پاورپوینت کامل حسین بن علی(ع ) مدافع جایگاه امامت ۱۰۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل حسین بن علی(ع ) مدافع جایگاه امامت ۱۰۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حسین بن علی(ع ) مدافع جایگاه امامت ۱۰۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل حسین بن علی(ع ) مدافع جایگاه امامت ۱۰۳ اسلاید در PowerPoint :
۹
مقدمه
قبل از بررسی تلاش های امام حسین (ع ) در دفاع از جایگاه امامت و ولایت شایسته است به عنوان مقدمه و مدخل بحث ، معنا و جایگاه امامت در مکتب اسلام و تشیع به طور مختصر تبیین گردد.
امامت در لغت به معنای پیشوایی و رهبری است . واژه امام در موارد و معانی مختلف کاربرد دارد و گستره کاربست آن از امامان معصوم تا ائمه کفر را در بر میگیرد ؛ چنانکه در قرآن کریم به هر دو مورد اشاره شده است : «وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّهً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا»[۱]؛ «وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّهً یَدْعُونَ إِلَی النَّارِ»[۲]
برای امامت تعاریف مختلفی عرضه و ارایه شده است که با نگاهی کلّی به دیدگاه مذاهب اسلامی نسبت به امر امامت چنین استنباط می شود که غالب آنها امامت را مقامی می دانند که صاحب آن ریاست امور مسلمانان را عهده دار است . باید توجه داشت که در این نگرش به بُعد سیاسی منصب امامت تأکید بیشتری شده است .[۳]
مذهب تشیع معنایی فراتر از این تعریف برای امامت قائل است . در نظر مکتب شیعه ، امامت یک منصب و موهبت الهی است که منحصر به حکومت و مرجعیت نمی باشد، بلکه امام حافظ و راهنمای سعادت و رستگاری دنیوی انسان هاست و امام مسئولیت دنیای بشریّت را عهده دار است .[۴]
مسأله امامت از مهم ترین مسائل علم کلام اسلامی است و می توان گفت از گذشته دور تا امروز، پس از توحید هیچ موضوعی تا این اندازه توجه متکلّمین و محققان و اندیشمندان اسلامی را به خود جلب نکرده است ؛ همچنین درباره هیچ مبحثی به مانند امامت ، میان مسلمانان اختلاف در نگرفته است . شهرستانی در الملل و النحل می نویسد: «در هیچ زمان ، هیچ شمشیری همچون شمشیری که به خاطر امامت کشیده شد، بر بنیاد دین فرود نیامد.»[۵]
امامت از ضروری ترین نیازهای جامعه بشری است .[۶] دین اسلام به عنوان کامل ترین دین که از هیچ یک از مسائل مادی و معنوی زندگی انسان غافل نشده ، به این امر حیاتی توجهی خاص داشته است . در مکتب اسلام همان قدر که وجود پیامبران برای هدایت بشری لازم بوده ، ضرورت وجود امامان نیز غیر قابل انکار است ؛ زیرا انسان در هر زمان و هر مکان جهت نیل به سعادت حقیقی نیازمند راهنمایانی است که او را تا سرمنزل مقصود هدایت کنند. بر این اساس در منظومه معرفت اسلامی ، امامت به عنوان مکمّل و متمّم رسالت مطرح می باشد.
امام علی (ع ) در نهج البلاغه امامت را برای تمام امت ضروری دانسته ، اطاعت و فرمانبرداری از او را برای مردم واجب می شمارد.[۷]
آنچه مشخص است غالب فِرَق اسلامی وجود امام را برای جامعه امری ضروری و لازم برشمرده و تنها درباره ویژگیها و نحوه انتخاب امام با هم اختلاف دارند. اهل سنت نیز امامت را در قالب عنوان «خلافت » یک ضرورت دینی می دانند. البته امامت یک بعد الهی دارد و یک شأن مردمی و قانونی ؛ امام در بعد الهی حجت خدا بر مردم است و اینجاست که باید برای امام جایگاهی برتر از خلیفه قائل شد.
مسأله امامت و ولایت در مکتب تشیع جایگاهی محوری دارد. امام رکن و ستون اسلام و صاحب عالی ترین مرتبه ولایت الهی است و این مقامی است که اندیشه ها از پی بردن به کنه و ژرفای آن عاجز و ناتوانند. اما نزد سایر فرق اسلامی امامت نه در چنین پایه ای از اهمیت تلقی می شود و نه به عنوان اصلی از اصول عقاید به شمار می آید.
از آنچه گفته شد، این نتیجه به دست می آید که در مکتب شیعه ، امامت و ولایت جایگاهی ارزشمند دارد که تقرب تمام بندگان را به خداوند عینیت می بخشد. امام حجت زمان است و مسأله وجود یک حجت الهی در هر عصر و زمانی بر زمین از مسائل مهم در مذهب اهل بیت عصمت و طهارت (ع ) می باشد.[۸]
معاویه و تخریب جایگاه امامت
از آنجا که نقش امام حسین (ع ) در دفاع از مکتب حیاتبخش امامت و ولایت از عصر نخستین خلیفه اموی جلوه بیشتری می یابد و در منابع و مآخذ نیز توجه بیشتری به آن شده است ، ابتدا اوضاع جامعه اسلامی در عصر معاویه و انحراف آن به طور مختصر بیان کرده، و سپس موضع امام حسین (ع ) در برابر این وضعیت ، به تفصیل ذکر می نماییم.
زمامداران اموی که از دوران خلافت عثمان (۲۴ – ۳۵ ق ) با دستیابی به امارت شام بر مرکب قدرت سوار گشتند، در سال ۴۱ ق . به طور رسمی خلافت جامعه اسلامی را از آن خود نمودند. آنها با بهره گیری از جهل سیاسی مسلمانان ،[۹] در سرزمین شام بنای حکومتی را نهادند که از بنیان با اسلام ناسازگار بود. سیاست دستگاه خلافت اموی که بر فتنه انگیزی و تفرقه افکنی استوار بود، قدرت سیاسی را از امام علی (ع ) و سپس از امام حسن (ع ) ربود و در نتیجه معاویه که از دین و آیین محمد(ص ) هیچ بویی نبرده بود، بر مسند خلافت جامعه اسلامی تکیه زد.
با روی کار آمدن معاویه ارزش های اسلامی از جامعه رخت بربست و دین اسلام گرفتار انحرافی سخت شد. البته ریشه های این انحراف را باید در سقیفه بنی ساعده و عدم امتداد رسالت نبیّ اکرم در ولایت اهل بیت (ع ) جستجو کرد. آنجا که حریم و قداست ولایت را شکستند و پیشوایی و رهبری امت اسلامی را از مسیر حقیقی خویش منحرف ساختند.[۱۰]
معاویه در طول حدود بیست سال دوران خلافت خویش (۴۱-۶۰ ق ) چنان اسلام را دچار انحراف و انحطاط ساخت که مسأله امامت ، به عنوان یکی از دو میراث گران بهای رسول اکرم (ص ) و یادگار سترگ او، جایگاه خود را از دست داد. وی پس از آنکه بر مسند خلافت تکیه زد، علاوه بر صف آرایی نظامی به مبارزه فرهنگی با اهل بیت (ع ) پرداخت و با تبلیغات وسیع ، جایگاه امامت را در اذهان عمومی کاملاً تخریب نمود و برای انزوای سیاسی و اجتماعی اهل بیت (ع ) از هیچ کوششی دریغ نورزید. به طور کلی او در صدد تضعیف و محو کامل فرهنگ امامت برآمده بود. در چنین شرایطی که امامت به عنوان یک اصل لازم در باور عامه مردم به فراموشی سپرده می شد، امام حسین (ع ) به دفاع از این اصل مهم پرداخت تا جایگاه آن را به عنوان میراث اهل بیت (ع ) حفظ نماید.
موضع امام حسین (ع ) در برابر معاویه
امام حسین (ع ) که در پرتو رسالت و دامن ولایت پرورش یافته است ،[۱۱] با مشاهده این وضعیت و برای دفاع از مقام امامت و ولایت سلسله اقدامات و مواضعی خاص را آغاز کرد.
موضع حسین بن علی (ع ) نسبت به معاویه دقیقاً امتداد همان روش و منش امام مجتبی (ع ) بود. این که برخی کج اندیشان در صحّت و اتقان صلح [۱۲] امام حسن (ع ) به تردید افتاده اند و آن را متناقض با قیام امام حسین (ع ) بر شمرده اند، از روی جهالت و عدم درک حقیقت موضوع است . این گروه ترک مبارزه مسلحانه را ترک جهاد پنداشته اند؛ حال آنکه وظیفه و رسالت اصلی پیشوایان معصوم حفظ و حراست دین اسلام و هدایت جامعه اسلامی بود که هر یک برای تحقق این امر، متناسب با موقعیت اجتماعی ، سیاسی و فکری جامعه ، روش خاصی را اتّخاذ می نمودند.
لذا اگر با بینشی دقیق شرایط سیاسی و اجتماعی دوران امام حسن (ع ) مورد تحلیل قرار گیرد، روشن می شود که میان صلح امام مجتبی (ع ) و قیام امام حسین (ع ) نه تنها تناقضی وجود ندارد، بلکه هر کدام متناسب با زمان خود دقیق ترین شیوه و روش را در پیش گرفته اند .[۱۳] همچنین به لحاظ اعتقادی نیز امامان معصوم متّصل به منبع علم الهی بوده و تمام اقدامات آنان تکلیفی الهی در جهت حفظ مصالح اسلام و مسلمین بوده است .[۱۴]
امام حسین (ع ) در دوران حیات معاویه به پیمان صلح برادرش امام مجتبی(ع) وفادار ماند و با ردّ درخواست هایی که از او برای نقض صلح و قیام علیه معاویه صورت می گرفت ، از درگیری و نقص پیمان نامه صلح خودداری ورزید.[۱۵] به عنوان مثال پس از حادثه غم انگیز شهادت حجر بن عدی کوفیان با اعزام هیأتی از حضرت درخواست می کنند تا قیام مسلحانه را رهبری نماید ولی حضرت درخواست را آنها رد کرده و می فرماید: «میان ما و معاویه عهدی است که وجدان من اجازه نمی دهد نقض عهد کنم . بنابراین تا معاویه زنده است ، من بر عهد پایدارم و چون درگذرد من درباره اقدام خود تجدیدنظر خواهم کرد.»[۱۶]
پذیرش صلح تحمیلی معاویه از سوی امام حسن (ع ) و ابقای امام حسین (ع ) بر آن ، استمرار طریق پیامبر بزرگ اسلام(ص ) در صلح حدیبیه بود که از هنرهای امامت و رهبری در انتخاب و اتخاذ تاکتیک موثر برای سیر به آرمان اصلی است و این تنها برای رهبرانی که از اسلام حقیقی تربیت یافته اند، امکانپذیر است .
حال شاید این سؤال پیش بیاید که چرا امام (ع ) در عهد معاویه برای دفاع از جایگاه امامت و دفاع از حق از دست رفته خود اقدام به قیام نکرد و به صلح برادرش وفادار ماند ولی در عصر یزید قیام نمود؟ عملکرد متفاوت امام حسین (ع ) در برابر معاویه و یزید از سویی به تفاوت شخصیت آن دو و از سوی دیگر به اوضاع و احوال متفاوت جامعه دوران حکومت آنان باز می گردد. معاویه در دوران حکومت خویش مقاصد شومش را تحت عنوان دفاع از اسلام و اسلام خواهی جامه عمل پوشانده و با بهره گیری از سیاست و حیله گری خویش چهره قابل قبولی از خود در عالم اسلام نشان داده بود.[۱۷] او به عنوان خونخواه خلیفه مسلمین و مدافع اسلام و در پوشش القاب دروغین معنوی مانند خال المؤمنین و کاتب الوحی جایگاه ویژه ای در بین مسلمانان یافته بود.
همچنین بر اساس شواهد تاریخی قیام مسلحانه از سوی امام (ع ) نه مفید بود و نه مقدور. امام (ع ) به این نکته واقف بودند که مردم عراق بر اثر تحمل جنگ های متعدد از جنگ و مبارزه خسته شده و هر نوع برخورد نظامی را با نظام حاکم بی اثر انگاشته و در نتیجه تبلیغات سوء و فریبنده معاویه ، دل به صلح و سازش با حکومت وی بسته بودند و آن را مشروع می دانستند. اگر نهضت امام حسین (ع ) در عصر معاویه به وقوع می پیوست با توجه به شخصیت و روش حکومتداری معاویه که بر پایه حیله و ترفند استوار بود بدون شک چهره نهضت در انظار و اذهان عمومی مخدوش جلوه می یافت و از ارزش و اعتبار ساقط می گشت و احتمال اثرگذاری حرکت و شهادت امام حسین (ع ) در حداقل ممکن قرار می گرفت . علاوه بر این دستگاه عظیم تبلیغاتی معاویه ، امام (ع ) را به عنوان ناقض صلح برادر، و قیامش را حرکتی آشوبگرانه و مخلّ امنیت عمومی و خروج بر خلیفه برحق مسلمین قلمداد می کرد.
بر این اساس مجموع شرایط در دوره حیات معاویه مناسب و مقتضی شکل گیری انقلاب نبود. امام حسین (ع ) نیز به سبب مساعد نبودن اوضاع ، قیام مسلحانه را به مصلحت اسلام و جامعه اسلامی ندانسته و از دست بردن به شمشیر ممانعت ورزید.
زمینه سازی برای قیام
امام حسین (ع ) در مقابل معاویه قیام نکرد، اما سکوت هم نکرد. [۱۸] حضرت رسالت حقیقی را در این دوره هدایت فکری جامعه و زمینه سازی برای نهضت می دانستند.
بررسی های تاریخی نشان می دهد امام حسین (ع ) پس از شهادت برادرش امام مجتبی (ع ) (۵۰ ق ) تا مرگ معاویه (۶۰ ق ) از هر فرصتی برای آگاهی بخشی به جامعه و توجیه عمومی و همچنین ابراز نگرانی و عدم رضایت از دستگاه خلافت اموی استفاده می نمود.[۱۹] حضرت به این نکته واقف بود که قدم اول برای موفقیت و پایداری نهضت ، زمینه سازی و ایجاد تحوّل در جامعه است ؛ زیرا بدون ایجاد زمینه فرهنگی و توجیه فکری و جلب افکار عمومی ممکن بود نهضت در مرحله اولیه به کامیابی می رسید، ولی این قیام حرکتی بدون پشتوانه می شد که هرگز به اهداف و آرمان های اصیل خود دست نمی یافت . با وجود این ، حضرت هیچ گاه رسالت خویش را در مبارزه با حکومت معاویه و دفاع از اصل امامت و ولایت ترک نکرد و همواره با حربه اعتراض و روشنگری احتجاج می کرد.
سیاست امام (ع ) در این دوران افشاگری چهره واقعی دستگاه خلافت اموی و اعتراض و انتقاد نسبت به ناشایستگی آنها بود. یکی از مهم ترین اقدامات امام حسین (ع ) این بود که واقعیت ها را صریح و بی پرده برای مردم بیان می کرد و افکار آنان را برای درک واقعیت های تلخ جامعه و قیام و مبارزه بر ضد عاملان آن در زمان مناسب ، آماده می ساخت .
موضع حضرت در دوران پایانی حکومت معاویه آشکارتر شد و با تخطئه معاویه همانند برادرش حسن بن علی (ع ) مشروعیت معاویه را در خلافت اسلامی ابطال می کرد. و با ایستادگی در برابر مفاسد معاویه و افشا کردن جنایات و ستم های او تلاش نمود بطلان حکومت بنی امیه را اعلام و نیّات پلیدشان را برملا سازد. [۲۰]
امام حسین (ع ) با خطابه ها و سخنرانی های اعتراض آمیز باعث ایجاد حرکت فکری پویا در جامعه اسلامی گشت . پاسخ های قاطع حضرت به نامه های معاویه که در آنها به روشنی سیاستهای شوم بنی امیه را افشاء می کند، بسیار قابل توجه است . پاسخ محکم امام حسین (ع ) به نامه معاویه در سال ۵۲ ق . نمونه ای از آنهاست که در واقع طلایه انقلاب عاشوراست و مانند درخشش فجری است در تن سیاهی شب ؛ به گونه ای که وقتی معاویه نامه امام را خواند، شعله کینه و حقد در سینه اش زبانه کشید.
از خطبه های مهم و تاریخی امام حسین (ع ) خطبه معروف منی ” است که حضرت در سال ۵۸ ق . یعنی دو سال قبل از مرگ معاویه ، در اوج بحران و خفقان دستگاه حاکمه ایراد نموده است .[۲۱] این خطبه را می توان یکی از مهم ترین برنامه های فرهنگی امام حسین (ع ) در جهت تکریم مقام ولایت و امامت و خوار و ذلیل ساختن دشمن دانست .
امام حسین (ع ) زمانی که اقدامات و تلاش های معاویه را برای مشروعیت بخشیدن به ولایتعهدی یزید دید و اینکه او چگونه درصدد انهدام ریشه های اسلام و جریان امامت برآمده ، مصمم شد در اجتماعی بزرگ، پیروان خود به ویژه بنی هاشم را نسبت به شرایط جدید آگاه و آماده کند. بهترین زمان برای این حرکت ، موسم حج بود.
امام حسین (ع ) که در این سال (۵۸ ق ) به قصد حج به مکه عزیمت فرموده بود، از موقعیت مناسب موسم حج جهت نشر افکار خود بهره برد و سخنرانی باشکوه و تکان دهنده ای در میان انبوه مسلمانان در منی ایراد فرمود که در افکار عمومی جامعه تأثیر بسیار داشت . حضرت در این سخنرانی مسایل اجتماعی ، مذهبی و سیاسی دوران پس از شهادت امیر مؤمنان علی (ع ) را تبیین نمود و به زمینه های تسلط معاویه بر جامعه اسلامی و قدرت یابی وی اشاره کرد. سپس خطراتی را که آینده اسلام را تهدید می کرد مطرح نمود و هشدار داد اگر مسلمانان قیام ننمایند، چراغ فروزان نبوت رو به خاموشی خواهد گرایید. حضرت با معرفی خود و خاندانش و حق امامت و رهبری اهل بیت (ع )، در واقع حجت را بر مردم تمام کرد. تاریخ ایراد خطبه و مضامین آن نشانگر آن است که حسین بن علی (ع ) از زمان معاویه در انتظار فرصتی مناسب برای انقلاب و سرنگون ساختن حکومت غیر مشروع اموی بوده است .
به قدرت رسیدن یزید و واکنش امام حسین (ع )
در سال ۶۰ ق . برای نخستین بار به گونه ای بی سابقه بدعت توارث مقام خلافت و مسأله تعیین ولیعهدی از سوی معاویه مطرح گردید و دستگاه خلافت اموی که رنگ سلطنتی داشت به ملوکیت کامل مبدل گشت .[۲۲] برقراری ولایتعهدی یزید در یک جامعه توده وار که دچار گسست نسلی شده و سکوت و خفقان بر آن حاکم گشته ، امری دور از انتظار نبود.
بر دوش کشیدن ردای خلافت توسط شخصی مثل یزید اوج انحراف بنیادی و جلوه ای آشکار از ظهور جاهلیت نو در پوشش ظاهری اسلام بود. یزید نه در کسب قدرت مشروعیت داشت و نه در اعمال قدرت ، و بر همگان مسلّم بود معاویه با توطئه و ارعاب او را بر تخت خلافت نشانده است . بیعت با چنین شخصیت ننگینی به عنوان خلیفه مسلمین و صحّه گذاشتن بر خلافت او امری نبود که امام حسین (ع ) بپذیرد؛ زیرا حضرت به خوبی آگاه بودند تمام تلاش دستگاه خلافت بنی امیه مبنی بر بیعت گرفتن از ایشان برای یزید به هدف رسمیت و مشروعیت بخشیدن به اسلام اموی است .
حضرت در دوران یزید بارها با برشمردن شایستگی های خویش برای زعامت جامعه اسلامی ، امویان را به عنوان غاصبین حکومت معرفی نمود و خطر آنها را برای جامعه گوشزد کرد. سخنان ، نامه ها و سایر اسناد موجود که کاملاً جهت افشاگرانه و روشنگرانه داشته است ، به بهترین شکل دفاع امام حسین (ع ) را از مقام رفیع امامت و ولایت روشن می سازد.
ایشان در پاسخ به استاندار مدینه ولید بن عتبه که به درخواست یزید می خواست امام
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 