پاورپوینت کامل در محضر علامه;در جبر و اختیار و قضا و قدر ۶۶ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل در محضر علامه;در جبر و اختیار و قضا و قدر ۶۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل در محضر علامه;در جبر و اختیار و قضا و قدر ۶۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل در محضر علامه;در جبر و اختیار و قضا و قدر ۶۶ اسلاید در PowerPoint :
۲۰
جبر یعنی چه؟ و تفویض به چه معنا است؟ و امر بین أمرین چیست؟
ج ـ جبر یعنی بنده در انجام فعل هیچ گونه اختیار نداشته و مجبور است؛ و تفویض آن
است که فعل به اراده بنده واقع می شود و اراده خدا هیچ نقشی در آن ندارد؛ و امر بین
امرین، یعنی هم خدا می خواهد و هم اراده بنده دخیل است.
توضیح بیشتر آنکه: جبری ها می گویند: افعال بندگان بهاراده خدا واقع می شود و اراده
بنده هیچ نقشی در آن ندارد و مانند آلت دست است و چه بخواهد یا نخواهد فعل واقع
خواهد شد و فخر رازی صاحب تفسیر از کسانی است که صریحاً جبری است و مفوضه قائلند که
افعال به اراده بنده تحقق پیدا می کند و اراده خداوند متعال هیچ نقشی در آن ندارد،
حتی اگر خداوند فعلی را اراده کند ولی بنده آن را اراده نکند واقع نمی شود، و
بالعکس اگر بنده اراده کند ولی خداوند اراده نکند، واقع خواهد ششد وامر بین امرین
آن است که خداوند متعال اراده کرده که بنده فعل را «عن إراده» و با اراده خود به جا
آورد. چنانکه در آیه شریفه می فرماید:
«و ما تشاءون الا ان یشاء الله» (انسان: ۳۰)
ـ و جز آنچه خدا بخواهد، نمی خواهید.
س ـ خیام می گوید:
مِی خوردن من، حق ز ازل می دانست گر مِی نخورم، علمِ خدا جهل بُوَد
آیا کلام او صحیح است و او در خوردن مِی مجبور و بدون اختیار بوده است؟
ج ـ مِی خوردن او کاری است اختیاری، علم خداوند به کار بنده به همان صورتی که باید
واقع شود، تعلق می گیرد و در عین حال بنده در انجام آن مختار است و کارش اختیاری
است.
اما خیام می خواهد بگوید: علم خدا به فعل، فعل را غیر اختیاری می :ند؛ و این درست
نیست، بلکه فعل اختیاری است و نحوه تعلق علم خدا به فعل، به همان نحو اختیاری بودنِ
فعل است؛ یعنی خداوند متعال عالم است که بنده فعل را از روی اختیار انجام خواهد داد
و علم خداوند متعال علت فعل نخواهد بود تا اختیار از بنده سلب گردد.
س ـ آیا می توان گفت: خیام در این بیت شعر نمی خواهد مسأله جبر را ثابت کند، بلکه
در صدد آن است که بگوید: «بعضی از علوم ما مطابق با واقع نیست بلکه جهل مرکب است،
ولی علم خداوند سبحان جهل نیست و همواره مطابق با واقع است»؟
ج ـ ظاهراً از این بیت شعر خیام برمی آید که من در خوردن مِی مجبور هستم و علم
خداوند متعال علتِ عصیان بود، و بنده در افعال خود، بی اختیار و مجبور است.
س ـ فعلی که دارای مقدمات غیراختیاری فراوان است، چگونه اختیاری می شود، با اینکه
در علم خداوند متعال مشخص شده است که این فعل باید بشود؟
ج ـ ضرورتِ فعل، غیر از جبر است. فعلی که در خارج ایجاد می شود، اگر تمام اجزای
علتش تحقق پیدا کنند، واقع خواهد شد و ضروری است و از جمله مقدمات فعلِ اختیاری،
صفت اختیار فاعل است که اگر بخواهد می کند و اگر نخواهد نم کند و فعل نسبت به هر یک
از اجزای علتش (که از آن جمله اختیار فاعل است) ممکن است و نسبت امکان به آن داده
می شود؛ ولی نسبت به تمام علت و مجموع اجزای علت تامه اش ضروری و حتمی الوقوع خواهد
بود.
س ـ آیا خود اختیار، تقدیر خداوند سبحان است؟
ج ـ خدا خواسته که انسان کارهایش را با اختیار «عن اختیارٍ» انجام دهد، پس اختیاری
بودن فعل، تقدیر خداوند متعال است.
س ـ آیا اراده، اختیاری است؟
ج ـ خیر، افعال انسان اختیاری است، اختیار شرط فعل و از اجزای علت آن است و لازم
نیست اراده نیز اختیاری باشد، بلکه در انجام هر کار، تحت تأثیر یک سلسله احساسات و
عوامل، نخست علم و تصور مصلحت آن عمل به وجود می آید، بعد شوق، بعد اراده، و بعد از
این مقدمات اختیار خود به خود حاصل می شود.
حضرت استاد(ره) به مناسبت دیگر می فرمودند: در اختیاریّت فعل همان بس که فعل انسان
با اراده و اختیار صادر شود، نه اینکه اختیار او هم اختیاری باشد؛ زیرا محل نزاع در
مسأله جبر، «فعل انسان» است که باید اختیاری بوده و جبری نباشد، نه «اختیار در
انجام فعل اختیاری».
س ـ آیا امکان دارد که اختیار سوء برای انسان تقدیر شده باشد، ولی او خیر را اختیار
کند؟
ج ـ آیه شریفه می فرماید:
«فاستبقوا الخیرات» (بقره: ۱۴۸ و مائده: ۴۸)
ـ پس در کارهای نیک از یکدیگر پیشی بگیرید.
بنابر این، اختیار با تقدیر منافات ندارد.
فلسفه خلقت موجودات و جبر و اختیار
س ـ خداوند متعال موجودات شر را برای چه آفریده است؟
ج ـ خداوند متعال هر چه خلق فرموده، خیر محض است. چنانکه می فرماید:
«ما یفتح الله للناس من رحمه، فلا ممسک لها» (فاطر ۲)
ـ هر رحمتی را که خداوند برای مردم گشاید، باز دارنده ای برای آن نیست.
س ـ آیا شمر در برابر امام حسین(ع)، و ابن ملجم لعین نسبت به امیرالمؤمنین(ع) شرّ
نیست؟
ج ـ عالم انسان، عالم امتحان است و امتحان به خیر و شرّ نیاز دارد، و شر جنبه عدمی
است و خیر امر وجودی و تا شر نباید خیر معلوم نمی شود.
س ـ بنابر این، آفرینش شمر در علم خداوند متعال و در تقدیر نظام آفرینش بوده و باید
باشد. آیا در این صورت جبر لازم نمی آید و همان حرف خیام ثابت نمی شود؟ که می گوید:
مِی می خورم و هر که چو من اهل بود
مِی خوردن من، حق ز ازل می دانست
مِی خوردن او نزد خرد سهل بود
گر مِی نخورد علمِ خدا، جهل بُوَد
ج ـ ضرورتِ وجود است، جبر نیست، با این حال شمر می توانست آن جنایت را مرتکب نشود،
لیکن به سوء اختیار خود مرتکب شد و اما سخن خیام حرف غلطی است؛ زیرا علم خداوند
متعال در ازل به «فعلِ بدون اختیار» تعلق نگرفته است؛ بلکه به «فعل اختیاری» بنده
تعلق گرفته؛ بنابر این، فعل بنده به همان صورتی که خداوند متعال از ازل بدان علم
داشته، یعنی «فعل با اختیار و اراده» واقع می شود؛ و لذا هیچ گاه علم خدا، جهل
نمی شود. و این گونه نیست که فعل بدون اختیار و اراده انجام گیرد، تا علمِ خدا جهل
شود و علم ازلی خداند به فعل، علت فعل نخواهد بود.
عدم تنافی آیات قرآنی با اختیار
س ـ خداوند متعال می فرماید:
«أهم یقسمون رحمه ربک؟ نحن قسمنا بینهم معیشتهم فی الحیوه الدنیا، و رفعنا بعضهم
فوق بعض درجات، لیتخذ بعضهم بعضا سخریا. و رحمه ربک خیر مما یجمعون» (زخرف: ۳۲)
ـ آیا آنانند که رحمت پروردگارت را تقسیم می کنند؟ ما ]وسایل[ معاش آنان را در
زندگی دنیا میانشان تقسیم کرده ایم و برخی از آنان را از نظر درجات، بالاتر از بعضی
دیگر قرار داده ایم تا بعضی از آن ها بعضی دیگر را در خدمت گیرند و رحمت پروردگار
تو از آنچه آنان می اندوزند بهتر است.
آیا مقصود از ]لیتخذ بعضهم بعضاً سخریا[ در این آیه شریفه، استثمار و بهره کشی است؟
ج ـ منظور تسخیر کردن است؛ زیرا «رب» به معنای مدبر امر است و آیه شریفه می خواهد
بفرماید: خداوند مدبر جامعه انسانی است و این رحمت رب است آیا آنان می خواهند امر
روزی را به دست بگیرند و حال اینکه ما موجودات را به تناسب، آقا و نوکر قرار
داده ایم، و همه حساب شده است.
س ـ آیا از این بیان استفاده نمی شود که نوکر باید همیشه نوکر باشد؟!
ج ـ در حال نوکری، نه همیشه؛ زیرا می فرماید: «نحن قسمنا بینهم معیشتهم…» یعنی ما
امر معیشت و روزی را در جامعه انسانی و میان مردم تنظیم کرده ایم و بر اساس مصالح و
حِکَم، یکی را غنی و یکی را فقیر قرار داده ایم.
س ـ آیا این تقسیم با اختیار منافات ندارد؟
ج ـ خیر، این تقسیم برای تربیت روحی و معنوی است و در عین حال افعال از روی اختیار
انجام می گیرد.
س ـ خداوند متعالی می فرماید:
«و جعلنا فی کل قریه أکابر مجرمیها، لیمکروا فیها…» (انعام ۱۲۳)
ـ و بدین گونه، در هر شهری گناهکاران بزرگش را می گماریم تا در آن به نیرنگ
پردازند…
آیا از کلمه «جعلنا» استفاده نمی شود که مجرمان را از خود هیچ استقلالی ندارند و
خداوند آنان را به جرم و مکر گمارده است؟
ج ـ آنان «استقلال» به معنای «اختیار» در کارهای خود را دارند و بین فعل اختیاری و
تعلق قضای حتمی به آن منافاتی نیست؛ زیرا هیچ فعلی بدون تحقق علت تامّه آن وجود
پیدا نمی کند؛ چنانکه با تحقق پیدا کردن علت تامّه، ضروری و به قضای حتم مَقضیّ و
حتمی خواهد بود، و هر کاری علت تامه ای دارد.
س ـ ولی باز می توان گفت که علت تامه و تحقق آن از ناحیه خداست و بنده در آن هیچ
گونه نقش و دخالتی ندارد.
ج ـ باید توجه داشت که:
اولاً: از باب مثال، علت تامّه یک لقمه نان خوردن، مرکب است از علت های ناقصه
فراوان مانند: نان، دست، دهان، اتحاد زمان و مکان انسان و خورنده نان با نان ـزیرا
اگر مثلاً نان صد سال قبل و یا صد فرسخ با خورنده فاصله داشته باشد، عمل نان خوردن
تحقق پیدا نمی کند)، و یکی از اجزای علت تامه نیز اراده انسان است.
ثانیاً: نسبت فعل به مجموع اجزای علت تامه، «ضروی» است؛ و نسبت به تک تک اجزا، که
یکی از آن ها انسان و اراده اوست، به نحو «امکان» است.
بنابر این، هر کاری که از انسان صادر می شود، نسبت به علت تامه خود ضروری و از قضای
حتمی می باشد و اراده خدا نیز از همان مقام فعل انتزاع می شود؛ و صفت ذات نیست اما
نسبت همان کار به انسان و اراده او به نحو «امکان» و اختیاری است.
س ـ خداوند سبحان درباره حضرت یوسف(ع) می فرماید:
«و لقد همت به وهمَّ بها لولا أن رأی برهان ربه، کذلک لنصرف عنه السوء والفحشاء،
انه من عبادنا المخلصین» (یوسف ۲۴)
ـ و در حقیقت آن زن ]زلیخا[ آهنگ وی کرد و یوسف نیز اگر برهان پروردگارش را ندیده
بود آهنگ او را می کرد. چنین کردیم تا بدی و زشتکاری را از او بازگردانیم. چرا که
او از بندگان مخلص ما است.
آیا از جمله «لنصرف عنه السوء والفحشاء» استفاده نمی شود که تمام علت فعل، اراده
خاصه خدا است و معصوم هیچ اختیار و اراده در ترک گناه و معصیت ندارد؟!
ج ـ آیه شریفه در مقام بیان عصمت حضرت یوسف(ع)، بلکه تمام عباد مخلصین (با فتح لام)
است، و اینکه عصمت از قبیل علم است که خداوند متعال به انبیاء و معصومین(ع) تعلیم
می نماید. البته این علم از قبیل علم های متعارف، مانند علم به حسن و قبح افعال و
یا علم به مصالح و مفاسد آنها نیست؛ زیرا این گونه علم ها هر چند غالباً بر قوای
انسان (مانند شهوت و غضب) مسلط می شوند ولی به هر
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 