پاورپوینت کامل راه های موفق ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل راه های موفق ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل راه های موفق ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل راه های موفق ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
۴۷
اشاره:
حجت الاسلام دکتر فتح الله نجارزادگان یکی از اساتید موفق دانشگاه می باشد که در
موضوعات اصول، فقه، فلسفه، علوم قرآن، حدیث، تفسیر در حوزه علمیه و نیز علوم قرآنی،
حدیث و تفسیر دانشکده اصول دین و مدارس مرکز علوم جهانی اسلامی و تدریس اخلاق،
معارف در دانشگاه ها بخشی از فعالیت های ایشان محسوب می شود که آثار زیادی به قلم
ایشان به رشته تحریر در آمده است که عبارتند از: ۱ـ سلامه القرآن من التحریف ۲ـ
مصاف بی پایان با شیطان ۳ـ ویژگی های امام علی(ع) (ترجمه خصائص امام علی) ۴ـ
پژوهش نامه درس اخلاق و تربیت اسلامی دانشگاه ها ۵ـ درسنامه متون اسلامی
۶ـ تراث الشیعه القرآنی (۲ جلد) ۷ـ تفسیر تطبیقی ۸ـ معانی بیان الفاظ القرآن ۹ـ
رساله فی اثبات تواتر القرآن ۱۰ـ تحریف ناپذیری قرآن ۱۱ـ التعلیق علی رسالتین فی
مسأله التوسل و التبرک و الصلح مع العدو الصهیونی بین واعظ زاده و بن باز
۱۲ـرهیافتی بر اخلاق(مبانی و مفاهیم).
از این رو بر آن شدیم تا طی مصاحبه ای از نظرات ایشان در زمینه پاورپوینت کامل راه های موفق ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
بهره مند شویم:
در ابتدا لازم است از این که فرصت را در اختیار نشریه معارف قرار دادید از شما
تشکر کنیم به عنوان اولین سئوال بفرمایید که شما از ابتدا و شروع ترم در جهت اینکه
دانشجو را به این دروس علاقه مند کنید چگونه ارتباط عاطفی با دانشجو برقرار می کنید
تا اینکه از این طریق انگیزه دانشجو برای عنایت به درس تفسیر قرآن بیشتر بشود.
بسم الله الرحمن الرحیم بنده هم به نوبه خودم تشکر و قدردانی دارم از سروران
عزیزم مخصوصاً حضرتعالی که به ما این فرصت را دادید تا شاید تجربه ناچیزی را که
اندوخته ایم در خدمت بقیه سروران و همکاران عزیزمان قرار بدهیم. درباره پرسشی که
فرمودید: به طور قطع، اولین گام موفقیت یک استاد همین دغدغه هست که از آغاز ترم
چطور استاد می تواند رابطه عاطفی با دانشجو برقرار کند چون دانشجو نوعی بیگانگی بین
خود و استاد یا خودش و درس احساس می کند با توجه به اینکه این درس ها درس های عمومی
است، چطور می تواند این بیگانگی را تبدیل به همدلی کند. تجربه ناچیزی که بنده دارم
در این زمینه این است که در همان جلسات اول سعی می کنم که هدف از این درس را به
خوبی برای دانشجو تبیین کنم. سعی می کنم خودم را از درس فارغ کنم. یعنی به دانشجو
به طور غیرمستقیم تفهیم کنم که نگاهت نسبت به من هر چه باشد فعلاً مهم نیست. من از
تو می خواهم که به موضوع درس و به اهمیت این درس بیندیشی حتی اگر موقتاً من را در
اذهان خودتان نیز، مرا حذف شده بدانید این موجب می شود که دانشجو از طریق هدف درس و
از طریق اهمیت درس وارد عرصه شناخت استاد و همدلی با استاد شود. گام بعد، اصولاً من
در همان جلسه اول وقت کلاسم را تقسیم می کنم بخشی برای پرسش دانشجو، اختصاص می دهم
و به دانشجو می گویم: اولاً: پرسش هایی که مربوط به درس من است و ثانیاً مربوط به
شخصیت من به عنوان یک طلبه است که موظفم به این عنوان که درزیّ طلبگی به پرسش های
شما را جواب بدهم این وقت در اختیار شما هست باز بعد سعی می کنم با توجه به شرایط
سنی خودم از الفاظی استفاده بکنم که بار عاطفی قوی دارد؛ مثلاً دختران من، پسران من
و ممکن است دانشجویان در نگاه های اول این مفاهیم را درست یعنی به طور عمیق در
ذهنشان ننشانند، ولی این آغاز راه است این چند مقوله تقریباً باعث می شود که
زمینه های ابتدایی رابطه عاطفی با دانشجو ایجاد شود. البته نباید انتظار داشت در
جلسه اول و دوم حتی تا جلسه پنجم بتوان این بار عاطفی را قوی و مستحکم کرد. باید به
دانشجو فرصت بدهیم. به نظر من یک نوع برخورد عجولانه هست که استاد بخواهد در همان
جلسه اول این پل عاطفی را بزند این درست نیست. تجربه به ما نشان می دهد اگر در همان
جلسه بخواهیم این کار را کنیم مجبوریم از شخصیت خودمان کم بگذاریم و این صلاح نیست.
یعنی بیش از حد تواضع به خرج بدهیم و فروتنی کنیم که جایگاه شخصیتی استاد را
خدشه دار می کند که نه به صلاح دانشجوست نه به صلاح استاد نه به صلاح درس. بنابراین
توصیه ام این است که استاد در ایجاد این ارتباط نباید عجله کند. البته ترم کوتاه
است باید تدبیری بیاندیشد که هر چه زودتر این ارتباط ایجاد شود، ولی نه به آن
تعجیلی. یک مقداری زمان ببرد اشکالی ندارد که هم استاد در جایگاه خودش به دانشجو
معرفی بشود و هم این پل عاطفی ایجاد شود و هم اینکه دانشجو نسبت به درس نگاهش نگاه
علمی باشد و نه فقط نگاه عاطفی. البته دانشجوها انتظار دارند ـ در دانشگاه این یک
امر مرسوم و یک فرهنگ است ـ که استاد در همان جلسه اول خودش را معرفی کند، ولی
معرفی استاد باید در همان حدی باشد که از او انتظار دارند. من در جلسه اول به اجمال
از سابقه علمی، اجرایی و پژوهشی خودم سخن می گویم، چون احساس می کنم اگر در همان
جلسه اول بخواهم همه چیز را بگویم درست است که شاید نگاه دانشجو به من عوض می شود و
احساس کند مثلاً با یک استاد با تجربه سر و کار دارد، ولی از آن طرف پرتگا هش را
هم باید در نظر گرفت، زیرا دانشجو آن مقداری که عرض کردم انتظار دارد که در فرهنگ
دانشگاه مطرح است. و بیش از آن برای او، نوعی خود مطرح کردن است جز آنکه به تدریج
بحثی شود و به مقتضای بحث برخی از حقایق گفته شود مثلاً بحث تحریف قرآن، من
می گویم رساله دکتری من همین بوده و رساله من کتاب سال جمهوری اسلامی شده و در فلان
نمایشگاه در فلان همایش در فلان نهاد این کتاب رتبه آورده و… و بعد ادعا می کنم و
می گویم ادعایم این است که هر کس در هر پستی و در هر رتبه ای در این زمینه (تحریک
ناپذیری قرآن) حاضر است من حاضرم با او مناظره کنم، چون شاخه تخصصی ام این است.
یعنی مطلب را در یک بلندا و در یک سطح بسیار بالا اما نه در جلسه اول و دفعه اول
می برم. البته یک مسیر جدیدی هست که آن به نظر من خیلی بهتر است و آن این است که
استاد و سایت خودش را روی تخته بنویسید و بگوید دانشجویان عزیز سابقه علمی، پژوهشی
و اجرایی من در این سایت هست. دانشجویان این دغدغه را دارند که آن را ببینید. این
راه غیرمستقیم است و اثرش هم بیشتر.
اگر اجازه بفرمایید بیاییم وارد جزئیات این مقوله بشویم. مثلاً در تعیین هدف اصلح
یا تعیین اهمیت درس تغییر یک مثال بزنید که بیشتر ایجاد حساسیت می کند و در بیشتر
دانشجوها انگیزه ایجاد می کند.
در خصوص درس تفسیر، واقعیت این است که من همیشه سعی کردم به دانشجو تفهیم کنم
بدون قرآن راه به جایی نمی برید؛ حالا اینکه از چه طریق این را می شود تفهیم کرد
خواهم گفت. ولی از آن طرف هم سعی می کنم. تفهیم کنم که انتظار نداشته باشید من
استاد بتوانم همه معارف قرآن را برای شما بگویم؛ چون نه حجم زمانی و سطح علمی شما
این را اقتضا می کند. و نه سطح علمی خود من، ولی برای ایجاد انگیزه در خصوص درس
تفسیر همیشه به دنبال این بودم که به دانشجو تفهیم کنم مسیر غیر قرآن بی راهه هست و
ما ناگزیریم با قرآن زندگی کنیم بیشترین اهرمی را که به کار می برم، برای اینکه این
مطلب را در ذهن دانشجو جا بیندازم و در ذهن او به طور عمیق آن را قرار بدهم. طرح به
سَمت و سوی ابدیت انسان است. می گویم ما انسان ها بخواهیم و نخواهیم ابدی هستیم،
هیچ دلیلی هم بر محدودیت ما نیست. نه دلیلی عقلی و نه غیرعقلی همان جا هم دانشجو را
به تحدی می خوانم و می گویم شما اگر توانستید دلیلی بیاورید که معادی و ابدیتی در
کار نباشد من بدون امتحان به شما بیست می دهم. بدون امتحان یعنی با قدرت برخورد
می کنم سپس می گویم حال که ابدی هستیم دنیای دیگری و جهان دیگری پیش روی ماست و بنا
نیست ما فنا شویم. اصلاً نابود شدن، در قاموس وجود ما محال خواهد بود بلکه این تنها
تبدیل و تغییری است که از جهانی به جهان دیگر می رویم حالا که ابدی هستیم باید
بدانیم برای این ابدیت باید چه کار کنیم که نجات پیدا کنیم. البته نجات را هم اینجا
تبیین می کنم که مراد از نجات چیست، می گویم حداقلش این است که از یک تهدید دوزخی
رهایی پیدا کنیم و برای این کار عقل حکم می کند به سمت وحی برویم. این عقل است که
ما را به وحی فرا می خواند عقل می گوید از من کاری ساخته نیست، کلیتش را می فهمم
اگر ابدی هستی و اگر تهدیدی درباره عذاب توست و تهدید از کسی است که عاجز نیست،
یعنی خداوند، و عاجز نمی شود پس باید راهی را پیدا کنی و خودت را نجات بدهی. بر ایه
اهرم خیلی فشار می آورم و توضیح می دهم سعی می کنم به دانشجو تلقین کنم که من و تو
ناگزیریم برای این نجات با هدایت قرآن زندگی کنیم و باید با این کتاب زندگی کنیم.
باید از این کتاب بنوشیم باید از هدایت این کتاب سیراب شویم راه دیگری هم نداریم
این حکم عقل است. اینجا انگیزه دانشجو را از یک محدوده دنیایی به یک انگیزه ابدی
می برم و اینکه همواره با این کتاب باید باشد نه فقط برای سامان دهی زندگی
دنیایی اش این یک مسیری است که پیموده ام و به اذن الله خیلی هم موفق بودم. البته
می گویم حالا اینجا توضیحش را خیلی فشرده گفتم ولی آنجا خیلی توضیح می دهم و بارها
دانشجو را به تحدی می خوانم تا این دانشجو را از این چارچوب دنیا بشکنم و بعد بگویم
حالا بگو ما برای ابدیت چکار باید کنیم آیا غیر از راه قرآن راه دیگری داریم یا نه
پس باید برویم به محضر این کتاب. حالا برای رفتن به محضر این کتاب در حد خودمان
بدانیم این کتاب چه می گوید.
اشاره فرمودید برای ایجاد ارتباط عاطفی از الفاظی که بار عاطفی داشته باشد
استفاده می کنید. جنابعالی چه روش هایی را پیشنهاد می کنید مخصوصاً با توجه به
اینکه بعضی از دانشجوها برای اولین بار است که یک چنین ارتباط نزدیکی بین خودشان و
یک استاد روحانی، احساس می کنند.
افزون بر آن الفاظ عاطفی که خدمتتان گفتم. گفتم دخترم، پسرم من شما را درک می کنم
و واقعاً هم من بعضی وقت ها سرکلاس می گویم هر چند اگر کسی در فضای کلاس بنده نباشد
این تعبیر را ناخوشایند می بیند، ولی من خیلی وقت ها تعبیر عزیزم را بکار می برم،
ولی وقتی فضا آماده می شود از تعابیری مثل عزیزم من به شما عشق می ورزم ـ واقعاً هم
عشق می ورزم من به جوان عشق می ورزم ـ این تعابیر را به کار می برم آن هم به دلیل
یک پیشینه ای که در ذهن من است و به دلیل آن درسی است که استادم به من آموخت خودش
هم فدای جوان شد همه چیزش را برای جوان گذاشت. سرکلاس قدم زدن و رفتن تا آخر کلاس و
گاهی وقت ها مزاح های عاقلانه مزاح های حساب شده می تواند کارساز باشد؛ مثلاً
دانشجویی که دیر می آید می گویم خوب جریمه ات این هست در صف جلو که بنشینی. صف جلو
این را با لبخند می گویم ولی آن احساس می کند که در عین اینکه جریمه می دهد در عین
حال که جلو می نشیند ارتباطش را با من خیلی بیشتر و نزدیک تر می کند یا مثلاً آن
دانشجوهایی که آخر کلاس می نشیند من می گویم من نمی دانم آن آخر کلاس چه خبر است. و
یکبار در آخر کلاس می نشینم که ببینم آن آخر چه حال و هوایی دارد بالاخره در هر
شرایطی به اقتضای خودش سعی می کنیم که این ارتباط را ایجاد کنیم.
جنابعالی اگر اجازه بفرمایید در فضای ذهنمان وارد کلاس شویم تصور بفرمایید الان
جنابعالی وارد کلاس شدید می خواهید درس را شروع بفرمایید از نظر روشی و محتوایی چه
طور درس را حالا با یک گذر اجمالی در طول ترم از نظر روشی صاحب چه روشی هستید از
نظر محتوایی آیا واقعاً همان مطالب و محتوای کتاب تفسیر آقای قرائتی است.
به لحاظ روشی یک مبنا دارم یک مبنایی که همواره به آن وفادار بودم و آن این است
که سعی کردم با دانشجو در فراز و نشیب ها هماهنگ شوم. معنایش این است که همیشه به
نیاز دانشجو اندیشیده ام. به همین دلیل کتابی که در این زمینه تألیف کردم ۳۳ درس
است اما این ۳۳ درس در یک ترم درسی ۸ درسش را بیشتر نمی توانم بدهم اما طرح و تدوین
این ۳۳ درس به همین دلیل است که بتوانم با دانشجو در فراز و فرودهایش هماهنگ شوم.
حالا بحث به اینجا رسید از همین جا شروع می کنم بنده به لحاظ روشی اعتقادم این است
که کتاب معارف با توجه به شرایط عمومی دانشگاه شرایط سیاسی و اجتماعی درونی و
بین المللی و در عصر ارتباطات، کتاب باید به گونه ای طراحی و تدوین بشود که دست
استاد را باز بگذارد، برای اینکه هر وقت احساس کرد دانشجو نیازی به یک موضوع دارد
همان را نقد و در کلاس به عنوان یک درس ارائه بدهد. مثلاً امسال سال انسجام اسلامی
است، پارسال سال پیامبر اعظم(ص) بود. کتابهای ما باید به گونه ای طراحی شود که با
این شرایط وفق دهد به همین دلیل من به لحاظ روشی کمیت درس هایم را بالا می برم در
جلسه سوم ـ بعداً می گویم چرا جلسه اول و دوم نه ـ بلکه در جلسه سوم یا چهارم
می گویم که دانشجوها ۳۳ درس در این کتاب هست و هر درسی را ۳۰ ثانیه تا یک دقیقه
توضیح می دهم که محتوای این درس چیست بعد رأی گیری می کنم می پرسم کدام درس را دوست
دارید برایتان می گویم دانشجوها رأی می دهند به اولویت روی تخته، می نویسم تا ۱۵
درس ولی تا پایان ترم حداکثر ۸ تا ۹ تا درس را بیشتر نمی توانم بدهم گاهی وقت ها
احساس می کنم بنا به شرایط و بنا به فضای موجود یک درسی لازم است که داده شود.
می گویم این درس انتخابی نیست این را باید بخوانیم. بنابراین به لحاظ روشی هم خودم
را با دانشجو تطبیق می دهم هم کتاب درسی را. نکته دیگر این است که تجربه ما نشان
می دهد که خودتان هم می دانید فرصت برای ما بسیار اندک است در کل ترم ۲۰ ساعت
دانشجو در اختیار ماست اگر تعطیلی نخورد یعنی ۱۴ جلسه ۱۴ تا یک ساعت و بیست دقیقه
ما در بیست ساعت می خواهیم چکار کنیم من راهی را که رفتم فکر می کنم به اذن الله
راه موفقی بوده آمدم درسم را دو بخش کردم یک بخش را گذاشتم به عهده دانشجو که خودش
مطالعه کند. من اعتقادم این است که کتابهای درسی ما باید همین طور بشود. یک بخشی را
طوری تدوین کنیم که دانشجو خودش مطالعه کند بتواند بخواند و بفهمد و اگر احتمالاً
توضیحی دارد دو جلسه اول را به آن اختصاص می دهیم. اینکه گفتم بعد از جلسه سوم وارد
متن درسی می شوم برای همین بود اما بقیه کتاب به گونه ای است که اگر سرکلاس نباشد
درس را نمی فهمد یا اگر می فهمد مشکل دارد؛ یعنی اقتضای کتاب درسی این است که طوری
تدوین شود که دانشجو نتواند خودش از عهده اش برآید و همواره خودش را متکی به استاد
بداند. بنابراین به لحاظ روشی یک بخش کتاب را به عهده دانشجو می گذارم. در درس
تفسیر برخی احتیاط می کنم و همین جا هم می خواهم از اساتید معظم بخواهم که احتیاط
کنند خیلی استادها به دانشجوها بها می دهند خوب است و زمینه را آماده می کنند که
دانشجو برداشت خودش را از آیه بگوید به نظر ایجاد اعتماد بیش از حد درست نیست، یعنی
در این سطح بخواهیم یک میدان وسیعی باز کنیم صلاح نیست. دانشجو نباید از مفسران
قرآن احساس استغنا کند چون ممکن است از فرقان سر در بیاورد از منافقین سر در بیاورد
و این تجربه تلخ است و نباید ما به دانشجو آن قدر فرصت بدهیم که احساس کند از قرآن
برداشت می کند و این برداشتش و اعتماد کند. البته می شود زمینه هایش را فراهم کرد
آیه ای را ترجمه کرد بعد ارتباط معانی الفاظ آیه را گفت و گفت با توجه به این الفاظ
با توجه به این ارتباط معانی به نظر شما از این آیه چه می شود فهمید و بعد بلادرنگ
برداشت دانشجو را تصحیح کنید پس همواره دانشجو را در یک حال احتیاط نگه دارید؛ یعنی
به او تفهیم کنیم که درباره قرآن باید خیلی محتاط باشد و این خیلی مهم است این جای
نگرانی است در تفسیری که امروز ما شروع کردیم در دانشگاه. نکند دانشجویان در پایان
راه بعد از دو سال در این درس خدای ناکرده احساس کند خود مفسر است یا محتوای قرآن
تنها همان است که ما می گوییم که این خطرناک است.
از نظر محتوایی بعضی ها به صورت ترتیبی بعضی ها به صورت موضوعی بعضی از اساتید هم
یک سفارشات خاصی را دارند اینکه مثلاً می گویم در مورد تقوا ما آیات خاص تقوا را
دنبال کنیم این را به عنوان یک تفسیر موضوعی نمی دانند جنابعالی از لحاظ محتوایی
تفسیر را چطور تعریف می فرمایید.
به نظر من این بحث برمی گردد به اینکه ما در دروس معارف به طور عام و در درس
تفسیر به طور خاص، استاد محورباشیم. یا متن محور یا اسمش را من می گذارم کلاس محور
تجربه ناچیز من نشان می دهد ما در درس های معارف باید استادمحور باشیم ما نباید یک
متن را به استاد معرفی کنیم بگوییم الا و لابد همین را درس بدهد یا حتماً ترتیبی
درس بدهد یا موضوعی درس بدهد با این نظریه مخالفم. البته آنها جایگاه خودشان را
دارند، ولی اولویت اول با استاد است اجازه بدهید که ببینم استاد می خواهد چه کار
کند می خواهد ترتیبی یا موضوعی بگوید چون آنکه بیشترین بار را در این کلاس به دوش
خودش می گیرد در این درس به ویژه در درس تفسیر، استاد است و ما نباید دست و بال
استاد را ببندیم و او را در یک جهت خاصی مجبور کنیم.
ما فقط باید هنرمان این باشد که استاد را هدایت کنیم در همان چیزی که انتخاب کرده،
یعنی بگو اگر شما بخواهید تقوا را درس بدهید مثلاً به عنوان یک کار موضوعی باید
جوانب کار را این گونه ببینید، باید بحث تقوا را این گونه موضوع بندی کنید. باید به
این مباحث بیشتر بها بدهید در شیوه و ارائه درس باید چنین کار کنید؛ یعنی فقط جنبه
یک مشاور علمی داشته باشید. ولی نباید او را ملزم کنید که چکار کند خود بنده ۳۳
درسی را که نوشتم موضوعی است ترتیبی نیست و چنانچه گفتم اگر بخواهیم با دانشجو در
فضای ذهنی اش و فضای زندگی اجتماعی و خانوادگی و فرهنگی و بین المللی اش وارد شویم
چاره ای نداریم جز آنکه به سمت تفسیر موضوعی رویم و ما باید این قدر هنر و توان
داشته باشیم که دانشجو این فراز و فرود داشته باشیم. البته معنی اش این نیست که یک
متن ثابتی را در درس نداشته نباشیم، ولی باید همواره درس هایی را به عنوان درس
شناور داشته باشیم که به این اعتقاد دارم و این کاری ارزشمند است.
اگر برای اینکه بحث یک مقدار جنبه کاربردی بیشتری داشته باشد، لطف بفرمایید به
عنوان مثال یک موضوعی را محور صحبتتان قرار بدهید چند جمله ای را پیرامونش صحبت
کنید به عنوان تفسیر موضوعی آن روش را اعمال کنید.
مثلاً فرض کنید بنده در انتخاب رأی گیری که در آن ۳۳ درس می کنم تقریباً متوجه
شده ام دانشجویان بیشتر به درس شماره «۹» رأی می دهند. موضوع این درس آینده بشریت و
حکومت امام مهدی(عج) است. البته من این را در پرانتز می گویم و می خواهم از استادها
خواهش کنم که به این قضیه بیندیشند. بحث درباره امام زمان بسیار با برکت، کارساز و
تحول آفرین است و جاذبه زیادی دارد. و واقعاً مسئله فرهنگ انتظار و باور به مهدویت
بسیار مهم است دانشجو هم نسبت به او آن بیگانه اس
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 