پاورپوینت کامل دیدگاه ;نگاهی به ترجمه های فارسی گروه ترجمه پژوهشکده علوم و معارف حدیث ۸۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل دیدگاه ;نگاهی به ترجمه های فارسی گروه ترجمه پژوهشکده علوم و معارف حدیث ۸۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل دیدگاه ;نگاهی به ترجمه های فارسی گروه ترجمه پژوهشکده علوم و معارف حدیث ۸۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل دیدگاه ;نگاهی به ترجمه های فارسی گروه ترجمه پژوهشکده علوم و معارف حدیث ۸۵ اسلاید در PowerPoint :
۲۳
بنابر شیوه صفحات دیدگاه»، با توجه به گفتگویی در شماره قبل، با مسئول گروه ترجمه
پژوهشکده چاپ شد، در این شماره نقدی بر آن ترجمه ها از نظرتان می گذرد. متن کامل
این مقاله با نام سنخ شناسی ترجمه، با نگاهی به ترجمه های دار الحدیث» است و اینک
تلخیص شده آن آمده است.
مؤسسه ارجمند دار الحدیث، در طی سال ها فعّالیت سخت کوشانه علمی و فرهنگی در حوزه
نشر و بسط فرهنگ و معارف دینی و مذهبی در قلمرو حدیث و حدیث پژوهی، بسیار کارها و
پژوهیده های مهم و گران سنگ عرضه کرده است که هر یک در جای خود، شایسته بحث و سخن
است. در این عرصه، توجّه این مؤسّسه به ترجمه و بازگردان معارف و دانش های حدیثی و
روایی، مکانتی پرارج دارد. این نوشته بر آن است تا ضمن سپاس گزاری علمی به منزلت
کوشش همه ارج گزاران معارف دین، کار ترجمانی آثار حدیثی در این بنیاد فرهنگی و
علمی ر در کوتاه سخن باز بنگرد و نکاتی چند را به نحوی گزین گویه تذکار دهد.
روشن است که وارسی کوشش چندین و چند ساله مؤسّسه ای بزرگ و نیز شماری از مترجمان،
ویراستاران و ناظران امر بازگردان متون دینی و روایی به فارسی، کاری گران و نیازمند
دقّت و تأمّل باریک بینانه و صَرف وقت فراوان و ـ البته به شیوه ای بهتر ـ کاری
جمعی و گروهی است. پس اگر در این مختصر، نکته ای گفته می شود، در حدّ اشاره و نیز
در ظرف محدودیت های زمانی و جانبی است.
برای این که به این نگره انتقادی، روشمندی علمی و هدفدار نیز داده شود، می کوشیم
در بررسی بختانه (random review)، نکته هایی را در برخی از ترجمه های موجود،
بکاویم و آنها را فهرست کنیم. برای هنجارمند کردن این نگاه، ده صفحه پایانی هر کتاب
را چون قاعده و میزان، در نظر می آوریم و بر اساس آن، به بازسنجی شیوه مترجم در
پردازش اثر می پردازیم.
در عین حال، ممکن است با نگاهی دیگر، از برخی موارد در ترجمه ها سخن بگوییم که آن
را هم به نسبت مساوی ـ بدون اِعمال نگره انتقادی بر یک ترجمه ویژه ـ انجام می دهیم.
تفسیرگریزی و ابهام افزایی
یکی از نکته های بررسی شده و مهم در این مجموعه ترجمه ها را تفسیرگریزی و
ابهام افزایی» می توان نامید. بیشتر مباحث دینی و معارفی ما، وقتی از زبان عربی به
در می ایند و جامه زبانی دیگر می پوشند، نیازمند روشن گری، توضیح، تبیین مبانی و
انگاره ها، رمز گشایی، تأویل، توجیه زمینه های فکری و فرهنگی و تاریخی، و در یک
سخن، نیازمند بازگردان دقیق همه وجوه معنایی خود می شوند. در ترجمه معارف دینی،
این نکته اهمیت بسیار دارد. مثلاً خواننده فارسی زبان امروزی، سده های متمادی از
کنش، رفتار و کردار متن عربی فاصله دارد و نیز به قدر فرهنگ ها و تاریخ، از آن دور
است. اگر این بُعد و دوری فکری و تاریخی، به چشم مترجم نیاید و زدوده نشود، بسیاری
از این متون، به ساحت فهم زیبانگرانه خواننده در نمی ایند و از لحاظ ذهن او
می گریزند. یگانه وظیفه مترجم چیره دست، آن نیست که تنها متن را به دستگاه زبانی
دیگر بدل کند و نشانه ها را تغییر دهد. مترجم، باید بکوشد متن را در زبان دیگر،
معنادار» کند.
این امر، بی مدد تفسیر و توضیح، ناممکن است.
در شماری از ترجمه های بررسی شده مؤسّسه دار الحدیث، این نکته ـ هر چند گذرا و
اندک شمار ـ به چشم می اید. برخی از این نمونه ها را یادآور می شویم:
۱.گاه در برخی از ترجمه ها، اجمال چنان است که معنا را یکسره پنهان می کند و
خواننده فارسی زبانِ عربی ندان ـ که علی القاعده، این ترجمه ها برای اوست ـ سر در
گم و ناخرسند می ماند. آغاز یک روایت این است: الزهد، للحسین بن سعید، عن حنّان،
عن أبیه، عن الامام الباقر(ع): سمعته یقول…». مترجم نیز آن را چنین ترجمه کرده
است: الزهد للحسین بن سعید از حنّان از پدرش از امام باقر(ع): از او شنیدم که
می فرمود…» (حسینی ژرفا، الف، ۲: ۱۰۵۵).
ناگفته پیداست که خواننده فارسی زبان، از جمله مترجم، هیچ در نمی یابد. گذشته از
این بحث که ایا در اصلْ لازم است نام راویان روایتی را نیز در ترجمه بیاوریم، باید
گفت که هر گاه لازم باشد چنین کنیم، می سزد که متن را چنان پیراسته و آشکار بیاوریم
که به دانایی خواننده چیزی افزوده شود. در این روایت، باید اشاره می شد که این
حدیث، در کتاب الزهد» ـ که نوشته حسین بن سعید اهوازی است ـ آمده و او به نقل از
حنّان و… این روایت را آورده است.
۲. از دیگر موارد ابهام و تاریکی معنا، ترجمه این جمله از متنی روایی است: أشهد
أنّکم قد بلغتم و نصحتم و صبرتم فی ذات الله». مترجم در ترجمه، چنین آورده است:
شهادت می دهم که شما رساندید، خیرخواهی کردید و در راه خدا صبر کردید» (محدّثی،
بی تا: ۵۴۳). در این جمله، بی شک، وجود متعلّقی برای رساندید» لازم می نماید. این
متعلّق، می تواند از مفاهیم ضمنی و التزامی متن یا با توجه به متون مشابه و
هم ردیف، دریافته شود. بی گمان، خواننده فارسی زبان ـ هر چند آشنا با نثر و زبان
امروز ـ خواهد پرسید که: چه را رساندند؟». این از مواردی است که مترجم می باید از
اجمال بگریزد و به تفسیر ـ و حتی در صورت لزوم، تأویل ـ روی آورد.
۳. در روایتی آمده است: فکانت المنّه منک علی مع أقوامٍ خصصتهم بما خصصتهم به».
مترجم در ترجمه، چنین آورده است: بر من منّت داری، با گروه هایی که آنان را نیز
مخصوص ساختی به آنچه مرا بدان ویژه ساختی» (محدثی، بی تا: ۵۴۵). روشنای متن در چنین
ترجمه ای، از دست رفته است. با خواندن این جمله فارسی، خواننده از دریافت مفهومی
اعتقادی و بس مهم، باز می ماند و آن را آسان به چنگ نمی آورد. معنای روشن تر و
البته تفصیلی ترِ متن، این است: خدایا! به بسیاری گروه ها و مردمان، همان نعمت
ایمان و عقیده را بخشیده ای و اختصاص داده ای که به من هم داده ای، پس تو بر من و
همه آنان، منّت نهاده ای که ما را برای این نعمت برگزیده ای». این معنای تفصیلی
البته در ترجمه صورت دیگری می یابد؛ اما نه چنان که روشنای آفتاب گونه آن از دست
برود و مبهم و دیریاب شود.
پایبندی به هنجار زبانی عربی
هر گاه متنی به ترجمه در می اید، پیشاپیش و به هنگام عزیمت ذهنی، برای بازگردان
خود، این نکته را مسلّم و حتمی فرض می گیرد که باید به شماری از نشانه های کلامی و
زبانی در سامانه دیگری از زبان و کلمات بدل شود تا بتواند معنایی همانند معنای اصلی
خود را در زبان نو بازآفرینی کند. ترجمه، فی نفسه، چنین آفرینشی است. در این عرصه،
روشن است که بنیاد هنجارهای یک زبان (زبان مبدأ) بر هم زده می شود و فرو می ریزد تا
هنجارها و معیارهای زبانی دیگر (زبان مقصد) شکل بگیرد و معنا را در خود بارور کند.
اما این خطر همواره بر سر راه مترجمان هست که به لحاظ اُنس و آشنایی با وجه معنایی
متن در افق زبان مبدأ، انگاره ها و هنجارهای آن را نیز به معنای آن در زبان تازه
سرایت دهند و از دستگاه زبانی خاصّ آن متن، پیروی کنند. این است که گاه می یابیم
که مترجمان، به قواعد و اسلوب های زبان مبدأ پایبند مانده اند و آن را در ترجمه
نگاه داشته اند. این نقیصه، به واقع، شکلی باژگونه شده به متن ترجمه شده می بخشد و
آن را از معنای لازم در زبان جدید تهی می کند. در پی، شماری از این خطاها را در
ترجمه های مورد بحث خود می آوریم:
۱. در روایتی چنین آمده است: لایخرج المسلم فی الجهاد مع من لایؤمن علی الحکم و
لاینفذ فی الفیء أمر الله، فإن مات فی ذلک، کان معیناً لعدوّنا فی حبس حقوقنا و
الإشاطه بدمائنا و میتته میته جاهلیـه». مترجم، در بازگردان نیز چنین آورده است:
مسلمان، برای جهاد، با کسی که در حکمرانی، امین نیست و در مصرف فیء (اموالی
عمومی)، دستور خداوند را در نظر ندارد، بیروننخواهد رفت؛ پس اگر در این راه بمیرد،
یاور دشمن ما خواهد بود، در جلوگیری از حقوق و ریختن خون ما، و مرگ او، جاهلی خواهد
بود» (مهریزی، ۱۳۷۸: ۴۲۱). نکته نخست، این است که ترکیبِ برای جهاد بیرون رفتن»،
ترجمه تحت اللفظی است و زیبا نیست. دیگر این که حرف با» در ترجمه، موهم این نکته
است که مسلمانِ مورد بحث، علیه چنان حاکمی به جهاد برود؛ هر چند مترجم کوشیده با
نهادن ویرگولی پیش از این کلمه، از این توهّم پیش گیری کند. امّا به گمان، این
ویرگول، چاره کار نیست و مناسب بود واژگانی انتخاب می شد که نشان دهند مسلمانی که
در لشکر چنان حاکمی جهاد کند، مورد بحث است.
در این ترجمه، باز هم جا به جایی در نظم جمله فارسی ـ آن هم بی دلیل ـ دیده می شود.
عبارت در جلوگیری از حقوق و ریختن خون ما» پس از فعل آمده است.
۲. در حدیثی آمده است: و لم أر أحفظ ممّا یکون عنده». مترجم، در ترجمه چنین آورده
است: و از او نگهدارنده تر بر چیزهای نزد او نیافتم» (مسعودی، ۱۳۷۹، ۱: ۴۲۷). به
روشنی پیداست که ایستادگی و عمد در ترجمه لفظی و مطابقی، موجب آن شده است که جمله
فارسی، تُنُک و تهی به نظر اید و از درستی و زیبایی بی بهره باشد.
۳. یکی از بنیادی ترین کارکردهای ترجمه بسامان و دقیق، عرضه متن مبدأ به آشکارترین
و سر راست ترین سویه های زبان مقصد است، چنان که گویی متن مبدأ، از آغاز، به زبان
مقصد نوشته شده و این، نه ترجمه که نسخه تک زبانه اثر است. برای این کار و رسیدن به
این اوج، مترجم باید همواره در ترجمه هر واژه و جمله، بیندیشد و بداند که مثلاً
فارسی زبانان، این مفهوم را چگونه افاده می کنند. به این جمله انتخاب شده از یک
روایت بنگرید: إنّی کنت علی النصرانیه». مترجم، آن را چنین ترجمه کرده است: من،
بر دین مسیحی بودم» (نصیری: ۴۱۹). امروزه در زبان فارسی معیار، چنین نمی گویند و
نمی نویسند. سر راست تر این است که گفته شود: من مسیحی بودم»؛ من به مسیحیت
معتقد بودم». امّا مترجم، با پایبندی بی وجه به ساختار زبان عربی، جمله فارسی خود
را سست و بی بهره از زیبایی نوشته است. این، باز هم لزوم حیاتی آشنایی مترجمان را
با سویه های زیباشناختی و ادبی و عصری زبان مقصد، روشن می کند.
ترجمه نادرست واژه و جمله عربی
در ترجمه، آشنایی دقیق با زبان مبدأ، بنیادین و بی بدیل است. شتاب زدگی مترجمی که
به راز و رمزهای این زبان آشنا نیست ـ یا هست و دقّت و تأمّل در کار نمی کند ـ
ترجمه را ناقص و ابتر می سازد. البته می توان و باید از حدّ و قدر این آشنایی و
دانش نیز پرسید. ترجمه، آفرینش است و از این رو، بیشترین مایه های دانش عمیق و فهم
بومی از زبان را می طلبد. بر این فهم بومی»، تکیه و تأکید می کنیم. گاه متأسّفانه
آشنایان با صورت خاصّی از زبان ـ مثلاً زبان تخصّصی دانش یا زبان گفتار یا زبان
صنفی ویژه ـ گمان می برند که با صرف این آشنایی، می توانند و مجازند به امر خطیر
ترجمه روی بیاورند؛ امّا این، نگره ای خطاست. ترجمه، حدّ بیشینه آشنایی با زبان
مبدأ را می طلبد و علی الاصول این حدّ، در زبان ادبیات و متون ناب ادبی یافت
می شود. پس اگر می خواهیم ترجمه هایی روشن و زیبا داشته باشیم، باید مترجمانی را به
کارِ بازگردان، بویژه در متن های دینی، بگماریم که دانشی عمیق از زبان مبدأ و
ادبیات آن داشته باشند.
در ترجمه های گروه ترجمه دار الحدیث، گاه شاهدیم که مترجم، کلمات و واژگان و
ترکیبات را نادرست ترجمه کرده و یا دست کم از باریک بینی و موشکافی معنایی
بازمانده است. شماری از این نمونه ها را در پی می آوریم:
۱. در روایتی چنین آمده است: الیمین، تنفق السّلعه و تمحق البرکه». مترجم، در
بازگردان آن نیز این گونه آورده است: قسم خوردن، کالا را به پایان می رساند و برکت
را از بین می برد» (محدّثی، الف: ۵۹۹). روشن است که در فارسی، مفهوم به پایان
رساندن کالا» معنای روشنی ندارد. به گمان، در جستجوی معنای آشکارتر و مناسب تری
برای تنفق السلعه»، می توان واژه ها و ترکیب های بهتری یافت. از آن جمله، می توان
به این موارد اشاره کرد: قسم خوردن، باعث می شود متاع و کالا، تمام شود / از دست
برود و برکت، از آن برود».
در این جا به یک نکته باید اشاره کرد. به مثابه یک عنصر زبان شناختی، توجّه به ریشه
کلمات عربی در بازگردان آنها به فارسی، هم معنای بهتری از آنها را به دست می دهد و
هم موجب بُعد یافتن و عمیق تر شدن درک مفاهیم معرفتی آنها می شود. یکی از کسانی که
در این عرصه به جدّیت و شادابی فراوان کوشیده است، مرحوم علی صفایی حائری است.
بدون این که سرِ آن داشته باشیم تا چند و چون ترجمه ها و دریافت های آن مرحوم را از
معارف قرآنی و روایی بررسی کنیم، به این نکته تذکار می دهیم که او دست کم در ترجمه
درستِ واژگان و زیرساخت های زبانی جملات و گزاره های دینی، ذوق و نگره ای درخشان
داشت.
از جمله، در موردی که از قضا به همین مسئله خاص باز می گردد، وی در ترجمه نفق» از
واژه هرز رفتن» بهره برده است که در این جا بسیار مناسب و دقیق می نماید.
جای آن است که البته به یک نکته مهم دیگر اشاره کنیم. بسیاری از مترجمان ـ و از
جمله همین مترجم که از بازگردان او شاهدی آوردیم ـ توانایی آن را دارند که با
اندکی دقّت و تأمّل زبان شناختی و با بهره وری از دانش و ذوق ادبی و زبانی خود،
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 