پاورپوینت کامل ضعف اصلی مطالعات تاریخی، نبود روش شناسی مشخص است گفتگو با علی معموری، پژوهشگر علوم قرآن و حدیث ۶۴ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل ضعف اصلی مطالعات تاریخی، نبود روش شناسی مشخص است گفتگو با علی معموری، پژوهشگر علوم قرآن و حدیث ۶۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ضعف اصلی مطالعات تاریخی، نبود روش شناسی مشخص است گفتگو با علی معموری، پژوهشگر علوم قرآن و حدیث ۶۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل ضعف اصلی مطالعات تاریخی، نبود روش شناسی مشخص است گفتگو با علی معموری، پژوهشگر علوم قرآن و حدیث ۶۴ اسلاید در PowerPoint :
۱۹
جُستارگشایی
در شماره گذشته، در گفتگوی مفصّلی با قاسم جوادی، مسئول بخش تاریخ حدیث در پژوهشکده
علوم و معارف حدیث، به کاستی هایی اشاره شد که از رهگذارِ غفلت از مقوله مهم «تاریخ
حدیث» دامن گیر حدیث پژوهی گردیده است.
تأمل بیشتر بر این موضوع که دانش یا مطالعات تاریخ حدیث، چه آثاری بر منظومه
دانش های حدیثی و نیز فهم و بررسی خودِ احادیث دارد و گشودن افق های تازه اندیشگی
در این باره، انگیزه اصلی از گفتگو با علی معموری، پژوهشگر علوم قرآن و حدیث است.
نکته کلیدی دیدگاه های او، اشاره به این است که در حال حاضر، مطالعات تاریخی و
تاریخ حدیث در کشور ما، بدون انتخاب یک روش روشن علمی و فاقد رهیافت نظری در تحلیل
است که موجبِ گونه ای التقاط می شود.
س: ضرورت های مطالعات تاریخ حدیث، به طور کلّی چه مواردی است؟
ج: ابتدا لازم می دانم بین دو نوع کار تاریخی در حوزه حدیث، تفاوت قائل شوم. گاهی
ممکن است ما کاری تاریخی در باب آنچه به نام حدیث می شناسیم (چه به صورت مجموعه
احادیث یا یک حدیث خاص) انجام دهیم و گاهی ممکن است کاری در مورد تاریخ دانش حدیث
یا علوم حدیث صورت دهیم.
وقتی سخن از حدیث است، الزاماً با یک علم مواجه نیستیم، بلکه با مجموعه ای از
گفته ها رو به روییم که در سنّت اسلامی جنبه مرجعیت پیدا کرده است؛ ولی هنگامی که
از علوم حدیث، سخن می گوییم، باید به سده های بعدی و به طور خاص، قرن های دوم، سوم
به بعد برگردیم که با دانش های خاصی چون: رجال، درایه و فقه الحدیث، مواجه هستیم؛
بنا بر این در مورد هر دوی اینها کار تاریخی انجام می شود.
در مطالعات تاریخِ احادیث، بررسی تاریخی مدوّنات حدیثی و زمینه های شکل گیری آنها،
ارتباط رده بندی آنها با نیازهای روز و مانند این مباحث، به نوعی مطالعه تاریخی
محسوب می شوند؛ برای نمونه، در مقایسه تطبیقی مدوّنه های نزدیک به هم از نظر زمانی،
فرضاً مجموعه «کافی» با «صحیح» بخاری، از لحاظ رده بندی و شروع و باب بندی و تدوین،
کاملاً متفاوت هستند. این تفاوت ها تا حد زیادی، متأثر از شرایط فرهنگی و نیازهای
عام هر مذهب بوده است.
گاهی ممکن است مطالعه تاریخ حدیث یا احادیث، ناظر به حدیث خاصی باشد و نه در ارتباط
با مجموعه احادیث مدوّن در یک منبع؛ مثلاً این که کسی در باب احادیث مربوط به
امامان اثنا عشر، کاری تاریخی انجام دهد و بررسی کند که چند نسخه از این روایات
داریم، اولین بار این روایت در چه زمانی مطرح شده؟ در چه منبعی آمده و احیاناً
تغییراتی که در نسخه های بعدی نسبت به نسخه اول صورت گرفته، چه مواردی بوده؟ اینها
نمونه هایی از مطالعات در حوزه تاریخ حدیث است.
در حوزه تاریخ علوم حدیث، بررسی سیر پیدایش و پیشرفتِ مجموعه سنّت، به مثابه یک
مرجع و منبع دینی (Authority) فی نفسه، اهمیت بسیار زیادی دارد تا مشخص شود که تلقی
امروزی از سنّت به عنوان منبعی در عرض قرآن، از چه زمانی و چگونه پدید آمده و چه
سیر پیشرفتی را طی کرده است. همچنین، شکل گیری دانش های حدیثی و مکاتب و مدارسی که
در سیر پیشرفت این دانش ها پدید آمده، نظریاتی که در بین این مکاتب شکل گرفته و
نحوه پیشرفت آنها، از موضوعات بسیار مهمی است که تأثیرات خاص خود را در پالایش و
اصلاح و بهبود این دانش خواهد داشت.
به هر حال، مطالعات تاریخی، فی نفسه، یک رشته علمی است و ارزش ذاتی دارد. حتماً
نباید به آن، نگاه کاربردی داشته باشیم و از ضرورت آن بپرسیم؛ زیرا این دانش،
می تواند مستقلاً دیده شود.
اما اگر بخواهیم نگاهی کاربردی به مطالعات تاریخ حدیث بیفکنیم، چند محور را
می توانیم بیان کنیم: اول این که مطالعات تاریخ حدیث، در نقد حدیث، تأثیر بسیار
زیادی دارد. اگر من متوجه بشوم که یک حدیث، به جای این که قاعدتاً باید در قرن اول
و یا اگر مربوط به شیعه باشد، حداکثر تا میانه قرن سوم شکل می گرفته، در قرن پنجم
یا ششم، برای اولین بار طرح شده، به طور طبیعی، یک نقد جدّی استنادی و اعتباری
نسبت به این روایت پدید می آوَرَد و این روایت، دیگر به هیچ وجه، معتبر و پذیرفتنی
نیست. یا ممکن است روایتی، متناسب با شرایط خاص محیطی و فرهنگی دوره خاصی، شکل
گرفته باشد که در این صورت، باز، از حالتِ قاعده عمومی بودن برای ما می افتد. به
طور کلّی، با توجه به این که معمولاً، شیوه بیان روایات، قضایای خارجیه است و نه
قضایای حقیقیه (بر خلاف قرآن که معمولاً خطابی عام و کلّی دارد)، مطالعات تاریخی در
این موارد، به شدت، ضرورت دارد؛ مثلاً شخص خاصی در مقابل امام نشسته، وضعیت مشخصی
پیش می اید و امام(ع)، ناظر به آن مسئله، مطلبی را بیان می فرمایند.
در فهمِ حدیث نیز، بدونِ داشتن یک نگاه تاریخی نسبت به روایات، امکان فهم درستی از
آن وجود ندارد. در واقع، غفلت از سیاق های زمانی و مکانی روایات ـ که با نادیده
گرفتن مطالعه تاریخی در مورد روایات شکل می گیرد ـ موجب می شود که من تقریباً از
روایت هیچ چیزی نفهمم و قاعده عامّی از آن بسازم که امام، هرگز ناظر به این قاعده،
هدف و مقصودی نداشته اند.
نکته دیگر، بخش مطالعات مربوط به تاریخ علوم حدیث است که اهمیت خیلی زیادی دارد.
این که مکاتب مختلفی که در نقل حدیث وجود داشته است را مطالعه کنیم و این که این
مکاتب، احیاناً چه نیازها و کاربردهای خاصی را منظور داشته اند؛ مثلاً وقتی ما وارد
مدرسه مهمی مثل مکتب حلّه می شویم و می بینیم که هدف و غرض اصلی آنها در دستگاه نقد
حدیث، صرفاً نیازهای فقهیشان بوده است، به طور طبیعی نسبت به صلاحیت و امکان تطبیق
این نظام ـ که بر اساس یک تقسیم بندی خیلی ساده و دو معیار عدالت و وثاقت به
ارزشیابی احادیث می پردازد ـ در احادیث غیر فقهی، با چالش و اشکالی جدّی مواجه
خواهیم شد و بنا بر این، دیگر در آن جا به دنبال راه های دیگری باید بود. از لحاظ
دیدگاه های رجالی، این که الآن هم می بینیم که یک نفر در دو کتاب مختلف رجالی، در
یک جا کاملاً توثیق می شود و در جای دیگر کاملاً تضعیف می شود، بررسی این که در
واقع مبنای نقد چه بوده است، ایا مبنای آن مشاهده مستقیم بوده یا احیاناً ارزشیابی
کلامی یا ایدئولوژیک از افراد بوده (همان گونه که در بحث از منابع رجالی به شکل
صریح می بینیم) مطالعه اینها، تأثیر بسیار زیادی دارد در بهسازی و بهبود روش های ما
در علوم حدیث، اعم از رجال، درایه، فقه الحدیث و دیگر شاخه های جنبی که در حوزه
مطالعات حدیثی مطرح می شود.
س: در خصوص بحث تاریخ حدیث، به هر دو معنایی که شما فرمودید: چه ناظر به تاریخ حدیث
و احادیث و یا تاریخ علوم حدیث، در بین مسلمین، نخستین مطالعات در این زمینه ها از
چه زمانی شروع شده و شامل چه مواردی بوده است؟
ج: بر اساس یک نگاه تاریخی، نخستین منابعی که به این بحث پرداخته اند، مجموعه منابع
رجال و تراجم است. مجموعه منابعی که به نوعی به رجال حدیثی یا به عموم شخصیت های
صاحب نفوذ، در قالب ترجمه نویسی یا تراجم پرداخته اند. به طور مشخص، از نخستین
منابعی که می توانیم ذکر کنیم «التاریخ الکبیر» بخاری است که یک کتاب رجالی متداول
و مصطلح است و اطلاعات خیلی ریز و دقیقی در مورد وجود درگیری هایی بین برخی از
محدّثان و وابستگی های دینی و مذهبی آنها دارد که در یک مطالعه تاریخی، بسیار مهم
است. در بین منابع مربوط به تراجم، به طور مشخص، «طبقات» ابن سعد را می توانم نام
ببرم که از منابع بسیار مهم است که اطلاعات تاریخی خیلی مهمی در اختیار ما
می گذارد. البته به طور طبیعی در این نوع منابع و برخی دیگر از منابع ـ که در ادامه
ذکر خواهم کرد ـ ما بیشتر با اطلاعات تاریخی مواجه هستیم تا با مطالعات تاریخی. بنا
بر تفاوتی که در روش تحقیق، بین این دو گذاشته می شود، ما مجموعه ای از مواد خام و
گزارش ها را داریم، نه این که یک پژوهش به معنای مصطلح شکل گرفته باشد؛ یعنی در
حقیقت، گزارش تاریخ به تحلیل نرسیده است و اگر تحلیل باشد تحلیل های ساده و ابتدایی
است. از این دسته منابع که بگذریم، می توانیم از شرح های کتب حدیثی، بویژه کتاب های
بزرگی مثل «صحیح» بخاری یاد کنیم. به طور مشخص، در مجموعه ای مثل «فتح الباری» ابن
حجر، ما یک جلد مقدمه مستقل با عنوان «هدی الساری» می ببینیم که از آغاز تا پایان
آن، یک مطالعه تاریخی مستقل درباره بخاری و «صحیح» او است. در منابع کتاب شناختی
نیز اطلاعات تاریخی خیلی خوبی در ارتباط با حدیث وجود دارد، بویژه منابع
کتاب شناختی متقدم و در این میان، از همه مهم تر شاید «فهرست» ابن ندیم باشد که یک
فصل مستقل به حدیث اختصاص داده است. در این اثر، از منابع حدیثی بسیاری یاد می کند
که امروز خیلی از آنها مفقود است و تقریباً تنها گزارش موجود از این منابع، گزارشی
است که در «فهرست» ابن ندیم آمده است. با توجه به این که ابن ندیم به نوعی یک مؤسسه
انتشاراتی بسیار بزرگ داشته و کار استنساخ و پخش و فروش کتاب ها را به عهده داشته
است، با آن منابع به شکل مستقیم ارتباط داشته و اطلاعاتش تا حد زیادی موثق و دقیق و
قابل توجه است که متأسفانه، در باب استخراج اطلاعات از این نوع منابع، خیلی کم کار
شده است. در بین کتاب شناسی ها منابع دیگری نیز داریم؛ مثل «کشف الظنون» حاجی خلیفه
که اطلاعات حدیثی خیلی خوبی دارد. در عصر حاضر، از «تاریخ الأدب العربی» کارل
بروکلمان و « تاریخ التراث العربی» فؤاد سزگین می توان یاد کرد که هر دو در بخش
حدیث، یک مقدمه تاریخی ارزشمند دارد که پژوهش به معنای دقیق کلمه است و سپس،
کتاب شناسی است. در خود کتاب شناسی هم اطلاعات و پژوهش های تاریخی خیلی خوبی به شکل
موردی، در مورد منابع خاص و شخصیت های خاص صورت گرفته است.
محور بعدی، منابع تاریخی است، چه تواریخ عام که در ضمن بیان حوادث و درگیری هایی که
شکل می گرفت ـ بویژه در شهرهایی که جنبه حدیثی خیلی مهمی مثل شهر بغ
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 