پاورپوینت کامل استثنایی که به قاعده تبدیل نشد ;اندوهیاد حضرت آیت الله علامه سید مرتضی عسکری ۶۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل استثنایی که به قاعده تبدیل نشد ;اندوهیاد حضرت آیت الله علامه سید مرتضی عسکری ۶۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل استثنایی که به قاعده تبدیل نشد ;اندوهیاد حضرت آیت الله علامه سید مرتضی عسکری ۶۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل استثنایی که به قاعده تبدیل نشد ;اندوهیاد حضرت آیت الله علامه سید مرتضی عسکری ۶۴ اسلاید در PowerPoint :

۳۱

« اذا مات العالم الفقیه ثلم فی الاسلام ثلمهً لایسدّها شیءٍ »

علامه سید مرتضی عسکری شب ۲۵/۶/۱۳۸۶ در پی بیماری کلیوی و در سن نود و چهار سالگی،
دعوت حق را لبیک گفت. آن مرحوم از برجسته ترین و کوشاترین محققان تاریخ تشیع و از
نوادر و استثنائاتی بود که باز هم به قاعده تبدیل نشد. با رفتن این عالم برجسته یکی
دیگر از استثنائات حوزوی ما از میان رفت.

چهره هایی چون امام خمینی، علامه طباطبایی، شهید مطهری، شهید صدر، علامه جعفری و
علامه عسکری استثنائاتی بودند که به قاعده تبدیل نشدند. رحلت عالمانی چنین حقا
جبران ناپذیر است؛ چرا که حوزه و دانشگاه ما دیرزمانی است که از نخبه پروری
بازمانده اند. اینان نخبگی و پیشرو بودن خود را نه مدیون روزمرگی حوزه اند و نه
دانشگاه والّا نه امام عزیز به خاطر دل مشغولیش به فلسفه و عرفان تکفیر می شد و نه
علامه طباطبایی به دلیل خدمات صادقانه اش به قرآن تضحیه(تعبیر آیت الله خویی).
مطهری و دیگرانی از این دست، خودخواندگانی بودند که به واسطه نگاه جامع بین آنها به
دین، دغدغه شان نه فقه تنها بود و نه ادبیات.

زمانی نه چندان دور را از یاد نبرده ایم که نزدیک بود چاپ تصحیح انتقادی علامه
طباطبایی از بحارالانوار تحریم شود و چنین بود که علامه تا جلد نهم پیشتر نرفت.
جاافتادگی اندک و نسبی قرآن، عرفان، برهان و روش های نوین پژوهشی در حوزه و
دانشگاه، مدیون تلاش های خستگی ناپذیر امام خمینی، علامه طباطبایی و دیگر ستارگان
این منظومه فکری است.

در این بین، غربت مرحوم علامه عسکری اگر از همه بیشتر نباشد، کمتر نیست. خاستگاه
اصلی وی تحقیق و پژوهش در تاریخ اسلام بود؛ امری که مدتها در حوزه به دیار فراموشی
سپرده شده بود. مکتب اهل بیت(ع) تنها در فقه تجلی می یافت و زدودن غبارت غربت از
چهره زیبا و فریبای آن مکتب حیاتبخش وجهه همت محققان(جز نوادری چون علامه امینی و
علامه شرف الدین) قرار نمی گرفت. مظلومیت نهج البلاغه و صاحب آن، هر چند هنوز هم
جزو دروس رسمی حوزه ها نیست، رنج آور بود. تاریخ اسلام و تشیع هم، چنین حال و روزی
داشتند. و اما علامه عسکری کمر همت بست و سلاح نظریه و مناظره در دست گرفت و جمع
میان علامه امینی و شرف الدین نمود. و چنین بود که در آغاز راه مرحوم عسکری جوان با
دنیایی از آمال و آرزوها به خاطر سنت شکنی در برنامه حوزه و تدریس علوم و معارف
قرآن، مجبور به ترک حوزه مقدس قم شد و رهسپاری دیار نجف گردید.

علامه عسکری مانند دیگر هم رزمانش از پای ننشست و با کوله باری از علم و تقوی به
مجاهدت خویش در راه احیای مکتب امامیه ادامه داد؛ چنانکه خدماتش به جهان تشیع
هم چنان جاری و ماندگارند. برملاساختن اساس کذب افسانه هایی چون «عبدالله بن سبا»
که درصدد بی بنیاد ساختن مکتب حقه تشیع بود و ده ها اثر وزین دیگر که مورد تحسین،
ستایش و پذیرش عالمان منصف اهل سنت نیز قرار گرفت، نشان از خدمات ماندگار آن مرحوم
دارد.

خدا را می خوانیم که استثنائاتی چون علامه عسکری را در این دیار به قاعده تبدیل و
او را با اجداد طاهرینش که همیشه درپی احیای نام آنان بود، محشور کند.

زندگی نامه خودنوشت

من در جمادی الثانی ۱۳۳۲ قمری[بهار۱۲۹۳ش] در سامرّا به دنیا آمدم. پدرم مرحوم سید
محمد اسماعیل، از علما و داماد آیت اللّه میرزا محمدِ شریف تهرانی عسکری(خاتمه
المحدّثین) بود. خانواده پدری و مادری من ایرانی و اهل ساوه و تهران بودند که در
سامرّا ساکن شده بودند. با این که در طفولیتْ یتیم شدم، در ده سالگی که مرا به
طلبگی سپردند، خواندن و نوشتن عربی و فارسی را خوب می دانستم. از همان آغاز کتاب
خوانی، به مطالعه کتاب های سیره و تاریخ پیامبر و اصحاب و فتنه های صدر اسلام و
سفرنامه ها (مثل سفرنامه ابن جُبیر و ابن بطوطه و سفرنامه های اروپاییان به مشرق)
علاقه داشتم و داستان استعمار بلاد اسلامی را دنبال می کردم. مثلاً رساله دُخانیه
را که نوشته یکی از شاگردان میرزای شیرازی بود، در حالی که هنوز نسخه خطی بود، در
کتابخانه پدر بزرگم (جدّ مادری ام که وکیل میرزا بود) خواندم. کتابخانه مرحوم جدّم
در دسترس من بود و هرچه کتاب می خواستم، می گرفتم و می بردم خانه و می خواندم و
حتّی شب ها روی پشت بام هم کتاب می خواندم و گاهی تا کتاب را تمام نمی کردم،
نمی خوابیدم، در حالی که خانواده ام خیال می کردند من خوابم و بعداز طلوع فجر، برای
بیدار کردنم می آمدند. اینها اوّلین مطالعات من بود و من تا جوان بودم، هیچ وقت این
مطالعه را رها نکردم. دروس حوزوی را تا معالم در حوزه علمیه سامرّا خواندم که از
عصر مرحوم میرزای شیرازی هنوز حوزه گرمی بود و اساتید خوبی داشت. ده ساله بودم که
جامع المقدّمات را خواندم. بعد هم همان کتاب های رسمی حوزه عراق را: سیوطی، مختصر،
مغنی، حاشیه، مطوّل، شرح جامی، شرح ابن عقیل، قوانین، معالم، شرح لمعه و بعضی
کتاب های فقهی و اصولی متداول دیگر در این سطح. البته من غالباً دو سه درس را با هم
می گرفتم و کتاب ها را زود طی می کردم. بعضی کتاب ها را تماماً نزد استاد
نمی خواندم. بخشی را درس می گرفتم و یک جاهایی را مباحثه و سؤال و رفع اشکال
می کردم. با این حال، من الآن خیلی از اشعار مطوّل را هنوز از حفظ دارم. در قم، من
و هم بحثم مرحوم حاج شیخ مرتضی حائری، هر کتابی را از دو جایش مباحثه می کردیم.
خلاصه کمتر کتابی را تا آخر نزد استاد خواندم. من و حاج شیخ مرتضی، قبل از نشستن
پیش استاد، حتماً آن درس را در همین فیضیه بحث می کردیم. زندگی من در عراق، از
درآمد املاک پدری مان ـ که در ساوه داشتیم ـ می گذشت، نه از سهم امام. وقتی رضاخان
اجازه نداد که این جور درآمد ها به عراق برسد در ۱۳۵۰ قمری [حدود ۱۳۱۰ش] راهی حوزه
علمیه قم شدم. آن روزها دوره مرجعیت مرحوم آیه الله شیخ عبدالکریم حائری بود. حجره
من در فیضیه، در طبقه اوّل، حجره دوم سمت چپ (از در صحن) بود. در قم، دروس سطح عالی
را در محضر مرحوم آقای مرعشی و حاج شیخ محمدحسین شریعتمدار ساوجی ـ که عموزاده ام
بود ـ تلمّذ کردم.

سیره علمی و سلوک عملی

علامه عسکری که از ده سالگی به حوزه های علوم دینی پای گذاشت، مقدمات و بخش هایی از
سطوح را در زادگاه خود تحصیل و در سال ۱۳۱۰ شمسی و در عصر مرجعیت آیت الله العظمی
«حائری» به حوزه علمیه قم مشرف و لمعه و قوانین و رسایل و مکاسب و بخشی از کفایه را
تلمذ کرد و دیگر بار بنا بر مصالحی به سامرا بازگشت و فقه اجتهادی و اصول خارج را
از اساتید بزرگ آن سامان همچون آیت الله «آقا میرزا حبیب الله اشتهاردی» و آیت الله
«سیدمحمدرضا شوشتری» بهره برد.

ایشان در ۲۰ سالگی اولین حرکت اصلاحی خود را با تأسیس مدرسه ای کوچک در سامرا شروع
کرد و بعدها این کار را در شهر کاظمین با تأسیس مدرسه ابتدایی ادامه داد. این مدارس
بعدها به شهرهای بصره، دیوانیه، حله، کاظمین و نعمانیه کشیده شد و در مقاطع مختلف
مهد کودک، دبستان و دبیرستان، دخترانه و پسرانه و مراکز تعلیم و تربیت بزرگسالان،
گسترش یافت و بعدها در سال ۱۳۸۴ هـ.ق با تأسیس «دانشگاه اصول دین» با دو دانشکده
علوم اسلامی و ادبیات عربی در بغداد ادامه پیدا کرد. این مجموعه بزرگ و بسیار مؤثر
تا قبل از هجرت ایشان به خارج، همچنان برپا بود و در سال ۱۳۸۹ هـ.ق و به دنبال
کودتای بعثی ها و تحت تعقیب قرار گرفتن علامه، به دست رژیم بعثی عراق نابود شد.
علامه ناگزیر به ترک عراق گردید، ایشان پس از مدتی اقامت در لبنان به ایران آمد و
در مبارزات مردم رشید و انقلابی ایران علیه حکومت طاغوت، آنان را همراهی کرد.
علامه عسکری پس از هجرت به ایران، در سال ۱۳۷۴ شمسی و به درخواست مرحوم
آیت الله العظمی گلپایگانی شعبه دیگری از دانشکده اصول دین را در قم تأسیس کرد.

این دانشکده هم اکنون با داشتن سه شعبه فعال در شهرهای تهران، قم و دزفول، پذیرای
صدها دانشجوی داخلی و خارجی از کشورهای مختلف اسلامی چون عراق، پاکستان، بحرین،
یمن، کویت، عربستان، لبنان، مراکش، تاجیکستان، گینه و … است که در مقاطع
کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری مشغول فراگیری علوم اسلامی، قرآن و حدیث هستند و
تاکنون قریب به سیصد دانشجوی کارشناسی ارشد و دکتری در دانشکده فارغ التحصیل
شده اند.

لازم به ذکر است که پس از اطلاع مرحوم آیت الله گلپایگانی از تأسیس دانشکده اصول
دین در ایران، به علامه عسگری نامه ای نوشته و در آن عنوان کردند که من از شما
خواهش می کنم که اسم مرا در دانشکده خودتان بنویسید تا در روز قیامت جزو
خدمت گزاران دانشکده اصول دین محشور شوم.

آیت الله عسکری در صحنه دفاع عملی از مکتب اهل بیت، مناظراتی با علمای مکتب خلفاء
از جمله «عبدالله بن باز» مفتی اعظم عربستان، رئیس«جماعهالعلماءالمسلمین» شبه قاره
هند، و علمای دیگر ادیان و مذاهب همچون علمای بزرگ مسیحی داشت که برخی از آنها در
پی این مناظرات به طور جدی تغییر روش دادند. شخصیت و آثار علمی آن مرحوم آنقدر
جامع، تاثیرگذار و منطقی بود که صدها مسلمان پیرو مذاهب دیگر با مباحثه و یا مطالعه
کتب ایشان به تشیع تشرف یافتند و قابل ذکر است که تنها در دو سال اخیر ۱۵۰ نفر از
علمای آفریقا، بواسطه آن مرحوم شیعه را به عنوان مذهب خود پذیرفتند.

از دیگر اقدامات اجتماعی ایشان، مبارزات سیاسی گسترده ای بود که از عهد پادشاهی
عراق تا عصر حزب بعث برای احقاق حقوق شیعیان عراق انجام داد. ایشان در این دوران در
رأس روحانیان مبارز عراق و در کنار شهدای بزرگی چون آیت الله «سیدمحمدباقر صدر» و
«سید مهدی حکیم« و «سیدمحمدباقر حکیم» قرار داشت که سرانجام با روبه رو شدن خطر
اعدام از عراق هجرت نمود. علامه عسکری به تشویق و تأیید علمای بزرگ عتبات در شمار
مؤسسین حزب جهادی« الدعوه» عراق بود.

آثار علمی

از بزرگ ترین کارهای علامه عسکری در صحنه علمی و پژوهشی، تحقیقات نوینی است که شهرت
ایشان بیشتر مرهون آن است. روش های بدیعی که علامه در تحقیقات و مطالعات اسل

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.