پاورپوینت کامل مروری بر عوامل و ویژگی های معنویت های نوظهور ۸۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مروری بر عوامل و ویژگی های معنویت های نوظهور ۸۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مروری بر عوامل و ویژگی های معنویت های نوظهور ۸۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل مروری بر عوامل و ویژگی های معنویت های نوظهور ۸۰ اسلاید در PowerPoint :

۱۴

مقدمه

معمولاً گفته می شود که ما در عصر بازگشت انسان به معنویت یا بازگشت معنویت به زندگی بشر به سر می بریم، اما نگاهی به روند شتاب زده و گسترده معنویت گرایی که از عمر آن چند دهه نمی گذرد، به وضوح نشان می دهد که با پدیده انفجار معنویت روبرو هستیم. انسان مدرن که به سختی دور از معنویات نگه داشته می شد و در تمدنی زندگی می کرد که غیر از جهان و زندگی مادی برای چیز دیگری ارزش قائل نبود، حریص و عجول و عنان گسیخته به معنویات روی آورده و همانند مردمانی که در قحطی به سر می برند و انبار نانی یافته اند، سنت های کهن عرفانی و معنوی را برگرفته و هر کس تکه یا تکه هایی از مکاتب مختلف را چنگ زده و می کوشد که خود را با آن اشباع نماید.

میلتون پرکارترین محقق در حوزه جامعه شناسی ادیان نو پدید می نویسد که بیش از دوهزار فرقه معنویت گرا در آمریکا و بیش از دوهزار جریان معنویت جویی در اروپاست و در صد کمی از آنها مشترک اند. در حقیقت با گذشت حدود چهل سال حدود چهار هزار مکتب و فرقه عرفانی و معنوی در جهان غرب شکل گرفته است. این جریان های معنویت گرا طیف بسیار متنوعی را شامل می شوند که از عرفان ادیان ابراهیمی تا استفاده از مواد مخدر و روابط آزاد جنسی را در بر می گیرد. در واقع هر چیزی که به نوعی فرصت گریز از چارچوب های جامعه مدرن و روگردانی از هنجارهای تمدن مادی و سرمایه داری را فراهم کند، معنویت شناخته می شود.

در این شرایط معنویت هر آن چیزی است که برای اعراض از زندگی مادی و تمدن غالب و ارزش ها و هنجار های سرمایه داری فرصتی فراهم سازد. مادیت برای انسان معاصر همین مدل یکنواخت زندگی غربی و ارزش ها و اهداف زندگی روزمره است و به هر نحو که بتوان از این چهار چوب بیرون زد و نفسی کشید، صورتی از معنویت ایجاد شده است. معنویت در فرهنگ امروز انسان مدرن یا پست مدرن هر گونه فراروی، روگردانی و نه گفتن به معیارها و هنجارهای زندگی مادی مدرن است.

در دنیای امروز که مرزهای فرهنگی کمرنگ شده و سواره نظام و پیاده نظام رسانه ای، ابرفرهنگ غرب را در جهان می گستراند، جهان اسلام نیز از حضور این جریان های هزار رنگ منزه و پاک نمانده است. از این رو مطالعه نقادانه این فرقه ها بخصوص آنها که در ایران پر کارترند، ضروری است و کوتاهی در این امر زیان های جبران ناپذیری را به فرهنگ و سایر ساحت های حیات اجتماعی وارد خواهد نمود.

کثرت فرقه های معنویت گرایی که در ایران رایج اند، به راستی همت و دانش و مهارت محققان را به مصاف می طلبد. البته ممکن است بعضی از صاحب نظران ارجمند گمان کنند که بهتر است ما تنها عرفان اسلامی را ارائه دهیم و در این صورت از نقد این فرقه های معنوی بی نیاز هستیم؛ در حالی که از چند جهت نقد مستقل این جریان ها ضروری می نماید:

نخست اینکه این فرقه ها به دلیل نفوذ در فرهنگ مسلمین، تعالیم و روش های خود را با برخی از آموزه های اسلام همانند معرفی کرده و اذعان می کنند که ما همان چیزی را می گوییم و می خواهیم که عرفان اسلامی می جوید، تنها زبان و شیوه ما امروزی، متفاوت و عرفی تر است. به این جهت لازم است تفاوت ها و کاستی های این جریان های معنویت گرا، نقادی و تبیین شود، تا این شبهه را بر طرف کند.

دوم این که عرفان اسلامی برای ارائه نیازمند زبان و مخاطب شناسی امروزین است و نمی توان با خواندن آثار گذشتگان به تنهایی با جامعه امروزی ارتباط برقرار کرد و تحفه محبوب و دل نشین به جامعه فرهنگی ارمغان داد. معنویت های نوظهور با اینکه ساختار، اهداف و محتوای مناسبی ندارند، اما معمولاً ادبیات سهل و دل پذیری را به کار می گیرند که آشنایی با آن، اساتید و پژوهشگران عرفان اسلامی را برای بازخوانی و بازتولید عرفان اسلامی برای مخاطب امروزی و در جامعه معاصر توانمند می سازد.

سوم اینکه شناخت نقاط ضعف و کژی ها و کاستی های عرفان ها یا ادیان عصر جدید، کمک می کند که در ارائه امروزین عرفان اسلامی و باز تولید تعالیم و آموزه های آن بر اساس شرایط مخاطب معاصر به بی راه نرویم و آسیب های نوآوری در این حوزه را کاهش دهیم.

عوامل پیدایش معنویت های نوظهور

۱. شیدایی فطری

همه انسان ها فطرتی الاهی دارند که همواره آنها را به سوی خداوند فرامی خواند و این صدایی است که هیچ گاه خاموش نمی شود و نوری است که فروغ آن افول نمی کند و «لاتبدیل لخلق الله». فطرت همان بعد ملکوتی و روحانی انسان است که در عالم الست و در محضر ربوبی بوده و او را به روشنی شناخته است. چنانکه عبدالله بن سنان از امام صادق (ع) می پرسد: کدام فطرت است که آیه شریفه «فطره الله التی فطر الناس علیها» از آن یاد کرده است؟ امام فرمود: اسلام است که وقتی خداوند از بشر بر توحید خویش پیمان می گرفت به مؤمن و کافر فرمود: ألست بربکم. [۱]

ابن مسکان می گوید از امام صادق(ع) پرسیدم گواهی گرفتن که در آیه «و إذ أخذ ربک من بنی آدم من ذریتهم فأشهدهم علی أنفسهم ألست بربکم قالوا بلی…» آمده آیا دیدن حقیقی بوده است؟ فرمود: آری، اما مردم آن را از یاد برده اند. ولی اصل آن معرفت را از دست ندادند، و به زودی به یاد خواهند آورد و اگر معرفت هم از دست می رفت هیچ کس نمی فهمید که خالق و روزی دهنده اش کیست.»[۲]

فطرت لایه ای از وجود انسان و شأنی از هستی اوست که در محضر خدا حاضر بوده و شاهد جلال و جمال و شکوه و کمال و نور و سرور و علم و قدرت و لطف و رحمت و سایر کمالات اسمائی و جلوه های صفات عالی الاهی است. از این جهت گرایش هایی از جان آدمی سربرکشیده و او را به سوی سرچشمه بیکران هستی و کمال هدایت می کند. با این سرمایه معنوی درونی و تکیه بر فطرت و دنبال کردن کشش ها و خواست های فطری می توان به اصل هستی و زیبایی و عشق و کمال رسید. کسی که کتاب فطرت را مطالعه کند به خدا می رسد و فطرت هادی درونی و دعوت رسای خداست که از درون هر انسان برخاسته، او را به مقصد حقیقی و اصل خویش فرامی خواند. طبیعت انسان اما همین تن مادی است که بیشتر مردم خود را با آن اشتباه می گیرند و فراموش می کنند که در حقیقت روح اند و هویت اصیل شان منوط به فطرت و بعد ملکوتی وجودشان است.

اگر مردم فطرت الاهی خویش را در نظر نگیرند و مقتضیات آن را با مقتضیات طبیعت از هم باز نشناسند، از هدایت های فطری محروم و در تمنیات طبیعی گرفتار می شوند.[۳] در این صورت فریفته اموری خواهند شد که مطلوب حقیقی و مورد تمنای فطرت نیست. البته هدایت فطری و دعوت الاهی که نور او در وجود ماست هیچ گاه خاموش نمی شود؛ ولی کسانی که از پس حجاب طبیعت آن را می شنوند و می بینند، از ملاقات با حقیقت ناب محروم شده، از کژراهه تمناهای طبیعی برای تحقق خواسته های فطری می کوشند و خود فریبی معنوی از همین جا آغاز می شود. در این وضعیت انسان در پی خواسته های طبیعی می رود و می پندارد که حقیقت و معنویت را خواهد یافت. یا خواسته ها مادی و عادی خود را معنویت و مصداق راستین نیاز فطری خویش می انگارد.

معنویت های نو ظهور در راستای تمنای فطری انسان هستند ولی پاسخی مسخ شده به آن می دهند. فطرت شیفته عاشق شدن و دل بستن است اما معنویت های نوظهور نظیر اشو و کوئیلو عشقی هوسناک و شهوت آلود را پیشنهاد می کنند. فطرت ما تشنه مشاهده عظمت و شکوه و جلال و تجربه هیبت و خشیت در برابر آن است اما مرلین منسون پاسخ آن را با کلیپ ها و موسیقی هول ناک بلک متال می دهد. ما شیدای پرستیدن هستیم ولی سایبابا خود را خدای پرستیدنی و خالق هستی معرفی می کند.

۲. بن بست فلسفه مدرن

از حدود چهارصد سال پیش در مغرب زمین اندیشه ای پیدا شد که بعدها تمام جهان را فراگرفت و آن ایده توانایی بشر در تأمین سعادت و بی نیازی از دین و تعالیم مقدس بود. انسان دوره رنسانس پنداشت که با سه شعار «عقل»، «طبیعت» و «پیشرفت» می تواند بهشت موعود را در زمین بناکند[۴] و فریاد استغنا از دین و معنویات و خداوند را در زمین طنین افکن سازد. اما با گذشت چند قرن و وضعیت فلاکت بار زمین در قرن بیستم و پس از دوجنگ ویران گر جهانی و آسیب های گسترده محیط زیست به واسطه تکنولوژی و رشد دانش بشری در سه شعار عصر روشنگری تردید جدی پدید آمد، آیا عقل برای فهم هر آنچه که به سعادت بشر می انجامد کافی است؟ آیا طبیعت تنها حقیقت هستی است و جهانی فراتر از آن وجود ندارد؟ و آیا پیشرفت علمی و مادی می تواند به خوشبختی و کامیابی بشر منجر شود؟

این تردیدها مرحله نوینی را برای تمدن کنونی بشر ایجاد کرده که آن را دوره پست مدرن می نامند. در این دوران مرز میان مدرن و کهن کمرنگ شده و بشر درمان ناکامی ها و جبران شکست های خود را در میراث کهن بشری از جمله معنویات می جوید. شکست علم، تکنولوژی، اصالت عقل دنیا اندیش، طبیعت گرایی افراطی و نفی ماورا زمینه ساز رویش و پیدایش فرقه های نوظهور معنویت گرا بوده است. معنویت های نوظهور می کوشند عالم غیب و فرا طبیعت را با راه هایی مرموز و سحر آمیز و غیر عقلانی جستجو کنند. اکنکار مصداق بارز این نو نگرش به عالم است که با طرح ایده سفر روح به عوالم بالا از طبیعت فرا رفته و با راه هایی که پیشنهاد می کند عقل را با شیوه های دیگری جایگزین کرده است و می خواهد به جای پیشرفت در زمین، تعالی و عروج روح را به انسان معاصر پیشنهاد کند.[۵]

۳. بحران های روانی و اجتماعی

در دهه های آخر قرن بیستم بحران های روانی و اجتماعی به طور گسترده ای دامنگیر بشر شد. در این شرایط راهی جز بازگشت به معنویت و یاد خداوند وجود نداشت. کسانی مثل ویکتور فرانکل نشان دادند که با معنویات می توان از شدت این بحران ها کاست و به سطوح قابل تحملی از رنج روانی رسید.[۶] معنویات می توانستند فرصتی به بشر دهند که از مشکلات و تعارضاتی که زندگی امروزین برایشان به بار آورده بود، فاصله بگیرند و فارغ شوند و به درون خود پناه ببرند و جهانی دیگر را تجربه کنند.

فشار شدید مدل زندگی مدرن و نیاز به فاصله گرفتن از آن عاملی برای روی آوری انسان معاصر به معنویات و جستجوی بینشی دیگر نسبت به خود، زندگی و هستی بود. که سرانجام به شکل گیری فرقه های رنگانگ و گوناگون معنویت گرا منجر شد.

معنویت های نوظهور با ارائه مدیتیشن های گوناگون دقایقی متفاوت را در زندگی انسان مدرن ایجاد می کنند؛ ساعاتی که شخص می تواند در خود فرورود، از اندیشه های روز مره بیرون بیاید و به امور دیگری مثل روح، جهان نامرئی، دنیای درون، صور خداوند و صورت های دیگر واقعیت! بیندیشد. اندیشه های کارلوس کاستاندا به وضوح انسان را از واقعیت به دنیای وهم می برد و با این تز که باید صورت دیگر واقعیت را تجربه کرد به گیاهان توهم زا و مخدر رو می آورد.[۷]

۴. تمامیت خواهی حاکمیت در سیاست جهانی

در روزگار ما که کانون های وابسته به سرمایه داری ترجیح می دهند انسان ها به خود نیایند تا هوای عزت و شرافت بر دل شان بوزد، به انحراف طبیعت گرایانه بشر دامن زده، می کوشند تا راه طبیعت را بسان راه فطرت بیارایند و با هزاران فرقه ای که به نام معنویت و عرفان ساخته و پرداخته اند انسان را به حیرت و رنجی مضاعف فروکشند و این ظلم مضاعف و پنهانی است که به لباس مکر و نیرنگ درآمده و زنجیر استضعاف و بردگی را در پوششی از حریر معنویت و اطلس عرفان به دست و پای انسان معاصر می آویزد.

در دهه ۱۹۶۰، جنبش های دانشجویی تمام اروپا وآمریکا را فرا گرفت. در این جنبش ها جوانانی که با ارزش های سرمایه داری و نظام تمدن مدرن راضی نشده احساس سرخوردگی و ناکامی می کردند، دست به شورش های خیابانی زدند، در گیرودار همین جنبش ها بود که معنویت های نوظهور جوانه زد، و مفاهیمی نظیر عشق، تجربه جهان نامرئی، شیطان، ماری جوانا، ال اس دی و غیره وارد فرهنگ جوانان غربی شد.[۸] در همان سال ها مراکز تحقیقاتی نظیر مؤسسه تاویستاک در انگلستان و باشگاه پژوهشی روم[۹] توانستند گروهی همانند بیتل ها را طراحی کنند که بعدها صدها نمونه از آن برای سرگرم کردن مردم جهان از گوشه کنار سربرآورد.

تمدن جدید در قرن بیستم وضعیت بسیار ناپایداری را تجربه کرد و طراحان تمدن و نیروهای سلطه گر آن تصمیم گرفتند که نقطه ضعف سلطه گری خود را که روی خرابه های معنویت و دین بنا شده بود، به نقطه قوت خود تبدیل کنند. پس به این نتیجه رسیدند که از معنویت در جهت ترمیم و تقویت استیلای خود بهره برداری کنند. برای دست یابی به این هدف، معنویت ویژگی های بسیار مناسبی داشت.[۱۰] نخست اینکه ابزار جذابی بود که گویی اقبال عمومی هم با آن موافق می شد و دو

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.