پاورپوینت کامل جستاری پیرامون خلود در عذاب ۱۰۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل جستاری پیرامون خلود در عذاب ۱۰۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جستاری پیرامون خلود در عذاب ۱۰۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل جستاری پیرامون خلود در عذاب ۱۰۱ اسلاید در PowerPoint :

۱۳

چکیده

یکی از آموزه های دینی که کتاب و سنت به صراحت درباره آن سخن گفته اند مسأله خلود
در عذاب برای عده ای از اهل آتش در قیامت است. این حقیقت با تعبیرات گوناگون در
متون دینی آمده است. در مورد سازگاری و یا عدم سازگاری این آموزه دینی با مبانی
عقلی و فلسفی در میان عرفا و فیلسوفان اسلامی دیدگاههای گوناگونی مطرح شده است.
برخی بر این باورند که این آموزه با حکم قطعی عقل بر انقطاع عذاب همخوانی ندارد و
به همین خاطر چاره ای جز توجیه و تأویل نصوص دینی نیست. اما برخی معتقدند که میان
عقل و نقل در مورد این آموزه تضادی وجود ندارد. مثل محیی الدین عربی که به
ناسازگاری میان این دو اعتراف می کند و به همین خاطر به تأویل نصوص دینی تن می دهد.
در این مقاله به نقد و بررسی این دیدگاه پرداخته شده است.

خلود در عذاب در متون دینی

ی
کی
از آموزه های دی
نی
که از جهت موافقت و ی
ا عدم موافقت آن با عقل در می
ان متکلمان
و فی
لسوفان و عرفا بسی
ار مورد بحث و گفتگو واقع شده است، مسأله خلود در عذاب است.

ایات فراوانی
در قرآن مجی
د ی
افت می
شود که نسبت به خلود و جاودانگی
کی
فر کفّار
دلالت روشن دارد و با تعابی
ر مختلف ذی
ل: «عذاب الخلد»، «عذاب مقی
م»، «ما هم بخارجی
ن
من النّار»، «لا ی
خفّف عنهم العذاب»، «فی
العذاب هم خالدون»، «خالدی
ن فی
ها ابداً»،
و امثال آن این حقی
قت را بی
ان می
دارد. به عنوان نمونه به ذکر چند ایه در این باره
بسنده می
کنی
م:

۱ـ «والذی
ن کفروا و کذّبوا بایاتنا اولئک اصحاب النّار هم فی
ها خالدون»[۱]

۲- «انّ الذی
ن کفروا و ماتوا و هم کفّار اولئک علی
هم لعنه اللّه و الملائکه و
الناس اجمعی
ن خالدی
ن فی
ها لا ی
خفّف عنهم العذاب و لا هم ی
نظرون»[۲]

۳- «ی
ری
دون ان ی
خرجوا من النّار و ما هم بخارجی
ن منها و لهم عذاب مقی
م»[۳]

۴- «ی
ضاعف له العذاب یوم القیامه و ی
خلد فی
ه مهاناً»[۴]

۵- «خالدی
ن فی
ها لا ی
خفّف عنهم العذاب و لا هم ی
نظرون»[۵]

۶- «خالدی
ن فی
ها ابداً لا ی
جدون ولی
اً و لا نصی
راً»[۶]

دلالت این ایات و دهها ایه دی
گر بر جاودانگی
عذاب برای عدّه ای از جهنّمی
ان بسی
ار
واضح و روشن است.

روایات فراوانی
نی
ز بر همی
ن معنا دلالت دارد که از ذکر آنها خودداری
می
شود.

اشکالاتی چند درباره خلود در عذاب

امّا ادعا شده است که اعتقاد به خلود عذاب، از جهات مختلفی
با مبانی
عقلی
و فلسفی

سازگاری
ندارد که مهمتری
ن آنها ۳ دلی
ل ذی
ل است:

۱ـ ی
کی
از متقن تری
ن دلی
ل مخالفان خلود در عذاب این است که فطرت بشر، فطرت توحی
دی

است. سرشت همه انسانها اعم از کافر و مؤمن و فاسق (سعدا و اشقی
ا) با توحی
د و ایمان
به خدا عجی
ن شده است. به تعبی
ر قرآن همه انسانها در عالم «ذر» به ندای «الست
بربّکم» خداوند پاسخ مثبت و موحّدانه «قالوا بلی
» داده اند. بنابراین فسق و کفر
برای نفس انسان عَرَضی
است نه ذاتی
. طبی
عی
است که امور عرضی
تاب مقاومت در برابر
امور ذاتی
را ندارند. لذا گفته اند «العرض ی
زول و لا ی
دوم». بنابراین کفار و فسّاق
پس از تحمل عذابهای دردناک در مدت های مدی
د، از کدورتها و هی
ئات ظلمانی
کفر و فسق
رها می
شوند و فطرت اصلی
توحی
دی
آنها مجدّداً جلوه گری
خواهد کرد و در آن صورت اهل
نجات خواهند شد.

حکی
م محمدرضا قمشه ای در این باره چنی
ن سروده اند:

خلقان همه به فطرت توحی
د زاده اند

این شرک عارضی
شمر و عارضی
ی
زول

از رحمت آمدند به رحمت روند خلق

این است سرّ عشق که حی
ران کند عقول

و ی
ا گفته است:

اصل نقدش لطف و داد و بخشش است

قهر بر وی
چون غباری
از غشق است

مولوی
نی
ز می
گوی
د:

ما هم از مستان این می
بوده ایم

عاشقان درگه وی
بوده ایم

ناف ما بر مهر او ببری
ده اند

عشق او در جان ما کاری
ده اند

۲- رحمت خداوند رحمت واسعه است (و رحمتی
وسعت کلّ شی
ء) در دعا نی
ز آمده است: «ی
ا من
سبقت رحمته غضبه» مقتضای وسعت و سبقت رحمت خدا این است که بر غضب او غلبه کند و
کفار از آتش در نهایت خلاص شوند.[۷]

۳ـ مدت حی
ات و عمر بشر در دنی
ا محدود و موقت است و گناهانی
را که انجام داده است
نی
ز محدود و متناهی
است. با عنایت به اینکه عدل الهی
ایجاب می
کند که می
ان جرم و
جری
مه و گناه و عقوبت آن تناسب وجود داشته باشد، نمی
توان به خلود در عذاب تن داد
زی
را لازمه آن این است که خداوند بنده خود را به خاطر گناهان محدود و متناهی
، عقوبت
نامحدود و نامتناهی
کند که خلاف عدل است.

به هر حال در مورد خلود در عذاب به زعم و ادّعای تعدادی
از عرفا و حکما می
ان عقل و
دی
ن تنافی
و ناسازگاری
مشاهده می
شود. صدر المتألهی
ن از کسانی
است که در بسی
اری
از
کتب خود این تنافی
را اعتراف کرده است. و با عنایت به اینکه ادله عقلی
عدم خلود و
انقطاع عذاب را تامّ و متقن می
داند. به توجی
ه و تأوی
ل نصوص دی
نی
در این مورد
پرداخته است. صدرا در این مسأله آن چنان که از کتب مختلف تفسی
ری
و فلسفی
او استفاده
می
شود سخت متأثّر از ابن عربی
بوده است. آن کس که بی
ش از همه و پی
ش از همه بر عدم
خلود و انقطاع عذاب در آخرت اصرار کرده است ابن عربی
بوده است.

نفس اهتمام ورزی
دن صدرا در توجی
ه و تأوی
ل ایات و روایات دالّ بر خلود در برابر
ادلّه قطعی
عقل (البته به زعم ملاصدرا) خود نشانگر دی
دگاه وی
در مورد رابطه عقل و
دی
ن است ـ به این معنا که در دی
دگاه صدرا هی
چ گاه مضامی
ن کتاب و سنت و آموزه های
شری
عت با حکم قطعی
عقل تضاد و ناسازگاری
ندارد. و اگر در جایی
تضادی
مشاهده شود
تضاد بدوی
و ظاهری
است. اصل این راهکار در جمع می
ان عقل و نقل چی
زی
است که مورد
قبول علمای دی
نی
است. خواجه نصی
رالدی
ن طوسی
می
گوی
د: «و قد ی
فی
د اللّفظی
القطع و
ی
جب تأوی
له عند التعارض»[۸] ی
عنی
گاهی
دلی
ل لفظی
قطع آور است. و در صورت تعارض باید
آن را تأوی
ل برد. علامه حلی
در شرح این عبارت می
نوی
سد:

«اگر دو دلی
ل نقلی
و ی
ا دلی
ل عقلی
و نقلی
با هم تعارض کردند باید دلی
ل نقلی
را
تأوی
ل برد. در صورت تعارض دو دلی
ل نقلی
مسأله روشن است زی
را محال است که ادلّه نقلی

شرعی
با هم تناقض و ناسازگاری
داشته باشند. و اما در صورت تعارض دلی
ل عقلی
و نقلی

نی
ز چاره همی
ن است. به این دلی
ل، تأوی
ل و توجی
ه را تنها متوجه دلی
ل نقلی
نمودی
م که
اگر چنی
ن نکنی
م، سه راه دی
گر در پی
ش رو داری
م که همه آنها مردود است ی
ا به هر دو
دلی
ل عمل کنی
م و ی
ا هر دو دلی
ل را دور بی
ندازی
م و ی
ا دلی
ل عقلی
را دور بی
ندازی
م و
به نقلی
عمل کنی
م. چون دلی
ل عقلی
اصل و اساس دلی
ل نقلی
است (ی
عنی
حجی
ت و اعتبار
دلی
ل نقلی
به خاطر عقل است) اگر اصل را باطل کنی
م قهراً فرع نی
ز باطل می
شود. پس
تنها راه این است که به تأوی
ل نقلی
روی
آوری
م و دلی
ل عقلی
را بر مقتضای خود باقی

بگذاری
م.»[۹]

جادارد به دلیل اهمیت مطلب بخشی از عبارات صدرالمتألهین – هر چند طولانی است-

آورده شود:

در ذی
ل عنوان «فی
کی
فی
ت خلود اهل النار فی
النّار» در اسفار می
گوی
د:

«این مسأله بسی
ار پی
چی
ده و دشوار است و محل اختلاف نظر می
ان علمای رسمی
و علمای
کشفی
می
باشد. و نی
ز می
ان اهل کشف نی
ز اختلاف نظر است که ایا عذاب جهنم بر دوزخی
ان
جاودانه و بی
نهایت است ی
ا اینکه در سرای بدبختی
برای آنها نعمتی
خواهد بود و عذاب
آنها تا زمانی
مشخّص پایان می
ی
ابد؟ همگان در عدم خروج کافران از دوزخ اتفاق نظر
دارند و معتقدند که تا بی
نهایت در آن خواهند ماند، زی
را هر ی
ک از دو سرا (سرای
خوشبختی
و سرای بدبختی
) را آبادگرانی
است و هر ی
ک از آن دو را جماعتی
است که آن را
پُر می
کنند.

بدان که اصول حِکمی
دلالت بر این دارد که قسر (جری
ان زورکی
خلاف طبی
عت) بر طبی
عت
ادامه پی
دا نمی
کند و اینکه هر ی
ک از موجودات طبی
عی
را غایتی
است که در وقتی
بدان
منتهی
می
گردد و آن خی
رو کمالش می
باشد و اینکه واجب تعالی
اشی
ا را به گونه ای پدی
د
آورده است که بر قوه ای سرشته شده اند که بدان، خی
ر موجودشان حفظ می
گردد و به
وسی
له همان، کمال مفقودشان را طلب می
کنند… از این جهت است که هر ی
ک از آنها را
عشق به وجود و شوق به کمال وجود است که آن، غایت ذاتی
اش می
باشد که همان را
می
طلبد و بالذّات به سوی
آن حرکت می
کند. سخن در غایت آن وغایت غایتش، تا آن که
منتهی
به غایت الغایات و خی
ر خی
رات گردد نی
ز این گونه است. مگر اینکه وی
را
بازدارنده ای و ی
ا وادارنده به زور، باز دارد، ولی
بازدارنده ها و وادارنده های به
زور، نه اکثری
و نه دائمی
اند و گرنه نظام خلقت باطل و بی
هوده می
گشت و اشی
ا تعطی
ل
و مهمل، و خی
رات پوچ و ی
اوه می
گشتند و زمی
ن و آسمان بر پا نبودند و آخرت و دنی
ا
پدی
د نمی
آمد… پس دانسته شد که تمام اشی
ا ذاتاً طالب حق اند و مشتاق لقای او
می
باشند و کراهت و عداوت نسبت به حق، عرضی
است . هر کس لقای الهی
را بالذات دوست
بدارد خداوند هم لقای او را بالذات دوست دارد و هر کس لقای خدا را به سبب مرضی
که
بر نفسش وارد شده بالعرض ناخوش داشته باشد خداوند هم بالعرض لقای او را ناخوش دارد،
لذا مدت زمانی
عذابش می
کند تا آنکه مرضش بهبود ی
ابد و به فطرت اصلی
خوی
ش بازگردد و
ی
ا آنکه به این کی
فی
ت عادت گرفته و درد و عذابش به سبب حصول ناامی
دی
زایل شده و
برایش فطرت ثانوی
دی
گری
که فطرت کافران ناامی
د از رحمت الهی
است ـ آن رحمتی
که
اختصاص به بندگانش دارد ـ حاصل گردد. اما رحمت عام، رحمتی
است که تمام موجودات را
فرا گرفته است چنانکه فرمود: «عذابی
اصی
ب به من اشاء و رحمتی
وسعت کل شی
ء»[۱۰]

ی
عنی
عذاب خوی
ش را به هر کس که خواهم می
رسانم و رحمت من همه چی
ز را فرا گرفته است.
و نزد ما اصولی
است که دلالت بر این دارند که دوزخ و رنجها و بدی
هایش بر اهلش
همی
شگی
است، چنانکه بهشت و نعمتها و خی
راتش بر اهلش همی
شگی
است، جز اینکه دوام برای
هر ی
ک از آن دو به معنای دی
گری
است.»

صدرا در ادامه مفصّلاً به این نکته می
پردازد که نظام دنی
ا جز به واسطه نفوس خشن و
دل های سنگ و سخت و دجّالان و حی
له گران و شی
اطن جن و انس و حی
وان صفتان دنی
ا طلب و
گناهکاران، سامان نمی
ی
ابد. آبادانی
دنی
ا به وسی
له آنها (دنی
اطلبان) صورت می
گی
رد و
در سایه تلاش آنها اهل ایمان و تقوا بهره می
برند. اگر همه مردم، نی
ک بختان خدا
ترس و صاحبدلان خاشع و خاضع بودند نظام دنی
ا مختل و تباه می
گشت و کسی
به عمران و
ساماندهی
این دنی
ا همّت نمی
گماشت. به همی
ن خاطر حکمت الهی
ایجاب می
کند که در
کنار اهل ایمان و آخرت طلبان، دنی
اطلبان سخت طلب و شهوت پرستی
آفری
ده شوند.

صدرا در این رابطه به ایه ۱۳ سوره سجده: «و لو شئنا لآتی
نا کل نفس هداها و لکن حق
القول منّی
لأملئن جهنم من الجنّه و الناس اجمعی
ن» استشهاد می
کند و در جای دی
گری

به ایه ۱۷۹ اعراف: «و لقد ذرأنا لجهنّم کثی
راً من الجن و الأنس لهم قلوب لا ی
فقهون
بها و لهم اعی
ن لا ی
بصرون بها و لهم آذان لا ی
سمعون بها اولئک کالأنعام بل هم اضلّ
اولئک هم الغافلون» استشهاد می
کند که به نظر او دلالت بر این دارد که بسی
اری
از جن
و انس در حکمت الهی
برای آتش آفری
ده شده اند.

سپس به دنبال آن می
گوی
د: «و چون وجود هر گروهی
به حسب قضائی
الهی
و اقتضای ظهور
اسمی
ربانی
است، آنها را غایاتی
حقی
قی
و منازلی
ذاتی
است. و امور ذاتی
که اشی
ا بر
آنها سرشته شده اند اگر بازگشت بدانها واقع شود، ملایم و لذی
ذ می
باشند گرچه از
آنها مدّت زمانی
دراز جدایی
واقع گردد و روزگاری
مدی
د از استقرار بر آن مانعی
پی
دا
شود. چنانکه خداوند فرمود: و حی
ل بی
نهم و بی
ن ما ی
شتهون[۱۱]. خداوند متعال به تمام
اسماء و صفات در تمام مراتب و مقامات تجلّی
می
کند. او رحمان و رحی
م است و همو عزی
ز
قهّار است. در حدی
ث آمده است: اگر گناه نمی
کردی
د خداوند شما را می
برد و گروه
دی
گری
می
آورد که گناه کنند.»

صدرا پس از این کلام ابن عربی
در فتوحات مکی
ه را به عنوان تایی
د سخن خوی
ش نقل
می
کند که گفته است: «اهل دو سرا (سرای سعادت و شقاوت) در سرای خود وارد می
شوند،
نی
ک بختان به فضل و کرم الهی
و اهل آتش به عدل الهی
، در آن دو سرا به واسطه اعمال
فرود می
ایند و سبب نی
ات جاودان می
مانند. لذا اهل دوزخ به جزای کی
فر و عقوبت، درد
و رنج را به موازی
مدت عمر شرک خود در دنی
ا، دری
افت می
کنند و چون مدت به سرآمد،
خداوند برای آنها در سرایی
که در آن مخلّدند، نعمت و برخورداری
قرار می
دهد، به
طوری
که اگر وارد بهشت شوند، به جهت عدم موافقت طبعی
که بر آن سرشته شده اند دردمند
و افسرده می
گردند، زی
را آنان به آنچه در سرایشان است ـ از آتش و زمهری
ر و گزی
دن
افعی
ان و کژدمان ـ لذت می
برند چنانکه اهل بهشت از سایه و نور و بوسی
دن حوران زی
با
لذّت می
برند. برای اینکه طبایع آنها، این را اقتضا و درخواست دارد. ایا نمی
بی
نی

که سرگی
ن گردان (حشره خاص) به طبی
عت خود از بوی
گُل ناراحت و از بوی
گند لذت
می
برد، و شخص تب دار از بوی
مُشک آزار می
بی
ند؟ پس لذات تابع ملایم ها هستند و
دردها تابع عدم آن.»

صدرا پس از بی
ان مطالبی
در توضی
ح نکته اصلی
خود (انقطاع عذاب) می
گوی
د:

«دردها و رنج ها (در آتش جهنم) دلالت بر وجود جوهری
اصلی
دارند (فطرت پاک توحی
دی

انسان) که مضادّ با صفات و هی
آت پست حی
وانی
است و مقاومت و پایداری
می
ان دو متضادّ
نه دائمی
است ونه اکثری
ـ چنانکه در جای خودمحقّق گشت ـ ناگزی
ر ی
ا منتهی
به بطلان
ی
کی
از آن دو می
شود و ی
ا به رهایی
. ولی
جوهر نفسانی
انسان تباهی
و فساد را
نمی
پذی
رد، بنابراین ی
ا هی
آت پست با زایل شدن اسبابشان زایل شده و انسان به فطرت
خود باز می
گردد و داخل بهشت می
شود ـ البته اگر هی
آت از باب اعتقادات مانند شرک
نباشد ـ و گرنه انقلاب و دگرگونی
به فطرت دی
گری
پی
دا می
کند و از رنج و عذاب رهایی

می
ی
ابد…»

صدرا پس از استشهاد به ایه ۱۷۹ اعراف (و لقد ذرأنا لجهنم کثی
راً من الجنّ و
الأنس…) می
گوی
د:

«مخلوقی
که غایت وجودش آن است که به حسب وضع الهی
و قضای ربّانی
وارد جهنم گردد،
ناگزی
ر این ورود باید موافق طبعش و کمالی
برای وجودش باشد، چون غایات کمالات وجودند
و کمالِ موافق چی
زی
، در حق او عذاب به حساب نمی
اید بلکه برای آنها که برای درجات
بلند آفری
ده شده اند عذاب است.»

پس از این صدرا سخنی
را بی
ان می
کند که گوی
ا در پی
این است که دو دلی
ل دی
گر برای
انقطاع عذاب ارائه دهد: ی
کی
اینکه رحمت واسعه خداوند مانع از خلود کفار در عذاب
است و دی
گر اینکه همه چی
ز در این عالم بر حسب قضا و قدر الهی
است ـ حتی
اختی
ار و
انتخاب ما ـ چگونه ممکن است با این همه، عذاب را بر اهل عذاب جاودانه سازد؟

صدرا در ادامه مطلب، تحت عنوان «نقل فی
ه تأکی
د» مطالب زی
ادی
را از ابن عربی
در
فتوحات مکّی
ه و قی
صری
در شرح فصوص می
آورد.

بخشی
از مطالبی
که از ابن عربی
در مورد دسته ای از اهل دوزخ که مخلّد در دوزخند نقل
می
کند چنی
ن است:

«اهل این سرای دی
گر (جهنم) در آن باقی
بمانند، لذا درها قفل می
شود و جهنم بسته
می
گردد و مایو

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.