پاورپوینت کامل ضرورت برنامه ریزی برای استادان و دروس معارف اسلامی ۶۳ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ضرورت برنامه ریزی برای استادان و دروس معارف اسلامی ۶۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ضرورت برنامه ریزی برای استادان و دروس معارف اسلامی ۶۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل ضرورت برنامه ریزی برای استادان و دروس معارف اسلامی ۶۳ اسلاید در PowerPoint :

۲۷

اشاره:

حضرت آیت الله مصباح یزدی در تاریخ ۱۲/۱۱/۸۶ در جمع مدیران گروه های معارف اسلامی
دانشگاه ها درباره ضرورت برنامه ریزی و رفع کمبودها و نیازهای استادان معارف را
گوشزد نمودند. مشروح بیانات ایشان تقدیم می گردد.

معارف

ضمن عرض سلام و خوش آمد گویی به اساتید محترم، از خدای متعال درخواست می کنیم که به
همه ما توفیق قدردانی از نعمت های بی شمار و انجام وظایفی که بر عهده ماست مرحمت
فرماید. اگر به اجمال یک دسته بندی و ارزش گذاری از کارهایی که در کشور انجام
می شود، صورت دهیم به گمان بنده کاری که اساتید محترم انجام می دهند، در ردیف اول
قرار دارد؛ زیرا اولاً در مهم ترین بخش های نظام و جامعه ما تأثیر می گذارند؛ یعنی
بخش فرهنگ انسانیت انسان و اسلامیت نظام به این بسته است. ثانیاً تأثیری که دارند
منحصر به یک فرد و یک گروه نیست؛ این تأثیر هم در اساتید، هم در دانشجویان و هم در
کارمندان دانشگاه هاست. اگر این برنامه به طور صحیح انجام شود می تواند تحول عظیمی
را مستقیماً در دانشگاه و غیرمستقیم در سایر بخش ها بوجود بیاورد؛ اما آنچه با
عنوان نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها انجام گرفته و در حال انجام است
نسبت به آن نیازی که دانشگاه ها دارند، تناسب چندانی ندارد؛ یعنی نیاز خیلی بیشتر
از عرضه است؛ هم از نظر کمیت، تعداد کافی برای پاسخگویی به این نیازها نداریم و هم
از نظر کیفیت می بایست بیشتر تلاش کنیم که بر کیفیت ها افزوده شود. اما از نظر
کمیت، باید سیاست گذاری هایی شود که در کوتاه ترین زمان این کمیت جبران شود.

نکته ای را که می خواهم بگویم این است که در نحوه مدیریت کشور، کمبودهایی وجود دارد
که تنها اختصاص به نهاد و یا حضور روحانیت در دانشگاه ها ندارد، بعد از اینکه احساس
نیاز شد، پیشنهادهایی مطرح می شود و بعد از اصلاح آنها و طی مراحل قانونی و تصویب و
تعیین بودجه آن، اینکه طرح اجرایی آن باید از کجا شروع شود و مقدمات آن باید از چه
زمانی فراهم شود، غالباً به آن توجه نمی شود و به همین خاطر بعد از آن همه
زحمت هایی که کشیده می شود هم از لحاظ قانونی و هم از لحاظ اداری و… این طرح
نتیجه ای را که باید داشته باشد، ندارد. حالا به آنچه مربوط به کار خودمان است
اشاره می کنم تا مقدمه ای باشد برای آن پیشنهادی که می بایست برای بهبود کار ارائه
داد. بعد از پیروزی انقلاب دانشگاه ها تعطیل بود و ستاد انقلاب فرهنگی تشکیل شده
بود برای بازسازی دانشگاه ها با شش عضو تشکیل شد، در آن ستاد مطرح شد که باید
دانشگاه اسلامی باشد و برای این اسلامی شدن چه کارهایی باید کرد. به هر حال بعد از
گفتگوهایی به تصویب رسید که چند واحد درسی برای همه دانشگاه ها پیش بینی شود که
همین درس معارف اسلامی از جمله این واحدهاست. در این زمینه از دو نفر حوزوی هم دعوت
شده بود که در این باره نظر بدهند که درس چگونه باشد و چگونه اجرا شود. امروز حوزه
نه از نظر کمیت و نه از لحاظ کیفیت آمادگی پاسخگویی به این نیاز را ندارد. از این
تعداد دانشگاه یا کلاس هایی که وجود دارد اگر کل حوزه هم شرکت کند نمی تواند
جوابگوی این حجم عظیم باشد. در اوایل انقلاب با توجه به اینکه بسیاری از نهادهایی
که در آن وقت تشکیل شده بود از حوزه ارتزاق می کرد ـ مخصوصاً دستگاه قضایی ـ همه
را حوزه باید اداره می کرد. اول از نظر کمیت بعد اینکه آقایان فقه و اصول خواندند و
یا در رشته های علوم دینی آمادگی برای تدریس در دانشگاه ندارند. یک روحانی وقتی در
دانشگاه حضور پیدا می کند، دانشجو می خواهد او تمام مشکلات دینی ، اقتصادی، سیاسی،
اجتماعی، فقهی، شرعی، مسائل فردی و خانوادگی اش را حل کند. ممکن است کسی ۲۰ سال در
حوزه تحصیل کرده باشد، در فقه و اصول دوره خارج هم دیده باشد ولی آمادگی برای این
کار ندارد. لذا این روحانی باید یک آموزش خاص و دوره خاصی ببیند. علاوه بر اینکه
فرهنگ حوزه غیر از فرهنگ دانشگاه است، وقتی یک طلبه از حجره برود در دانشگاه تدریس
کند، احساس دوگانگی می کند و این احساس تا وقتی که با محیط دانشگاه و روحیه
دانشجوها خو بگیرد وجود دارد. بنابراین حداقل کاری که می توان کرد این است که طرحی
برای تربیت استاد دروس معارف اجرا کرد تا کسانی که این دوره را می گذرانند برای
تدریس دروس معارف استخدام بشوند. اوایل انقلاب که دفتر همکاری حوزه و دانشگاه تشکیل
شد با اینکه کسانی بودند که در آن روز لااقل هم از لحاظ شخصیت دانشگاهی و هم مدیریت
دانشگاهی سابقه طولانی داشتند و همچنین از اشخاص برجسته کشور بودند روحانیون این
دفتر نیز روحانیون ممتازی بودند در عین حال آنچه آخرین مسئله فکریشان تصویب این چند
واحد درسی بود که در دانشگاه ها تدریس بشود؛ اما اینکه چگونه اجرا شود استادش چه
کسی باشد کتابش چی باشد درست فکر نکردند آخرش هم کتابی که نوشتند مناسب نبود. حاصل
آن کتاب این بود که ما بگوییم عالم خدا دارد بهتر قابل قبول است. همچنین اگر به
طرح های دیگری که در کشور اجرا می شود به کیفیت اجرا و فراهم کردن مقدماتش توجه
نشود، هر قدر قانون عالی باشد در عمل ابتر و بی نتیجه می ماند و ما از این قبیل
موارد به خصوص آنچه مربوط به مسائل دینی می شود زیاد داریم؛ چون بالاخره متخصصین
متدینی که در نظام وجود دارند اینها در این محیط نبودند و با این مسائل آشنایی
ندارند، آنها تحصیل کرده های خارج از کشور هستند و یا بلاواسطه یا با واسطه
فرهنگشان فرهنگ غربی است. این عیب نیست ما هم جای آنها بودیم همین جور می شدیم،
نمی شود خلاف این را انتظار داشت که چرا فلان تحصیل کرده فلان دانشگاه، شبیه ما فکر
نمی کند، زیرا ما در یک محیطی تربیت شده ایم که استادش امام بود، مرحوم آیت الله
بروجردی و مرحوم علامه طباطبایی استاد ما بودند. آنها در یک محیطی بودند که
استادهایشان ایکس و وای بوده که حالا اسم نبرم. از این رو طبعاً آن فکر و محیط و آن
درس ها در روحیات و در ساختن منش افراد تأثیر می گذارد و نمی توانیم توقع داشته
باشیم یک استادی ـ هر چند متدین، انقلابی، علاقه مند به اسلام و انقلاب ـ درست مثل
یک تحصیل کرده حوزه فکر کند یا همان منش را داشته باشد. ولی این اشکال در هر دو
بخش مشترک است که تازه وقتی یک طرحی تهیه می شود و برای یک کاری قانونی گذرانده
می شود و چیزی تصویب می شود فکر اجرا و تهیه مقدمات آن را نمی کنیم. مرحوم دکتر
بهشتی چند سال قبل از پیروزی انقلاب می فرمود: من یک طرحی دارم ما هشتاد دانش آموز
دبیرستانی از خانواده های متدین و خوش استعداد انتخاب کنیم بعد از اینکه چند سال یک
دوره ای را گذراندند آمادگی داشته باشند برای اینکه بخش های کلیدی کشور را بتوانند
اداره کنند. این طرح نمونه ای از فکر دوراندیشانه و مدبرانه ایشان است. فرض کنید از
دانشجویان رشته مدیریت دانشگاه یا رشته علوم سیاسی یا حقوق، یک عده ای را انتخاب
کنید برای این کار وقتی وارد دانشگاه شدند و دو سال در دانشگاه درس خواندند، ذهنشان
شکل گرفته است و به درد کاری که ما می خواهیم نمی خورند؛ اما دانش آموز دبیرستان
هنوز فکر اجتماعی و سیاسی اش شکل نگرفته ما اگر اینها را انتخاب کنیم که از خانواده
متدین و خوش استعداد باشند اینها را می توانیم خوب بسازیم، اما دانشجویی که در آن
دانشگاه رژیم گذشته چند سال رفته این دیگر تحت تأثیر ما واقع نمی شود. لذا باید کار
را از دبیرستان شروع کرد. اگر یادتان باشد در اوایل انقلاب، عمده کسانی که پست های
مدیریت کشور را به عهده داشتند، شاگردان دکتر بهشتی بودند یا از قمی ها بودند که در
همان دبیرستان دین و دانش درس خوانده بودند یا کسانی بودند که در تهران که ایشان
چند سال جلساتی داشت. در جلسات هفتگی آنجا شرکت می کردند. «…ذَلِکَ فَضْلُ
اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشَاءُ…»[۱]

خدا انشاءالله درجات دکتر بهشتی را عالی کند و حقی را که بر انقلاب دارد بر گردن ما
باقی نگذارد و به ما توفیق بدهد که حق ایشان را ادا کنیم. این مسئله را عرض کردم
برای اینکه در این نکته یک وقت به آقایان جسارت نشود که این اشکال مربوط به نهاد یا
این برنامه است. این گونه اشکالات کلیت و عمومیت دارد. حالا ما چندین سال تجربه
داریم ما که می گویم منظورم مجموع روحانیت و روحانیونی که در این نهاد هستند
تجربه هایی که در طول این مدت اندوخته شده روی فعالیتی که نهاد در دانشگاه ها داشته
کمترین کاری که می شود کرد این بود که سالی یک مرتبه سمیناری تشکیل شود و ارزیابی
شود تا بر اساس آن کمبودها شناسایی شود و برای جبران آنها برنامه ریزی صورت پذیرد.
البته یکی از نتایج این ارزیابی ها احساس نیاز به دانشگاهی است که بتواند استاد
معارف تربیت کند. حالا اسمش را دانشگاه می گذارید یا مدرسه عالی یا بگویید در حوزه
باشد یا در یک محیط دیگری باید بیشتر بررسی کرد. بعد از یک ربع قرن تصمیم گرفته شده
که این کار را انجام بدهیم، اگر این کار را با برنامه ریزی صحیح انجام ندهیم یک ربع
قرن دیگر می گذرد آن وقت می فهمیم که ای کاش روز اول چنین می کردیم. توصیه اول بنده
این است که یک کاری را که می خواهیم انجام دهیم طراحی اولیه اش به گونه ای باشد که
برنامه اجرایی اش همراهش باشد یا در یک فرصت مناسب و در کمترین زمان برنامه اجرای
آن تهیه شود که همه جوانب آن سنجیده شده باشد. البته ما دانشکده هایی برای اینکار
داریم، اما اینکه در این دانشگاه ها چه کسانی با چه ویژگی هایی انتخاب شوند، گزینش
آنها چگونه باشد، چه استادهایی برای اینها درس بگویند و چه کتاب هایی تدریس شود اگر
اینها درست فکر شده باشد نتیجه خیلی خوبی خواهد داشت. البته در همین مرحله
کمبودهایی د

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.