پاورپوینت کامل میشل فوکو و انقلاب ایران;أثیرات انقلاب و امام بر اندیشه پست مدرنیسم ۸۴ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل میشل فوکو و انقلاب ایران;أثیرات انقلاب و امام بر اندیشه پست مدرنیسم ۸۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل میشل فوکو و انقلاب ایران;أثیرات انقلاب و امام بر اندیشه پست مدرنیسم ۸۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل میشل فوکو و انقلاب ایران;أثیرات انقلاب و امام بر اندیشه پست مدرنیسم ۸۴ اسلاید در PowerPoint :
۱۴
انقلاب اسلامی ایران در دوره ای به وقوع پیوست که جریان پست مدرنیسم، در ربع آخر
قرن بیستم، وارد مرحله جدی تر شده بود، غالب بحث های پست مدرن، در دهه هفتاد، به
حوزه ادبیات و هنر اختصاص یافته بود و مباحث سیاسی را کمتر در برمی گرفت. انقلاب
اسلامی ایران با آن ویژگی ایدئولوژیک و ساختار شکن اش، مورد توجه افرادی چون: میشل
فوکو، دریدا، ادوارد سعید، رابرت یانگ و لویتار قرار گرفت و توجه آنها را بیش از
گذشته به مباحث سیاسی، با نگرش پست مدرنیستی، جلب کرد. از این رو انقلاب اسلامی
ایران به عقیده بسیاری از اندیشمندان غرب، انقلابی است پست مدرنیستی و در روایت
مدرنیته جای نمی گیرد؛ چرا که:
اولاً این انقلاب بر اساس انگیزه ها و انگیخته های گوناگونی شکل گرفت و اجازه نداد
یک متاتئوری به توضیح آن بپردازد؛ به بیان دیگر، تئوری ها و رهیافت های مختلفی
می طلبد تا قابلیت توضیح یابد.
ثانیاً انقلاب اسلامی، مؤید نظریه میشل فوکو (یکی از نظریه پردازان پست مدرن)
درباره چهره چهارم قدرت گردید، قدرتی که از زیر می جوشد و پخش می گردد و به قول
دریدا در قالب پوستر، عکس و شعار هم تجلی می یابد. به نظر فوکو، همگان قدرت را
عنصری می دانند که از بالا اعمال می شود، در حالی که قدرت، پدیده ای است که از
پایین به بالا اعمال می گردد و در همه عوامل اجتماعی، منتشر است و به موقع، خود را
نشان می دهد. از نظر او، محمدرضا شاه تمامی قدرت های معارض داخلی را حذف کرده بود،
قدرت های بین المللی نیز برای او خطری به حساب نمی آمدند؛ اما در مدتی کوتاه قدرت
مردم انباشته شده و بسیج می شود. این قدرت بسیج شده، که در تک تک عناصر اجتماعی پخش
شده بود، به اهرمی مبدل گردید که توانست بنیاد رژیم مقتدر پلهوی را براندازد. به
عقیده او، روشن فکران یا احزاب سیاسی هیچ نقشی در این ماجرا نداشتند، بلکه خود
توده ها روشن فکران را به دنبال خویش کشیدند و نقش پیشتاز را ایفا کردند.
ثالثاً انقلاب اسلامی تبلور و تجلی هویت های کدر است؛ عینی یک هویت مشخص و خالصی را
نمی توان در جریان این انقلاب شناسایی کرد. هویت هایی که انقلاب اسلامی را شکل
دادند، رنگارنگ و متنوع بودند. علاوه بر این، هویت خاص یا طبقه ویژه ای پیشتاز آن
نبود، روحانیون نیز تنها از یک طبقه برنخاسته بودند و به همه طبقات اجتماعی ایران
تعلق داشتند.
رابعاً انقلاب اسلامی نشان داد علی رغم به سرآمدن مذهب در گفتمان مدرنیته، مذهب
می تواند در اداره جامعه ایفای نقش کند و در کنار سیاست، به وحدت رسد.
خامساً انقلاب اسلامی، در استراتژی خود، به دنبال این بود که غرب را از مرزکیت
بیرون کند (همانند پست مدرن ها که می خواهند همه سنترهای سیاسی را از جهان
بزدایند). و در برابر آن گفتمانی ترسیم کند که رنگ و بوی یک ملت را داشته باشد.
علاوه بر این، انقلاب ایران با نفی این مطلب که غرب، تنها الگوی توسعه یافتگی است،
به ارائه راهکارهای جدیدی پرداخت که در مدل های مارکسیسم و لیبرالیسم جای نمی گرفت.
انقلاب اسلامی در اندیشه فوکو
حکایت میشل فوکو و ایران به سال های قبل از انقلاب اسلامی در این کشور باز می گردد،
زمانی که در کنار فیلسوف نامدار دیگر فرانسوی، ژان پل سارتر، نامه ها و اعلامیه های
تندی را بر علیه شاه و رژیم استبدادی او و به طرفداری از مردم و روشنفکران ایرانی
صادر می کردند. در پای اکثریت قریب به اتفاق اعلامیه های امضا شده توسط سارتر در
این زمینه، امضای فوکو به چشم می خورد. ولی اینجا نیز همچون عرصه تفکر و اندیشه،
سایه بلند و سنگین سارتر کمتر به فوکو اجازه مطرح شدن را می داد.
تا اینکه در شهریور ۱۳۵۶ درست در کوران مبارزات انقلابی مردم ایران و به درخواست یک
روزنامه ایتالیایی، روزنامه مشهور «کوریردلاسرا» فیلسوف فرانسوی به تهران آمده و در
طی اقامت خود در ایران به پا خاسته نه مقاله با عناوین گویا و جالب توجه برای این
روزنامه ارسال می دارد: «ارتش زمانی که زمین می لرزد»، «شاه صد سال عقب است»،
«تهران: ایمان و اعتقاد در مقابل شاه»، «قیامی با دست های خالی»، «دهن کجی به
اپوزیسیون»، «گزارش عقاید»، «شورش و قیام مردم ایران سوار بر نوارهای ضبط صوت گسترش
می یابد»، «رهبر افسانه ای قیام ایران»، و «انبار باروتی به نام اسلام». تنها مقاله
فوکو در نشریات فرانسه تحت عنوان «ایرانیان چه رویایی در سر دارند» در مهرماه ۱۳۶۵
در مجله «لونوول ابزرواتور» به چاپ می رسد «روح جهانی بی روح» عنوانی است که
نوینسدگان کتاب «ایران: انقلاب به نام خدا» به مصاحبه خود با فوکو درباه انقلاب
ایران می دهند. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران فوکو «نامه سرگشاده ای به مهدی
بازرگان» نوشته و مقاله ای استفهامی تحت عنوان «قیام بی فایده است؟» منتشر
می نماید. فوکو همچنین در دو نوبت به حملاتی که علیه او در نشریات صورت گرفته پاسخ
می گوید: «پاسخ به یک خواننده زن ایرانی»، «پاسخ به میشل فوکو و ایران» عناوین
جوابیه های فوکو به کسانی که او را متهم به طرفداری از انقلاب ایران نموده و به او
تاخته اند.
دو چیز در حرکت انقلاب مردم ایران فوکو را به شدت مجذوب خود ساخته و او را شیفته
خویش می نماید: «نو بودن آن از یک طرف» و «منحصر به فرد بودنش» از جانب دیگر.
تقریباً در تمام مقالاتی که فوکو قبل از پیروزی انقلاب ایران منتشر کرده دو چیز
کاملاً مشهود است: یک نفرت آشکار از رژیم استبدادی شاه و موضعگیری تند علیه این
رژیم که در مقالاتی همچون «شاه صد سال عقب است» مشاهده می شود، و یک علاقه و همدردی
قابل توجه نسبت به مردم انقلابی ایران و رهبر انقلاب اسلامی این کشور یعنی حضرت
امام خمینی(ره) که در مقالاتی نظیر «رهبر افسانه ای قیام ایران» به چشم می خورد. در
مقالات «تهران: ایمان واعتقاد در مقابل شاه»، «قیامی با دست های خالی» و «انبار
باروتی به نام اسلام» فوکو «نو بودن» و «یکه بودن» انقلاب ایران را به تصویر
می کشد.
در مطالعه، بررسی و تحلیل انقلاب اسلامی ایران، فوکو از واقعیت گرایانه ترین روش ها
در تحلیل مسائل و پدیده های اجتماعی بهره می گیرد. فوکوی فرانسوی که دارای تربیت،
ذهنیت و فرهنگ غربی در شخصیت و تفکر است، به هنگام مطالعه انقلاب ایران فردی خالی
شده از پیش داوری ها و تهی گشته از «خود» شکل گرفته در غرب است. به همین جهت در
میان انبوه کسانی که در همان زمان و از همان سرزمین به سراغ انقلاب اسلامی ایران
می آیند او تحلیلی بسیار متفاوت ارائه می کند.
فوکو از ارائه و اعلان آنچه در انقلاب اسلامی ایران یافته است ابایی ندارد و به
همین جهت است که حملات هم کیشانش بر علیه او تند و سخت است. علی رغم حملات و بایکوت
جهان لائیک معنویت گریز، او یک قدم هم عقب نشینی نمی کند. اتهام او طرفداری از
انقلاب اسلامی ایران، مذهبیون و آیت الله ها در ایران بوده است، در حالی که آنچه
فوکو از آن طرفداری می کرد، مصداق عینی یافته های نظری خود بود که در انقلاب اسلامی
ایران تجسم یافته و آشکار شده بود و فوکو توانسته بود، با متدهای علمی نوین آن را
کشف نماید. فوکو نمی توانست خود و یافته هایش را انکار کند.
فوکو در انقلاب اسلامی ایران تولد و ظهور نوعی از حکومت و تقسیم قدرت را می یابد که
غرب از رنسانس به بعد، آن را فراموش کرده است. این پدیده نوظهور در دامن اسلام
همانی است که مسیحیت از زمان بحران های بزرگ قرون وسطی به بعد فراموشش نموده است.
در نتیجه به نظر فوکو آنچه انقلاب اسلامی ایران به جهانیان عرضه نموده است در عین
نو بودنش بسیار قدیمی است. البته این قدمت به مفهوم بازگشت به گذشته نیست. لذا فوکو
«معنویت گرایی سیاسی» انقلاب اسلامی ایران را در زمره منطق بازگشت به ارزش های
باستانی دسته بندی نمی نماید. به اعتقاد او این «معنویت گرایی سیاسی» به عنوان محور
و قطب اصلی انقلاب اسلامی ایران، بیش از آنچه ناظر بر گذشته و بازگشت به ارزش های
کهن باشد، در صدد ارائه تعریف جدیدی از «عقلانیت سیاسی» است، عقلانیتی که در آن
معنویت هم سهم و جایگاه عظیمی دارد. این همان ویژگی اختصاصی انقلاب اسلامی ایران
است. این همانی است که انقلاب اسلامی را از سایر انقلاب ها متمایز موده و آنرا به
الگوی جدیدی تبدیل می نماید. نوآوری انقلاب ایران در میان سلسله انقلاب های موجود،
همین جمع بین عقلانیت و معنویت در سیاست است. آنچه در این میان حائز اهمیت بوده و
جالب توجه است، این است که در جریان روند حوادث انقلاب اسلامی ایران این اجتماع
تحقق می یابد. اینجا دیگر سخن از یک مقوله نظری نیست. سخن از عینیتی است که تحقق
یافته است. این همان است که فیلسوف و جامعه شناس فرانسوی را شیفته، مجذوب و مسحور
خویش می نماید. فوکو در اراده تمامی آحاد یک ملت به کثرت و بزرگی ملت ایران، برای
تحقق یک حکومت اسلامی این آرزو و خواست را می یابد که ایرانیان در صدد جمع بین
«رژیم جدیدی از حقیقت» و «نوع نوینی از حکومت» هستند. آنان به دنبال «معنویت گرایی
سیاسی» می باشند، آنان در صدد گشودن راهی برای معنویت در سیاست هستند.[۱]
از منظر فوکو انقلاب اسلامی نخستین انقلاب فرا مدرن عصر حاضر و یا به تعبیر دیگر او
«اولین شورش بزرگ علیه نظام های زمینی، … و مدرنترین شکل قیام» است.
دل مشغولی اصلی وی در پرداختن به انقلاب ایران این نکته بود که چگونه «آن وقایعی که
اندیشه نامیده می شوند، متحول می شوند و می میرند». روایت وی از انقلاب بر سه
پایانه تئوریک استوار است: پایانه نخست مربوط است به پارادایم (Physis) و سازمان،
یا دو انتهایی ساختاری بودن پروژه های حکومت انسانی، که در کتاب انضباط و تنبیه
(Discipline and Punish) (1977) بدان پرداخته است. دومین پایانه مربوط است به آموزه
«شورش دانش های تحت انقیاد و محلی علیه حقایق مسلط استقرار و تصدیق یافته»، و نیز
پارادایم «روحانیت و معنویت مذهبی به مثابه یک تکنیک ساخت و اعمال قدرت از پایین».
سومین پایانه مربوط است به «خنثی بودن نسبی فن آوری های قدرت» و یا به مسأله «تهی
بودن و بیهودگی تجربی و عملی راهبردها و فن آوریهای قدرت».
ثقل گفتمان فوکو درباره انقلاب بر ایده مردم عادی متمرکز است تا ایده روشنفکران ـ
اگر چه وی معتقد است «نقش روشنفکر دیگر این نیست که کمی جلوتر و کمی کنارتر بایستد
تا حقیقت ناگفته همه را بگوید: بر عکس، نقش او این است که علیه آن اشکال قدرت که
خود در آن واحد موضوع و ابزار آن است بجنگند: و این اشکال قدرت به ترتیب «دانش»،
«حقیقت»، «وجدان» و «گفتمان» است.[۲] او در جستجوی ایده هایی است که توسط «مردم در
کنش» (آنانی که منتظرند که تاریخ در حقشان سخن براند و نه بر آنند که مستمع خاص و
صرف تاریخ باشند، بلکه اساساً حوادث تاریخی تجلی و تبلور ایده های آنهاست)، خلق
می شوند. با چنین رویکردی، فوکو بر آن بود که نقطه عزیمت تحلیلی خود را جایی در
میان «آنچه مردم می اندیشند» و «انچه اتفاق می افتد» قرار دهد.
اندیشه هایی که در پهنه زمین وجود دارند بسیار بیش از آن چیزی هستند که روشنفکران
امکان تصور آنان را داشته باشند. و این ایده ها فعالتر، قویتر و پرشورتر از آن
هستند که سیاستمداران قادر به درک آنان باشند. تاکید بر تولد ایده و متجلی و شکوفا
کردن اشکال آن یک ضرورت است، (البته) نه در متن کتاب هایی که به فرموله و تنظیم
کردن آنان می پردازند، بل در وقایعی که تبلور و تجلی قدرت آنهاست، در چالش هایی که
له یا علیه اندیشه ها حادث می شوند.
برای فوکو جای تردیدی نیست که اندیشه مردم در صحنه (کنش) همان اسلام است، که به
آگاهی ملی حقیقی شکل داده و به یک منبع تحریک و تهییج و تغییر و دگرگون کننده مبدل
شده است.
اما مهمترین نکته آن است که خود نیز تغییر کنریم، روش بودن ما، روابط ما با دیگران
و محیط اطراف، جاودانیگ و خداوند و غیره باید تغییر یابد، فلذا اگر تغییری بنیادی
در تجارب ما رخ دهد انقلابی واقعی تحقق می یابد. من معتقدم همین جاست که اسلام نقش
عمده ای ایفا کرد. این یکی از وظایف یا یکی از اسرار اسلام بود که برای مردم جذابیت
داشت اما قبل از هر چیز مذهب در ارتباط با روش زندگی از نظر آنها، تضمین و حصول
اطمینان از یافتن چیزی بود که می توانست ذهنیت آنها را تغییر دهد. شیعه دقیقاً شکلی
از اسلام است که با مضمون آموزشی و اسرار آمیز خود تفاوت بین آنچه که اطاعت محض است
و آنچه که زندگی عمیق روحانی است نشان می دهد.
از منظر فوکو، انقلاب اسلامی ۱۹۷۸ـ۱۹۷۹ متضمن «امتناع کل یک فرهنگ و کل یک ملت، از
رفتن زیر بار یک جور نوسازی است که در نفس خود کهنه گرایی است».[۳]
چنین انقلابی به مثابه انثلابی بدون تشکیلات،غیر حزبی، و در نوع خود بی نظیر است.
در قرن بیستم، برای سرنگون کردن یک رژیم، بیش ازاین «احساسات تند» لازم است. اسلحه
لازم است، ستاد فرماندهی لازم است، سازماندهی، تدارکات… آنچه در ایران اتفاق
می افتد باعث سردرگمی ناظر امروزی است. نه نشانی از چین در آن می بینید، نه از
کوبا، نه از ویتنام، بلکه زلزله ای دریایی بدون دستگاه نظامی، بدون پیشرو، بدون
حزب
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 