پاورپوینت کامل یک ترم تدریس در آمریکا ۷۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل یک ترم تدریس در آمریکا ۷۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل یک ترم تدریس در آمریکا ۷۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل یک ترم تدریس در آمریکا ۷۴ اسلاید در PowerPoint :

۲۲

اشاره

با توجه به رویکرد نشریه معارف در انتقال تجربیات استادان گرامی، متن حاضر که تجربه
یک ترم تدریس استاد نصرالله پورجوادی در یکی از دانشگاه های آمریکا است تقدیم
خوانندگان عزیز می گردد.

معارف

پاییز پارسال دعوتنامه ای برای تدریس به مدت یک ترم تحصیلی در دانشگاهی کوچک به نام
«کلگیت»، واقع در قلب ایالت نیویورک، دریافت کردم. دوست عزیزم امید صفی که خود
استادیار همان دانشگاه است این پیشنهاد را با ای – میل به من اطلاع داد و من هم
پذیرفتم. صرف نظر از اینکه در این دعوتنامه سنگ تمام گذاشته بودند و قول همه نوع
مزایا را به من داده بودند، چون مدت سی سال، مدام در دانشگاه های ایران تدریس و
تحقیق کرده بودم و به فرصت مطالعاتی نرفته بودم، بدم نمی آمد که چند ماهی را در
آمریکا به تدریس بگذرانم.

پیشنهاد شده بود که یا ترم پاییز بیایم یا بهار، من درست چهل سال پیش، در سال
۱۹۶۲ میلادی، زمستانی را در همان حوالی گذرانده بودم و سرمای سخت آنجا را تا مغز
استخوانم حس کرده بودم و چون می دانستم که منظور آنها از بهار همان زمستان سرد و
غم انگیز در قلب «نیوانگلند» (یعنی سرزمین شمال شرقی آمریکا) است، پاییز را انتخاب
کردم.

ورود به دانشگاه

هفته اول شهریور ماه بود که وارد ده کوچکی به نام همیلتون شدم، دهی که جمعیت آن به
دو هزار نفر نمی رسد و دانشگاه «کلگیت» در آن واقع بود. دهی بود سرسبز و خرم و
دانشگاه در بالای تپه ای که مشرف به دریاچه ای کوچک و دشت و دمن و گل و چمن بود
قرار داشت. طبیعت از زیبایی های خود برای این ده و دانشگاه آن چیزی کم نگذاشته
بود(البته فقط برای نیمی از سال).

دانشگاه کلگیت یکی از بیست دانشگاه طراز اول در علوم انسانی یا به اصطلاح
«لیبرال آرتز» کالج های آمریکاست و گروه آموزشی یا دپارتمان «فلسفه و دین» که مرا
دعوت کرده بود یکی از بهترین و شاید مهمترین دپارتمان دانشگاه است.

وقتی وارد شدم، همه چیز برایم آماده بود: محل اقامت، ماشین، دفتر کار،
کامپیوتر، برنامه کلاس ها، فهرست اسامی دانشجویان کلاس هایم و خلاصه هر چیز دیگری
که دبیرخانه دانشگاه می بایست انجام می داد. از عزت و احترامی هم که به من، به
عنوان یک استاد مدعو، می گذاشتند هر چه بگویم کم است و وقتی این همه نظم و احترام
را می دیدم می فهمیدم که چرا استادان ما بعضاً راهی فرنگ و آمریکا شده اند یا
می شوند. دانشگاه های اروپا و آمریکا برای کسی دانه نمی پاشند. آنها وظیفه خود را
در مورد استادان انجام می دهند. ماییم که قدر استادان و محققان خود را نمی دانیم.
در حالی که گرفتن فرصت مطالعاتی در آنجا یک کار معمولی است و مطابق قاعده به سهولت
انجام می گیرد، در اینجا استادی که می خواهد از این فرصت استفاده کند، تا از
هفت خوان رستم عبور نکند و نصف العمر نشود چنین فرصتی را به دست نمی آورد.

قرار بود دو کلاس داشته باشم، یکی در فلسفه اسلامی و دیگری در عرفان اسلامی. هر
دو کلاس هم در دوره لیسانس (یا به اصطلاح امروزی کارشناسی) بود. شاید تعجب کنید که
در یک دانشگاه کوچک در یک ده، وسط ایالت نیویورک (که خودشان می گفتند که ده ما در
وسط ناکجاآباد است) فلسفه و عرفان اسلامی تدریس می کردند. برای خود من هم تعجب آور
بود.

کلاس ها درست مطابق تقویم دانشگاه شروع شد. در واقع یک روز قبل از موعد مقرر
شروع شد. یک روز پیش از اینکه کلاس ها مطابق برنامه آغاز شود، نیمچه کلاسی گذاشتند
به مدت بیست دقیقه، که یک جور دست گرمی بود. در این بیست دقیقه استاد می رفت و خود
را معرفی می کرد و با دانشجویان آشنا می شد. بدین ترتیب در تمام طول ترم، حتی یک
ساعت هم کلاس ها به تعطیلی و علافی کشیده نشد، در حالی که اینجا، هم اکنون که من
این کاغذ را سیاه می کنم هفته دوم ترم زمستانی است. هفته پیش قرار بود کلاس ها آغاز
شود. با هزار زحمت خود را از میان ترافیک بی امان تهران به کلاس رساندم. حتی یک
دانشجو هم نیامده بود. این هفته هم معلوم نیست بیایند یا نیایند.

کلاس فلسفه

اولین کلاس من در طول روز کلاس فلسفه بود. ده نفر ثبت نام کرده بودند که بعداً شدند
هشت نفر. گفتند بچه ها کلاس های اول وقت (هشت و نیم صبح) را کمتر می گیرند. در کلاس
دوم که بعدازظهر بود هجده نفر ثبت نام کرده بود. در هر دو کلاس، بچه ها همه
آمریکایی بودند، به استثنای یکی دو نفری که از آمریکای مرکزی آمده بودند و یکی هم
ژاپنی بود. دانشجوی ایرانی در هیچ کدام از کلاس ها نبود. در آن دانشگاه گویا دو سه
دانشجوی ایرانی بیشتر نبود، ولی به طور کلی به نظر می رسد که ایرانی ها در آمریکا و
اروپا، به خصوص نسل دومی ها، بیشتر به موضوعاتی علاقه نشان می دهند که مربوط به
فرهنگ ایران و ادبیات فارسی باشد.

در کلاس فلسفه بعد از یکی دو جلسه مقدماتی که به کلیاتی در باب پیدایش تفکر
عقلی و اهمیت آن در اسلام گذراندم؛ وارد تاریخ فلسفه شدم و سه جلسه به معرفی
فلاسفه ای چون کندی و فارابی و به طور کلی تفکر نوافلاطونی در عالم اسلام پرداختم.
به دانشجویان هم تکلیف کرده بودم که متونی از کندی و فارابی را بخوانند. اکثراً
خواندند، ولی من متوجه شدم که آنها را در یک کلاف سردرگم گرفتار کرده ام. آنها از
اسلام همان قدر اطلاع دارند که دانشجویان معمولی ما از ادیان سرخ پوستان آمریکا
اطلاع دارند، چطور می توان توقع داشت که بیایند و بدون مقدمه، کندی و فارابی
بخوانند. دانشجویان کلاس فلسفه حتی با ارسطو و افلاطون هم درست آشنایی نداشتند.
اکثراً از رشته های مختلف بودند، و فقط دو دانشجوی رشته فلسفه بودند که آنها هم
زیاد با تاریخ فلسفه مأنوس نبودند. بعضی از این دانشجویان به این دلیل درس فلسلفه
را گرفته بودند که می خواستند بدانند که فلسفه ای که باعث شد دو برج تجارت جهانی
آتش بگیرد و فرو بریزد و چند هزار نفر در آن زنده به گور شوند چه بوده است.

من البته کاری به مسائل روز نداشتم، ولی چند نکته را به مناسبت هایی که پیش
می آمد به دانشجویان تذکر دادم. یکی موقعی بود که بحث پیدایش تفکر عقلی در کلام
معتزله و واکنش اهل حدیث و به خصوص احمد بن حنبل و جریان محنه را شرح می دادم، که
گفتم خلبان های هواپیمایی که خود را به دو برج تجارت جهانی زدند در مکتب
ابن حنبل ها آموزش دیده بودند و از فرودگاه محنه برخاستند. دیگر اینکه فلسفه اسلامی
اساساً محصول تفکر و روحیه شیعه ها بوده و در میان پیروان القاعده یک شیعه و یک
ایرانی وجود نداشته است.

وقتی دیدم دانشجویان در کلاس فلسفه با مشکل روبرو شده اند روش تدریس و
کتاب هایی را که می خواندند تغییر دادم و سعی کردم فلسفه را به صورتی جذاب تر به
آنها عرضه کنم. برای این منظور معراج نامه ابن سینا و شرح آن را به ایشان دادم و از
این راه آنان را با فلسفه ابن سینا آشنا کردم. این اثر را خوشبختانه پیتر هیث به
انگلیسی ترجمه کرده است و من در همین سفر توانستم به نسخه ای از آن دست یابم.

روش جدید تدریس من، یعنی تدریس فلسفه با چاشنی ادبیات، موفقیت آمیز بود و
دانشجویان هم راضی بودند. کتاب های دیگری که خواندند یکی «المنقذ من الضلال»
ابوحامد غزالی بود. که دانشجویان فلسفه را تا حدودی به یاد تأملات دکارت می انداخت،
و دیگر «رساله غربت غربیه» سهروردی بود. «پرتونامه» را هم مجبورشان کردم بخوانند تا
یک متن فلسفی مشائی – اشراقی را خوانده باشند. در تمام طول ترم دانشجویان مجبور
بودند مقاله هایی از تاریخ فلسفه اسلامی را که دکتر سیدحسین نصر و اولیور لی من
تهیه کرده اند بخوانند. این کتاب هم مقاله های خوب دارد و هم مقاله های ضعیف.
مقاله های خوب را انتخاب کرده و به دانشجویان تکلیف کرده بودم که بخوانند.

کلاس عرفان

دشواری هایی که من ابتدا در کلاس فلسفه داشتم در کلاس عرفان و تصوف نداشتم. به طور
کلی کلاس های عرفان کلاس های زنده تر و پرتحرک تری بود و بچه ها هم علاقه بیشتری
نشان می دادند. در این کلاس بود که دانشجویان فکر می کردند با لبّ دیانت اسلام و
فرهنگ و ادبیات دینی آن آشنا می شوند. گاهی می دیدم که دانشجویانی که اغلب آنها
مسیحی بودند تا چه اندازه از راه عرفان با دین اسلام احساس نزدیکی می کردند. اکثر
دانشجویان در رشته های فسلفه و دین بودند و درس هایی در ادیان بودایی و مسیحی
گذرانده بودند و لذا می توانستند عرفان اسلامی را با این ادیان مقایسه کنند و این
مقایسه ها گاهی برای خود من هم جالب توجه بود.

اولین تکلیفی که به آنها دادم مطالعه دو سه فصل اول از کتاب «ابعاد عرفانی
اسلام» نوشته آن ماری شیمل بود. گمان می کردم این فصول مقدمه خوبی برای آشنا شدن
دانشجویان با تصوف و تاریخ آن باشد، ولی بعداً معلوم شد که من اشتباه کرده بودم.
بچه ها در هر جلسه می بایست نظر خود را درباره مطلبی که می خواندند می نوشتند و
تحویل می دادند. اکثراً نظر خوشی درباره کتاب شیمل نداشتند و می گفتند اسامی زیاد
در این کتاب گیج کننده است آنجا بود که فهمیدم کتاب شیمل برای کسانی خوب است که
قبلاً با تاریخ تصوف تا اندازه ای آشنایی دارند نه اینکه از موضوع بی اطلاع باشند.

بعد از کتاب شیمل رفتم به سراغ «رساله قشیریه» که البته ترجمه انگلیسی آن چندان
هم دقیق نیست. گمان نمی کردم که دانشجویان از این کتاب خوششان بیاید. ولی برعکس،
همه آن را بر کتاب شیمل ترجیح دادند. می گفتند این کتاب است که ما را دقیقاً می برد
به همان فضای تصوف در قدیم و ما را با تعالیم اصلی صوفیه آشنا می سازد. ترجمه
انگلیسی کتاب «اسرارالتوحید» هم برای آنها جالب توجه بود، ولی بعضی ها «رساله
قشیریه» را ترجیح می دادند.

مقایسه اسرارالتوحید به عنوان زندگینامه یکی از اولیاء با زندگینامه های قدیسین
مسیحی از مباحث جالب توجهی بود که دانشجویان در ضمن بررسی اسرارالتوحید به آن
پی بردند و چند نفر از ایشان اسرارالتوحید را به عنوان یک نوع ادبی(ژانر) در قرون
وسطی با بعضی از زندگینامه های قدیسین مسیحی مقایسه کردند که برای خود من هم جالب
بود.

جامعه آمریکا، جامعه ای مذهبی

از جمله قضایای مورد توجه دانشجویانی که اعتقادات مسیحی محکمتری داشتند بررسی احوال
و مقامات صوفیانه بود، مانند توبه و فقر و زهد و محبت و غیره. در اینجا بود که فرصت
شناخت روانشناسی تصوف دست می داد و دانشجویان می توانستند این مباحث را با سابقه
مسیحی خود درک کنند و نسبت به آن احساس نزدیکی کنند. در میان دانشجویان کلاس عرفان،
که همگی از نقاط دور و نزدیک، از ایالت های مختلف آمده بودند، مسیحیان معتقد کم
نبودند. مسلمان در میان آنها نبود. نمی دانم یهودی بود یا نه. به طور کلی، جامعه
اصیل آمریکایی، یعنی جامعه ای که شما در روستاها و شهرهای کوچک ایالت های مختلف با
آن مواجه می شوید جامعه ای مذهبی است و مردم عموماً به مسیحیت معتقدند و به کلیسا
می روند. شهرهای بزرگ البته استثناست، ولی در همان شهرهای بزرگ هم، مانند نیویورک و
شیکاگو و لوس آنجلس، عده متدینان بسیار زیاد است. این حکم در مورد کلگیت هم صادق
بود. روز اول که وارد دانشگاه شدم، یکی از استادان به من گفت: این دانشگاه را سیزده
تن از مسیحیان مؤمن حدود ۱۸۰ سال پیش تأسیس کردند (یعنی در زمان فتحعلی شاه) ولی
دانشگاه «سکولار» است و راست می گفت. دانشگاه «سکولار» بود و این خود یکی از
امتیازهای بزرگ آن بود. اگر آن دانشگاه دینی بود قابل تحمل نبود، چون در آ

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.