگر واجبات الهی سفارش شوند.
هر چند وقت یک بار شهید قاضی نور دیده های خود را فرا می خواند و ضمن پند و اندرز، راه و رسم زندگی را از دیدگاه قرآن و سنت نبوی و مرام علوی به آنان آموزش می داد. در هر محفل و مجلسی فرزندان را به احترام و تکریم مادرشان سفارش می کرد و بارها تأکید می نمود که مادرتان در حق شما زحمتهای طاقت فرسایی تحمل کرده است و کم تر بانویی دیده می شود که اینگونه با سختیها و دشواریها کنار بیاید، قدرش را بدانید و نسبت به او رئوف و فروتن باشید!
هنگامی که دور از خانه در تبعید به سر می بُرد، طی نامه هایی که برای فرزندان خود می نگاشت، آنان را به رعایت احترام مادر و احسان به او فرا می خواند.[۱۶]
پیر پارسا
شهید قاضی به نماز اوّل وقت تأکید ویژه ای داشت و در هر شرایطی نمازهایش را اوّل وقت اقامه می نمود. نماز شب، تهجّد
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 