پاورپوینت کامل اقبال در خدمت اتحاد و افکار اسلامی ۴۵ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل اقبال در خدمت اتحاد و افکار اسلامی ۴۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل اقبال در خدمت اتحاد و افکار اسلامی ۴۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل اقبال در خدمت اتحاد و افکار اسلامی ۴۵ اسلاید در PowerPoint :

۳۶

اقبال همه شایستگی ها و مزایای فکری و معنوی خود را به خدمت اسلام در آورده است و اصالت و اهمیت را به اسلام داده و به آن عشق ورزیده و همین خصیصه او را «اقبال جاوید» ساخته است. شعر و شاعری نیز برای وی وسیله ای است برای فرستادن پیام های خود به منظور نزدیک ساختن و اتحاد ملت های مسلمان و گرنه به قول خود او:

نغمه کجا، وطن کجا ساز نخست بهانه ای است

سوی قطار می کشم ناقه بی زمام را

برای اقبال عزیزترین و محبوب ترین کسان، پیغمبر اکرم و خاندان اوست. او به حضرت رسول(ص) عشق می ورزد و چنین می سراید:

هر که عشق مصطفی سامان اوست
بحر و بر در گوشه دامان اوست
روح را جز عشق او آرام نیست
عشق او روزی است کو را شام نیست

اقبال مسلمانی مبارز و انقلابی و آماده جهاد و شهادت است و مرگ را برای مؤمن ناخوشایند نمی داند و نیز عقیده دارد علم و دانش نباید انسان را از مجاهده و مبارزه باز دارد.

پیام اقبال به مسلمانان این است که زندگی مسلمانان باید سراسر در تپش و تکاپو باشد و نابودی مسلمان در ایستادن و آرامش است. از نگاه او قومیت، ناسیونالیسم و امیست دسیسه ای است که استعمارگران برای انحراف مسلمین از وحدت و اتحاد استفاده می کنند؛ امّا مسلمانان باید بدانند که سرزمین اسلام یکی است:

قلب ما از هند و روم و شام نیست
مرز و بوم ما بجز اسلام نیست
مسلم استی دل به اقلیمی مبند
گم شو اندر جهان چون و چند

اقبال بینشی عمیق داشته و فلسفه او نیز نظرات فلسفی وی را در خود گنجانده و حتی اگر به کتب فلسفی اقبال نظر نکنیم، آثار دیگر او در نهایت رنگ فلسفه الهی دارد. برای اقبال وحدت مسلمانان، شعار نیست؛ بلکه برنامه زندگیش بود و اگر به تمدن غرب توجهی می کرد به دلیل پیدا کردن فرهنگ مشترک با آنها نبود؛ بلکه فقط جنبه های رشد آنها را تحسین می کرد و از مسلمانان می خواست برای رشد جامعه واحد اسلامی از علم و فن غرب تقلید کنند نه از مظاهر منفی غیر اسلامی و فرهنگ آنان.

او می گوید: زندگی انسان، منوط به داشتن مدعا و داشتن آرزوست. خواستن چیزی و تلاش در راه آن همان مدعاست و گرنه زندگی به مرگ بدل خواهد شد. آرزو، جان، جهان و گوهر صدف فطرت است و برای جامعه انسانی، برای انسان و برای استحکام خودی عشق و محبت را لازم می داند و می گوید بدون محبت خودی در فرد و جامعه استحکام پیدا نمی کند و پیامبر اکرم(ص) را به عنوان تکیه گاهی برای عشق امت اسلامی معرفی می کند.

اقبال شخصیتی است که دنیای اسلام همیشه به وجود این اشخاص نیاز دارد. من هیچ گونه نقدی بر این استاد بزرگوار ندیدم؛ هرچند در جامعه اسلامی ما ظاهراً نقش اقبال را ایفا کردن کم کاربردتر به نظر می آید، اما ناگفته نماند که بیگانگان همواره در صدد ایجاد تفرقه در جوامع اسلامی و از پا در آوردن آن هستند. پس حال که جامعه ای مناسب برای خود و مسلمانان کشور در اختیار داریم وظیفه خطیر ما حفظ و صیانت این جامعه از دستبرد دشمنان است. هر اندیشمندی ولو یک دانشجویی که در دانشگاه های غیر مطرح کشور تحصیل می کنند در صورت بیداری از خواب غفلت و افسون مادیات وظیفه دارد تا در راه آگاه کردن همه مردم و بالأخص جوانان تلاش کند و به آنان هشدار دهد که شما می توانید جامعه ای بسازید همچون جوامع غربی پیشرفته و مدرن، اما با حفظ فرهنگ. تقلید باید فقط معطوف رشد علمی و صنعتی کشورهای پیشرفته باشد تا بتوان به آمال زندگی دنیوی خود و بسر بردن در جامعه شکوفا و پر از امکانات رسید. خود محمد اقبال لاهوری در اروپا تحصیل نمود و با مظاهر مدنیت و افکار غربیان تماماً آشنا بود، ولی هیچ گاه خود را در میان افکار متناقض، گیج و سرگشته نیافت و حتی رفتار اسلامی خود را به بهترین وجه بکار می بست و خدمات شایان ذکری به مسلمانان ارائه داد و آثاری خلق کرد که مردم ایران هم برای تشکیل جامعه کنونی از آنها بهره گرفته اند هر چند مستقیم نبوده باشد و بواسطه افرادی صورت گرفته باشد که فکر او را اشاعه می دادند و خود نیز عاشقانه تلاش می کردند وقتی مؤسسان جامعه ما او را می ستایند و در خور احترام می یابند و نیز نقش بزرگ او را نادیده نمی انگارند، در این نکته تردیدی نیست که ما هم به نوعی رهین زحمات اقبال هستیم اقبال خطاب به مسلمانان می گوید:

تو شمشیری زکام خود برون آر
برون آ از نیام خود برون آ
شب خود روشن از نور یقین کن
ید بیضا برون از آستین کن

اقبال مسئله بحران هویت را بدقت موشکافی کرده و این معضل جوامع امروزی را از زوایای مختلف بررسی کرده و راهکار های برگشتن انسان ها به خود و گرامی داشتن نفس خود را طی فلسفه اش به کلی شرح داده و ارائه نموده است.۲

بی تردید علامه اقبال لاهوری از بزرگ ترین اندیشمندان عصر حاضر و تاریخ اسلام است شخصیت اقبال دارای ابعاد گوناگونی است و نمی توان زندگی او را با توجه به یک بعد آن بررسی کرد. اقبال را فقط به عنوان یک شاعر برجسته، فیلسوف، متفکر مصلح اجتماعی، حقوق دان، یا یک جامعه شناس نمی توان معرفی کرد؛ بلکه باید او را با در نظر گرفتن همه این ابعاد و عناوین و به عنوان بانی و مؤسس اصلی کشور پاکستان و یکی از برجسته ترین شخصیت های تاریخ معاصر دنیای اسلام شناخت. و او را باید به عنوان باعث تحکیم اندیشه انقلابی سیدجمال الدین اسدآبادی دانست. بیشترین اشعاری که اقبال سروده به زبان فارسی است نه زبان اردو که زبان مادری اوست. در واقع مردم ایران نخستین گروه از مخاطبان جهانی او بوده اند. اقبال، روشنگری متعلق به زمان و مکان خاص نیست؛ بلکه متعلق به تمام جامعه بشری است. اقبال هم اندیشه و هم شعر خود را برای آزادی مسلمانان هند و اتحاد ملت های اسلامی به کاربرد و تا آخرین لحظات زندگیش در راه پیشبرد این هدف مقدس کوتاهی نکرد در اواخر تمدن قرن نوزدهم میلادی که استعمارگران اروپایی ضمن گسترش سیطره خود، فشارهای زیادی بر کشورهای مشرق زمین وارد می کردند، مردانی فکور و غیور در ایران، ترکیه، شمال آفریقا و شبه قاره هند برای برانگیختن مسلمین تلاش های بسیار نمودند و با شهامت و فداکاری افکار مسلمانان عقب مانده را تکان دادند و رستاخیزی فرهنگی و سیاسی در میان مسلمانان بپا کردند و به تعبیری می توان آن را «رنسانس اسلام» نامید. در این مرحله حساس تاریخ، جنگ قدیم و جدید که همواره وجود داشته در بین دو طبقه اجتماعی متجددان و محافظه کاران به طور شدیدی به وجود آمد. طبقه متجدد از رسوم و تقالید کهنه خسته شده بودند و به شدت می کوشیدند تا موانع را بر دارند و در سایه تجدد به دوران ذلت خود پایان بخشند. طرفداران شیوه کهن هم با علاقه ای که به گذشته داشتند و به خاطر تعصبات خود با هر فکر تازه ای برخورد می کردند و به مقاومت پرداختند. اقبال کسی است که با آگاهی کامل، قید تقلید نامعقول گذشته و نیز فرهنگ و تمدن غرب را شکسته است و ارتباطی قاطع و سالم بین قدیم و جدید برقرار کرده است. خوشبختانه پس از ایجاد پاکستان جلوه اقبال در ایران بیشتر شد و