پاورپوینت کامل دانشگاه و مهندسی فرهنگی ۹۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل دانشگاه و مهندسی فرهنگی ۹۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل دانشگاه و مهندسی فرهنگی ۹۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل دانشگاه و مهندسی فرهنگی ۹۳ اسلاید در PowerPoint :
۴۲
اشاره:
درباره فرهنگ و تمدن نظریه های گوناگونی ابراز و اظهار شده است. برخی فرهنگ را نرم افزار تمدن و جنبه فکری و فلسفی آن می دانند و تمدن را در معنای خاص به جنبه های فیزیکی و مادی آن اطلاق می کنند. اما چه تمدن را اعم از فرهنگ بدانیم و چه تمدن و فرهنگ را به مثابه روح و جسم یک پیکر تلقی نماییم، در این مسأله نمی توان تردید افکند که تمدن ها بر پایه فرهنگ ها بنا می شوند و تفاوت تمدن ها ناشی از گوناگونی فرهنگ هایی است که تمدن سازند. اگر فرهنگ اساس تمدن است، پس باید به صورت اساسی بدان پرداخت و به اصطلاح در باب آن مهندسی جامع ارایه نمود. زیرا اگر فرهنگ مهندسی نشود، تمدن نامتوازن خواهیم داشت. آنچه در پی می آید آراء و اندیشه های برخی از متفکران این مرز و بوم در باب مهندسی فرهنگی است.
معارف
نظم و نسق دادن به مجموعه ای از مواد یا بازآرایی مجدد آنها به غرض ساختن یک ساختمان جدید را مهندسی می نامیم. هر گونه تنظیمی اصولا معطوف به یک غایت است و مهندسی هم از این قاعده استثنا نیست. مهندسی فرهنگی جامعه به معنای تنظیم عناصر فرهنگ در یک جامعه است؛ به گونه ای که در تناسب با غایت مطلوب باشد. در فرایند مهندسی فرهنگی گاهی فقط به کم و زیادکردن مولفه های موجود یک فرهنگ و بازآرایی آنها اکتفا می شود، ولی گاهی لازم است مؤلفه های جدید را بر مجموعه اجزای موجود آن بیفزاییم. مهندسی فرهنگی یک فن و محتاج مهارت های زیادی علاوه بر علم و دانش است. تجربه و ذوق سلیم هنری می تواند در کنار دانش نظری فرایند مهندسی را زیبا و از سوی دیگر کم هزینه و پربار سازد. از آنجا که فرهنگ مقوله ای اجتماعی است و بدون مشارکت جمعی امکان مهندسی آن وجود ندارد و موضوعی نیست که بتوان با زور و تحمیل یک رای و سلیقه در موردش نتیجه گرفت، لاجرم باید در فرایند مهندسی فرهنگ از تجربه و خرد جمعی مدد گرفت.
اهمیت مهندسی فرهنگی به لحاظ نتایجی که برای سعادت فرد و جامعه دارد به گونه ای است که احتیاط را در هر گونه اقدام و تصمیم گیری در مورد آن می طلبد. البته از همین جا به پاسخ این پرسش می رسیم که چه کسانی در طراحی نقشه فرهنگی جامعه و بالتبع مهندسی آن اولویت دارند؟ اهل فرهنگ عموما اعم از پژوهشگران عرصه دین، دانش تجربی، فلسفه، هنر و… و اساتید در یک گفتمان جمعی می توانند نقشه اولیه ساختمان جدید فرهنگی جامعه را متناسب با اهداف متعالی آدمی ترسیم کنند و البته از هر گونه جزمیت که با ماهیت چنین فنی در تعارض است، اجتناب کنند. نقشه فرهنگ عمومی باید همواره در معرفی نقد و و بررسی عمومی قرار گیرد تا مسیر رو به رشد و پویایی داشته باشد. به دلیل ویژگی پویایی فرهنگ جامعه، مهندسی فرهنگی بر خلاف مهندسی یک ساختمان که با پایان گرفتن ساختمان پایان می یابد، یک پروژه بی پایان است و همواره نیازمند بازنگری و تصحیح است.
اساتید دانشگاه به ویژه آنها که دغدغه سعادت و رفاه اجتماع را دارند باید به تناسب رشته خود سهمی در بازآرایی فرهنگی جامعه داشته باشند. روح حاکم بر نقشه فرهنگی اجتماع و مهندسی آن، معنویت و دیانت است، اما هیچ بخشی از آن نباید در تعارض با عقل و خرد بشر باشد و این جمع بین عقل و ایمان یا دین و خرد بشری مقوله دشواری است که نیازمند مشارکت اساتید است.
تبیین جایگاه علوم در مهندسی فرهنگی (حجت الاسلام و المسلمین دکتر احمد احمدی)
واژه هندسه معرب لفظ اندازه فارسی است و مهندسی یعنی اندازه گیری و بر اساس اندازه کارکردن. همه ما می دانیم که در ساختن یک خانه باید نخست اندازه زمین معلوم شود سپس بر آن اساس نیاز آینده ساکنان خانه از اتاق خواب و هال و آشپزخانه و سایر نیازها، بر روی آن نقشه کشی شود و در حین ساختن هم سخت مراقبت به عمل آید که ساختمان با نقشه منطبق باشد و اگر هر کدام از این مراحل نقصی داشته باشد، ساختمان به همان نسبت ناقص خواهد بود و حتی ممکن است اصلا قابل استفاده نباشد. اکنون پرسش این است که وقتی یک بنای فیزیکی بدون مهندسی دقیق ناقص و غیرقابل استفاده خواهد بود، یک فرهنگ، آن هم فرهنگ انقلاب، و خصوصاً فرهنگ انقلاب اسلامی با آن پیچیدگی نظری و عملی، به مهندسی دقیق، در طراحی و ترسیم نقشه جامع و در اجرا و نظارت درست نیاز ندارد؟ می دانیم که انقلاب ما در مدتی بسیار کوتاه به پیروزی رسید؛ زیرا نظام شاهنشاهی نظامی پوسیده بود و زود فروریخت از این رو ما برای انقلاب طرح مهندسی جامع نداشتیم؛ با گروه های الحاد و نفاق هم نه تنها وجه مشترک نداشتیم بلکه آنها شماری از مهندسان و معماران انقلاب را از ما گرفتند. جنگ هشت ساله تحمیلی هم زمان مناسب و نیز بهترین نیروهای مهندسی فرهنگی را از ما گرفت. به همین دلیل نتوانستیم برای انقلاب یک مهندسی جامع فرهنگی تدوین و اجرا کنیم، البته پس از تعطیل شدن دانشگاه ها، به فرمان حضرت امام رضوان الله علیه ستاد انقلاب فرهنگی با شش نفر تشکیل شد که یکی از آنها توان این کار را نداشت و بیش از یکی دو جلسه هم، حضور نیافت، یکی هم به اعتراف خود اساساً نه برای انقلاب فرهنگی بلکه برای ممانعت از تحقق آن، آمده بود، بقیه هم با وجود آن ممانعت ناپیدا، بیشتر به حل مشکلات دانشگاه های تعطیل شده و در حال بازگشایی پرداختند. [البته گزارش کار ستاد انقلاب فرهنگی و شورای عالی انقلاب فرهنگی نیاز به فرصت ویژه ای دارد که امیدوارم روزی آن را بنگارم و منتشر سازم] در آذر ۶۳ هم که ستاد به شورا تبدیل شد تا پایان جنگ، فرصت مهندسی فرهنگی و نیروی لازم برای آن نبود. در دوران بازسازی هم، وقت و توان، مصروف بازسازی شد. در هشت سال بعد هم باور، انگیزه و توان لازم برای مهندسی فرهنگی نبود تا اینکه سرانجام مقام معظم رهبری، شخصاً دستور این کار را صادر فرمودند. اکنون که زمینه این کار فراهم شده، باید نقشه ای جامع برای فرهنگ به معنای فراگیر آن ترسیم شود. به این صورت که نخست جایگاه مسائل اعتقادی که بنیاد و ستون فقرات فرهنگ ما است با دقت تمام و روشن تعیین شود، مقام وحی و حقایق وحیانی، از مبدا و معاد و شناخت انسان و آغاز و انجام وی و نیز اخلاق برخاسته از وحی که در بسیاری از موارد با اخلاق مکاتب فلسفی به کلی متفاوت است به خوبی تدوین شود. جایگاه فقه و فقاهت و اجتهاد، یعنی مواردی که یکسره مربوط به فقیه و مجتهد و عالم دینی است از مواردی که دین دستور مستقیم در آنها ندارد، تفکیک شود. بر این اساس جایگاه عبادیات، فلسفه، کلام، اخلاق، تعلیم و تربیت، سیاست و شعبه های مختلف آن، حقوق و شاخه های گوناگون آن، مکتب اقتصاد، علم اقتصاد و اختصاص یا ارتباط هر کدام از آنها با فقه و علوم دینی روشن می گردد. رشته های دیگر علوم که پیوستگی کمتری با علوم دینی دارند، از قبیل جامعه شناسی، مدیریت، جغرافیا، زبان های گوناگون، تربیت بدنی، هنر و… باید در جایگاه فراخور خویش قرار گیرند. علوم دیگری از قبیل فیزیک، شیمی، زیست شناسی، طب، موسیقی، ریاضیات و مانند اینها نیز، هر چند به لحاظ ساختار در چارچوب علوم دینی نمی گنجند، اما از حیث اهداف و کاربرد و نتایج باید در جایگاهی برازنده آن هندسه کلی نظام، جای گیرند. باید معلوم کنیم که ما در علوم بنیادی، صنعت، صنعت نظامی، شاخه های نظری علوم، شاخه های عملی آنها چگونه باید عمل کنیم، آیا می خواهیم مثل آلمان در شاخه های نظری و انتزاعی هر چه بیشتر و در شاخه های کاربردی و فنی هم هر چه استوارتر پیش برویم؟ یا مثل ژاپن باشیم که چندان به علوم نظری محض نمی پردازد و به سراغ صنعت می رود؟ در این میان اخلاق اسلامی که در سراسر رفتار و گفتار ما تاثیر بنیادین دارد، باید درست و دقیق تبیین و دسته بندی و در تمام زندگی از رانندگی گرفته تا روابط خانوادگی، دادوستد تجاری، برخورد با ارباب رجوع، میانه روی در مصرف و… حاکم شود. همین مسائل فرهنگی از آنجا که مهندسی شده نیست گروه ها و ارگان های فراوانی به آنها پرداخته اند و یک فرماندهی واحد و یکپارچه میان آنها وجود ندارد که آنها را باهم هماهنگ سازد و هر کدام با همه حسن نیتی که دارند به گونه ای عمل می کنند که گاه با هم رودررو می شوند. هم اکنون چندین مرکز در باب فلسفه اسلامی، آن هم با بودجه بیت المال، کار می کنند بی آن که معلوم شده باشد که چه مقدار به همه اینها نیاز هست و آیا با یکدیگر تداخل ندارند. در باب علوم قرآنی هم همین گونه است؛ البته با این تفاوت که در اینجا همه بودجه از بیت المال نیست، اما به هر حال ممکن است کار تکراری انجام گیرد. به هر تقدیر تا طرح جامع مهندسی تهیه و اجرا نشود، اجزایی از هم گسسته خواهیم داشت آنچنان که هم اکنون در بسیاری از موارد داریم.
تحقق مهندسی فرهنگی نیازمند همکاری همه جامعه (دکتر مصطفی فضائلی)
عبارت «مهندسی فرهنگی» ترکیب وصفی است که درک مفهوم آن متوقف بر فهم معنای هر یک از اجزای آن است. واژه مهندسی از هندسه می آید که علم اندازه ها و اندازه گیری هاست و در مورد مقولاتی مصداق می یابد که متشکل از ابعاد، اجزا و زوایای متعدد و گوناگون است، و هنگامی که از مهندسی سخن می گوییم، مفهوم سیستم به ذهن می آید، سیستم کلی است متشکل از عناصر و اجزایی که به لحاظ کارکرد و ساختار چنان تنظیم شده اند که در خدمت هدفی واحد قرار دارند. در مهندسی سیستم جایگاه آن عناصر و اجزا و رابطه و نقش آنها به گونه ای است که در جهت هدف مشترک عمل کنند. اما واژه «فرهنگی» منسوب به فرهنگ است. فرهنگ از مفاهیم فوق العاده پیچیده و با ابعاد و اجزای متکثر است، به گونه ای که ارایه تعبیری گویا و جامع از آن کاری بس دشوار است. البته تعاریف بسیار متنوعی از آن شده است، لیکن با توجه به حصول این مقام تعبیری کوتاه و پذیرفتنی از فرهنگ عبارت است از «مجموعه به هم پیوسته ای از شیوه های تفکر، احساس و عمل، که کم و بیش مشخص گردیده و از سوی مجموعه های انسانی فراگرفته و جریان می یابد.» به تعبیری فرهنگ جامعه حاوی سه دسته عناصر است: عنصر مبنایی(باورهای ارزشی)، عنصر رفتاری(عواطف، احساسات و…) و عنصر محصولی(اقتصاد، سیاست، حقوق، فرهنگ، صفت، فن آوری و… تمدن.) مراد از مهندسی فرهنگی این است که مهندسی نظام جامعه(شامل نظامات فرعی اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی) با رویکرد و جهت گیری به سوی فرهنگ هدف باشد. در هر جامعه ای فرهنگی حاکم است که در همه نظامات آن ساری و جاری است. حال از نگاه درون فرهنگی، چنانچه میان عناصر فرهنگ جامعه، تناسب و همسازی نباشد، نیاز به باز مهندسی خواهد داشت. مثلاً، ما در باورهای ارزشی مان اعتقاد به تعاون و کار جمعی داریم (تعاونوا علی البروالتقوی، یدالله مع الجماعه ….) اما در عمل روحیه کار جمعی نداریم؛ آرمان شهادت خواهی داریم ولی در خیلی از حوزه های عمل خطرپذیری نداریم؛ اعتقاد به قیامت و معاد داریم ولی روحیه گذشتن از منافع آنی در جهت منافع آتی نداریم؛ طلب علم را فریضه می دانیم ولی اهل مطالعه و پژوهش نیستیم؛ به کرامت و ارزش والای انسانی به عدالت اعتقاد داریم اما عناصر رفتاری و محصولی فرهنگی جامعه ما تجلی عینی آن ارزش ها نیست. باید ببینیم چرا آن آرمان ها و ارزش ها به فرهنگ رفتاری و محصولی تبدیل نشده است. این نیاز به مهندسی معکوس و بازمهندسی نظام جامعه دارد. یعنی باید نظام موجود را تجزیه و تحلیل کنیم، ساختارها و کارکردهای نظامات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی موجود جامعه را ترسیم نماییم، تا نارسایی ها و نقاط ضعف و قوت آن روشن شود، آنگاه به بازمهندسی آن بپردازیم و ساختارها و کارکردها را اصلاح کنیم. حال آنچه اهمیت فوق العاده دارد و بسیار نیز دشوار و پیچیده است، چگونگی مهندسی فرهنگی است. این دشواری به ویژه از آنجاست که ما از مهندسی فرهنگ و مهندسی فرهنگی برای جامعه ای سخن می گوییم که یک فرهنگ دیرینه و جاری دارد که در تمام تار و پود آن رسوخ یافته است، در اداره ، دادگاه، مدرسه، دانشگاه و… یعنی از مهندسی یک جامعه تازه متولد شده سخن نمی گوییم.
این در حالی است که هرگونه تغییر و تحولی باید توسط همین نهادها و در همین جامعه اتفاق بیفتد، این است که مسأله قدری معماگونه و پارادکسیکال می نماید که جامعه ای که با رفتارهایی خوگرفته خودش را متحول کند. بدیهی است که به یک باره نمی توانیم آنچه هست را براندازیم و طرحی نو دراندازیم. مهندسی فرهنگی یک پروژه محض نیست بلکه در عین حال یک پروسه است که تدریجی و دائمی خواهد بود. باید مقدمات فراهم گردد، اولاً مهندسی فرهنگی انجام گیرد، فرهنگ آرمانی شناخته شود، (همان که شاخص های ارزشی آن در اصول کلی و اصول اعلامی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران آمده است.) ثانیاً این که طرح آمایش فرهنگی کشور صورت گیرد؛ یعنی نقشه جغرافیایی فرهنگی ترسیم شود ثالثاً شاخص ها و مختصات فرهنگ هدف تعیین گردد، و رابعاً سپس کارکردها و ساختارهای متناسب اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مشخص شود. بدیهی است این مهم نیاز به یک پشتوانه نیرومند و همه جانبه مطالعاتی، تحقیقاتی و آموزشی دارد. اینجاست که نقش مراکز علمی و به ویژه دانشگاه ها و حوزه ظاهر می شود. مطالعات، پژوهش ها و آموزش های علمی روشمند و هدفمند در حوزه فرهنگ با همه ابعاد و اجزایش باید انجام گیرد. این مسأله به بهره مندی از همه تخصص های موجود و بلکه طراحی تخصص های تازه و گشودن حوزه های مطالعاتی جدید در دانشگاه، حوزه و مراکز علمی و پژوهشی نیاز دارد. بنابراین مهندسی فرهنگی پروژه ای نیست که از عهده یک شخص، ارگان یا مجموعه ای به تنهایی برآید، بلکه همه جامعه باید در این موضوع خود را مسئول بداند و در رأس همه، دانشگاه ها و دانشگاهیان قرار دارند، البته به یک مدیریت و هماهنگ سازی ستادی نیاز است که به شورای عالی انقلاب فرهنگی محول شده است.
تشکیل «دولت فکر» مهم ترین راهبرد تحقق مهندسی فرهنگی: (دکتر محمدجواد حیدری خراسانی)
مهندسی فرهنگی یعنی طراحی هندسه معضلات فرهنگی و نگرش سیستماتیک و نظام مند به مقوله فرهنگ. فرهنگ به معنای مجموعه باورها، آداب و رسوم و تربیت و آموزش و پرورش و اخلاق، اعمال و… است. برای طراحی هندسه معضلات فرهنگی با نگاهی سیستماتیک و نظام مند چهار مرحله باید تحقق یابد: ۱. ترسیم وضعیت مطلوب فرهنگی در کشور ۲. ترسیم وضعیت موجود فرهنگی در کشور ۳. شناسایی و ترسیم فاصله وضعیت موجود با وضعیت مطلوب فرهنگی ۴. شناسایی و ترسیم راهکارهای انتقال از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب.
برای تحقق مراحل چهارگانه
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 