پاورپوینت کامل اقتراحی در باب تاریخ و تمدن اسلامی;با شرکت مرحوم دکتر سیدجعفر شهیدی، دکتر صادق آیینه وند و خانم دکتر فاطمه جان احمدی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل اقتراحی در باب تاریخ و تمدن اسلامی;با شرکت مرحوم دکتر سیدجعفر شهیدی، دکتر صادق آیینه وند و خانم دکتر فاطمه جان احمدی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل اقتراحی در باب تاریخ و تمدن اسلامی;با شرکت مرحوم دکتر سیدجعفر شهیدی، دکتر صادق آیینه وند و خانم دکتر فاطمه جان احمدی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل اقتراحی در باب تاریخ و تمدن اسلامی;با شرکت مرحوم دکتر سیدجعفر شهیدی، دکتر صادق آیینه وند و خانم دکتر فاطمه جان احمدی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۵

اشاره:

اقتراح پیش رو با سه تن از فرهیختگان حوزه تاریخ اسلام و تمدن اسلامی علامه مرحوم
دکتر سیدجعفر شهیدی، استاد دکتر صادق آیینه وند و سرکار خانم فاطمه جان احمدی حدود
دو سال قبل، یعنی سال ۸۵ انجام شده است که در آن زمان استاد دکتر شهیدی در قید حیات
بودند و گروه تاریخ و تمدن اسلامی مرکز برنامه ریزی و تدوین متون درسی نهاد مقام
معظم رهبری در دانشگاه ها در برنامه ها و طرح های مهم مربوط به حوزه فعالیتش از
محضر استاد شهیدی نیز بهره مند می شدند. حال که این اقتراح تکمیل شده است و برای
چاپ به دست انتشار سپرده می شود، استاد فرزانه دکتر شهیدی دعوت محبوب مطلق را اجابت
کرده و بر سفره اجداد طاهرینش متنعم است. امید که اساتید محترم دروس معارف اسلامی
به ویژه استادان تاریخ و تمدن اسلامی بیش از پیش از آثار و تألیفات علامه شهیدی
بهره مند شوند. خداوند آن فرزانه سفر کرده را غریق رحمت و مغفرتش نماید، ما را
عاقبت به خیر و قدردان وجود اساتید و بزرگوارانی نماید که برای اعتلای فرهنگ و تمدن
اسلامی از هیچ کوششی فرو گذار نیستند.

A جناب آقای دکتر شهیدی، لطفاً در ابتدا تعریفی از تاریخ، فرهنگ و تمدن ارائه
بفرمایید و اینکه جنابعالی وجوه افتراق فرهنگ و تمدن را در چه می دانید و اساساً
نسبت میان آنها چگونه است؟

D 1ـ کتاب های لغت این سه کلمه را گونه گون تعریف کرده اند. تعریف ها هر چند در
الفاظ مختلف است می توان برای آن قدر جامعی یافت؛ مثلاً تاریخ را ـ اگر مقصود علم
تاریخ باشد ـ می توان چنین تعریف کرد: آگاهی از مجموع یا برخی حادثه ها که از زمانی
تا زمانی معین پدید آمده.

تعریف فرهنگ نیز چنین است: مجموعه آداب جامعه، راه و رسم زندگی جامعه، ما به
الامتیاز انسان از دیگر جانداران، عادت ها، اندیشه ها که گروهی در آن شریکند و از
طریق آموختن یا وراثت از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود و در طول تاریخ برخی
نمودارهای آن تغییر می یابد. می توان گفت فرهنگ مجموعه ای از آداب و اطلاعاتی است
که تنها انسان ها از آن بهره دارند.

تمدن یا شهرنشینی، همکاری جامعه در کارهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و کارهایی از
اینگونه است.

۲ـ اگر معناهایی را که فرهنگ نویسان برای فرهنگ و تمدن نوشته اند بپذیریم، می توان
گفت نسبت میان فرهنگ و تمدن نسبت عام و خاص است.

A جناب آقای شهیدی نظر جنابعالی در تعریف تمدن اسلامی چیست؟

D تمدن اسلامی مجموع آداب و رسوم مشترک میان ملت های مسلمان است و نباید پنداشت که
چون این تمدن نام اسلامی به خود گرفته، مظاهر آن همگی گرفته از قرآن و یا سنت است و
دگرگونی پذیر نیست. نه چنین است، حکم شرعی برگرفته از قرآن و حدیث است، ولی آداب و
رسوم پدیده اجتماعی است. بدین رو هر چند هم با گذشت زمان مظاهر تمدن تغییر یابد باز
هم باید آن را تمدن اسلامی نامید.

تمدن عصر چاپاری تمدن اسلامی بود، تمدن عصر ماهواره و اینترنت هم تمدن اسلامی است.
به مناسبت، به یادم آمد داستانی را عرض کنم که نماینده طرز تفکر بسیاری از مردم این
عصر درباره تمدن اسلامی است: از سال ۱۳۵۰ به بعد همه ساله من در کنفرانس ملتقی
الفکر الاسلامی که در الجزایر منعقد می شد، شرکت می کردم. هر سال موضوع بحث پنج
مسئله بود که هر مسئله به پنج عنوان تقسیم می شد: یکی از سال ها عنوانی که انتخاب
کرده بودند وسایل ارتباط جمعی بود. آیا رادیو، تلویزیون برای اجتماع سودمند است یا
زیان آور؟

من در مقاله خود نوشته بودم هر یک از این وسیله ها به خودی خود نه سودبخش است نه
زیان آور. آنچه مشمول یکی از این دو عنوان می شود، بحث هایی است که از این وسیله ها
به بینندگان و یا شنوندگان ابلاغ می شود.

همان روز ها یکی از روزنامه های الجزیره مقاله ای را منتشر کرد، خلاصه آن اینکه
گروهی از عالمان کشورهای اسلامی با ماشین های آخرین مدل وارد الجزیره شدند.
ماشین های خود را در کنار زمینی که تالار سخنرانی در آنجا بود نهادند و به داخل
تالار رفتند و ساعت ها بحث کردند که آیا رادیو و تلویزیون حلال است یا حرام. وقتی
مجلس آنان پایان یافت بیرون آمدند و خواستند سوار ماشین شوند، اما اثری از ماشین ها
نبود. چون جستجو کردند، آنان را به جایی بردند که قطاری از شتران بسته شده بود.
گفتند اینها وسیله سواری شماست، پرسیدند، ماشین ها کجاست؟ گفتند ماشین ها مربوط به
دوره تلویزیون بود، چون شما آن را حرام می دانید باید بر همین شترها سوار شوید.

این مقاله طنزآمیز زاده فکر نویسنده ای بود که نادانسته یا به منظور مغالطه، تمدن
و تدین را یکی فرض کرده بود. بدین معنا که هر چه مظاهر تمدن در جامعه های اسلامی
است حکمی شرعی و لایتغیر به خود گرفته است؛ بلی ممکن است در بعض موارد استفاده از
برخی چیزها که از مظاهر تمدن جدید است با حکم شرعی مخالف باشد، در چنین موردی تنها
فقیه عالم در مسائل فقهی و آشنا به تحولات روز است که می تواند نخست موضوع را
دقیقاً دریابد، سپس برای حکم آن راه حلی پیدا کند.

A جناب آقای دکتر آیینه وند خوب است نظر حضرتعالی را درباره تمدن اسلامی و تعریف آن
داشته باشیم و اینکه چگونه آغاز شد و دورنمای این تمدن چگونه بوده است؟

D تمدن اسلامی مجموعه ای است از آثار و تولیدات که پس از ظهور دین مبین در
جزیره العرب و پیوستن مردمان دیگر سرزمین ها، پدید آمد. نقطه شروع آن شام و پایگاه
بالیدنش بغداد بود. البته شهرها و مراکز بزرگی به عنوان بازوان این تمدن در نقاط
دوردست وجود داشتند که باید از بعضی شهرهای خراسان بزرگ، برخی مراکز ری و برخی از
مکان ها در شام و عراق یاد کرد. این تمدن، ترکیبی بود از عناصر تأسیسی، تملیکی و
تقلیدی، اگر به صورت تخمینی از این ترکیب یاد کنیم عنصر تأسیسی آن ۲۰%، عنصر تملیکی
آن ۷۰% و عنصر تقلیدی آن ۳۰% بود.

این تمدن به علت غلبه عنصر تملیکی و تقلیدی در پایان قرن پنجم هجری شکوفایی خود را
از دست داد و با حمله مغولان آخرین بازمانده های آن هم از میان رفت.

البته در بخش تأسیسی باید از علومی یاد کرد که نوابغ بنیاد نهادند و در حقیقت، بخش
اصلی نیروزایی و محرک واقعی تمدن اسلامی بود. در این حوزه باید از نابغه های بزرگ
تمدن اسلامی، سیبویه و خلیل بن احمد فراهیدی یاد کرد که هر دو مؤسس علوم بودند.
اولی نحو (زبان شناسی) را پی ریخت و دومی دستگاه های عروضی را مطابق با شرایط و به
اقتضای عصر اختراع کرد.

بعد از اینان و در درجه بعد باید از کندی، فارابی، ابن سینا و ابوریحان بیرونی یاد
کرد که در اخذ علوم از غیر و تدوین و پیراستن و توسعه آن مطابق نیازهای جامعه
اسلامی سرآمدند. رویکرد علمی این بزرگان بیشتر فلسفه، پزشکی، ریاضیات و نجوم است.
در بخش تقلیدی که مربوط به اخذ و عطا می شود، از علومی باید نام برد که از تمدن های
دیگر بی هیچ تغییری دریافت می شود. در این مرتبه دانشمندانی هستند که آن علوم را
خوب در می یابند و آن را شرح و بسط داده و آموزش می دهند. اینان مدرسان و معلمان و
شارحان بزرگند.

A سرکار خانم دکتر جان احمدی تعریف شما از واژه و اصطلاح تمدن چیست؟ و چه تعریف و
تعبیری از تمدن اسلامی دارید؟

D واژه «تمدن» معانی مختلفی را در برمی گیرد، اما اصلی ترین معنایی که محققان بر آن
اتفاق نظر دارند، شهرنشین شدن و اقامت در شهر است. بر همین پایه، این کلمه معادل
واژه «شهرآیینی»[۱] و به معنای «حسن معاشرت»[۲] است. این واژه از کلمه لاتین
«civilis» که برگرفته از «‍‍Civis» یا «‍Civitais» یعنی شارمند می باشد مشتق شده
است. بنابراین در فرهنگ های لغت، زندگی «متمدن» در برابر زندگی بربرهای وحشی که
فاقد زندگی شهرنشینی اند، به کار برده می شود.

کلمه تمدن در عرب معادل واژه «الحضاره» به معنای اقامت در شهر است و از ریشه حَضَر
به معنای شهر، قریه و روستاست و در مقابل بدویت و بادیه نشینی قرار دارد. بدین
معنا، تمدن مرحله ای از تکامل فکری، علمی، هنری، ادبی و اجتماعی خواهد بود.

از دیگر معانی تمدن نزد ادیبان و فرهنگ نامه نویسان، تربیت و ادب است. از این رو
تمدن داشتن، دارای تربیت اجتماعی بودن و یا شهرنشین شدن و به مرحله عالی تربیت
اجتماعی رسیدن را قرین هم گرفته، آنها را نقطه مقابل بربریت می دانند.

معانی اصطلاحی تمدن نیز متعدد است. برخی آن را اجتماع انسان و تعاون و مشارکت آنها
در به دست آوردن غذا، لباس و مسکن معنا کرده اند. برخی دیگر بر این عقیده اند که
تمدن محصول تلاش جمعی بشر برای طی کردن مراحل تکامل اجتماعی و رسیدن به مرحله عالی
آن یعنی زندگی شهری است که با بهره گیری از خرد و دانش می توان به سوی متمدن شدن
گام برداشت. بنابراین تعریف اصطلاحی تمدن چنین است: جامعه پذیری و نظم پذیری یا
برقراری نظم اجتماعی برای همکاری و تعاون میان انسان ها و زمینه ای برای مقبولیت
یک فرهنگ از این منظر، تمدن، زندگی کردن با یکدیگر همراه با نظم معنا می شود و به
همه دستاوردهای مادی بشر اطلاق می گردد.

A تعریفتان از تمدن اسلامی چیست؟

D با تعاریفی که پیش تر بیان شد می توان ادعا کرد که تمدن اسلامی به دلیل دارابودن
پسوند اسلامی از یک سو قابل تحدید و تعریف است، چون آغاز و انجامی مشخص دارد و از
دیگر سو دارای پیچیدگی های مفهومی و موضوعی بسیار است؛ زیرا تمدن اسلامی به عنوان
تمدنی دینی بر اساس مؤلفه های دینی بنا شده و همه غموض تمدن و رموز دین مبین اسلام
را در خود دارد. با این توضیح تمدن اسلامی به عنوان پدیده ای خارق العاده و شگفت
برانگیز دارای همه ویژگی های تمدن الهی است که با رویکردی قرآنی و آغاز و انجام
مشخص قابل نقد و بررسی است. هر چند همین موضوع موجب می شود برخی با رویکرد
آرمان گرایانه تمدن اسلامی را به گونه ای تعریف کنند که در آن انسان به عنوان
موجودی برگزیده همان خلیفه الله است و همه عوامل و مؤلفه های تمدنی چون اخلاق، علم،
دین و… با منشأ قرآنی برای رشد و تعالی انسان به کار گرفته شده تا جامعه را به
سوی قرب الی الله سوق داده و موجبات رضای خدا را فراهم آورد و این همان اتفاقی است
که در مدینه النبی عصر کوتاه پیامبر(ص) رخ داد. در عصر فتوحات اسلامی و توسعه
اراضی و گسترش مناطق تحت نفوذ خلافت اسلامی و رویارویی غازیان مسلمان با مردمان
سایر نواحی چون ایران، شام، مصر و… بیشتر مؤلفه های آن تغییر یافت و اسلام با
اصولی غیرقابل تغییر البته فروعی منعطف در سرزمین های مفتوحه پرورش یافت. حاصل این
برخورد و امتزاج و سیطره اسلام، تمدنی بالنده بود که هر چند در مدینه النبی نضج
گرفت، لیکن در سرزمین هایی چون شام بین النهرین و ایران و مصر و… بالید.

A جناب آقای دکتر آیینه وند، برخی بحث از تمدن اسلامی را بحثی صرفاً تاریخی که
جایگاهی در جهان کنونی ندارد ارزیابی می کنند، و حتی برای دریافت دستاوردهای آن نیز
بایستگی ای را قائل نیستند، نظر شما در این باره چیست؟

D اگر مراد اینان رفتن به سراغ کتب و شروح گذشته است، شاید درست می گویند، گذشته و
دستاورد آن برای همان عصر کارساز است. (البته منظورم دستاوردهای علمی است.) امروز
به اقتضای عصر و نسل باید حرف های دیگر بزنیم و کارهای دیگری بکنیم، اکتشافات
فراوان این عصر، نوآوری های علمی، ذهن علمی جامعه را به گونه ای پرورانده که دیگر
نمی توان به گذشته مراجعه کرد و از آن نظریات و آرا سود برد. بله! این عصر، عصر
دیگری است با اقتضائاتی دیگر. ولی باید عرض کنم، آنها که نظریه رجوع به تمدن اسلامی
را مطرح می کنند، گمان می کنم، این نکات را می دانند. بنابراین شاید مرادشان
استفاده از جوهره رشد و پیشرفت یا معیارها و موازین انسانی ثابت آن است؛ یعنی ما
اگر تمدن ها را به خاص و عام تقسیم کنیم، می توانیم بگوییم هر تمدنی به اقتضای
جغرافیای خود و فرهنگ و باوری که از آن تغذیه می کند، بالیده است. آن موازین در همه
عصرها و برای همه نسل ها به رغم هر اقتضا و شرایطی قابل استفاده است. اگر منظور از
رجوع به تمدن اسلامی با چنین رویکردی باشد، کاری موفق و درخور است و الّا بالیدن به
کار گذشتگان و نازیدن به استخوان مردگان چه سودی خواهد داشت؟!

A خانم دکتر جان احمدی نظر جنابعالی در این باره چیست؟

D البته بایستی این موضوع، مورد بحث و نقادی قرار گیرد؛ یعنی سئوال شود که منظور
اینان آیا تاریخ تمدن اسلامی است و ردیّه آنان بر تطور و هویت تمدن اسلامی است. در
این صورت می تواند این تفکر اشتباه باشد؛ زیرا اگر بنا شود هویت تاریخ تمدن اسلامی
با همه پیشینه غنی آن نادیده انگاشته شود و به همه دستاوردهای تاریخی و خدمات
شایسته بزرگمردان علم و عمل آن توجهی نگردد، اصلاً منطقی به نظر نمی رسد. زیرا در
هر حال تمدن اسلامی نیز همچون هر تمدن دیگر، دارای تاریخ و هویتی است که نمی توان
آن را نادیده گرفت و نبایستی دستاوردهای آن را به ویژه تأثیر مثبت آن بر تمدن غرب
را فراموش کرد و خدمات آن را در حفظ تاریخ علمی و فرهنگی کانون های تمدنی باستان
نادیده انگاشت. به هر تقدیر هر تمدنی در عصر خودش دارای اقتضائات، محدودیت ها و
استعدادهای زمانی و مکانی فراوانی است که مطابق هر عصر سیر تکوینی اش را سپری
می کند و با همه فرود و فراز متوالی خود قابل بررسی است. تمدن اسلامی قرون نخستین
نیز با همه خصائص آن مختص زمان و مکانی است که بی تردید در همان اوضاع و احوال و
شرایط زمانی قابل بررسی است و شاید نتوان همه ویژگی های آن را به دوره های بعد
تسری، داد لیکن می توان از آن الگو گرفت و نقاط ضعف و قوت آن را شناخت و جوهره رشد
و بالندگی اش را امروزه بکار بست. اما اگر منظور تمدن اسلامی در عصر حاضر است این
پرسش مطرح می شود که چرا برای تمدن اسلامی با مؤلفه های دینی آن در عصر حاضر
جایگاهی قائل نیستند؟ آیا این دلایل به نحوه شکل گیری آن باز می گردد و یا به عناصر
و مؤلفه های آن؟ اگر ما تمدن اسلامی را فرایندی پر فراز و فرود تلقی کنیم و امروزه
نیز امتداد جریان و اشکال آن را در حوزه های جغرافیایی متفاوتش با همه مؤلفه های
مشترک مورد بررسی قرار دهیم می توان دریافت که به دلیل آموزه های قوی و غنی قرآنی و
البته ریشه های کهن سنت نبوی و ائمه اطهار(ع) و شیوه های مدارا پذیرانه و پرتسامح
آن می توان بسیاری از دستاوردهای تمدن اسلامی را به رغم توقف مقطعی، در آن
سرزمین ها جستجو نمود. چنانکه امروزه سرزمین های اسلامی بعد از گذشت قرن ها از
مناسک و آداب و رسوم مشترکی برخوردارند که همه این آیین ها به گونه ای فراملیتی این
سرزمین ها را به هم پیوند می زند و مفاهمه ای عمیق میان آنها ایجاد می کند. هر چند
در این مفاهمه هرگز نقش ابزار و وسایل ارتباط جمعی نادیده گرفته نخواهد شد.
بنابراین سرزمین های اسلامی می توانند با تبعیت از تحولات جهانی ضمن حفظ هویت اصیل
و رجوع به جوهره رشد تمدن اسلامی به پاسداری از ارکان تمدنی نایل آمده، به حفظ
موازین و معیارهای اساسی آن بپردازند و کماکان بر بالندگی تمدن اسلامی بیفزایند و
بر گذشته پربارش ببالند هر چند عوامل بازدارنده تمدنی در این عصر به دلایل مختلف
بسیار است و بحث در این مورد مجال و فرصتی دیگر می طلبد.

A جناب استاد آیینه ند برخی بر عنصر ناکارآمدی تمدن اسلامی تکیه می کنند. در نظر
اینان با توجه به عصر جدید که بیشتر از آن به عصر اطلاعات ـ ارتباطات نام برده
می شود و با عنایت به خصوصیات این عصر یعنی: پویایی، شکوفایی، چیرگی عقلانیت بشری،
تسلط علم و تکنولوژی، گوناگونی فکری و روشی، توسعه مشارکت و لزوم دخالت مردم در همه
امور اجتماعی، شتاب در داد و ستد و افزایش رویکرد به ارزش های مادی و … آیا امکان
کارآمدی برای تمدن اسلامی قابل تصور نیست؟

D گمان می کنم اینان بیش از آنکه با برآمدن و فروافتادن و عوامل پیچیده انسانی
تمدن ها آشنا باشند، مقهور دستاوردهای سخت افزاری شده اند. اگر ما نتوانیم روابط
پیچیده و مؤثر انسانی در پدید آوردن یک تمدن را شناسایی کنیم، ممکن است دچار چنین
برداشتی بشویم و چنین نظری پیدا کنیم. آنچه که اینان درباره دستاورد علمی می گویند،
درست است و دستاورد علمی امروز در ابعادی به شکل محیرالعقول رشد کرده و در جای دیگر
که قدرتمندان یا سودبرندگان نخواسته اند، به جایی نرسیده است؛ مثلاً دستاوردهای علم
و تکنولوژی در دهه گذشته الکترونیک و امروز در ژنتیک است. در حالی که بشر بیش از
همه نیازمند به اصلاح محیط زیست و شناخت سرمایه های مادی کره زمین و پشتوانه های
معنوی حافظ انسان است، ولی در این زمینه کمتر سرمایه گذاری می شود. به این پدیده
رشد ناموزون و نامتناسب تمدن گفته می شود؛ یعنی باید دید ثمره کوشش محققان و
مخترعان و مکتشفان و دانشمندان به جیب چه کسی می رود و این جریان و جهت دهی را چه
کسی می سازد؟ بلی من در جواب می گویم اگر مراد پدیدآوردن تمدنی مثل تمدن ناموزون
امروز است، حرف این آقایان درست است، حال آنکه مراد ما ایجاد یک تمدن موزون و
متناسب و انسانی است که دانشمندانش برای خیر و فلاح انسانیت و همه گونه رفاه مادی
معقول او کار کنند.

در این صورت با عنایت به انسانی بودن، معنوی بودن و موزون بودن تمدن اسلامی، جای
چنین نگرانی نیست و بروز تمدن اسلامی برای این عصر و برای این مردمان ضروری است.

A خانم دکتر جان احمدی نظر شما در پاسخ به این پرسش چیست؟

D در پاسخ به این سئوال باید توجه نمود این گروه عناصر ناکارآمدی تمدن اسلامی را در
چه چیزی می دانند؟ یعنی چه عواملی در تمدن اسلامی می تواند جزو عوامل بازدارنده به
شمار آید؟ همه این مواردی که ذیل ویژگی های عصر حاضر آمده است موضوعاتی است که به
فن آوری و دستاوردهای سخت افزاری ارتباط دارد، نه به اصل و جوهره تمدنی. تمدن
اسلامی در گذشته با برخورداری از معیارهای تعریف شده گوی سبقت را از تمدن های
هزارساله پیشین ربوده بود. این تمدن توانست با برخورداری از شرایط عالی دینی به
پویایی غنی دست یابد. چیرگی عقلانیت بر تمدن اسلامی در شرایطی که اروپا در قرون
وسطی به سر می برد، به خوبی مشهود است. همه آثار علمی این دوره مؤید این مدعاست
شاید بتوان دلایل بالندگی تمدن اسلامی را در همه وجوهات علمی مادی و معنوی اش جستجو
نمود. همه ابعاد به شکلی موزون رشد کرد و بعدها بخش هایی از آن در محیط جغرافیایی
محدودی محصور شد. اما تمدن امروز که محصول تکنولوژی و فناوری بشر است و عصر انفجار
اطلاعات نام گرفته به مثابه شمشیر دو لبی می ماند که علیرغم توسعه و فزونی روز
افزون راه سقوط را در پیش گرفته است؛ زیرا فقدان ابعاد معنوی و انحطاط اخلاقی از
یکسو بحران های عظیم اعتقادی و عدم عدالت اجتماعی، به انضمام اختلاف و انشقاق
نسل ها از دیگر سو جامعه کنونی را تهدید می کند. جوامع انسانی نیاز دارند تا با
نگاه به گذشته و شناسایی عوامل مانایی تمدن ها به علل بالندگی تمدن اسلامی پی برده،
راه انحطاط دینی، اخلاقی و اجتماعی تمدن امروزی را سد نمایند.

A جناب آقای دکتر شهیدی بدون تردید، تمدن اسلامی در مدتی طولانی و سال ها تکاپو و
تلاش اقوام مختلف اعراب، ایرانیان، مصریان، هندوان و حتی اروپائیان و… را در پرتو
خود داشته است. این واقعیت ریشه در عناصر فرهنگی تمدن اسلامی و قدرت میانجی گری و
تعامل گرایی آن دارد. بر این اساس به نظر جنابعالی مهم ترین عناصر که دستمایه
هم گرایی در اسلام شده چه چیزهایی است؟

D مقصودتان همگرایی در اسلام است یا همگرایی در به وجود آوردن تمدن اسلامی، عناصری
که دستمایه همگرایی در اسلام شده، سادگی دین است و در تمدن اسلامی سنت های مشترک
میان این اقوام چون تعلیم، تربیت، شهرسازی و مانند آن بسیار وجود دارد.

A جناب دکتر آیینه وند لطفاً شما هم در همین مورد اعلام نظر بفرمایید؟!

D آن عامل اساسی که روح و جوهر اصلی پدید آمدن تمدن اسلامی است «هم سرنوشتی» است که
عالی و دانی همه در فرهنگ و تمدن اسلامی خود را به نسبت امکانات و توان خویش در
پدید آمدن آن سهیم می دانند و هیچکس تواکل نمی کند؛ یعنی محققی که درباره بخارا
کتاب می نوشت و نام خود را بر آن نمی نهاد به یک چیز می اندیشید، «بالیدن علم و
تمدن» و ایجاد عزت برای مسلمانان؛ و دانشمند دیگری که در خراسان بزرگ برای آنکه در
زیر با

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.