پاورپوینت کامل عرفان عملی در اسلام ; گفت و گو با دکتر سید یحیی یثربی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل عرفان عملی در اسلام ; گفت و گو با دکتر سید یحیی یثربی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل عرفان عملی در اسلام ; گفت و گو با دکتر سید یحیی یثربی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل عرفان عملی در اسلام ; گفت و گو با دکتر سید یحیی یثربی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
۲۰
اشاره:
سرشت خاکی انسان، همواره او را به سوی عالم خاکی و ضمیر الاهی اش او را به عالم قدس
فرا می خواند، تا انسان کدام یک را اجابت کند.
جان گشاید سوی بالا بال ها
تن زده اندر زمین چنگال ها
ازاین روی، نهاد کمالجوی انسان، در تکاپوست تا از خاکدان طبیعت راهی به عالم
قدس و ملکوت بگشاید و از قفس تن، به عالم روح و مجردات پر کشد و با قدسیان همنشین و
هم آواز گردد.
بی شک آئینه جان آدمی در پرتو انوار آیات قرآن فروغ می یابد و عنقای بی قرار او
تنها در بزم وصال یار آرام می گیرد. و در این میان، رسولان الاهی هر یک مشعلی اند
فرا راه بشریت تا راه آدمیت را فراروی او بگشایند و محمد(ص)، خاتم پیامبران، جوهر
حکمت و معرفت را در صدف وحی یافت و اوج عروج انسان را در عبودیت و بندگی آستان حق
دید و از سر اخلاص و صفا انسان را به کوی دوست فراخواند.
اولیای الاهی، اوصیاء رسول(ص)، به عنوان کلمه طیبه الاهی و میراثدار معرفت نبوی
و حقیقت محمدی، واسطه فیض حق نسبت به خلق در سفر معنوی قرب الاهی تا رسیدن به مقام
واحدیت اند و امروز حضرت مهدی(عج) امیر کاروان سیر و سلوک؛ قطب زمان، خلیفه دوران و
چشمه فیاض حقایق و معارف الاهی؛ واسطه اتصال بین فرش و عرش است. و عرفان اسلامی با
این سرچشمه های پاک و زلال است که توانسته در طول تاریخ اسلام، با روح انسان ها و
اهل سیر و سلوک در مراتب مختلف کمالی عجین شود؛ به گونه ای که با صدهزار چشم صدهزار
جلوه خداوندی را در جای جای کارگاه هستی ببینند. ایکون لغیرک من الظهور ما لیس لک
حتی یکون هوالمظهر لک (دعای عرفه امام حسین(ع)).
به بهانه انتشار کتاب عرفان عملی در اسلام که بر اساس سرفصل های جدید دروس
معارف، گرایش اخلاق اسلامی، به خامه استاد دکتر سیدیحیی یثربی، به حضور ایشان
رسیدیم و پرسش هایی ناظر به سرفصل ها، کتاب و عرفان اسلامی مطرح کردیم. امیدواریم
برای استادان و دانشجویان این درس سودمند افتد.
معارف
به عنوان سؤال اول می خواستیم نظر حضرت عالی را درباره ضرورت این درس بدانیم؟
بنده از همان ابتدا که بعضی دروس اخلاقی و معنوی را واحدی کردند، مخالف بودم و این
کار را شایسته نمی دانستم. هنگامی که از من برای تدریس این کتاب ها دعوت شد، گفتم:
من از عهده آن برنمی آیم، نمی توانم معنویت را به کسانی که اجباراً به کلاس
آمده اند، القا کنم. در جلسه ای که در تهران با حضور نویسندگان کتاب های درسی مرکز
تدوین دروس معارف تشکیل شده بود، گفتم: این آقایان به کار سختی تکلیف شده اند.
امروز، عرفان در جامعه مطرح است و جوانان دانشجو با این امر مواجه اند، بنابراین
از ما انتظار دارند که در این باره حرفی بزنیم؛ گو اینکه اگر سکوت کنیم، جامعه را
سیل می برد و مسئولیت سختی به گردن ماست. هرچند به شیوه کار اعتراض دارم، اما عقلای
قوم این روش را تصویب کرده اند و وظیفه ماست که با آنان هماهنگ بشویم.
جناب استاد، یعنی جناب عالی ضرورت این درس را از باب اینکه نیاز و ضرورتی در جامعه
به وجود آمده، می دانید، نه از باب اینکه اصولاً مراکز علمی و دینی چنین وظیفه ای
دارند و باید هم این مباحث به دانشگاه ها برود.
اعتقاد من این است که به جای واحدی کردن درس، از روش های دیگر استفاده کنیم؛ مثلاً
در دانشگاه ها سخنرانی بگذاریم و از افراد متنفذی چون آیت الله مکارم بخواهیم که
هرچند مشکل است، اما سالی یک بار در دانشگاه حاضر شوند و سخنرانی کنند. درس را
واحدی نکنیم که استاد حضور و غیاب کند، عصبانی شود، رد کند، قبول کند و اگر هم به
همه نمره بدهد که درس نمی شود؛ اگر هم به همه نمره ندهد، مشکلات دیگری درست کند.
این درس، درس حساسی است؛ حتی از خداشناسی هم حساس تر است؛ چرا که وجود خدا و
پیامبران طبق تربیت در ذهن بچه ها وجود دارد، مسلمان هستند. ما با برهان صدیقین
ابن سینا می توانیم یا شاید بتوانیم اعتقاد آنها را استدلالی کنیم، ولی حساب عرفان
فرق می کند. عرفان اگر الان به دست ما نباشد، به دست عوامل خطرناکی از عرفان های
هندی و جاهای مختلف می افتد. از این دست عرفان ها در جامعه است. بنابراین من اصل
درس را در دانشگاه حتی از فلسفه و معارف واجب تر می دانم؛ چرا که هم یک مقدار
معنویت به دانشجویان می دهد و هم یک مقدار اطلاعات، که این راه، بالاخره راه
سرراستی نیست، شما اگر راه رُند می خواهید همین زهد اسلام است. به قول معروف، ما از
خدا که بیشتر نمی دانیم؛ خدا اگر از اول لازم می دانست به پیغمبر می گفت یک خواص
داریم یک عوام. عوام را این گونه اداره کن و خواص را این گونه. یک ملاکی هم می داد
و آن ملاک معین می کرد که چه کسی جزء عوام و چه کسانی جزء خواص اند. خداوند این
کار را نکرده است. خطاب های او به ناس است و در حد فهم و توان آنان. ما به مردم
می گوییم که این راه، روشن است؛ اگر معنویت و دین و آخرت می خواهید، همه در اینجا
جمع شده است. حال درست است که عرفا می گویند ما شما را به چیزهای کامل تری
می رسانیم، آن چیزهای کامل تر، از کجا معلوم که در اسلام و همین برنامه روشنی که
ارائه کرده است، نیست؟
آقای دکتر، هم از سخنانی که تا اینجا فرمودید و هم از سراسر کتاب به خوبی برداشت
می شود که جناب عالی دغدغه هایی دارید و احتمال می دهید در نسل جوان تأثیر منفی
داشته باشد، اما به هر حال الان این درس دایر شده، برای کاستن از خطرات احتمالی چه
باید کرد؟
باید این راه را به دانشجویان معرفی کنیم و به آنها بگوییم که یک عده علمای ما از
اول با این راه موافق بودند و یک عده هم موافق نبودند؛ اما ما الان به شما هیچ
تحمیل نمی کنیم که بروید یا نروید؛ فقط می خواهیم به شما هشدار بدهیم که اگر رفتی،
به شرط های آن باید عمل کنی. اولاً، عرفان، همان راهی است که در تمام دنیا آن را
تبلیغ می کنند، ولی عرفان اسلامی کامل تر از دیگران است. عرفان در هر فرهنگی به رنگ
آن فرهنگ در می آید. دیگران گفته اند: ابن عربی چون ملحد بوده و خواسته مرام خودش
را اجرا کند، آیه و حدیث آورده و نیرنگ زده است. در حالی که این نیرنگ نیست،
ابن عربی حقه باز نیست؛ این طبیعت قضیه است که عرفان در هر دینی به رنگ خودش در
می آید، در میان شیعه رنگ شیعی دارد، در میان اهل سنت هم رنگ اهل سنت را دارد. شما
توسلتان به امام زمان(عج) است، ولی آنها گاهی ممکن است به حضرت علی(ع) هم توسل
کنند، ولی بیشتر توسلشان به گیلانی و این گونه مشایخ است و در صدر همه آنها هم به
حضرت محمد(ص) و صحابه. بنابراین این رنگ است. و همین رنگ به چیزهایی که از دوران
باستان بوده تعالی بخشیده است. درباره عرفان اسلامی آثار بسیار خوب مکتوب وجود دارد
و می توانید شما خیلی راحت این را با کتاب هایی که از بومیان آمریکا و یا اسرائیل
می آید و یا با همین ادیان هند مقایسه کنید که واقعاً هم زحمت کشیده اند و یک
تبلوری یافته اند؛ مثل همین فلسفه ابن سینا و ارسطو که واقعاً با هم فرق می کند.
بنابراین ما نمونه خوبی از عرفان داریم؛ اگر عرفان می خواهید چرا به دنبال دیگران
بروید، خودتان در خانه خود آبی دارید که از همه آب ها گواراتر است؛ بیایید به سراغ
این آب و به سراغ بیگانگان نروید.
ما باید حتی نمونه هایی از عرفان های دیگر را با عرفان اسلامی مقایسه کنیم. من
در کلاس نمونه هایی نشان می دهم و با آثار عرفای خودمان مقایسه می کنم. با مثنوی
مقایسه کنید؛ لازم نیست با کتاب های میرزا جوادآقای ملکی تبریزی مقایسه کنید که
آنها خالص گفته اند. شما با ابوسعید ابوالخیر مقایسه کنید که می گفت در برابر جنازه
من به جای قرآن شعر بخوانید! در نماز و تلاوت قرآن، معنویتی هست که در شعر و …
نیست و این را هر کسی به راحتی می فهمد. ریاضتی که با نماز شب و … صورت گیرد،
بهتر از ریاضتی است که با سختی های دیگر صورت می گیرد. چرا که معنویتی در این اعمال
دینی است. باید اینها را برای دانشجویان توضیح دهیم و برتری عرفان اسلامی را به
آنها تفهیم کنیم. من هم در کتاب کم و بیش به آن پرداخته ام. پس از توضیح و تفهیم
برتری های عرفان اسلامی، باید به برنامه های خاص آن پرداخت. این عرفان برنامه ها و
روش هایی دارد، هر کس نمی تواند برای خودش و به تصور خودش، عرفانی ببافد و برود.
باید یک آدم خوب پیدا کنید که شما را راهنمایی کند، کسی که اطمینان داشته باشید در
کارش حقه نیست؛ او برنامه ای به شما خواهد داد که ممکن است اصلاً قابل تحمل نباشد.
اگر این فرد را پیدا کردید، آیا او اصلاً شما را می پذیرد؟ اگر پذیرفت، برنامه ای
را که به شما داد، آیا شما می توانید اجرا کنید یا خیر؟ اگر همه اینها فراهم شود،
چیزی حدود بیست یا سی سال زمان می برد؛ آیا حال و اقبالی حاصل شود یا نشود! همین که
دشواری راه را به دانشجو بفهمانیم کلی جلو افتاده ایم. چون آفت از اینجاست که مردم
معنی عرفان را نفهمند و هرکس برای خودش یک عرفانی درست کند، همان گونه که
نمونه های بسیاری در جامعه دیده می شود. بعد از انجام گناهانی با گفتن یک «یا علی»
احساس می کند که عارف است و یا دو بیت شعر حافظ بخواند و مثلاً به فلان آواز
خواننده مرد یا زن هم گوش کند. من اینها را دیده ام و با اینها زندگی کرده ام. من
انواع و اقسام این آدم ها را نیز دیده ام.
دو ماه پیش یک نفر به منزل ما آمد و در عالم خودش حالی پیدا کرد و از حالت عادی
خارج شد؛ اقلاً ده بار رو به قبله نشست و درباره خود بنده حرف هایی زد و شهادت هایی
داد که همه لغو بود و الان اگر از همان آدم بپرسیم و بگوییم که شما چنین حرف هایی
گفته ای، خودش هم خنده اش می گیرد. بعد از آن هم از خجالتش به منزل ما نیامد.
اینها یک سری آدم های روانی و احساساتی هستند که روح لطیفی دارند و گاهی حالت هایی
برایشان پدید می آید که پس از آن، فکر می کنند این حالت عرفان است. پس این راه،
راهی است که صد دست از شیطان دم دست نقد است و یک دست از رحمان در دور دست که با
هزار زحمت به آن برسد یا نرسد، ولی دست شیطان آماده است.
جناب استاد؛ سرفصل ها چقدر به آن هدف جناب عالی نزدیک بوده است؟ مقداری درباره کاری
که خودتان در متن انجام دادید، صحبت بفرمایید.
اولاً سعی کردم که کتاب، حالت ارشادی نداشته باشد. بنابراین از تعریف شروع کردیم.
تعریف های مختلفی از عرفان ارائه شده است. برخی تعریف ها را عرفا غیر فنی و یا
موضعی گفته اند. شخص هوسرانی را تصور کنید که از شیخی می پرسد عرفان کدام است و آن
شیخ جوابش می دهد که عرفان جایی است که حالت شهوت نباشد. اینها اکثراً تعریف عرفان
نیستند و غلط هم نیستند. درست است، عرفان بالاخره از اینجا آغاز می شود که
شهوترانی نباشد، اما این تعریف دقیق عرفان نیست.
در مرحله بعد، تاریخچه ای از عرفان ارائه داده ایم. آن گاه هشدار داده ایم که
دینداری جاده سهلی است که در کنارش راه های دیگری هم هست. بعضی ها می خواهند این
راه را بروند و برخی راه دیگر را. بعضی از علما گفته اند که نروید، بعضی ها هم
گفته اند بروید؛ ما هم در اینجا نمی گوییم که نروید یا بروید، ولی شروط پیمودن راه
را بیان کرده ایم. اشاره کرده ایم که ائمه در این باره هشدارهای بسیار داده اند و
این دلیل بر آن است که راه، راه سرراستی نیست. بعضی از سرفصل ها که در سرفصل های
معاونت نیز وجود داشت، حالت موضع گیری داشت. با این کار مخاطبان از ابتدا فکر
می کنند که ما تعصب به خرج می دهیم. مثلاً وقتی که ما خانقاه و خانقاهیان را مستقیم
به نقد بکشیم و درستکاری آنان را زیر سؤال ببریم، تأثیر منفی می گذاریم؛ چرا که
برخی با خانقاه ارتباط دارند و حتی بعضی استادان با خانقاه ها در ارتباط اند و
متأسفانه ذکر خیر برخی از آنها غیبت علماست و می گویند: اینها متوجه نمی شوند، زاهد
ظاهرپرست، از حال ما آگاه نیست و … .
نقدهای بسیاری بر اینان وارد است. برخی هزار بار مدعی معراج شده اند! و ادعاهای
بسیاری از این دست کرده اند. ولی ما نباید خودمان را در یک جبهه قرار دهیم. مقام
معظم رهبری هم همواره توصیه می کنند که این نهاد تا حد امکان داخل این درگیری ها
نشود و چون کتاب برای نهاد است، دلم می خواهد زیاد سر به سر این و آن نگذارد و حرف
خودش را هم بزند.
در مجموع می توانیم بگوییم که این کتاب پاسخگوی دغدغه های شما هست یا خیر؟
نسبتاً هست، ولی معلم نیز خیلی باید کمک کند.
به نظر شما، استاد این درس باید چه خصوصیتی برای ارائه این درس داشته باشد؟
باید استادی باشد که بتواند مانند تعزیه خوان ها مطالب را القا کند. آنها در اول
جلسه در نقش شمر ظاهر می شدند طبل می زدند و چند دور می گشتند تا مردم کم کم جمع
شوند و اگر بی حرمتی هم باشد، به شمر باشد. شمر هم با سخنرانی های پر دبدبه و
کبکبه اش حرف هایی می گفت. مثلاً می گفت: نه من شمرم نه اینجا کربلا، مقصود ما
برگزاری مجلس عزاست. می گفت: فکر نکنید که من شمر هستم و اینجا کربلا، ما تنها
می خواهیم نمایشی را اجرا کنیم تا شما بهره ای ببرید.
استاد باید بگوید: من خانقاه باز نکرده ام و اینجا هم خانقاه نیست، اینجا گروه
معارف است و مسئله عرفان در جامعه ما به عنوان یک مسئله فرهنگی مطرح است، من
آمده ام در این باره به شما اطلاعاتی بدهم. ممکن است شما به عنوان دانشجو فرصت
نکنید که در این زمینه مطالعه کنید. ما با دو کتاب از استادان معتبر به شما اطلاعات
قابل اطمینانی از این ماجرا می دهیم؛ دیگر خودتان می دانید که از این مطلب خوشتان
بیاید یا نه. نه من در اینجا مرشد هستم و نه شما آمده اید اینجا درویش شوید؛ اما
اگر در آینده خواستید درویش شوید، مطمئناً باید مرشد و شیخ پیدا کنید تا راهنمای
شما باشد. ما مکتب ائمه را داریم و عرفای دین ما معتقدند که مطلقاً هیچ شریعتی
اتّمِ از شریعت پیغمبر و هیچ کشفی بالاتر از کشف او نیست.
سؤال من این است که این کتاب را همه استادان معارف می توانند تدریس کنند یا اینکه
باید عده ای گزینش شوند و آموزش ببینند؟
معمولاً این آقایانی که هستند، از عهده آن برمی ایند؛ ولی اگر صلاح بود، چون مؤلف
خودش آن راه و رسم قضیه را بهتر می داند، یک جلسه دسته جمعی با استادان داشته
باشیم، بهتر خواهد بود. می توان چند صفحه هم به عنوان راهنمای تدریس تدوین کرد تا
شیوه تدریس هماهنگ باشد.
همان طور که خودتان اشاره فرمودید در اسلام عرفان مرحله ای عالی است و در زمان ما
هم رهروان مراحل زیادی را طی می کنند تا به عرفان قدم می گذارند و در واقع ورود به
قلمرو عرفان پس از طی مراحلی است، و عرفان ابهت و قدسیتی دارد. تصور نمی کنید که ما
با این کتاب قضیه را خیلی آسان گرفته ایم و آن را در سطوح پایینی جامعه مطرح
کرده ایم و در نتیجه ضرری این چنینی وارد کنیم؟
ما تا به مرحله صالحین نرسیم، در سلوک به قدم اول نمی رسیم. ما باید تقوا را در اوج
داشته باشیم تا تازه سلوک را آغاز کنیم؛ چون تکلیف شرعی ریاضت نیست؛ کسی که تاب
تکلیف شرعی را نداشته باشد، تاب ریاضت را ندارد. بنابراین باید این را اگر در کتاب
هم نیست در آن راهنما بگویید که معلم اضافه کند. ما باید بر این مطلب تأکید کنیم
که تا شما تقوای الاهی نداشته باشید، در این راه قدم نخواهید گذاشت، با فسق و فجور،
قدم به عرفان گذاشتن معنی ندارد. آن توبه که در عرفان هست، توبه تکلیفی نیست. ما
باید توبه تکلیفی را در شریعت انجام داده باشیم. توبه عالم سلوک، توبه تکوینی است.
در شریعت تکلیف هایی است. مثلاً من به شما می گویم لطفاً چهار کار برای من انجام
بده: آن کتاب را بردار و از پنجره بیرون بینداز؛ تلفن را روی آن کتاب قرار بده؛ در
را باز کن؛ یک چای بریز تا بخوریم. اینها هیچ کدام ترتبی ندارد. شما هر کدام را که
شروع کنید، می توانید انجام بدهید تکالیف ترتبی نیست. مانند: حج و زکات و … هر کس
از هرجا شروع کند می شود، ولی عوالم عرفانی حال است؛ مثل رشد تکوینی است؛ همان طور
که بچه تا یک ماهگی را طی نکند به دو ماهگی نمی رسد. در عرفان، برای رسیدن به یک
مرحله، باید مرحله پیشین را طی کرد. یقظه در عرفان، مصنوعی نیست، آگاهانه است. شما
به بچه می گویید خیابان که می روی هشیار باش تا تصادف نکنی؛ این آگاهانه است، ولی
یقظه عرفانی حال است، مثل ویار است، مثل بلوغ است. آدم به بچه چهارساله نمی تواند
بگوید تمایلات عاشقانه هم داشته باش، بلکه این باید به سن هجده سالگی برسد بعد این
حالات خودش پیش می آید. اینها را معلم باید هشدار دهد که شما اگر به توبه سلوکیه
برسید، گناه به توبه تکوینی در نظرتان کوچک می آید و شما باز می گردید، بازگشت
تکوینی می بینید. پس این حالت های عرفانی، حالت های تکوینی دارد، ناله ها و دست
بلند کردن ها به سوی خداوند، همانند حالت وابستگی کودک به مادر است ساخته اراده خود
ما نیست. اینها را استاد باید به دانشجویان بفهماند. در این صورت، آنان در آینده
دچار این توهم عرفانی نمی شوند. برخی عرفان را یک تکلیف تلقی می کنند و گمان
می کنند که اگر پای درس فلان آقا بنشینند و منازل را بیاموزند، هم خودش و هم
شاگردانش به درجات بالا می رسند.
بعضی از همین استادان ما فکر می کنند که اگر فقه و شریعت حاکم نشود و عرفان
حاکم شود، خیلی سهل انگاری می شود. در عرفان، ولایت تکوینی، بسیار خطرناک است؛ یعنی
در ولایت عرفانی – تکوینی می تواند مردم را قتل عام کند و باقی مانده حتی حق ندارند
در دلشان هم شک کنند که این آقا چرا این کار را کرد؛ باید همانند مرده ای باشی در
دست مرده شور؛ ولی فقه و ولایت دینی به ما اجازه داده به خلیفه بگوییم اگر کج بروی
ما با این شمشیر مقابل تو می ایستیم و راستت می کنیم.
آقای دکتر؛ ایا لازم است کتاب ها و متونی به عنوان کمک درسی برای استادان این درس
معرفی گردد؟
این مسئله راهش این نیست که چند کتاب به دانشجو معرفی کنید، بخواند یا نخواند؛ بلکه
راهش همین پاکی و تقوا و توسل به اهل بیت و دینداری است. اگر دانشجو اینها را درست
فهمید و به کار گرفت، می تواند امیدوار باشد. اما درباره کمک به استاد در میان
کتاب های موجود کتاب های ایت الله جوادی آملی و استاد محمد تقی جعفری خوب است.
کتاب های خودم نیز تا حدی مفید است.
اگر استادی که قرار است این کتاب را تدریس کند وقت کافی برای ارائه همه متن نداشت،
به نظر شما بهتر است کدام بخش ها را حذف کند و برای مطالعه بگذارد و بر روی کدام
بخش ها تأکید کند؟
در چنین وضعیتی می توان بحث تاریخچه را کنار گذاشت و از تعریف آغاز کرد که
دانشجویان بدانند عرفان چیست. نسبت دین و عرفان را می توان خلاصه بیان کرد. از بحث
اخلاق ائمه هم دو تا را به نظر خودش انتخاب کند و بقیه را برای مطالعه بگذارد. از
منازل نیز ده تا را برگزیند و باقی را بگذارد. در فصل پایانی کتاب که شعرهای عرفانی
است، می توان نمونه هایی از آن را برگزید که گیراتر است.
با توجه به توضیحاتی که فرمودید و با این فصل ها و اضافاتی که بیان کردید به نظر
شما این کتاب مناسب همه قشرهای دانشجویی، اعم از دختر و پسر و شیعه و سنی وغیره هست
یا خیر؟
سعی بر آن بود که حساسیتی به وجود نیاید؛ بنابراین کتاب با توجه به حساسیت های
فرقه های مختلف تدوین شده است.
آقای دکتر؛ درباره امتیازات این کتاب نسبت به سایر کتابها نکاتی را بفرمایید؟
این کتاب هیچ امتیازی ندارد، جز اینکه ما اصلاً در این زمینه کتاب آموزشی نداریم.
اگر در جامعه ما دویست کتاب رمان عرفانی بود، من می توانستم کتاب خود را مقایسه کنم
و بگویم که قلم من نسبت به آنها ضعیف و یا قوی است. مثلاً از ده تای آنها ضعیف و از
دو تای دیگر قوی تر است، اما من این کار را شروع کرده ام و مطمئناً ایرادهای فنی هم
دارد؛ چون با کسی مشورت نمی کنم و می نویسم و برای چاپ می فرستم. به هر حال از این
نمونه کتاب ها زیاد نیست که من بخواهم مقایسه کنم، ولی کتاب هایی که ایت الله جوادی
آملی نوشته اند، نسبت به این کتاب در سطح بسیار بالاتری است و اوج دارد. دانشجویان
بعد از اینکه این کتاب را خواندند، آنها را هم بخوانند. اگر از خود من بپرسند چه
کتابی در دانشگاه برای تدریس در زمینه عرفان مناسب است، واللَّه به خاطر خودخواهی
نیست، ناچارم که بگویم عرفان نظری. کتاب دیگری نیست که بخواهم نام ببرم. من شاگرد
آقای سید جلال آشتیانی هستم و البته همدیگر را هم حضوری ندیده ایم ولی با هم خیلی
مکاتبه کردیم و نسبت به ایشان ارادت دارم و ایشان هم نسبت به من لطف دارند، ولی
همین شرح مقدمه فصوص ایشان را نمی توانم به دانشجو معرفی کنم و بگویم که استاد،
عرفان نظری مرا نگوید و بیاید آن را بگوید یا مثلاً این را نگوید و از شرح مثنوی
استاد جعفری بگوید. امیدوارم در اینده کتاب های بیشتر و بهتری، از سوی نویسندگان
دیگر ارائه شود.
جناب دکتر؛ من چون تمام کتاب را مطالعه کرده ام، چند ویژگی را برای این کتاب
می توانم بر شمارم؛ مثلاً اینکه شما واقعاً ادبیاتی را که انتخاب کرده اید،
ادبیاتی بسیار جذاب و دل نشین است و وقتی کتاب را مطالع
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 