پاورپوینت کامل مهارتهای زندگی و بهداشت روانی (چهارم;پایانی) ۷۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مهارتهای زندگی و بهداشت روانی (چهارم;پایانی) ۷۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مهارتهای زندگی و بهداشت روانی (چهارم;پایانی) ۷۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل مهارتهای زندگی و بهداشت روانی (چهارم;پایانی) ۷۹ اسلاید در PowerPoint :

۴۷

اشاره:

در قسمت سوم مهارت های زندگی و بهداشت روانی خواندیم که خودباوری، احساس مسئولیت، سلامت جسمانی، احساس تلذذ از روابط اجتماعی و ادراک واقع بینانه از واقعیت علایم سلامت روان هستند و ژنتیک، تربیت نادرست، چالش های خانواده و محیط ناامن اجتماعی، عواملی هستند که در این فرایند اختلال ایجاد می کند. یکی از عوامل اساسی اخلالگر استرس است که در این شماره به آن می پردازیم.

معارف

د) استرس

بحثی را که می خواهم ارائه کنم استرس است. استرس یکی از رویدادهای بسیار با اهمیتی است که مکرر در زندگی همه ما اتفاق می افتد. زندگی بدون استرس نمی شود و استرس بر اساس تحقیقات و بررسی ها، نقش بسیار جدی و تأثیرگذاری در شکل گیری، توسعه و مزمن شدن اختلالات روانی و حتی جسمی دارد. بنابراین چون این بخش مهم بود و مواجهه با استرس به عنوان یک مهارت الآن مطرح است، بحث ما از این به بعد راجع استرس خواهد بود.

اول من خواهش می کنم به این نکته توجه کنید که همه ما کم و بیش تجربیات متفاوتی از رویدادهای ناگوار در ذهنمان داریم که این رویدادها می تواند از دست دادن کسی باشد، یا احتمالاً گرفتاری های مالی و یا بیماری های جسمی باشد و یا به هر حال رویدادهای متفاوتی که برای همه ما اتفاق می افتد. من اولین خواهشی که از شما دارم، این است که قبل از اینکه ماهیت استرس را با هم تجزبه وتحلیل کنیم و ببینیم چی هست، شما لطف کنید یک رویداد یا چند رویداد که طی هفته های اخیر تجربه کردید و برایتان یک احساس ناراحت کننده تنش، یک احساس ناراحت کننده فشار و یک احساس تلخِ گذر زمان ایجاد شده به یاد بیاورید و این موقعیت ها را یادداشت کنید. بنابراین همین مقدار سربسته به شما بگویم، حتماً در زندگی تجربیاتی داشتید که برایتان ناخوشایند بوده، حتماً تجربیاتی داشتید که مایل بودید هر چه زودتر تمام شود. این موقعیت ها را به ذهن بیاورید رویدادهایی که بد بوده، تلخ بوده، شما را اذیت کرده، از آن احساس ناراحتی و احساس تنش کردید آنها را در ذهن بیاورید.

استرس در واقع یک واژه ای است که منبع آن لاتین و تقریباً از قرن پانزدهم وارد ادبیات انگلیسی شده است. استرس ابتدا به معنی بُن مایه بوده است، جایی که یک دیوار و یک جایی را روی یک چیز دیگر قرار می دادند یا ستونی را روی چیز دیگری قرار می دادند. در اثر گذر زمان، بعد از اینکه وارد معماری شد، به تدریج وارد علم روانشناسی گردید. در روانشناسی، معنای فشار را پیدا کرد. وقتی شما در روانشناسی بحث می کنید، می گویید یک چیزی روی من فشار آورد و من را در حالت تنیدگی قرار داد. معادل فارسی برای استرس، تنیدگی است. معادل خوبی هم است. عیبی هم ندارد. تنیدگی یعنی چه؟ شما وقتی یک تار را می کشید، می بینید که بافت های این تار چه قدر حالت فشار را تحمل می کنند. آن مقدار فشاری که در دو سویه این نخ یا این تار وارد می شود، به تمام اجزای این تار منتقل می شود. بنابراین این واژه منبعش لاتین است. در عرف در ابتدا در جنبه های روانشناسی استفاده نمی شده، به تدریج وارد روانشناسی شده و معنایش این است که عرض کردم.

حالا که موقعیت های ناخوشایند را در ذهن مرور و یادداشت کردید، لطف کنید توضیح بدهید و برای خودتان بازنمایی کنید که وقتی استرسی بر شما وارد می شد یا وقتی در موقعیتی تلخ و دردناک قرار گرفته بودید، چه حالتی داشتید؟ حالا بنویسید یک، دو، سه، چهار که از نظر روانی، از نظر فیزیولوژیک، از نظر ذهنی، از نظر شناختی چه وضعی داشتید؟ چه حالت هایی داشتید لطفاً یادداشت کنید. تا آنجایی که می توانید این حالت را تجزیه و تحلیل کنید. علائم وابسته به آن حالت ها را درک کنید. ببینید در آن موقعیت، وقتی آن حالت برایتان پیدا شد، چه نشانه هایی، چه ویژگی هایی، چه اتفاق هایی در شما در حال افتادن بود. شما در مقایسه با قبل یا در مقایسه با بعد چه تفاوت هایی داشتید، چه ویژگی هایی از خودتان نشان دادید؟

بعد از بررسی یادداشت ها، سؤالی که مطرح می شود این است که آیا این اتفاقاتی که درباره آن صحبت کردید، آن واکنش هایی که راجع به آن صحبت کردید، آیا پدیده استرس منحصر به رویدادهای ناخوشایند است؟ یا نه، رویدادهای خوشایند هم می تواند استرس ایجاد کند؟ به عبارت دیگر، آیا این حالت هایی که به وجود آمده، آن تغییراتی که از نظر زیستی، از تظر روانی، از نظر ذهنی در ما ایجاد می شود، منحصر به رویدادهای ناخوشایند است؟ یا رویدادهای خوشایند هم می تواند منبع این تغییرات باشد؟ در پاسخ باید گفت رویدادهای خوشایند هم می تواند مثل رویدادهای ناخوشایند منبع استرس باشند. به همین دلیل، محققان واژه استرس را برای رویدادهای ناخوشایند به عنوان «دیسترس» به کار می برند. در واقع جنبه مرضی و مشکل آفرین همان استرس است. در یک مسابقه فوتبال، بین اعضای تیمی که در زمین بازی می کنند، بین هوادارانشان در کنار استادیوم، بین خانواده هایی که الآن درگیر این موضوع هستند، مسابقه که نباید چیز بدی باشد، این منبع استرس می شود. از این جدی تر، ازدواج که یک رویداد خوب است، یک حادثه مثبت است، همه دعا می کنند، آرزو می کنند، شرایطش را فراهم می کنند، اما برای اتفاق افتادنش همه اطرافیان را درگیر استرس می کند و جالب اینجاست که یکی از دلایلی که در خانواده ها موقع ازدواج و عروسی، مدام اتفاقات بد می افتد، بدخلقی می شود و بعضی ها از جریان ازدواج لذت نمی برند، دعوا می شود، یقه همدیگر را می گیرند، دقیقاً به خاطر این است که درگیر استرس هستند. هم خانواده عروس، هم خانواده داماد برای تدارک برنامه، برای تدارک عروسی، عروس به هرحال می خواهد به خانه داماد برود، داماد می خواهد خانواده اش را ترک کند و مستقل بشود، به هرحال اینها منبع استرس هستند. پس استرس فقط وابسته به شرایط تلخ و دردناک نیست. در شرایط دیگر که جنبه دردناک هم ندارد، جنبه مشکل آفرین هم ندارد، می تواند تولید شود.

خوب من به شما گفتم حوادثی را مرور کنید، حالا می توانید به این فهرست موارد مثبت را هم اضافه کنید؛ منتها به این سؤال من توجه کنید: چه چیزی از این رویداد باعث شد که شما درگیر استرس بشوید؟ پس بررسی کنید، ببینید چه ویژگی هایی از آن رویداد باعث شد که شما درگیر استرس شوید؟ مثلاً چه ویژگی هایی در ازدواج وجود دارد که میتواند منبع استرس شود؟ یا عزاداری، از دست دادن یک فرد، تصادف کردن، رفتن برای عمل جراحی و امثال این، قرض گرفتن، ورشکست شدن و… چه ویژگی هایی دارد که باعث تولید استرس می شود؟ هم خوشایند هم ناخوشایند. لطفاً یکی از این موقعیت ها را انتخاب کنید، ببینید که آن موقعیت دارای چه ویژگی هایی بوده که شما را درگیر استرس کرده است.

کدام جنبه ها از یک رویداد می توانند منبع استرس باشند:

۱. رویدادی که پیش بینی پذیر نیست، ما نمی دانیم چه اتفاقی می افتد. همین ابهام، سردرگمی. مثلاً من می خواهم بروم خواستگاری؛ واقعاً این دختر، دختر خوبی هست؟ یا این پسر که آمده خواستگاری دختر من، می تواند دختر من را خوشبخت کند؟ ما نمی دانیم. چون نمی دانیم، این ابهام می تواند برای ما مشکل ایجاد کند، خودش منبع استرس می شود.

۲. کنترل ناپذیری رویدادها، یک اتفاقی افتاده و من نمی توانم هیچ کاری بکنم. مثلاً بیماری سرماخوردگی در مقایسه با سرطان، استرس خیلی متفاوتی تولید می کند. علتش این است که در سرطان فکر می کنید هیچ کنترلی روی سرطان ندارید. وقتی ایجاد بشود، پایانش مرگ است.

۳. آسیب دیدگی و یا تهدید حرمتِ ما، خودِ ما، موجودیتِ ما، ترازِ ارزیابی خود ما؛ اگر یک چیزی این را دستکاری کند، این می تواند منبع استرس شود.

۴. تهدید، آقا این خطرناک است، شما پایت راگذاشتی روی ترمز، یکدفعه دیدی خالی شد؛ این الآن با جان من درگیر است، پس بنابراین …

موارد فراونی هست در این زمینه ها که اگر جست وجو کنیم مشخص می شود که چرا یک حادثه استرس تولید کرده است.

خوب، به طور کلی استرس را این جور تعریف می کنند:

هر رویدادی که نیازمند به سازگاری مجدد ما باشد، استرس زا ست.

هر رویدادی که آن رویداد، نیازمند سازگاری جدیدی باشد، یک شرایط و یک موقعیت تازه است و شما باید کوشش جدید بکنید که با آن کنار بیایید و به نظر می رسد که امکانات شما برای کنار آمدن با آن موقعیت، محدود است؛ به عبارت دیگر، اثر آن حادثه، اثر آن وضعیت، فراتر از ظرفیت های شماست، فراتر از توانایی های شماست؛ به این استرس می گویند.

چند تا مثال هم من اضافه کنم: ایستادن در صف اتوبوس؛ دیده اید، بعضی ها واقعاً سختشان است، اذیت می شوند. توی صف اتوبوس می ایستند، کلافه می شوند. مشروط شدن در ترم تحصیلی، یا گم کردن برنامه های امتحانی، یا ضرورت حضور در یک برنامه دیگر، وقتی که ما برایمان یک برنامه دیگر پیش آمده است، بیکاری، خواستگاری، چه خودتان بروید خواستگاری برای فرزندانتان، چه بیایند خواستگاری برای فرزندانتان و یا این اتفاق برای خودتان بیفتد. ازدواج، شرکت در یک مسابقه، مهاجرت به یک شهر و …

حالا تمرین کنید. همین هفته گذشته را بیاد بیاورید. از الآن، از دیروز به یک هفته عقب برگردید. یادداشت کنید چند حادثه استرس آمیز تجربه کرده اید؟ لطفاً مهمترینش را انتخاب کنید.

با توجه به چیزی که یاد گرفتید، مشخص کنید کدام جنبه این حادثه بوده که برای شما استرس ایجاد کرده است؟ چه شد که این حادثه اینقدر برایتان استرس آمیز شد؟ چه ویژگی، چه نتیجه، چه تأثیری، کدام بخش از این حادثه باعث شد که شما به آن پاسخ استرسی بدهید؟ چرا مثلاً وقتی درصف نانوایی هستید، به شما استرس دست نمی دهد اما وقتی در صف اتوبوس هستید، به شما استرس دست می دهد؟

حالا یک چیز دیگر را هم اضافه کنید. ببینید از نظر زیستی، آن موقعی که آن تجربه مهم برایتان اتفاق افتاد، آن استرسی که الآن علامت ستاره کنارش گذاشتید و مشخص کردید اتفاق افتاد، وضعیت جسمیتان چه طور بود؟ چه ویژگی های فیزیولوژیک و جسمانی برای شما اتفاق افتاد؟ خوب دقت کنید ببینید چه نوسان ها، چه اتفاقات جسمانی در شما رخ داد؟ حالا که اتفاقات زیستی را نوشتید، یک بار دیگر با خودتان مرور کنید، ببینید چه اتفاقات و چه نوسانات هیجانی در شما اتفاق افتاد؟ چه اتفاقات عاطفی در شما افتاد؟ چه نوسانات عاطفی در شما رخ داد؟ خوب توجه کنید، ما می خواهیم از استرس رازگشایی کنیم. ما می خواهیم این جسمِ استرس را ببریم زیر تیغ جراحی، بسپاریم به خودتان، خودتان کالبد شکافی کنید، ببینید از چه اندامی تشکیل شده است؟ چه چیزهایی هست که این استرس را به وجود می آورد؟ آیا می شود کنترلش کرد؟ آیا می شود اداره اش کرد؟ آیا می شود روی آن تأثیر گذاشت؟ چه طوری به وجود می آید؟ چه طوری ما را تحت تأثیر قرار می دهد؟ و نهایتاً چه طوری ما می توانیم آن را تحت تأثیر قرار دهیم؟ به یاد بیاورید که همان موقعی که آن اتفاق مهم افتاد، از نظر ذهنی چه وضعیتی داشتید؟ از نظر شناختی چه وضعیتی داشتید؟ درباره ادراکتان، درباره قضاوتتان، درباره ارزیابی تان، درباره تجزیه و تحلیلتان، راجع به آنها هم بنویسید.

تجربه استرس، در واقع ترکیبی از یک مجموعه تغییرات زیستی، روانی و شناختی است؛ یا به تعبیر دقیق تر زیستی، هیجانی و شناختی است. به عبارت دیگر، اندام های اصلی تجربه استرس، سه بخش اصلی است؛ یک بخش فیزیولوژیک است، یعنی در جسم ما اتفاق می افتد؛ یک بخش هیجانی و عاطفی است و یک بخش در ذهن ما اتفاق می افتد، شناختی است.

خوب تغییرات زیستی را با هم یادداشت کنیم، اینها یک بخش هایی از این تغییرات است. شما اگر دقت کنید، قطعاً جزئیات بیشتری را درباره خودتان خواهید یافت؛

۱ . افزایش ضربان قلب، اولین علامت و جزء اولیه ترین علامت هایی که ما می توانیم به صورت محسوس تجربه کنیم، قلبمان شروع می کند به تالاپ تالاپ زدن. بعضی وقت ها اینقدر افزایش پیدا می کند که احساس می کنیم قلبمان از سینه دارد می آید توی حلقوممان.

۲ . متمایل شدن خون از سطح بدن به سمت عضلات و بافت های عمیق تر؛ به همین دلیل حالت رنگ پریدگی پیدا می کنیم، سردی دست و پوست نشانه های این است. وقتی شما دست یک نفر را می گیرید و می بینید دستش یخ کرده است، معلوم می شود که الان درحال تجربه یک استرس است. دلیلش هم کاملاً واضح است؛ چون خون از سر می رود به سمت عضلات، این یک فرایند حیاتی کاملاً طبی

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.