پاورپوینت کامل پلورالیسم فرهنگی از نظر استاد مطهری ۶۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل پلورالیسم فرهنگی از نظر استاد مطهری ۶۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل پلورالیسم فرهنگی از نظر استاد مطهری ۶۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل پلورالیسم فرهنگی از نظر استاد مطهری ۶۵ اسلاید در PowerPoint :

۱۸

واژه پلورال (plural) به معنای کثرت، تعدد و تنوع؛ و واژه پلورالیسم (pluralism) به
معنای گرایش به کثرت یا کثرت گرایی است. پلورالیسم دارای اقسامی از قبیل معرفتی،
نجات، اخلاقی و فرهنگی است که از این میان پلورالیسم فرهنگی به عنوان موضوع بحث این
مقاله عبارت است از: همزیستی فرهنگ های متفاوت و تحمل یکدیگر در زندگی اجتماعی.
پلورالیسم فرهنگی، گاه با تعبیر پلورالیسم اجتماعی و یا پلورالیسم فرهنگی – اجتماعی
بیان می شود.

در این نوشتار برآنیم که با افکار و اندیشه های استاد شهید مرتضی مطهری، در
موضوع پلورالیسم فرهنگی آشنا شویم.

قبل از هر چیز متذکر می شویم که در آثار ایشان بحثی با عنوان پلورالیسم معرفتی،
دینی، فرهنگی یا اجتماعی به چشم نمی خورد. اما محورهای مهم بحث پلورالیسم از قبیل
نسبی یا مطلق بودن حقیقت، آزادی فکر، عقیده و مذهب، دموکراسی و همزیستی مسالمت آمیز
و تساهل و تسامح در آثار ایشان به مناسبت های مختلفی مطرح شده است. ما با استفاده
از همین مباحث و ساماندهی آنها در چارچوب موضوع بحث می توانیم از آراء و اندیشه های
وی در موضوع پلورالیسم فرهنگی آگاه شویم. از آنجا که تحقق پلورالیسم فرهنگی در
جامعه، مستلزم وجود آزادی افکار و اندیشه ها است، ابتدا دیدگاه استاد را در مورد
معنا، ارزش و موانع آزادی جویا می شویم، سپس با نگاهی اجمالی به جایگاه آزادی
اندیشه در سیره پیشوایان معصوم، دیدگاه استاد را در مورد آزادی افکار و احزاب الهی
و الحادی در جمهوری اسلامی درمی یابیم.

۱. معنا و ارزش آزادی

از نظر استاد مطهری آزادی از حقوق مسلم انسان ها است. این حق، مخصوص برخی انسان ها
و یا بعضی ملت ها نیست. این حق، مربوط به همه انسان ها، از آن جهت که انسان هستند
می باشد. از این رو می توان گفت آزادی از حقوق«انسان و انسانیت» است و این حق، نه
دادنی و نه گرفتنی است. انسان ها از بدو تولد و پذیرفتن ماهیت انسانی، حق آزادی را
از قانون خلقت و ناموس طبیعت دریافت کرده اند.

هر انسانی به حکم انسان بودن، موظف است ازحقوق انسانیت دفاع کند و تجاوز به
حقوق و شخصیت انسان را، تجاوز به حقوق شخصی خود تلقی کند، و «آزادی» از جمله
مهمترین حقوق انسان است:

«… یک سلسله چیزها است که اینها از حقوق یک فرد و یا از حقوق یک ملت، برتر و
مقدس تر است و دفاع کردن از آنها پیش وجدان بشری بالاتر است از دفاع از حقوق شخصی؛
و اینها همان مقدسات انسانیت است… مثلاً آزادی را از مقدسات بشری به حساب
می آورند. آزادی مربوط به یک فرد و یک ملت نیست. حالا اگر آزادی در جایی مورد تهاجم
قرار گرفت – اما نه آزادی من و نه آزادی ملت من، بلکه در یک گوشه ای ازگوشه های
دنیا، آزادی که جزء حقوق عمومی همه انسان ها است مورد تهاجم قرار گرفت – آیا دفاع
کردن از این حق انسانیت به عنوان دفاع از «حق انسانیت» مشروع است یا نه؟ … گمان
نمی کنم کسی تردید بکند که مقدس ترین اقسام جهادها و مقدس ترین اقسام جنگها، جنگی
است که به عنوان دفاع از حقوق انسانیت صورت گرفته باشد.»[۱]

اما مهم آن است که آزادی را چگونه تعریف کنیم و شرایط و موانع آن را چه بدانیم؟
آیا آزادی، رهایی خواسته ها، امیال و آرزوها است؟ آیا آزادی، عدم محدودیت در افکار،
اعمال و رفتار است؟ و آیا هر محدودیتی، مزاحم و مانع آزادی است؟

از نظر استاد مطهری، آزادی به معنای «نبود مانع در راه ترقی و تکامل انسان
است»؛ و انسان آزاده کسی است که هرگونه مانعی را از راه تعالی و تکامل خود بردارد:

«… آزادی یعنی چه؟ یعنی جلوی راهش را نگیرند، پیش رویش مانع ایجاد نکنند …
انسان های آزاد، انسان هایی هستند که با موانعی که در جلوی رشد و تکاملشان هست
مبارزه می کنند. انسان هایی هستند که تن به وجود مانع نمی دهند.»[۲]

۲. موانع آزادی

این موانع گاه در مسیر تفکر و اندیشه انسان ظاهر می شود و گاه در مسیر رفتار و
عملکرد او خود نمایی می کند. خرافات، تلقینات بی پایه و پذیرش های بی دلیل، از جمله
موانع سیر عقلانی اند و انسان آزاد اندیش باید فکر و اندیشه خود را از اسارت آنها
رهایی بخشد. تفکر منطقی و تعقل روشمند، آزاد و بی مرز است. اما تقلید اسیرانه و کور
کورانه موجب اسارت فکری انسان ها و فاصله گرفتن از اهداف انسانی می شود:

«… ای بسا عقیده هایی که هیچ مبنای فکری ندارد. صرفاً مبنایش تقلید است.
تبعیت است. عادت است. حتی مزاحم آزادی بشریت است. آنچه که از نظر آزادی بحث می کنیم
که باید بشر در آن آزاد باشد فکر کردن است. اما اعتقادهایی که کوچکترین ریشه فکری
ندارد … عین اسارت است؛ و جنگیدن برای ازبین بردن این عقیده ها جنگ در راه آزادی
بشراست. نه جنگ علیه آزادی بشر … آنچه که ما طرفدار آنیم، به حکم آیه «لااکراه فی
الدین» آزادی فکر است نه آزادی عقیده»[۳]

در ساحت عمل و رفتار فردی و اجتماعی نیز موانعی وجود دارد. استبداد، استثمار و
استعمار خود کامگان ودربند کشیده شدن توده ها توسط آنان، از جمله موانع رفتار آزاد
است. پیروی کورکورانه از بستگان و نیاکان و تحت تأثیر تبلیغات و جّو اجتماعی عمل
کردن، حاکی از رفتار غیر آزاد است.

«… آزادی اجتماعی یعنی چه؟ یعنی بشر باید در اجتماع از ناحیه سایر افراد
اجتماع آزادی داشته باشد، دیگران مانعی در راه رشد و تکامل او نباشند، او را محبوس
نکنند … استثمار نکنند، استخدام نکنند، استعبادنکنند … . در نص قرآن مجید، یکی
از هدف هایی که انبیاء داشته اند این بوده است که به بشر آزادی اجتماعی بدهند.
یعنی افراد را از اسارت و بندگی و بردگی یکدیگر نجات بدهند. … یکی از حماسه های
قرآنی، همین موضوع «آزادی اجتماعی» است. من خیال نمی کنم که شما بتوانید جمله ای
زنده تر و موج دارتر از جمله ای که دراین مورد در قرآن هست پیدا کنید. شما در هیچ
زمانی پیدا نخواهید کرد، نه در قرن هجدهم، نه در قرن نوزدهم و نه در قرن بیستم. در
این قرن هایی که شعار فلاسفه بشر آزادی بوده است … . قل یا اهل الکتاب تعالواالی
کلمه سواء بیننا و بینکم الا نعبد الا اللَّه و لانشرک به شیئاً و لا یتخذ بعضنا
بعضاً ارباباً من دون اللَّه؛[۴] [بگو ای اهل کتاب! بیایید به سوی سخنی که میان ما
و شما یکسان است، که جز خدای یگانه را نپرستیم وچیزی را همتای او قرار ندهیم و بعضی
از ما بعضی دیگر را – غیر از خدای یگانه – به خدایی نپذیرد.]»[۵]

۳. ایمان آزادانه

ارزش آزاد اندیشی بدان پایه است که قرآن مجید هر گونه اجبار و اکراه را در اسلام
آوردن انسانها و تبعیت ازاین کتاب آسمانی نفی می کند. قرآن، خواهان آن است که
انسانها با به کاربستن عقل و درایت خود، عاقلانه و حکیمانه پذیرای اسلام شوند.

«… مگر با اجبار هم می شود کسی را مؤمن کرد؟! این است که قرآن می فرماید:
مردم را با حکمت دعوت کن: «ادع الی سبیل ربک بالحکمه و الموعظه الحسنَه» مردم را با
دلیل و منطق دعوت کن تا روح و قلب آنها راخاضع بکنی، تا عشق و محبت در دل آنها
ایجاد بکنی. در آیه دیگر می فرماید: «فذّکر انّما انت مذّکر لست علیهم بمصیطر» ای
پیامبر! وظیفه تو گفتن و ابلاغ و یادآوری است. تو که مسلط بر این مردم نیستی که
بخواهی به زور آنها را مؤمن و مسلمان کنی.»[۶]

اساساً ایمان و اسلام، وقتی کارساز و هدایتگر است که از راه تفکر و تعقل آزاد
پدید آمده باشد. در غیر این صورت، فاقد تأثیرگذاری مثبت است. سرّ مطلب آن است که
اساساً ایمان و اعتقاد، قابل اکراه و اجبار نبوده و زورپذیر و تحمیل بردار نیست.

…« اصول عقاید مذهبی «اجباراً» باید «آزادانه» مورد تحقیق واقع شود، وگرنه با
روح مذهب که هدایت وراهنمایی است منافات دارد. اینکه اصول دین باید تحقیقی باشد نه
تقلیدی و یا تحمیلی، تزی است که اسلام طرفدار آن است، برخلاف مسیحیت که اصول دین را
برای عقل «منطقه ممنوعه» اعلام کرده است.»[۷]

از همین رو است که پیامبر اسلام(ص)، مسلمانان را از تحمیل اسلام به دیگران، حتی
به فرزندان و نزدیکان خود برحذر می داشتند. شأن نزول آیه «لااکراه فی الدین» از این
حقیقت شنیدنی پرده بر می دارد.

«… در تفاسیر نوشته اند که مردی انصاری که قبلاً بت پرست بود، دو پسر داشت که
مسیحی شده بودند. این پسرها به مسیحیتی که گرایش پیدا کرده بودند علاقمند بودند.
اما پدر، مسلمان بود و خیلی ناراحت بود از اینکه دو پسرش مسیحی شده اند. آمد خدمت
رسول اکرم(ص) و گفت یارسول اللَّه! من چه کنم این بچه ها مسیحی هستند؟ هر کاری
می کنم مسلمان نمی شوند. آیا اجازه می دهی اینها را مجبور کنم از دینشان دست
بردارند و مسلمان بشوند؟ فرمود: نه، لااکراه فی الدین.»[۸]

به عقیده مطهری، اصل رفق و ملایمت، و پرهیز از اکراه و اجبار در مورد اصل
ایمان، ازاصول دعوت اسلامی است:

»… اصل رفق، نرمی، ملایمت و پرهیز از خشونت و اکراه و اجبار راجع به خود
ایمان – نه راجع به موانع اجتماعی و فکری ایمان که آن حساب دیگری دارد – جزء اصول
دعوت اسلامی است: لااکراه فی الدین قد تبیّن الرشد من الغی»[۹]

۴. آزادی اندیشه در سیره پیشوایان دینی

حرمت نهادن اسلام و پیشوایان اسلام برای آزادی فکر تابدان حد است که برای مخالفین
خود و منکرین خدا، در مقدس ترین مکان های اسلامی یعنی مسجد الحرام و مسجدالنبی(ص)
اجازه ظهور و بروز می دهند. مناظرات و گفتمانهای علمی پیامبر گرامی اسلام و امامان
معصوم(ع) با ملحدین و مخالفین، نمونه هایی از این دست است:

«… امیرالمؤمنین علی(ع) در زمان خلافتشان مکرر این جمله را می فرمود که: تا
من زنده هستم هر سئوالی دارید از من بپرسید که اگر بمیرم و در میان شما نباشم، دیگر
کسی را پیدا نخواهید کرد که این گونه از شمابخواهد که از او سئوال کنید: سلونی قبل
ان تفقدونی. نوشته اند یک مرتبه شخصی از پای منبر بلند شد و بایک تجاسر و بیان
جسارت آمیزی گفت:

ایها المدعی ما لا یعلم و المقلد ما لا یفهم انا السائل فاجب. ای مدعی (العیاذ
باللَّه) جاهل و ای کسی که نفهمیده حرف می زنی! من سئوال می کنم تو جو

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.