پاورپوینت کامل بایسته های استادان معارف ;سخنرانی حجت الاسلام دکتر قمی در نشست مدیران گروههای معارف اسلامی دانشگاههای سراسر کشور ۹۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل بایسته های استادان معارف ;سخنرانی حجت الاسلام دکتر قمی در نشست مدیران گروههای معارف اسلامی دانشگاههای سراسر کشور ۹۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل بایسته های استادان معارف ;سخنرانی حجت الاسلام دکتر قمی در نشست مدیران گروههای معارف اسلامی دانشگاههای سراسر کشور ۹۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل بایسته های استادان معارف ;سخنرانی حجت الاسلام دکتر قمی در نشست مدیران گروههای معارف اسلامی دانشگاههای سراسر کشور ۹۸ اسلاید در PowerPoint :

۲۷

تخصصی شدن علوم؛ ضرورت ها و آفت ها

در شرایطی که ما با آن مواجه هستیم، در جهان علم و دانش، تخصصی شدن علوم، مشکلات
ویا حتی ضرورت هایی را به وجود آورده است. قصد نداریم در بحث تخصصی شدن علوم، قضاوت
ارزشی کنیم. نیازهای بشر متنوع است و این نیازهای متنوع نیزعلوم متنوع را می طلبد.
باین وجود یک سری پدیده های طبیعی بر این مسئله بار شده است. یک مسئله این است که
وقتی در یک رشته تخصصی تحقیق می کنیم، به طورطبیعی از داده های پژوهشی جدیدی که در
سایر رشته ها است اطلاع نداریم و نمی دانیم در رشته های دیگر چه می گذرد. وقتی
پژوهشی را انجام می دهیم، نمی دانیم آیا همه از نتیجه این تحقیق مطلع شده و استفاده
کرده اند یا نه؟ مسئله دیگری که تخصصی شدن علوم پیش می آورد این است که یک محقق و
پژوهشگر نمی داند که آیا در نهایت، نتیجه تحقیق و پژوهش او به نفع بشریت تمام شده
است یا به ضرر آن. نمی داند چه خانه هایی از کدام جدول کلی را پر کرده است و آیا آن
جدول در خدمت منافع بشریت است یا در مسیر ضرر رسانی به آن حرکت می کند.

مسئله دیگر از خود بیگانگی انسان است. مثلاً یک دانشجوی پزشکی آن قدر نوار قلب
بگیرد که از قلب خودش غفلت کند. آنقدر صدا به گوش ما برسانند که صدای خودمان را
نتوانیم بشنویم؛ و آن قدر عکس به ما نشان دهند که تصویر خودمان را هم نتوانیم در
آیینه ببینیم. انسان قبل از اینکه یک پزشک، یک شیمیست، یک حقوقدان یا … باشد، یک
انسان است؛ و به دلیل انسان بودن، نیازمندیهایی دارد. بدون توجه به این
نیازمندی ها، نمی تواند عنوان انسان بر خود بگذارد. این بیم هست که گاهی اوقات
تخصصی شدن، ما را از آنچه نیاز انسان بودنمان است باز دارد؛ یعنی فرد در یک رشته
تخصصی رشد کند ولی در اصل مسائل مربوط به انسانیت، یک کودک باقی بماند.

عقیده و آرمان، ریشه وجودی انسان

داشتن عقیده و آرمان، ریشه وجودی انسان است. انسانی که «عقیده» ندارد، نمی داند
چگونه زندگی کند. تاریخ نشان داده است جامعه ای که عقیده مند باشد _ یعنی با آرمانی
پیمان بسته باشد _ ترقی و تکامل می یابد. شما جامعه اسلامی را نگاه کنید. بعد از
آمدن اسلام، علوم هندی، یونانی و رومی به جامعه اسلامی می آید. این علوم هم هضم
شدند و هم تکامل پیدا کردند، و این به خاطر قدرت ایمان بود. حتی در اروپا
پیشرفت های تمدن مادی از روی بی اعتقادی شکل نگرفت؛ بلکه عقیده بود که زمینه این
پیشرفت ها را فراهم کرد. اما «عقیده به دین» جایش را به «عقیده به علم داد»؛ و
«انسان» در این عقیده جایگزین «خدا» شد و چون نقص داشت، امروز با بحران رو به رو
شده است.

هر نوع پیشرفتی ولو پیشرفت ناقص، بدون داشتن عقیده امکان پذیر نیست؛ به همین
دلیل در روسیه بعد از هفتاد، هشتاد سال که آموزش دین در مدارس و دانشگاه ها ممنوع
بود، همین چند سال پیش اعلام شد که باید آموزش دین در مدارس و دانشگاه ها دو باره
آغاز شود و رسمیت پیداکند. در آذربایجان نیز پس از فروپاشی شوروی و بعد از تجربه
موفقی که در آموزش و پرورش داشتند، دیدند که آموزش های دینی چقدر تأثیرگذار است، به
همین خاطر آموزش الهیات را مجدداً در تمام رشته های دانشگاهی گنجاندند. توقعاتی که
جامعه از یک انسان تحصیل کرده دارد صرفاً برای خواندن فیزیک یا شیمی نیست. می پرسند
چرا این رفتار از توبه عنوان یک دانشگاهی سر میزند؟ فقط سواد ریاضی یا فیزیک مطرح
نیست بلکه از او کمالات انسانی را نیزمطالبه میکنند. این نشان دهنده نقشی است که
آموزشهای عقیدتی و عمومی میتوانند در هر نوع نظام آموزش و پرورش و آموزش عالی
داشته باشند.

هیچ نظام آموزشی نسبت به «ارزش ها» خنثی و بی طرف نیست؛ حتی آن نظامی که ادعای
سکولار بودن دارد نیز نسبت به ارزش ها موضع می گیرد. مثل همان چیزی که در فرانسه
اتفاق افتاد. بعد از چندین قرن که ادعا می شد فرانسه مهد آزادی است، نه تنها
نتوانستند روسری را بر سر یک دختر بچه مسلمان تحمل کنند بلکه امروز می گویند چون
دانش آموزان مسلمان در مدرسه گوشت خوک نمی خورند، برای ما مشکل درست کرده اند هیچ
نظام آموزشی هر چند در ظاهر ادعای سکولار بودن کند، نمی تواند نسبت به این
ارزش های اخلاقی و دینی خنثی باشد؛ که البته سکولاریسم نیز خود یک ارزش است.

عطش معنویت در عصر حاضر

در عصر کنونی، جامعه بشری به شدت نیازمند معنویت، دیانت و اخلاق است. بشر در
هیچ زمانی این نیاز را تا به این حد احساس نمی کرده است. البته این عطش جهانی نسبت
به مسائل دینی و اخلاقی خودش را نشان داده است. به عنوان مثال تعداد دانشجویان
آمریکایی که موضوع تز دوره دکتری خود را در حوزه های دینی انتخاب کرده اند در ده
سال گذشته از ۴/۲ درصد به ۶/۴ درصد افزایش پیدا کرده است. آندر مالرو نویسنده شهیر
فرانسوی و وزیر سابق فرهنگ فرانسه رسماً اعلام کرد که قرن ۲۱ یا وجود نخواهد داشت
یا مذهبی خواهد بود. زیرا دیگر امکان زندگی بدون مذهب برای بشر وجود ندارد. یا
بمب های هیدروژنی و اتمی همانگونه که امنیت روانی را از او سلب کرده اند، امنیت
فیزیکی را هم از او سلب خواهند کرد و یا اگر بخواهد وجود داشته باشد، باید مذهب
باشد.

در جامعه ای مثل جامعه ما و تقریباً همه جوامع، دانشجویان بیشترین تماس فکری را
با جهان بیرونی خود و جهان معاصر دارند. وقتی از درس معارف و یا دینداری و دانشجو
صحبت می شود در حقیقت از دینداری «انسان معاصر» صحبت می کنیم. مسئله ای که امروز
در دانشگاه داریم، مسئله فردای کل جامعه است. هر مشکلی که در دانشگاه حل بشود در
جامعه هم حل می شود ودر غیر این صورت حتی اگرآن مسئله امروز در جامعه وجود نداشته
باشد، قطعاً مسئله فردای جامعه خواهد بود.

رسالت دروس معارف

رسالت دروس معارف، تبیین اندیشه دینی و ارتقاء معنویت و اخلاق در جهان معاصر
است. این رسالت تنها مربوط به دانشگاه نیست. دانشجویان به عنوان نسلی که وظیفه
تبیین اندیشه دینی و اعتلای معنویت و اخلاق در دانشگاه ها را دارند، در حقیقت آینده
بشریت را رقم می زنند. اگر خدای ناکرده در این زمینه موفق نشوند، سال ها و بلکه
قرن ها وقت لازم است تا دوباره به این نقطه برسیم و این احساس نیاز به معنویت و
اخلاق در سطح جهانی پدید آید. به دلیل نقشی که دانشجو دارد، بار اصلی این انقلاب
الهی و نیز رسالت تزکیه نسل انقلاب و تطهیر بیت انقلاب بر دوش او است. دانشجو اگر
بتواند در این فضا رشد کند، وقتی که از دانشگاه فارغ التحصیل شد، روحیه دانشجویی اش
را حفظ می کند و می تواند با اِشغال پست های مهم و با صلاح و سداد، آن مسئولیت مهم
را به انجام برساند و جامعه را به پیشرفت سوق دهد.

داده های آماری _از هر گروهی که نظر سنجی ها در میان آنان انجام شده _ نشان
می دهد که احساس و باورهای دینی در بین دانشجویان ما یک احساس کاملاً پایدار است.
۹۸ درصد دانشجویان ما به خدا اعتقاد دارند، ۹۴ درصد آنها ائمه علیهم السلام را عامل
هدایت می دانند و ۹۳ درصد معتقدند زندگی پس از مرگ وجود دارد، با مرگ همه چیز پایان
نمی پذیرد و انسان باید خودش را برای آنجا آماده کند.در کنار پایداری حس دینی و
غرور ملی در بین دانشجویان ما یک نکته مثبت دیگر هم وجود دارد و آن اینکه دانشجویان
ما نشان دادند ضمن اینکه از خرافات فاصله میگیرند، باورهای دینی آنان نیز در حال
افزایش است. نظر سنجی ها نشان میدهد که۷۰ درصد از جوانان ما نحسی سیزده بدر را قبول
ندارند. ۷۲ درصد مراسم چهارشنبه سوری را قبول ندارند و مسئله ۱۲+۱ را باور ندارند.
اما ۸۲ درصد از این افراداظهار کرده اند که سفره حضرت عباس(ع) حاجت ها را برآورده
می کند. یعنی ضمن اینکه از خرافات فاصله می گیرند باورهای دینی در آنها قوت
می گیرد. دررابطه با دروس معارف این مسئله نشان دهنده این است که نگاه جوانان و
دانشجویان ما به دروس معارف یک نگاه عقلانی و مبتنی بر استدلال و منطق است نه آن
گونه که مسیحیت می گوید که «ایمان مقدم بر عقل است» و «ایمان جهشی در تاریکی است» و
«هر چقدر ایمان خلاف عقل باشد، ارزشش بیشتر است». ما در معارف دینی خودمان می گوییم
ایمان نور است؛ ایمان کشف است؛ ایمان شهود و مکاشفه است؛ عرفان است و معرفت.

معنویت در دانشگاهها؛ وظایف گروه معارف

اکنون سؤال این است که چه کسی باید روح الهی را در معبد دانشگاه بدمد و دانشجو را
به قیام لله دعوت کند. دانشجو را هم به سمت خدا دعوت و هدایت کند و هم مشکلات
عاطفی، آموزشی و سیاسی او را حل کند؟ من در جای دیگر هم گفته ام که جوانان امروز بی
پناه هستند و به ملجأ و مأوا نیاز دارند. در ادبیات مسیحیت، حضور یک روحانی در
دانشگاه می تواند نماینده حضور پاپ باشد، بهشت بفروشد، توبه بپذیرد و … و
می تواند حضورش به نمایندگی از حکومت باشد؛ که اگر این طور شد، نماینده رسمی حکومت
است و می خواهد مواضع رسمی حکومت را بیان کند. می تواند احیاناً در کنترل، مؤثر
باشد؛ اما نه در تربیت. همچنین حضورش می تواند نماینده عقلانیت و معنویت باشد؛ که
در تربیت نقش ایفا کند. این حضوری که مورد نظر ما است این حضور سوم است؛ نه آن دو
حضور دیگر؛ تا بتواند نظریه اندیشه دینی را با ادبیات دانشگاهی تبیین کند. حرف خودش
را به زبان آنها بزند نه اینکه حرف دیگری را بزند و بلندگویی برای افکار انتقادی
باشد. دروس معارف باید با سوز و گداز همراه باشد و دردمندی، دانایی و دینداری در
کلاس های معارف توأم با هم تجلی پیدا کند. شخصی خدمت مرحوم ابوترابی رسید و گفت
حاج آقا هر چی حرف داشتیم زدیم دیگر حرف نداریم؛ حالا چه کار کنیم؟ ایشان فرمود
حالا دیگر کمی عمل کنید. عمل که تمام نمی شود، حالا عمل کنید!

اگر من به عنوان امام جماعت مسجد و دانشگاه یا استاد معارف، مسئول نهاد یا رئیس
دانشگاه، وظیفه خودم را انجام می دادم، مثل بچه خودم به دانشجو توجه می کردم،
ارشادش می کردم و او با رفتارهای دوگانه من از دین زده نمی شد؛ آیا باز هم این
دانشجو خودکشی معنوی می کرد؟

من این داستان را خیلی جاها گفته ام و شاید بعضی از شما شنیده باشید. حاج شیخ
عبدالکریم حائری دراواخر عمرنمی توانست روزه بگیرد. یک روز که در منزلش مشغول خوردن
ناهاربود یکی از این روستائیان قم وارد منزل ایشان می شود. این اواخر دربان هم
نداشت. روستایی پرده را کنار می زند و می بیند که حضرت آیت الله العظمی، مرجع
تقلید، درظهر ماه رمضان، در حال روزه خوردن است. ایشان می گفت، این روستایی وقتی
مرا دید شگفت زده شد. در حالی که به دستهای خود و آبگوشت من و خود من نگاه میکرد
گفت: حاج شیخ ! هفده، هجده ساعت روزه گرفتن و کار کشاورزی کردن در تابستان بسیار
سخت است. اگر خدا و پیغمبری نیست، به ما بگو که بیخود زحمت نکشیم. ما می خندیم ولی
ایشان ۲۴ ساعت گریه کردند. پرسیدند چرا گریه می کنید؟ گفتند در هشتادو اندی سال که
از خدا عمر گرفتم به یاد ندارم حتی یک نفر بی ایمان نزد من بیاید و مؤمن به خدا و
پیغمبر برنگشته باشد. اما در این آخر عمر دیدم که یک نفرمؤمن به خدا و پیغمبر پیش
من آمد و با حالت شک و تردید برگشت. من این گناه را کجا ببرم. بزرگترین گناه این
است که انسان کاری کند که با رفتار، بیان ناقص، مطالعه نکردن یا محافظه کاری ها
عامل دین گریزی جوانان بشود. جاییکه احیاناً مصلحت اندیشی می کنیم و اسلام ناب را
آن طور که هست بیان نمی کنیم تااینکه کسی خوشش بیاید یا بدش بیاید؛ این بزرگترین
گناه روحانیون و مبلغان دین است که اسلام را، به هر دلیل، آنطور که هست بیان نکنیم.
نکته اصلی که می خواستم عرض کنم اینکه باید بدانیم معنویت، اخلاق و دین یک سوغات
نیست، که ما آن را از بیرون به کلاس ببریم، بلکه یک سفر است. یک سیرو سلوک است که
باید دیگران را به آن دعوت کرد.

دانشگاه اسلامی؛ اصول و راهبردها

بر اساس مصوبات نظام، وظایفی را بر عهده ما به عنوان مدیر گروه معارف گذاشته اند.
این کتاب که کتابچه دانشگاه اسلامی است، مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی می باشد.
چهار سال قبل چاپ شد و ما نیز در تهیه و تدوین آن نقش داشته ایم. در این کتاب به شش
راهبرد اشاره شده است؛ راهبرد های استاد، دانشجو، متون درسی، مدیرت و فضای آموزشی.
یعنی در دانشگاه اسلامی، استاد چه ویژگی هایی دارد؟ دانشجو چه ویژگی هایی دارد؟ متن
آموزشی چه ویژگی هایی دارد؟ مدیریت و فضای آموزشی و مدیریتی چه ویژگی هایی دارد؟در
هر بخش از راهبردها هم اصولی را ذکر کرده اند. مانند فراهم کردن زمینه های مساعد
قانونی و اجرایی برای جذب و گزینش استادان شایسته از نظر علم، تقوا، تعهد، آگاهی و
پایبندی به مبانی و آرمان های نظام جمهوری اسلامی. این مسئله برای کلیه استادان است
و تمام استادان باید بر اساس این شرایط جذب شوند. همان نکاتی که مقام معظم رهبری
نیز در دیدار اخیرشان با رؤسای دانشگاه ها فرمودند که استاد باید سرشار از عشق به
اسلام ، عشق به انقلاب و عشق به این مردم باشد. همین جا عرض کنم که اگر شما نیز به
جای هیئت گزینش استاد در دانشگاه ها فعالیت می کنید به این نکته توجه کنید که چنین
استادانی باید جذب بشوند .برای هر راهبرد نیز پنج سیاست اجرایی را برشمرده است.
اول: شناسایی و حمایت از استادان برجسته دروس معارف اسلامی. دوم: تلاش برای تقویت
آگاهی های استادان دروس معارف اسلامی در زمینه مسائل اجتماعی، سیاسی و فرهنگی
دانشگاه ها و آشنایی آنان با اقتضائات دانشجویی و محیط های آموزشی دانشگاهی. یعنی
کارگاه های آموزش ضمن خدمت نسبت به شرایط سیاسی و شبهاتی که امروزه بیان می شود و
روش های پاسخ گویی به این نیاز ها به روز باشند. همچنین باید مشخصات مدیران موفق را
هم تعیین کرد. مدیر موفق غیر از استاد موفق است. یک استاد ممکن است موفق باشد اما
مدیر موفقی نباشد.

سوم: اعمال حساسیت و دقت در امر آموزش و گزینش استادان و مدرسان معارف اسلامی از
نظر علم، اخلاق و رفتار اجتماعی. البته در حال حاضر گزینش بصورت متمرکز در حال
انجام است اما نقش شما دربررسی اولیه و معرفی به معاونت، قطعاً برجسته است. باید
ببینیم کدام استاد تأثیر گذار است و حتی اگرخودش مایل نیست او را جذب کنیم. در مورد
فردی که خودش التماس می کند که مرا عضو هیئت علمی بدانید، نکته منفی در نظر بگیرید.
نمی خواهم بگویم صددرصد ولی۶۰-۷۰ درصد اینطور است. یکسری افراد هستند که صلاحیت
دارند و ما باید دنبالشان برویم. مدیر موفق کسی است که بگردد و این گونه افراد را
پیدا کند. وقتی در میان استاد معارفی که می تواند تحولی ایجاد بکند و استادی که
می خواهد امرار معاشی بکند قرار می گیرید، مدیر گروه وظیفه دارد سراغ اولی برود.

باز نگری در مقررات خزب و گزینش

نکته دیگر، ارزیابی مقررات جذب و گزینش استادان و مدرسان معارف اسلامی است که باید
ارزیابی مجدد شود. گلایه ای که خیلی از دوستان دارند این است که پروسه جذب و گزینش،
خیلی طولانی است. چون متمرکز انجام می شود. من همین جا خدمت آقای کلانتری عرض کردم
کاری بکنند که در چهار پنج نق

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.