پاورپوینت کامل استاد مطهری، دکتر شریعتی و حسینیه ارشاداز زبان رهبر معظم انقلاب ۴۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل استاد مطهری، دکتر شریعتی و حسینیه ارشاداز زبان رهبر معظم انقلاب ۴۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل استاد مطهری، دکتر شریعتی و حسینیه ارشاداز زبان رهبر معظم انقلاب ۴۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل استاد مطهری، دکتر شریعتی و حسینیه ارشاداز زبان رهبر معظم انقلاب ۴۶ اسلاید در PowerPoint :

۸

تأسیس حسینیه

…. اما مسئله شرکت ایشان[استاد مطهری] در حسینیه ارشاد نباید گفت «شرکت»، باید
گفت «مؤسس». ایشان مؤسس ارشاد است.

آن وقتی که در تهران جلسات مذهبی درست و حسابی و منظمی نبود، چند نفر به فکر
افتادند که یک کار این جوری بکنند. عنصر اصلی هم آقای مطهری بود و آقای همایون که
بانی مالی آنجا بود جزو پیش قدمان این کار بودند.

چند نفری نشستند و یک محلی را در یک مقداری بالاتر از محل کنونی حسینیه، زمینی
بود آنجا را در نظر گرفتند و چادری زدند و دیوار مختصری دورش کشیدند واین شد حسینیه
ارشاد و از گویندگان دعوت کردند.

از جمله کسانی که دعوت شد آقای محمدتقی شریعتی بود که آن وقت ایشان آمده بود
تهران و ساکن شده بود. سال ۴۵ بود که ایشان یکی دو سالی بود در تهران بود و سخنرانی
می کرد.

از ایشان، آقای مطهری دعوت کردند و خیلی هم ترویج کردند. ایشان در آنجا سخنرانی
کردند. و خود آقای مطهری هم در سال ۴۶ در آنجا سخنرانی داشتند.

آشنایی با دکتر شریعتی

در سال ۴۶ که کتاب «محمد خاتم پیامبران» مطرح شد و به مناسبت آن کتاب، آقای مطهری
از عده ای خواستند که مقاله بنویسند، از جمله مرحوم دکتر شریعتی بود.

دکتر هم تازه دو سال بود که از فرانسه برگشته بود. ابتدا مشهد بود و در آنجا با
گمنامی معلمی می کرد. آقای مطهری ایشان را دیده و خیلی از او خوشش آمده بود. یک
جوان خوب که خیلی هم هوشمند و با استعداد و نکته سنج و عمیق بود. انصافاً یک کسی
مثل آقای مطهری از یک شخصی مثل شریعتی طبعاً خیلی خوشش آمده و از ایشان هم خواسته
بود که یک چیزی بنویسند.

یک مقاله مفصلی مرحوم دکتر نوشت از «هجرت تا وفات پیغمبر» و همچنین بخشی از
«سیمای محمد(ص)» را که من در جریان این تبادل مقاله بودم. یعنی دکتر مشهد بود و
آقای مطهری تهران بود. من هم می رفتم مشهد و برمی گشتم قم. گاهی در [جریان] تبادل
این مقاله گیری و مقاله دهی بصورت پیغام یکی دو دفعه ای قرار گرفتم.

مرحوم مطهری وقتی که مقالات دکتر را دید خیلی خوشش آمد مخصوصاً از مقاله «سیمای
محمد(ص)».

ایشان به من گفت که من سه بار این مقاله را خوانده ام. از بس ایشان خوشش آمده
بود از قلم شیرین و شیوای مرحوم دکتر. موجب شد که ایشان از دکتر دعوت کند که
سخنرانی هم بیاید و دکتر گاهگاهی می آمد حسینیه، سخنرانی می کرد؛ خیلی کم.

تا سال ۴۹ آمد و رفت دکتر از این سال در حسینیه ارشاد به دو ماه یک بار یا سه
ماه یک بار رسید که ایشان می آمد و یک سخنرانی می کرد.

کناره گیری از حسینیه ارشاد

در سال ۴۹ مسئله ای پیش آمد، بین آقای مطهری و آقای میناچی.

مسآله این بود آقای میناچی که به عنوان مدیر داخلی حسینیه انتخاب شده بود،
عملاً دست آقای مطهری و دیگران را از همه کارهای داخلی حسینیه کوتاه کرده بود.
انتخاب سخنران، انتخاب مجلس، جلسات گوناگون و چاپ و نشر.

آقای مطهری می گفت خُب نمی شود ما یک مؤسسه را به وجود آورده ایم. مردم اینجا
را متعلق به ما می دانند، ما ندانیم اینجا کی سخنرانی می کند؛ یا مثلاً چه موقع
کتابش می خواهد چاپ بشود؛ یا چه مطالبی گفته می شود.

استاد مطهری جزو سه نفر هیئت امنا بود. و در مقابل، میناچی به اعتراضهای ایشان
اعتنایی نمی کرد؛ و این بود که عملاً آقای مطهری فریادش به جایی نمی رسید تا اینکه
اختلافات بین اینها بالا گرفت.

ما مشهد بودیم. آن وقت تابستان بود که آقای مطهری مشهد آمده بود. مرحوم دکتر هم
مشهد بود، آقای شریعتی پدر دکتر هم مشهد بود.

در یک جلسه که همه ما جمع بودیم، قرار شد که به مسئله حسینیه رسیدگی بشود و دو
تا جلسه مفصل چهار پنج ساعته نشستیم در مشهد و راجع به مسائل حسینیه بحث کردیم.

آقای دکتر قرار بود که کلاس های ۱۵ روز یک بار «اسلام شناسی» را تشکیل بدهد.
آقای مطهری به دنبال آن اختلافات که با آقای میناچی داشتند به عنوان اعتراض حسینیه
نرفتند.

یادم می آید که آقای مطهری به عنوان اعتراض گفتند: تا وقتی که ایشان خودسرانه
در حسینیه کار بکند، من نمی توانم در حسینیه باشم. و من عملاًً کناره گیری خودم را
از حسینیه اعلام می کنم تا همه بدانند که من نیستم در حسینیه. با اینکه برنامه هم
داشت، ایشان هفتم – هشتم محرم بود اعلام کرد که من حسینیه نمی آیم و رفت از حسینیه
بیرون. با رفتن آقای مطهری، حسینیه واقعاً از روح خالی می شد. تعبیر مرحوم دکتر این
بود. گفت که: وقتی آقای مطهری گفت من نمی آیم، من دیدم که همه آرزوهای من تمام شد.
همه چیز برای من تمام شده بود. دیگر هیچ چیز برای من معنا نداشت.

یعنی آقای دکتر عمیقاً ارادت داشت و واقعاً خودش را مرید آقای مطهری می دانست و
با رفتن آقای مطهری حسینیه واقعاً از روح تهی می شد. برای اینکه این اعتراض کامل
بشود و آقای میناچی به خواسته های مرحوم مطهری توجه بکند، بقیه سخنرانهایی که در
حسینیه برنامه داشتند برنامه هایشان را حذف کردند.

بنده هم گفتم من هم نمی آیم. آقای هاشمی رفسنجانی هم گفتند که من هم نمی آیم و
حتی آقای محمدتقی شریعتی هم نیامدند و همه برنامه را کنسل کردند. خود دکتر هم گفت
من هم کنسل می کنم و من هم نمی آیم، یعنی همه قبول داشتند و این حقانیت مطالب مطهری
را نشان می دهد.

… و من تأکید بر روی این مسئله دارم که من خودم در مشهد با آقای شریعتی صحبت
کردم. ایشان گفتند که من می روم و علی را نمی گذارم که برود.

یعنی آن چنان روشن و واضح بود دلیل مخالفت آقای مطهری، که همه قبول کردند.
هیچکس نبود که قبول نداشته باشد حرف ایشان را، که یک حرف منطقی و حق بود.

بعد که این طور شد، حسینیه عملاً بایکوت شد، منتها بعد دوستان برای اینکه چراغ
حسینیه خاموش نشود و در ماه محرم و صفر برنامه هایش تعطیل نشود، گفتند هفته ای یک
بار آقای باهنر یک سخنرانی اینجا بکند. یک کار رقیق مستمر که مانند جوی آب باریکی
بود آن اجتماع. آن سخنرانی های متنوع دیگر نبود.

آقای میناچی همان طور که گفتم بسیار مرد مدیر و زرنگ و باهوش است. ایشان زمینه
را طوری آماده کرد برای کلاسهایی که گفتم و اشاره کردم، و دکتر را قانع کرد که این
کلاسها امروز ضروری است و اگر تعطیل بشود آسمان به زمین می آید و زمین به آسمان
می رود!

در مشهد در آن جلسات (که صحبت شد) دوستان گفتند که خوب است دکتر این کلاسها را
حالا شروع نکند، دو ماه دیگر شروع کند تا آن وقت مسئله حسینیه حل بشود. دکتر هم
قبول کرد.

دکتر میناچی و دیگران مرحوم دکتر را محاصره کردند که نه دیر می شود و دین از
دست می رود! این بود که ایشان کلاسها را شروع کرد و عملاً آن طرحی که راجع به
حسینیه بود متوقف شد و آقای مطهری هم دیگر با حسینیه آشتی نکرد.

وقتی دیدند حتی حاضر نیستند که به نظر ایشان اندک توجهی بکنند، دیگر نرفت سراغ
حسینیه. و موجودی را که محصول خودش بود، به وجود آورده بود، مجبور شد که رها و ترک
کند.

البته خُب، حسینیه رونق داشت و مرحوم دکتر [به آنجا] می رفت. جلسات ۱۵ روزه بود
و بعد هفتگی شد. منتها حسینیه دیگر «فردی» شده بود و فقط قائم به شخص دکتر شریعتی
بود. اگر یک روز دکتر سرماخوردگی داشت و نمی ت

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.