پاورپوینت کامل بایسته های اخلاقی از منظر امام خمینی(ره) ۹۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل بایسته های اخلاقی از منظر امام خمینی(ره) ۹۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل بایسته های اخلاقی از منظر امام خمینی(ره) ۹۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل بایسته های اخلاقی از منظر امام خمینی(ره) ۹۹ اسلاید در PowerPoint :

۶

پاورپوینت کامل بایسته های اخلاقی از منظر امام خمینی(ره) ۹۹ اسلاید در PowerPoint

حسین شرفی

دانش و بینش، دو مشخصه عمده حیات انسانی و وجه تمایز آن با سایر نمودهای حیات در پهنه گیتی هستند. با این حال، اگر این دو عنصر ارجمند به ساحت عمل راه نیابند و بر اخلاق و منش و رفتار انسانی اثر نگذارند، حرمت و کرامت انسانی شکل نخواهد گرفت و آدمی چون ظرفی گلین خواهد بود که در آن جواهراتی چند نهاده اند، بی آنکه ظرف کمترین ارزش افزوده، یافته باشد.

انسان، آن گاه انسان است و به کرامت انسانی دست می یابد که خاک وجودش با زلال دانش و بینش در هم آمیزد و صنعی نوین در قالب اخلاق و منش متعالی از آن تولّد یابد. بنابراین اخلاق، عصاره همه ارزش های ذاتی و اکتسابی انسان و چکیده تعالیم آسمانی پیامبران است.

دانش در این میدان با همه ارجمندی که دارد تنها یک ابزار و ضرورت است. و بینش و ایمان، یک گذرگاه است. و اخلاق و عمل، مقصد و نتیجه نهایی آن.

از این رو قرآن هر چند ایمان و علم را مایه ارزش شمرده است، اما نگاه نهایی و ارزشی انسان را به ساحت عمل مربوط دانسته است: «

یرفع الله الذین آمنوا منکم و الذین اوتوا العلم درجات و الله بما تعملون خبیر

؛ خداوند اهل ایمان و برخورداران از دانش را از میان شما انسان ها براساس درجات و مراتب، رفعت می بخشد و خداوند به آنچه انجام می دهید، بس آگاه است.» (مجادله،۱۱)

از این آیه و ۱۸۲ آیه دیگر قرآن استفاده می شود که علم و ایمان، دانش و بینش به منزله دو عدد هستند که در یکدیگر ضرب می شوند و حاصل ضرب آنها اخلاق و عمل است. پس رابطه متقابلی میان حاصل ضرب و اعداد در هم ضرب شده وجود دارد. چنان که همین رابطه میان عمل اخلاقی ـ درمقابل هر عمل سهوی و عمل جبری ـ و ایمان و عمل آدمی مشهود است: «

ثم جعلناکم خلائف فی الارض من بعدهم لننظر کیف تعملون

؛ پس شما را جانشین نسل های پیشین در روی زمین قراردادیم تا بنگریم که چگونه عمل می کنید.» (یونس،۱۴)

نام امام خمینی، امروز برای بسیاری از انسان ها آشناست و هر کدام او را از زاویه نگاه و آگاهی و دلبستگی های خود می شناسند. اهل سیاست و حکومت و مدیریت او را به عنوان یک رجل سیاسی، و اهل فقه و فلسفه و عرفان او را به عنوان یک فقیه، فیلسوف و معلم عرفان نظری می شناسند، و کاوشگران علوم تربیتی و رهروان عرفان عملی و شیفتگان اخلاق و منش انسانی او را به عنوان انسانی نمونه و خودساخته و ذوب شده در اخلاق الهی معرفی می کنند. و او به راستی این همه بود و از این جامعیت بهره داشت، اما آنچه به او جذابیت و محبوبیت بخشیده بود و او را تا اوج یک قهرمان در قلب یک ملت بالابرده بود، اخلاق و منش متعالی او بود. چنان که انبیا چنین بودند و خداوند در توصیف پیامبر خاتم او را به اخلاق، بردباری و دلسوزی و کرامتش ستوده است: «و انّک لعلی خلق عظیم؛ همانا تو از اخلاق و منشی بس عظیم برخورداری.» (قلم،۴)

بدیهی است که نرم دلی و مهربانی یکی از خصلت های نیک و ارجمند انسانی است، ولی جای تأمل دارد که چرا خداوند از میان همه کرامت های پیامبر اکرم، این صفت را به عنوان صفت جذابیت آفرین یادکرده است؟

شاید بتوان در پاسخ گفت که محبت به انسان ها، عشق به آنها، صبوری در برابر آنها و تحمل خشونت و ناسپاسی آنان، تنها برای کسی حاصل می شود که در سایر زمینه ها نیز ساخته شده و متعادل و متعالی باشد، چرا که هر خصلت نکوهیده می تواند سرانجام به سنگدلی و تجاوز و نابردباری بینجامد.

به هر حال امام خمینی(ره) به عنوان یکی از وارثان خط انبیا و اولیای الهی، چهره ای است که باید بخش عظیمی از موفقیت های او را در شخصیت عملی و اخلاق او جستجو کرد. البته به این نکته اشاره شد که عمل و اخلاق شایسته، در سطوح عالی و در گستره مسائل انبوه اجتماعی، حاصل ضرب علم و ایمان است؛ هر چند در سطوح آغازین ریشه در فطرت و سرشت انسان دارد.

از این رو امام به آثار علمی ـ اخلاقی خود بیش از سایر آثار علمی خویش، عنایت داشته و در وصیت خود سفارش کرده است که از ضایع شدن آثار خطی ایشان جلوگیری شود، به ویژه کتاب های اخلاقی که به رشته تحریر درآمده است.۱

آثار اخلاقی امام به دو بخش آثار نظری و عملی قابل تقسیم است. آثار نظری امام، مطالبی است که ایشان با عنوان مباحث عرفانی یا نکته ها و توجیه های اخلاقی در کتاب ها و سخنان خود بیان داشته است، و آثار عملی ایشان، منش ها و روش هایی است که در زندگی اجتماعی و سیاسی به کار بسته و ما از آنها برداشت اخلاقی داریم.

حجم هر کدام از این دو مقوله به حدی است که پرداختن به هر یک، نویسنده این مقاله را از پرداختن به دیگری باز می دارد. از این رو ما تنها به مقوله نخست، آن هم نه با ادعای استقصا، خواهیم پرداخت.

مسلک های اخلاقی

نگاه تحلیلی به مقوله اخلاق، نشان می دهد که اگر چه مفهوم اجمالی که از این واژه به ذهن می آید، مشترک و نزدیک به هم است، اما در بسیاری از مباحث نظری آن، مانند ریشه های فطری یا اعتباری اخلاق، اطلاق یا نسبیت اخلاق، مسلک ها و روش های اخلاقی و…
اختلاف نظر وجود دارد.

از آن میان، ما به منظور شناخت مسلک اخلاقی امام، ناگزیر هستیم نگاهی هر چند اجمالی به مسلک های اخلاقی داشته باشیم.

۱. اخلاق زیستی و همسازی اجتماعی

ساده ترین و بسیط ترین نگاه به مقوله اخلاق، نگاه زیستی و همسازی اجتماعی به آن است، با این توضیح که انسان در جامعه متولد می شود و ناگزیر است که در میان جامعه به نیازهای خود پاسخ گوید، اما نیازها و منافع انسان ها با یکدیگر ناسازگاری دارد. آرمان ها و خوا سته های انسان گسترده است ومنابع تأمین آن محدود.

با این شرایط اگر انسان بخواهد بدون هیچ ضابطه و قانونی عمل کند و رفتاری را ازخود بروز دهد، به زودی با واکنش های شدید مواجه شده منافع خود را از دست می دهد و آرامش و رفاه و برخورداری او به اضطراب و محرومیت و سختی تبدیل می شود. بنابراین انسان برای دستیابی به لذت زندگی و برخورداری از رفاه و آسایش، ناگزیر باید رفتار اجتماعی خود را به گونه ای سامان دهد که تأمین کننده لذت و رفاه او باشد و این سامان دهی و ضوابط و روش های آن (اخلاق) نامیده می شود.

در این نگاه، خصلت هایی چون خوشرویی، نرمخویی، خوش زبانی، آرامش، خوش بینی، امیدواری و…
از خصلت های مثبت به شمار می آیند، اما با سایر نگاه ها و مسلک ها که یاد خواهیم کرد تفاوت هایی دارند:

الف) اخلاق زیستی و معاشرتی، تنها به تنظیم ظاهری روابط اجتماعی انسان ها نظر دارد و به چیزی با عنوان (نیت) و (باور) نمی اندیشد.

ب) در اخلاق زیستی، انگیزه اصلی از توجه به اخلاق و رعایت آن، منافع فردی و دنیوی است و فراتر از منافع فردی و دنیوی افقی دیده نمی شود.

ج) پشتوانه اخلاق زیستی، احساس های عاطفی، مصلحت های شخصی، عادت ها و رسوم ملی است.

د) در این نگرش، اخلاق، امری اعتباری و صوری است و در شرایط گوناگون تعریف ها و نمودهای متفاوت و گاه متضاد دارد. چرا که برای تنظیم روابط اجتماعی، باید سنت ها و نگاه های جمعی ملاک قرار گیرد، و این سنت ها می تواند در جامعه های گوناگون، ناهمگون و ناهمسو باشد.

۲. اخلاق عقلی و فلسفی

در این نگرش، عقل محور اصلی تشخیص خیر وکمال است و آنچه را عقل خیر و کمال تشخیص دهد، باید مورد عمل قرار گیرد. در مسلک فلسفی و عقلی، علت ناهنجاری های اخلاقی، جهالت و کم خردی است و برای مبارزه با فساد اخلاقی، باید به رشد دانش و تعقل همت گمارد. فیلسوفان معتقدند که: «چون نیکوکاری بسته به تشخیص نیک و بد، یعنی «دانایی» است، بالأخره فضیلت به طور مطلق جز دانش و حکمت چیزی نیست، اما این دانش چون در مورد ترس و بی باکی، یعنی علم به اینکه از چه باید ترسید و از چه نباید ترسید ملحوظ شود، «شجاعت» است، و چون در رعایت مقتضیات نفسانی به کار رود «عفت» خوانده می شود، وهرگاه علم به قواعدی که حاکم بر روابط مردم بر یکدیگر می باشد منظور گردد «عدالت» است، و اگر وظایف انسان نسبت به خالق در نظر گرفته شود، دینداری و خداپرستی است. و این فضایل پنجگانه یعنی

حکمت، شجاعت، عفت، عدالت و خداپرستی

، اصول اول اخلاق سقراطی بوده است.»۲

۳. اخلاق عرفانی و سیر و سلوکی

این مسلک با پیراستن دل از آلودگی ها و آراستن آن به زیور محاسن اخلاق از راه ریاضت و مجاهدت می کوشد تا حقیقت را در آن متجلی گرداند. در این مسلک، حرکت قلبی و عملی مورد نیاز است نه حرکت فلسفی و عقلی. در نگاه عرفان، انسان با تزکیه نفس، راه تعالی می پوید و از معبر قلب به قرب الهی می رسد و دردخداجویی و عشق به کمال مطلق را تازیانه سلوک می شناسد.

مسلک عرفانی خط سیر حرکت را در دو قوس نزول و صعود می بیند که در قوس نزول، انسان از بیرون سیر می کند، و در قوس صعود ـ که شامل حرکت اخلاقی است ـ شوقی از درون می جوشد که به معرفت افاضی و علم لدّنی چشم دوخته است و علوم رسمی را در جهت رسیدن به مقام قرب الهی کارساز نمی داند. عارفان به رسیدن فرا می خوانند و فیلسوفان به دانستن دعوت می کنند.

شیوه اخلاقی امام

امام از آن جهت که فیلسوفی عارف است درهر دو میدان، دستی قوی داشته است. به هر حال اخلاق عرفانی را، هم دریافته وهم مورد توجه قرار داده است، بااین تفاوت که اگر عارفان در مباحث عرفانی به مخاطبان اصطلاح شناس و دارای سطح خاصی از سیر و سلوک توجه داشته اند و همواره در قالب عبارات و تعابیر و اصطلاحات فنی سخن گفته اند و راه نموده اند، امام، هم در آن سطح حرکت کرده و هم اخلاقی عرفانی ـ اجتماعی به مخاطبان عام ارائه داشته است. و این همان ویژگی است که مسلک اخلاقی امام را بیش از سایر مسلک ها به روش قرآنی نزدیک کرده است. چرا که قرآن «

هدیً للناس

» است و پیامبر اکرم(ص) به عنوان حامل هدایت قرآنی و تزکیه ربانی، فرستاده شده به سوی توده های مردم است: «

وما ارسلناک الاّ کافّه للناس بشیراً ونذیراً

» (سبأ، ۲۸)

البته این معنی با بهره مندی ویژه خاصان و نخبگان طریق سلوک و معرفت، منافات ندارد، چرا که: «

انما یتذکّر اولوا الالباب

» و «

انمّا یخشی اللّهَ من عباده العلماءُ

».

مطالعه و تأمل در آثار و رفتار امام، نشان می دهد که وی بیش از آنکه از مسلک های فلسفی و عرفانی خاصی متأثر باشد، روحش از آبشخور رهنمودهای قرآن و عترت سیراب شده است و بهترین دلیل آن، جامعیت، فراگیری و تعادل رفتاری اوست؛ جامعیت و تعادلی که در روش های ابداعی بشر شاهد آن نیستیم.

امام، بر روش عرفانی سیر و سلوک و تزکیه و اخلاق صحّه گذاشته و با این حال جریان های ساختگی ریاضت های صوفی گرانه و باطنی گری را نفی کرده است. امام طریقت را جز از راه شریعت و متعامل با آن نمی شناسد و کسانی را که نام «اهل الله» بر خویش نهاده و از ظاهر و باطن شریعت بی خبرند، مشتی قلندر و خودبین دانسته است.۳

این است که وقتی به تجزیه و تحلیل و نقد کتاب های اخلاق می پردازد، از افراط و تفریط هایی که جامعیت نگاه قرآن و عترت را وانهاده اند، انتقاد می کند و می نویسد: «حتی علمای اخلاق هم که تدوین این کتب کردند، یا به طریق علمی ـ فلسفی بحث و تفتیش کردند، مثل کتاب شریف «طهاره
الاعراق» محقق بزرگ ابن مسکویه، و کتاب شریف «اخلاق ناصری» تألیف حکیم متأله و فیلسوف متبحّر افضل المتأخرین
نصیرالمله
و الدین، و بسیاری از قسمت های کتاب (احیاء العلوم) غزالی. و این نحو تألیف علمی را در تصفیه اخلاق و تهذیب باطن تأثیر بسزا نیست، اگر نگوییم اصلاً و رأساً نیست. و یا از قبیل تاریخ اخلاق است که صرف وقت در آن، انسان را از مقصد اصلی باز می دارد.

کتاب احیاء العلوم که تمام فضلا او را به مدح و ثنا یاد کرده و می کنند و او را بدء و ختم علم اخلاق می پندارند، به نظر نویسنده در اخلاق و قلع ماده فساد و تهذیب باطن کمک نمی کند، بلکه اکثر ابحاث اختراعیه و زیادی شعب علمیه و غیرعلمیه آن و نقل های بی فایده راست و دروغ آن، انسان را ازمقصد اصلی باز می دارد و از تهذیب و تطهیر اخلاق عقب می اندازد.»۴

پایه های سلوک اخلاقی و عرفانی امام

روش عرفانی و سلوک اخلاقی امام، دارای اصول بنیادین و پایه های چندی است که مهم ترین آنها موارد زیر است:

۱. پایبندی به شریعت

چنان که گفته شد، انسان با توجه به محدودیت های خاص ذهنی و عملی خود، بیشتر، نگاه جامع به مسائل را فرو می نهد و در میدان باور و عمل گرفتار افراط و تفریط می شود. از این رو در زمینه تزکیه معنوی و اخلاقی نیز گروهی کاملاً ظاهرگرا و عده ای به شدت باطن گرا شده اند. در حالی که آئین متعالی برای امت وسط، اعتدال در تمسّک به ظاهر و اهتمام به باطن است، به طوری که هیچ کدام آسیب نبیند و حق هر یک ادا شود. امام در این زمینه می نویسد: «و بدان که هیچ راهی در معارف الهیه پیموده نمی شود مگر آن که ابتدا کند انسان از ظاهر شریعت. و تا انسان متأدب به آداب شریعت حقه نشود، هیچ یک از اخلاق حسنه از برای او به حقیقت پیدا نشود، و ممکن نیست که نور معرفت الهی در قلب او جلوه کند و علم باطن و اسرار شر یعت از برای او منکشف شود.»۵

درموردی دیگر درباره التزام به آداب شریعت می نویسد: «و این یکی از مهماتی است که باید نفوس ضعیفه ما به آن خیلی اهمیت دهند و مراقبت کنند که آثار ایمان در جمیع ظاهر و باطن و سرّ و علن، نافذ وجاری باشد.»۶

۲. آموختن از استاد و پرهیز از خودمحوری

امام با الهام از آیات قرآن که ارسال رسولان و تعیین اسوه و الگوی عملی را برای تزکیه و تهذیب و تعالی انسان ها ضروری دانسته است و نیز آیاتی چون آیات مربوط به رویارویی موسی(ع) با فردی که سمت استادی بر او داشت ـ خضر نبیّ(ع) ـ و نیز با توجه به اینکه حر کت بدون راهنما در مسیر سلوک عرفانی و اخلاقی، به طور معمول لغزشگاه های فراوان داشته و در عمل دیده شده است که رهپویان بی راهنما گرفتار کجروی شده اند و رهزنان راه را بر آنان بسته اند، بر این نکته تأکید دارد که سالک طریق عرفان که تزکیه و تهذیب اخلاقی ثمره طبیعی و ضروری آن است، می بایست به استادی بصیر و آزموده اقتدا کند و با امامی وارسته، در راه تقرب به خداوند و رهایی از نفس، عروج نماید. «بدان که طیّ این سفر روحانی و معراج ایمانی را با این پای شکسته و عنان گسسته و چشم کور و قلب بی نور نتوان نمود (و من لم یجعل الله له نوراً فما له من نور). پس در سلوک این طریق روحانی و عروج این معراج عرفانی، تمسک به مقام روحانیت هادیان طرق معرفت و انوار را ه هدایت که واصلان الی الله و عاکفان علی الله اند حتم و لازم است، و اگر کسی با قدم انانیت خود بی تمسک به ولایت آنان بخواهد این راه را طی کند، سلوک او الی الشیطان
والهاویه
است.»۷

امام، این توصیه را از مکتب اهل بیت دارد که امام سجاد(ع) فرموده است: «

هلک من لیس له حکیم یرشده

.»۸ کسی که از ارشاد و راهنمایی حکیمی فرزانه برخوردار نباشد، تباه می شود.

امام در مجالی دیگر به پرسش و شبهه ای دیگر پاسخ داده و تصریح کرده است: «لازم و ضروری است که این عمل (میزان مدارا با نفس و اندازه نیاز واقعی آن به لذت های حلال) با نظارت و مراقبت و دستورالعمل مردی کامل و راهبری دانا و توانا که دلیل راه باشد، انجام گیرد.

قطع این مرحله بی همرهی خضر مکن

ظلمـات است بترس از خطر گمـراهـی

و اگر کسی را نفس و شیطان غرور دهد، که با وجود قرآن

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.