پاورپوینت کامل مبانی اخلاقی در صحیفه سجادیه ۸۳ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مبانی اخلاقی در صحیفه سجادیه ۸۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مبانی اخلاقی در صحیفه سجادیه ۸۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل مبانی اخلاقی در صحیفه سجادیه ۸۳ اسلاید در PowerPoint :

۱۶

چکیده:

تبیین مبانی اخلاقی اسلامی بر اساس آموزه های صحیفه سجادیه،محور اصلی این گفتار است
. نویسنده پس ازبیان نکات مقدّماتی در مورد صحیفه،توحید را به عنوان مبنای اخلاق در
صحیفه شناسانده و شش نکته را در این زمینه بر می شمرد: آنگاه هفت راه از راه های
تعالی معنوی را که در صحیفه مطرح شده، توضیح می دهد: نویسنده، تمام موارد را با
تکیه بر متن صحیفه سجادیه توضیح داده است.

مقدمه:

بخش عظیمی از تعالیم انسان ساز انبیا را اخلاق تشکیل داده است. تعلیم خلق و خوی
شایسته که موجبات سعادت دنیوی و اخروی انسان ها را فراهم سازد، یکی از آموزه های
اساسی ادیان الهی است. در حدیثی از پیامبر اسلام(ص)آمده است: «علیکم بمکارم الاخلاق
فان الله عزوجل بعثنی بها»[۱] بر شماست که به مکارم اخلاق آراسته شوید، زیرا خدای
تعالی مرا برای آن مبعوث کرده است.

در ایات قرآنی نیز به مفاهیم اخلاقی در ابعاد فردی و اجتماعی آن تأ کید فراوانی شده
است. قرآن، فضائل را ستوده و رذایل را نکوهیده است.

پیامبر اکرم خود الگو و اسو اخلاق بود. خداوند، خلق و خوی والای او را ستوده و او
را چنین می ستاید: انّک لعلی خلق عظیم.[۲] شخصیت تو مبتنی بر خلق و خوی عظیمی است.
اخلاق والای پیامبر اکرم، خود یکی از اسباب ایمان و جذب مردم به آئین اسلام بوده
است و در قرآن کریم می خوانیم: ولو کنت فظاً غلیظ القلب لا نفضوا من حولک[۳] اگر
تند خو و خشن بودی مردم از گرد تو پراکنده می شدند.

امامان شیعه نیز- که خلفای بر حق پیامبر اکرم بودند- همگی اسوه های اخلاق و رفتار و
فضایل انسانی بودند و همین ویژگی، یکی از نشانه های جانشینان راستین پیامبر اکرم
است. امّا به این ویژگی اساسی رهبران راستین اسلام کمتر استناد شده و ابعاد اخلاقی
شخصیت آنها کمتر مورد بررسی قرار گرفته است .

یکی از کهن ترین متون اسلامی که در قرن اوّل هجری تأ لیف شده، کتاب الصحیفه الکامله
یا الصحیفه السجادیه تألیف امام زین العابدین و سید الساجدین علی بن الحسین (ع)
است. این کتاب به زبور آل محّمد نیز موسوم است و به تواتر، توسط سه فرق زیدیه،
اسماعیلیه و امامیه به طرق گوناگون از آن امام همام روایت شده است.[۴] این کتاب
مجموعه دعاهای امام زین العابدین (ع) با خالق یکتا است، امّا آنچه که از اخلاق حسنه
و فاضله در این دعاها تعلیم داده می شود، کمتر از سایر مضامین شریف آن نیست. در این
مجموع گرانقدر، ضمن مناجات با خالق هستی، عالی ترین خلق و خوی انسانی در رفتار
فردی و اجتماعی تعلیم گردیده است و هر کس که به مطالع مضامین آن بپردازد، به شخصیت
والا و پیامبر گون گویند آن اعتراف خواهد کرد.

در دعاهای صحیفه سجادیه، امام سجاد(ع) ضمن راز و نیاز با خداوند، به طورغیر مستقیم
از فضایل ورذایل اخلاقی سخن می گوید. گویی در دیدگاه امام (ع) از طریق سخن گفتن و
راز و نیاز با خداوند، می توان همه کمالات انسانی و وظایف فردی و اجتماعی را باز
شناخت.

دعاهای صحیفه، غالباً آمیخته با ستایش باری تعالی و توحید است. این عبارت- که از
سویی لطیف ترین تعابیر عرفانی است که می تواند بر زبان انبیا و اولیای الهی جاری
شود و از سویی دیگر عالی ترین و بلندترین معارف توحیدی را در بر دارد- جایگاه رفیع
و ممتازی به این مجموعه داده است، به گونه ای که هیچ مجموعه دیگری در معارف توحیدی
قابل مقایسه با آن نیست به ویژه آنکه جامه ای زیبا از حسن بیان- بر خاسته از معدن
فصاحت اهل بیت پیامبر(ص)- نیز بر زیبایی محتوای آ نها می افزاید.

در اینجا به عنوان نمونه به بحث املکیت خداوند سبحان اشاره می شود. امام سجاد(ع)
دعای ۲۲ را این گونه آغاز می کند:« اللهم انّک کلّفتنی من نفسی ما انت املک به
منّی،و قدرتک علیه و علی اغلب من قدرتی». این عبارت، به صراحت، دو نکته را بیان می
کند: اول آنکه انسان و قدرت او، واقعی است نه خیالی و پنداری. این جمله، خطّ بطلانی
است بر این اندیشه که تمام موجودات و هم و خیال و تصورهایی در اینه است یا سخن
دیگری که هم انسان ها را شیر می داند، ولی نه شیر واقعی، بلکه تصویر شیری که روی
پرده است، به اختیارخود حرکتی ندارد، بلکه این باد است که او را به هر سویی که
بخواهد به جنبش در می آورد. [۵]

در عبارت امام سجاد صلوات الله علیه، سخن از قدرت و تکلیف واقعی انسان است. این دو
واقعیت- که بر انسان واقعی مترتّب است- اختیار را به خوبی می رساند و جبر را نفی

می کند. امّا نفی جبر، به گونه ای است که او را به ورط تفویض نمی کشاند و واقعیت

«لا یمکن الفرار من حکومتک» را نادیده

نمی گیرد. این ویژگی بیان وحی است که در جایی به اجمال،«لا جبر و لا تفویض بل امر
بین الامرین»[۶] می گوید، و در جایی دیگر آن را تبیین می کند.[۷] جالب توجّه آن که
این نکات را، هر کسی با اندک توجّهی با

واقعیت های زندگی خود منطبق می یابد، یعنی هم مالکیت خود و هم املکیت خداوند را
توأمان در زندگی خود می بیند، که اوّلی نفی جبر و دوّمی نفی تفویض است.

این گونه گره گشایی از معضل دیرین جبر و تفویض، امام سجاد(ع) را در خور است، که هم
راز آشنای خلقت است و هم بر اوج قله های معرفت توحیدی جای دارد. در این گفتار، بر
آنیم که برخی از مبانی اخلاق اسلامی رابر اساس صحیف سجادیه تبیین کنیم.

۱- توحید، مبنای اخلاق؛

در منطق امام سجاد(ع)، توحید، یک بحث نظری خشک و بی نتیجه نیست. بلکه آثار عملی
فراوان بر آن مترتّب است، به ویژه در مقول اخلاق. بخشی از این آثار را بر

می شماریم، تا بتوانیم به محکی برای بررسی ادّعاهای مدّعیان توحید، دست یابیم.

۲-۱. معرفت خدا، مبنای انسانیت؛

معرفت خدا، مبنا و معنای انسانیت است. خداوند، در برابر منّت های پیاپی که به مردم
داده و نعمت های متوالی که بر آنها ارزانی کرده، شناخت حمد خود را از آنها باز
نداشته است، و گرنه بدون سپاسگزاری و شکر، در نعمت های او تصرّف می کردند و در آن
صورت، از حدود انسانیت فرود می آمدند و در حّد چهارپایان بودند.[۸]

۲-۲. نعمت خدا و استحقاق مردم؛

خداوند منّان،به لطف و تفضّل خود، پدیده ها را پدید آورد و وجود بخشید. و نیست را
به هست بدل کرد. ونام مبدیء شاهد بر آن است. بدین روی، سخن گفتن از استحقاق یا
استدعاء ذاتی برای چیزی که وجود ندارد، بی معنا است.

امام سجاد(ع) به این حقیقت روشن و فطری، در دعاهای مختلف صحیفه توجّه داده است. از
جمله به عبارت آغاز دعای ورود ماه رمضان بنگرید: منّت تو ابتداء است، یعنی مسبوق به
سابقه ای مانند استحقاق و استدعاء ذاتی نیست، عفو تو تفضل و عقوبت حضرتت عدالت
است…. اگر عطا کنی، عطای خود را به منّت آلوده نمی رسانی و اگر نعمتی را باز
داری، باز داشتن تو، تعّدی بر کسی نیست. بر کسی

پرده پوشی می کنی که اگر بخواهی او را رسوا می کنی، و به کسی می بخشی که اگر
بخواهی، نعمت را از او باز می داری؛در حالی که این هر دو تن، برای رسوایی و منع از
سوی حضرتت سزاوارند، امّا تو کارهای خود را بر مبنای تفضّل بنا کردی…[۹]

سراسر دعای تقصیر از ادای شکر نعمت های الهی، نیز، به الفاظی فصیح ورسا بیان همین
حقایق است.[۱۰]

۲-۳. خوف و رجاء؛

معنای دقیق خوف- بر خلاف ترجم رایج- عدم امنیت است. کلم خوف، هیچ جا در برابر
شجاعت به کار نرفته، تا آن را به ترس معنا کنیم. بلکه غالباًدر برابر امنیت و گاهی
در برابر رجاء به کار می رود.

در توضیح می گوییم: روشن است که انسان هیچ طلبی از خدای خود ندارد و تمام

نعمت های خداوند به تفضّل اوست که هر لحظه بگیرد، ظلم روا نداشته است. این است که
انسان عاقل، همواره خود را در معرض این خطر می بیند که خداوند، نعمت هایی را که به
او داده، از او پس بگیرد. کسی که طعم شیرین نعمت خدا- به خصوص نعمت های معنوی الهی-
را چشیده، از این چگونگی می لرزد و همواره در حال عدم امنیت به سر می برد، یعنی
همواره به درگاه خداوند سبحان، در حالت خوف است، حتّی وقتی که در مسیر عبادت

می کوشد.

امّا از سوی دیگر، جود و فضل و احسان الهی نیز حقیقتی است که درِ امید را همواره به
روی انسان گشوده می دارد، حتّی وقتی که در مسیر معصیت قرار دارد.[۱۱]

توجه به این حقیقت، همواره انسان را در میان دو حالت قرار می دهد که هر دو، نشان از
عبودیت او به درگاه مولایش دارد. آثار سازند این توجّه در اخلاق و تربیت انسانی،

فوق العاده است.

امام سجاد(ع) در دعای ۳۹ در بیان این حقیقت، بر این نکته تأکید می ورزد که نه یأس
انسانی از نجات، از روی نومیدی مطلق است که از گناهان کبیره است و نه طمع فردی به
رهایی، به دلیل فریفته شدن به اعمال اوست. بلکه انسان عابد، همواره حسنات خود را در
برابر سیئات خود، اندک می بیند، آن هم در برابر خدایی که افراد صدّیق در پیشگاه او
نباید به اعمال خود فریفته شوند و تبهکاران نیز نباید به دلیل کارنام سیاه خود، از
لطف و رحمت حضرت او نومید گردند.

۲-۴. امید به رحمت الهی در هر حال؛

بر اساس توضیحاتی که بیان شد، برای انسان هیچ نقط امیدی جز رحمت الهی وجود ندارد،
خدایی که عفوش، بیشتر از عذابش و رضای او فراوان تر از خشم اوست[۱۲] خدایی که رحمتش
پیشاپیش غضبش قرار دارد و عطایش بیشتر از منع اوست و آفریدگان همه در گستر وُسع
اویند[۱۳] خدایی که کوچکترین عمل خیری را که برایش انجام شود، سپاس می گزارد و
پاداش می دهد. و به هر کس که به سوی او گامی فراپیش نهد، بسیار نزدیک می شود و
کسانی را که از درگاه او می گریزند، به سوی خود می خواند، کار نیک را به ثمر می
نشاند و رشد می دهد و کار بدِ بندگان را نادیده میگیرد و از آن در می گذرد.[۱۴]

آری، چنین تکیه گاهی را سزاوار است که انسان بدان تکیه کند و به آن امید بندد.

۲-۵. اتکاء بر توفیق الهی؛

دست نصرت الهی، همواره به یاری انسان

می شتابد، تا او را در برابر دشمنان بزرگ- همچون ابلیس و سپاهیان و یارانش از
بیرون، و تمایلات کِشنده و کُشند نفس از درون- حمایت کند. بدین سان، نعمت توفیق
الهی به انسان مختار می رسد. اینک انسان است که می تواند به اختیار خود، از توفیق
خداوندی بهره گیرد و به سوی کمال برود یا آن را نادیده گیرد و به سوی تمایلات نفس
امّاره پیش تازد. خداوند متعال، همواره به انسان، توفیق می دهد و برخوردهای زشت او
را نادیده می گیرد. امّا در مواردی نیز این گونه یاری خاصّ را از او دریغ می دارد
تا انسان با همان سر مای اولی خود، یعنی تذکّرات عقل درونی و هشدارهای پیامبران و
حجّت های معصوم خداوند، با دشمنانِ یاد شده بجنگد، اگر توانِ چنین جنگی را داشته
باشد. در این حالت گرفتار خذلان

می شود، یعنی خداوند، او را به همان تذکّرات اوّلیه ارجاع می دهد، تذکّراتی که از
هیچ کس دریغ نداشته است.

۲-۶. توکّل بر خدا؛

ندای همیشگی قرآن، این است که ]علی الله فلیتوکّل المؤمنون[[۱۵] ]علی الله فلیتوکّل
المتوکلون[[۱۶] افرادی که ایمان آورده اند و

می خواهند به جایی سر بسپارند و دل ببندند، تنها باید بر خدای قادر حکیم، دل بندند
و سر بسپارند. چرا چنین است؟ دیدیم که هیچ کس، امکان و نعمتی از خود ندارد. هر چه
در دست کسی ببینیم، امانتی است که خدای ولی النعم به او داده و هر زمان بخواهد،
از او باز پس

می گیرد. به این جهت، هم مردم، فقیر به درگاه آن غنی بالذاتند، که حتی در وجود
خود نیز امانت دار خدای بزرگ هستند: یا ایها الناس انتم الفقراء الی الله، و الله
هو الغنی الحمید. إن یشأ یذهبکم و یأت بخلق جدید و ما ذلک علی الله بعزیز.[۱۷]

این دیدگاه در مورد آفریدگان، دیدانسان را به سوی آفریدگار میکشاند، تا از مخلوق
ناتوان چشم امید بندند و تنها به سرچشمه توانای او چشم بدوزند. سراسر دعای ۲۸
صحیفه، همین مضامین را دارد. عبارت این دعای ارزشمند ترکیب خاص خود را دارد، ترکیبی
زیبا از عاطفه و استدلال، به گونه ای که همچون تار و پود یک نظام دقیق و کار آمد،
معنای عبودیت را می رساند. بدین جهت، امام سجاد(ع) از خدای خود، صداقت در توکل،
یقین افراد متوکل بر خدا و توکل مؤمنان راستین بر خدا را از او می خواهد.[۱۸]

۳- راه های تعالی معنوی؛

صحیفه سجادیه، در کلمه کلمه خود، راهکارهایی برای تعالی معنوی انسان عرضه می دارد.
از این رو، در پی یافتن این راه ها، باید به بازخوانی این نامه نامدار آسمانی
پرداخت و از هر کلامی شیوه نامه ای استخراج کرد. بدیهی است که این بازخوانی، یک
زبان خواهد به پهنای فلک، که با اختصار این نوشتار، سازگار نیست. ولی به اقتضای
کوتاهی مجال و مقال، تنها به چند راه اشاره می شود.

۳-۱. قرآن؛

بر اساس حدیث متواثر ثقلین، امام سجاد(ع)، خود، تالی قرآن است و کلام او همواره
همراه آن تا روز قیامت است. براساس احادیث دیگر، حضرتش در شمار سلسله ای است که به
تبیین حقایق قرآن می پردازند. از این رو، بهترین توصیف را از قرآن ارائه می
کند.[۱۹]

۳-۲. خدایی که روزها و شب ها را آفرید؛

برخی از آنها را بر بعضی دیگر برتری داد. این برتری، می رساند که لحظاتی که پیش روی
خودداریم – بر خلاف نظر

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.