پاورپوینت کامل الگویـی در ارائه درس اندیشه اسلامی(قسمت دوم)مصاحبه با حجت الاسلام والمسلمین دکتر ابوالفضل کیاشمشکی ۷۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل الگویـی در ارائه درس اندیشه اسلامی(قسمت دوم)مصاحبه با حجت الاسلام والمسلمین دکتر ابوالفضل کیاشمشکی ۷۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل الگویـی در ارائه درس اندیشه اسلامی(قسمت دوم)مصاحبه با حجت الاسلام والمسلمین دکتر ابوالفضل کیاشمشکی ۷۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل الگویـی در ارائه درس اندیشه اسلامی(قسمت دوم)مصاحبه با حجت الاسلام والمسلمین دکتر ابوالفضل کیاشمشکی ۷۷ اسلاید در PowerPoint :
۴۴
اشاره:
در شماره پیشین قسمت اول گفتگوی معارف با جناب حجت الاسلام دکتر کیاشمشکی در مورد
چگونگی طرح مباحث اندیشه اسلامی ۱ و ۲ منتشر شد، اکنون نظر شما را به قسمت پایانی
این گفتگو جلب می نماییم.
با توجه به آنچه فرمودید مسئله اوصاف الهی چگونه طرح می شود؟ آیا اساساً به این
بحث می پردازید؟
بله! بنده فکر می کنم که بحث الهیات، عمدتاً در بحث اوصاف می باشد؛ زیرا قرار است
خداوندی را انتخاب کنیم که شایسته خداوندی است. ما در بحث مبانی انسان شناختی یا
نیازهای انسانی که بحث می کنیم ضرورت فطری میل به خدا یا گرایش به خدا را روشن
می کنیم نه اثبات؛ چون وقتی بعداً تبیین می کنیم می بینیم که چنین گرایشی دارد و
بعد می گوییم که این میل کور است. فطرت خیلی مجمل است و بیشتر در حد یک استعداد و
ظرفیت می باشد، مثل اینکه یک دانه گندم می تواند تبدیل به یک خوشه و چندین ساقه شود
و گندم بدهد. بنابراین وقتی می گوییم فطری است، یعنی این قابلیت ها در آن وجود
دارد، ولی آن تفصیل در آنجا نیست. مثلاً یک زمانی فکر می کردیم در نطفه یک آدم یک
آدم کوچولو هست و بعد بزرگ می شود. در صورتی که نطفه، استعداد آدم شدن را دارد و
فطرت دارای چنین حالتی است که یک ظرفیت و استعداد است و گاهی راز انحراف فطرت به
خاطر همین ظرفیت و کشش است. استاد مطهری نیز در بحثهایش به مجمل بودن فطرت اشاره
می کند که عقل و وحی باید این فطرت را تحلیل کنند که در اینجا کارکرد دین روشن
می شود و الا اگر فطرت کفایت می کرد نه به عقل احتیاجی بود و نه به وحی و هر کدام
از اینها در فرآیند هدایت گری انسان یک نقشی دارند. بنده فکر می کنم سلطان بحث ما
بحث «صفات» است. انسان فطرتاً به خداوند یکتا، حکیم، عادل و… گرایش دارد و با
چنین خدایی ارتباط دارد.
آیا در بحث شرور نیز وارد می شوید؟ رویکرد شما در این بحث چیست؟
بحث شر بحث خوب و واقعاً یک مسئله است؛ به همین دلیل غربی ها اخیراً می گویند
مهم ترین پناهگاه ملحدین همین بحث شر است و برای توده مردم خیلی مهم است؛ زیرا در
مواقع سختی ها همه برهانهای فلسفی با چالش روبرو می شوند و اگر به این مسئله
پرداخته نشود، مشکلات اعتقادی زیادی بوجود می آید. بنده گاهی به هنگام پیدایش
مشکلات حس می کنم که خداوند مرا امتحان می کند که این همه فلسفه خواندی و برهان
صدیقین را به ۲۰ روایت درس می دهی، اما در یک سختی دچار مشکل می شوی. از این رو بحث
شر خصوصاً در بین دانشجوها خیلی مهم است؛ چون از لحاظ روحی در وضعیت خوبی نیستند.
دانشجو قبل از ورود به دانشگاه، بهشتی را روبروی خود ترسیم می کند و وقتی وارد
می شود با جهنم روبرو می شود. این مطلب را وقتی من به خودشان می گویم تأیید می کنند
به آنها می گویم شما قبلاً یک سعادتی می دیدید اکنون احساس می کنید سراب بوده است و
هر چه جلو می روید می بینید که خیلی عقب هستید و باید به گونه ای به این مشکلات
پاسخ داده شود و اگر خدا هست و مشکل گشاست و تمام نیازهای ما را پاسخ می دهد، پس
این مشکلات، دردها و رنج ها چیست؟
آیا فرصتی برای طرح بحث معاد هم می ماند؟ چگونه به مسئله معاد می پردازید؟
بله بحث معاد هم خواهد آمد، ولی در حد کلیات بحث می کنم؛ زیرا یکی از بزنگاههای
اصلی بحث است. در بحث معنای زندگی که یکی از مشکلات اساسی در دوران مدرن است، مسئله
معاد کمک مهمی است. قرار است این آدم در یک جایی سنجیده شود و محک بخورد و ماحصل
زندگی اش در آنجا عرضه شود، بنابراین معنای زندگی در بحث معاد متجلی می شود. البته
این را نیز عرض کنم که بنده محتوای جدیدی غیر از چیزهایی که گفتم نمی آورم، ولی سعی
می کنم از محتوای سنتی، قرائتی جدید داشته باشم و بیشتر تلاشم در این است.
این باعث می شود که دانشجو ارتباط بیشتری برقرار کند، مشکلی که الان داریم همین
عدم برقراری ارتباط دانشجو با درس است. درباره متن درسی نیز اگر ممکن است توضیح
دهید. آیا این مطالب را بر اساس متن خاصی ارائه می کنید؟
نه متن خاصی ندارم و معمولاً از همان متون مدون نهاد استفاده می کنم؛ چون بالأخره
برای امتحان هم لازم است متن خاصی مدنظر باشد و موضوعات و سرفصلها را از آنجا
انتخاب می کنم، ولی برای بحث خودم در کلاس از این فضا استفاده می کنم. لذا برای
امتحان می گویم باید کلاس را یادداشت کنید و یک بخشی از نمره را از کتاب می آورم و
یک بخشی از نمره را از همین بحثها استفاده می کنم.
ما در بحث معنای زندگی کلاً ضعیف هستیم و اینها یک سری بحث های اساسی است و
غربی ها نیز خیلی در این زمینه کار کرده اند.
بله! خیلی کار کرده اند، بنده اخیراً در اینترنت جستجو می کردم کتاب ها و مقالات
زیادی از آنها در این باره دیدم و خوب هم کار کرده اند و یک دسته بندی خوبی
کرده اند. سه دیدگاه در مورد معنای زندگی مطرح می کنند: یکی این دیدگاه که می گوید
زندگی بدون جهان دیگر معنایی ندارد؛ چون آدمی بزرگ تر از این جهان است و این جهان
برایش بی معناست. گروه دیگری به نام «ناتورالیست »ها سعی می کنند در داخل همین فضای
طبیعی، فیزیکی و مادی به زندگی معنا دهند و دسته دیگر یعنی «نیهلیست »ها منکر معنا
هستند. غربی ها راجع به تک تک اینها بحث می کنند، شعبه ها و فروعشان گفته می شود و
خیلی خوب بحث می کنند. فایلهای صوتی در اینترنت دیدم که یکی دو ساعت در این مورد
صحبت می کند و خیلی خوب است و ما اگر مقداری از اینها را تجربه و مقداری را بومی
کنیم و با بحثهای قرآن و مباحث فلسفی و عرفانی خودمان تطبیق کنیم خیلی مؤثر خواهد
بود. خلأیی که در بحث های معارفی داریم متأسفانه همین است که با بحث های جدید در
این زمینه ها آشنا نیستیم.
توسعه اطلاعاتی لازم وجود ندارد و برای استفاده از این بحث ها استاد باید بسیار پر
مطالعه باشد، آرای سنتی و جدید را خوب بشناسد. با آیات و روایات خوب آشنا باشد،
اشعار و داستان های ادبیات فارسی را بشناسد، ولی متأسفانه استاد معارف با این شرایط
خیلی کم است.
در مباحث معارف (۱) شرک یکی از بحث های مهم است و اینکه آیا مردم مشرک هستند و ما
مشرکانه زندگی می کنیم یا موحدانه به چه صورت بحث می شود؟
در اینگونه بحث ها از تشکیک خیلی استفاده می کنم. اصل تشکیک ملاصدرا خیلی کمک
می کند و آدمها را سلسله مراتب می کنم. در بحث انسان شناسی انسان را طیفی تعریف
می کنم و می گویم که انسانها طیفی هستند یک سر، سفید سفید و یک سر، سیاه سیاه. در
روانشناسی هم به همین صورت است و انسانها بیشتر خاکستری هستند. لذا در بحث
آموزه های دینی، معنویت، اخلاق، ایمان به این صورت است که نه سفید، سفید است نه
سیاه، سیاه و اکثر انسان ها بینابین هستند. شرک و توحید هم چنین حالتی دارد. در
مقوله های دینی، این رابطه برقرار و طیفی است برای درجه ای نوع خاصی ارتباط با خدا
توحید محسوب می شود و برای آن کفایت می کند، ولی اگر کسی بخواهد رابطه صمیمی تر و
مقامی بالاتر داشته باشد، باید روابط خود را باز تعریف کند و این رفتار برای او خوب
نیست و شرک محسوب می شود و این تشکیک خیلی کمک می کند.
بسیاری از اوقات دانشجویان با طرح اینگونه مباحث از زبان ملاصدرا، به مطالعه آثار
او مشتاق می شوند. البته تذکر می دهم که نمی شود بدون استاد و مقدمات سراغ اینگونه
کتاب ها رفت.
آنچه فرمودید در رابطه با اندیشه اسلامی (۱) بود درباره اندیشه اسلامی(۲) چطور؟
به نظر شما مباحث این درس را بهتر است با چه رویکردی ارائه کرد؟
در معارف (۲) بحث از جهتی جذاب تر از معارف (۱) است. در معارف(۲) ما بحثهای نبوت
و امامت را داریم و خیلی بحث خوبی است. و در آنجا باید به مباحث نگاهی عرفانی داشته
باشیم و به نظر من نوع نگاه عرفای ما بهترین راه حل را برای مسئله امامت و ولایت
دارد و امام خود نیز در ولایت فقیه ملهم از دیدگاه انسان کاملی است که عرفا دارند.
در آنجا وقتی بحث سعادت و بحث تقدیس، گرایش های فطری، نیازهای فطری و تلاش در جهت
پاسخ یابی به تقدیس مطرح می شود، این سئوال بوجود می آید که ما با چه ابزارهایی
می توانیم نیازهایمان را بهتر بشناسیم و هم راه حلهای پیشنهادی را ارزیابی کنیم و
توان ما در تشخیص راه درست زندگی و رسیدن به سعادت و خوشبختی چقدر است. و کاستی های
ما چقدر است. این بحث خیلی خوبی است. برهان ضرورت نبوت عامه نیز به همین بر می گردد
که آیا این آدم می تواند به تنهایی راه سعادت را پیدا کند یا نه. تمام بحث همین
جاست و توسعه اطلاعاتی اینجا می تواند به کمک آید. می توانیم مکاتب دیگر را مثال
بزنیم که اینها چقدر توانسته اند بشر را به سعادت رهنمون شوند و چقدر مشکل ساز
شدند. در اینجا بحث فرهنگ غرب خیلی مهم است که ما بتوانیم نظرات منتقدین درونی غرب
را نسبت به تکنولوژی، دنیاگرایی و لذت گرایی طرح کنیم و معضلاتی که در قرن جدید
مطرح شده است، مثل بحران معنویت و اخلاق، خیلی در اینجا ارزش دارد. مکاتبی که این
همه آوازه دارند در این مسائل مشکل دارند و مشکلات مبنایی انسان را حل نکرده اند،
خیلی هم بخواهند مشکلات را حل کنند تا دم مرگ راه حل دارند و در مسئله مرگ به
بن بست می رسند. بنده به دانشجو می گویم اگر قانع می شوی که خوب و اگر مشکل داری،
این گونه مکاتب نیز نمی توانند مشکل تو را حل کنند. اینجا بحث آموزه های فوق عقلی و
منابع معرفتی بیرون از فضای عقل مطرح می شود که همان نیاز انسان به وحی است. بنده
در کلاس در مورد وحی، حقیقت وحی را بحث می کردم که بسیار مفید بود. تلقی متعارف این
است که پیامبر(ص) در جایی نشسته و یک نفر از پشت می آید و یک چیزهایی به پیامبر(ص)
می گوید که باید به اطلاع مردم برساند و غالباً به این صورت فکر می کنند و تلقی
مادی گرایانه دارند. اگر این تلقی مادی گرایانه درست باشد باید دیگران هم بتوانند
همان را ببینند و بشنوند. در این زمینه نیز عرفای ما بحث های بسیار خوبی دارند که
فعلاً زمینه برای گفتن وجود ندارد. امام (ره) می گوید: معجزاتی که پیامبر انجام
می داد کار خودش بود نفس به مرتبه ای می رسد که این کار را انجام می دهد و جبرئیل
را پیامبر به پائین می کشد و روح بزرگی است که حقایق را از بالا به پائین می کشد و
این طور نیست که منفعل باشد و یا خداوند با مسیح هماهنگ باشد که تو فوت کنی من مرده
را زنده می کنم، اصلاً مسیح خود به این درجه رسیده است. اینها خیلی مهم هستند که
انسان می تواند به کجا برسد و در این موقع آموزه های دینی و قرآن چه مسیری را
پیشنهاد می کند و مکاتب دیگر چه مسیری را پیشنهاد می کنند. و این مقایسه خیلی خوب
است. در اینجا الگوسازی نیز مطرح می شود و ورود از این منظر برای دانشجو خیلی قابل
قبول است که مثلاً شما می خواهید یک فرم زندگی را انتخاب کنید الگوها خیلی مهم
هستند، خواننده ها، هنرپیشه ها، فوتبالیست ها و مانند اینها اگر انسان فرم ایده آل
زندگی خود را در یک ماکت ببیند برایش خیلی جذاب است و دو مقوله الگو و انسان کامل
خیلی مهم هستند. دین اسلام می گوید که الگویی که من معرفی می کنم، پیامبر اکرم(ص)
است. «لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ»(احزاب/۲۱)،
انسان کامل و اسوه حسنه است و بعد شواهد و مدارک می آورد و مطرح می کند. پیامبر
تنها یک واسطه برای انتقال اطلاعات نیست که معمولاً ما در کلام سنتی، پیامبر را
اینگونه می بینیم؛ در حالی که پیامبر یک انسان نمونه ای است که ما باید از او الگو
بگیریم. وحی از حسنات این نبوت است؛ یعنی پیامبر به درجه ای از کمال می رسد که
خداوند با او صحبت می کند و اگر شما هم این مسیر را طی کنید خداوند با شما نیز صحبت
خواهد کرد و عرفا نیز به این معتقد هستند که باب ولایت مفتوح است. بحث امامت و نبوت
در این قالب ها بیان می شود و جنبه های دیگر نمودهای این بحث می شوند مثل رهبری
اجتماعی، سیاسی و دینی از نمودهای این مسئله می شوند. این همان
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 